در کلمبیا برای اولین بار در تاریخ این کشور یک نامزد چپگرا به ریاست جمهوری برگزیده شده است. هم او و هم معاونش سابقهای نه چندان متعارف دارند. آنها برای پیشبرد برنامههای خود راه آسانی نخواهند داشت.
با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری کلمبیا که روز ۲۹ خرداد دور نهایی (دوم) آن برگزار شد و پیروزی گوستاوو پترو، نامزد جبهه موسوم «توافق تاریخی» در رسانههای جهان و محافل سیاسی منطقه از یک «چرخش» یا «پیروزی تاریخی» در کلمبیا سخن گفته میشود.
«توافق تاریخی» متشکل از اتحادیههای کارگری، گروههای مدافع محیط زیست و گرایشهای سیاسی لیبرال میانه است.
تا ساعت آخر رأیگیری هم رقابت فشرده و سر به سر اعلام میشد و نهایتاً هم پترو با اختلاف ۷۰۰ هزار رأی کمی بالای ۵۰ درصد را از آن خود کرد و بر رقیب خود رودلفو هرناندز غلبه کرد.
پترو از از اعضای یک گروه شبهنظامی چپگرای سایبق کلمبیاست که بعدتر شهردار بوگوتا، پایتخت شد و در سالهای اخیر سناتور مجلس سنا بود.
هرناندز، رقیب او که به کمی بیش از ۴۷درصد آرا دست یافت، تاجر مستغلات است و زمانی شهردار یکی از شهرهای کلمبیا بوده است. او که نسبت به سایر نامزدهای اصلی چندان شناختهشده نبود، بدون حزب و تشکیلات و صرفاً با برخی شعارهای پوپولیستی مانند طرح کلی مبارزه با فساد، کوچککردن دولت و شعار علیه الیت سیاسی حاکم وارد کارزار انتخابات شد و به طور ناگهانی در چند هفته پیش از دور اول انتخابات در نظرسنجیها از اکثر نامزدها جلو افتاد.
در محافل و رسانههای بینالمللی اغلب از هرناندز به عنوان ترامپ کلمبیا یاد کردهاند. در دور اول پترو به ۴۰ درصد و هرناندز به ۲۸ درصد آرا دست یافتند.هرناندز در سخنرانی پیروزی در دور اول انتخابات گفت که «امروز روز باخت سیاستمداران حرفهای و ارباب فساد بود...امروز باندهایی رقابت را باختند که فکر میکردند همیشه در قدرت باقی خواهند ماند. امروز شهروندان کلمبیا بردند، کلمبیا پیروز شد».
هرناندز به رغم شعارهایی که مطرح کرده بود پروندهای گشوده در قوه قضائیه کلمبیا دارد که به دوران شهرداری او در سال ۲۰۱۶ مربوط میشود. او متهم است که شماری از کارمندان شهرداری را به سود استخدام افرادی از شرکت ساختمانی خود اخراج کرده است.
فضایی که تغییر کرده و مطالباتی که دگرگون شدهاند
در کارزارهای انتخاباتی بیش از همه نارضایتی عمومی از تشدید شکافهای اقتصادی و اجتماعی، میزان بالای تورم و خشونت گسترده موضع بحث بودند. سرخوردگی از این که احزابی که در دهههای گذشته قدرت را در دست داشتهاند بخواهند یا بتوانند علیه این عوامل اقدامی انجام دهند عملاً دور اول انتخابات را به سود پیروزی دو نامزد بیرون از دایره سیاسی حاکم رقم زد.
به عبارتی جناح راست کلمبیا در این سالها همچنان در شعارها و رویکردهایش امنیت و مبارزه با خشونت را محوریت بخشیده، بی آنکه به تغییر در ذهنیت و مطالبات جامعه، عمدهشدن نابرابریهای اجتماعی و افزایش اعتبار سایر نیروهای سیاسی توجه کند یا شخصیتهایی متناسب با این مطالبات جدید به جامعه معرفی کند.
پترو در سخنرانی پس از اعلام پیروزیاش لحنی آشتیجویانه نسبت به رقیب و رقبای خود در پیش گرفت. او قول داد که از استفاده از قدرت برای منکوبسازی و نفی رقبا خودداری کند. تسریع روند صلح با گروه سابقاً چریکی فارک و اجراییکردن مفاد توافق میان دولت واین گروه از دیگر قولهای پترو بود. او در عین حال تأکید کرد که صلح اجتماعی و سیاسی در کلمبیا ناظر بر این هم هست که رئیسجمهور با ۱۰ میلیون رأیدهنده به هرناندز، با سایر بخشهای جناح راست و نیز با رهبر گروه فارک که یک پای توافق تاریخی سال ۲۰۱۶ است، در گفتوگو و تعامل بماند.
کلمبیا در دهههای گذشته صحنه یک جنگ داخلی خونین بوده است که سه بازیگر اصلی داشته است، شبهنظامیان چپگرا، دستهجات مسلح نزدیک به احزاب راست افراطی یا باندهای مواد مخدر، و ارتش و نیروهای امنیتی. این مناقشه چند لایه با بازیگران مختلف تا کنون جان ۲۲۰ هزار نفر را گرفته است و به آوارگی میلیونها نفر انجامیده است.
سال ۲۰۱۶ با «توافق صلحی تاریخی» که میان دولت و بزرگترین گروه مسلح چپگرا (فارک/ نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا) امضا شد، دامنه خشونت تا حدود زیادی کاهش یافت و فضا به گونهای محسوس دگرگون شد به طوری که در انتخابات سال ۲۰۱۸ گوستاوو پترو به عنوان رقیب رئیسجمهور کنونی، ایوان دوکه به دور دوم راه یافت، ولی با نسبت ۴۲ به ۵۴ درصد رقابت را به دوکه باخت. با این همه، این میزان رأی در تاریخ کلمبیا برای یک نامزد چپگرا بیسابقه بود. سال ۲۰۱۰ که پترو برای اولین بار وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شده بود با آرایی کم در دور اول نفر چهارم شد و شانسی برای رقابت بیشتر نیافت.
پیروزی پترو در انتخابات این بار از این جهت برای کلمبیا بیسابقه و غریب است که تا کنون نیروهای چپ و لیبرال و هوادران آزادیهای گستردهتر اجتماعی و مدافعان محیط زیست نه تنها در ساخت سیاسی این کشور نقش و تأثیری نداشتهاند، بلکه همه طیفهای این نیروها، از گروههای خشونتطلب آن تا گروههای معتقد به مبارزه صلحآمیز که به دنبال عدالت اجتماعی بیشتر و حفظ محیط زیست و گستردهکردن دامنه مشارکت بخشهای بیشتری از جامعه در ساخت سیاسی کشور بودهاند آماج تعقیب و سرکوب گسترده واقع شدهاند. رویآوردن بخشی از نیروهای چپ به مبارزه مسلحانه نیز در تشدید خشونت و فضای امنیتی و قدرتگیری دستهجات راستگرای فالانژ و میدانداری ارتش و نیروهای امنیتی تأثیر کمی نداشته است.
در چهار سال اخیر که ایوان دوکه، رئیسجمهوری از راستترین طیفهای سیاسی کلمبیا، قدرت را در دست داشت، عملاً توافق صلح با گروه چریکی سابق فارک را که در دوره سلف راستگرای میانه او، خوان مانوئل سانتوس، بسته شد به حال تعلیق درآورد و شمار قتلها در مورد چهرههای شاخص فعالان اجتماعی به رکوردی تازه رسید.
کم نبودند کسانی در داخل و خارج کلمبیا که نسبت به سالمماندن پترو و عدم سوءقصد به او تا دور دوم انتخابات اطمینان چندانی نداشتند، به خصوص که در دهههای گذشته دستکم دو نامزد ریاست جمهوری از طیف لیبرال و چپ از سوی شبهنظامیان راستگرا یا دستهجات مافیایی دستاندرکار قاچاق مواد مخدر آماج سوءقصد قرار گرفتند و کشته شدند. در جریان کارزار انتخاباتی یک آمبولانس مجهز به کنسرو خون پیوسته پترو را همراهی میکرد.
در همین رابطه خانم فرانسیا مارکز، از فعالان اجتماعی سیاهپوست و سرشناس کلمبیا که قرار است معاون اول پترو شود، در سخنرانی پیروزی کلام خود را با ادای احترام به همه کلمبیاییهایی آغاز کرد که در در زمینه حفظ محیط زیست یا وکالت محرومان و سرکوبشدگان یا رفع تبعیض نسبت به رنگینپوستان و دگرباشان فعال بودهاند و «برای رسیدن به چنین لحظهای شمار زیادی از آنها جان خود را فدا کردهاند».
من با سیاست کاری نداشتم، ولی ...
مارکز که ۴۰ سال دارد، زمانی در خانههای ثروتمندان سفیدپوست خدمتکاری میکرد و بعدتر هم در معادن طلا به کار مشغول شد. او به خاطر فقر دیر خواندن و نوشتن را یاد گرفته است و دو سال پیش بود که بالاخره از دانشگاه در رشته حقوق فارغالتحصیل شد.
او در ۱۶ سالگی صاحب اولین فرزندش شد و بعد هم صاحب فرزندی دیگر که به تنهایی باید بزرگشان میکرد. از ۱۳ سالگی اما در فعالیتهای اجتماعی و حقوق زنان بود و نقشی محوری در فعالیتهای محیط زیستی کلمبیا پیدا کرد. او به همین خاطر جایزه محیطزیستی معروف گلدمن را هم در کارنامه دارد و سال ۲۰۱۹ جزو صد زن شاخص جهان در بیبیسی شد.
راهپیمایی اعتراضی چندصدکیلومتری او به همراه ۸۰ زن دیگر برای رسیدن به پایتخت در سال ۲۰۱۴ و توافقی که دولت مجبور به امضای آن شد که به کار استخراج غیرقانونی و مغایر با محیط زیست در منطقه زیست کائوکا پایان دهد، در کلمبیا و در منطقه بازتاب گستردهای یافت.
او در جریان کارزار انتخاباتی گفته است که «من با سیاست کاری نداشتم، سیاست از رهگذر تبعیضها و کژکاریها به سراغ من آمد و من هم حالا آمادهام که با سیاست و ساختارهای مألوف چالش کنم».
مارکز در سخنرانی بعد از پیروزی پترو گفت که «بعد از ۲۱۴ سال کلمبیا به دولتی رسیده که پایگاه واقعاً اجتماعی وسیعی دارد، «با مردمی متشکل از کثیری از خواهران و برادرانی که کسی به حسابشان نمیآورده است و عملاً "ناموجود" بودهاند. ما این ملت را آشتی خواهیم داد و صلح برقرار خواهیم کرد، بدون ترس، با عشق و دوستی، برمبنای حرمت انسانی و عدالت اجتماعی».
کلمبیا به رغم خشونت و نابسامانیهای سیاسی یکی از باثباتترین اقتصادهای آمریکای لاتین به شمار میرود. این کشور با ۵۱ میلیون نفر شهروندانش دومین کشور پرجمعیت آمریکای جنوبی بعد از برزیل و چهارمین قدرت اقتصادی منطقه است. سال ۲۰۲۱ اقتصاد کلمبیا یک رشد ۱۰ درصدی را تجربه کرده که البته امسال پیشبینیها از نصفشدن این رشد حکایت داردکه باز هم در قیاس با سایر کشورهای منطقه رقم بالایی است.
با این همه عدم شفافیت و سیاهکاری ۶۰درصد اقتصاد کلمبیا را شامل میشود، با یک بیکاری ۱۲درصدی در ارقام و آمار رسمی که در واقعیت امر بسیار بیشتر است. حدود ۴۰درصد جمعیت در فقر زندگی میکند. همین فقر و نابرابرای از جمله عواملی بود که سال گذشته جنبش اعتراضی گسترده و بیسابقهای را رقم زد و صدها هزار نفر را به خیابانها کشاند. معترضان که اکثریت آنها را جوانان تشکیل میدادند خواهان کشوری عادلانهتر، با امکاناتی برای تحصیل و آموزش آسانتر و نیز تعویض الیت سیاسی حاکم بودند. مارکز هم در این تظاهرات چهرهای محوری بود.
سرمایهداری آری، ولی ...
اگر پترو و معاون اول او در انجام برنامههایشان با مشکلات اساسی روبهرو نشوند، عملاً بر یک دوره طولانی از حاکمیت الیتی از نیروهای راست و محافظهکار نقطه پایان گذاشته میشود. به خصوص طیف تندرو این نیروها در این سالها، با کنار گذاشتن اسلحه از سوی بخش بزرگی از شبهنظامیان چپگرای سابق و پایان عملیات تروریستی آنها بیش از پیش پایگاه اجتماعی خود را از دست داده و تکیهاش بر ملزومات امنیتی برای بستن فضای سیاسی کشور و اعمال سرکوب علیه مخالفان با مشکلات بیشتری روبهرو بوده است. در همین راستا دوکه که حالا دوران ریاست جمهوریاش پایان مییابد نامحبوبترین رئیس جمهور راستگرای کلمبیا در تاریخ معاصر این کشور بوده است.
پترو در کارزارهای انتخاباتی اینجا و آنجا تأکید داشت که نه چپ بلکه مترقی و پیشرو است. او در برابر اتهام مخالفان که به او لقب «کاستروچاویست» دادهاند، گفته است که درصدد توسعه متوازن نظام سرمایهداری است، نه به این خاطر که ستایشگر آن است، بلکه برای غلبه هرچه بیشتر بر شرایط دوران پیشمدرن که همچنان وضعیتیهایی از مناسبات بردهداری و فئودالیسم را در کلمبیا حاکم کرده است. با این همه سابقه پترو بیش از همه در میان نیروهای متمایل به چپ برایش وجهه آفریده است.
پترو ۶۲ سال دارد، اقتصاددان است و به «کرم کتاب» معروف است. او در جوانی عضو یک گروه چریکی به نام ام-۱۹ بود. نام مستعارش در این گروه آئورلیانو، بود، شخصیت محوری در رمان معروف «صد سال تنهایی»، اثر نویسنده نامدار هموطنش، گابریل گارسیا مارکز.
ام-۱۹ زمانی بیشتر نامش بر سر زبانها افتاد که شمشیر سیمون بولیوار، قهرمان استقلال آمریکای لاتین را سال ۱۹۸۵ از موزه به سرقت برد و همچنین سال ۱۹۸۴ حملهای مسلحانه به کاخ دادگستری کلمبیا صورت داد. در این حمله شمار زیادی به گروگان گرفته شدند. حمله پلیس برای آزادی گروگانها به درگیری کشید و نزدیک به صد نفر کشته شدند. در این حمله البته پترو شرکت نداشت چون برای دو سال در زندان بود، تا بالاخره مشمول عفو شد.
سال ۱۹۹۰ که ام-۱۹ مبارزه مسلحانه را بوسید و به کناری گذاشت، و به یک حزب سیاسی بدل شد، پترو هم ابتدا به مجلس شورا راه یافت و بعد هم سناتور مجلس سنا شد و دورهای هم تصدی شهرداری پایتخت را به عهده گرفت. در دوره سناتوری در مجلس نام پترو به اعتبار نقشی که در افشاگری پیرامون نقض حقوق بشر در دولت آلوارو اوریبه (رئیسجمهور سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰) داشت، دوباره بیش از همیشه بر سر زبانها افتاد.
در برنامه اقتصادی پترو ممنوعیت صدور مجوز برای استخراج بیشتر نفت و گاز و زغال سنگ به سود حفظ محیط زیست یکی از نکات محوری است. در حالی که صدور این مواد نیمی از درآمد صادراتی کشور را تشکیل میدهد، در باره واقعیبودن طرح پترو اما و اگر کم نیست. او ولی گفته است که با افزایش مالیات ۴ هزار فوقثروتمند کشور و با انجام اصلاحات در بخش کشاورزی بخشی از درآمدها را تأمین خواهد کرد. تقویت صندوقهای بازنشستگی، تسهیل دسترسی به آموزش برای همه، مبارزه با گرسنگی و کمک به توسعه مناطقی که از قطار توسعه دههای اخیر دور بودهاند، نیز از دیگر موارد برنامه پترو است.
پترو در سخنرانی پیروزی خود از شروع تحولات و تغییرات در کلمبیا سخن گفت و قول داد که از اقتصاد کنونی که به گفته او بر غارت منابع طبیعی و اتکای صرف بر صادراتی مانند گاز و نفت و زغال سنگ متکی است به سوی اقتصادی دمساز با حفظ محیط زیست و مصالح اقلیمی گذر کند.
راهی نه چندان آسان
همکاری فشرده با همسایگان و کشورهای دور و نزدیک در آمریکای لاتین نیز از تأکیدات پترو بود. او با بیان این که تلاش میکند با ایالات متحده به توافقی اقلیمی برسد قول داد که کلمبیا را با توجه به شاخصبودنش در داشتن بخشی از جنگهای حاره (آمازون) و تنوعی از گونههای گیاهی و جانوری در جرگه پیشتازان مقابله با تغییرات اقلیمی قرار دهد. پترو با اشاره ریشههای بومی سرخپوستی و سیاهپوستی بخش بزرگی از جمعیت آمریکای لاتین گفت که این منطقه میتواند به جهان نشان دهد که چگونه بشر میتواند در توازن و هماهنگی و دمسازی با طبیعت زندگی کند.
پترو و مارکز با شعار تغییر و تحول پا به کارزار انتخاباتی گذاشتند. در پی اعلام نتیجه دور اول انتخابات که حزب راستگرای اصلی کشور، حزب رئیسجمهور دوکه، بر خلاف دورههای گذشته از راهیافتن به دور دوم بازماند و هرناندز کم و بیش ناشناخته به رقیب پترو بدل شد، تمامی گروههای راست و محافظهکار هواداران خود را به رأیدادن به او و ممانعت از پیروزی پترو در دور دوم فراخواندند.
رأی نسبتا بالای این جناح و اختلاف کم جبهه پترو با بازنده انتخابات عملا نشان میدهد که رئیسجمهور جدید با جبههای قوی در مقابل خود روبهروست و معلوم نیست که بتواند به سادگی به شعارهایش جامه عمل بپوشد.
«توافق تاریخی» در انتخابات مجلس شورا و سنا در دو ماه پیش، به ترتیب حائز دومین و اولین فراکسیون بزرگ این مجالس شد، ولی پترو برای انجام اصلاحات خود در بسیاری از موارد به رأی سایر نیروهای حاضر در مجلس نیز نیازمند است و همین، ضرورت سازش و متعادلکردن این یا آن طرح برای گرفتن رأی مثبت رقیبان را برجسته میکند.
کلمبیا مهمترین و وفادارترین متحد ایالات متحده در آمریکای جنوبی در دهههای گذشته بوده است. آمریکا در این کشور چندین پایگاه نظامی دارد و عنوان نزدیکترین متحد خارج از ساختار ناتو را دریافت کرده است. برای تیم جدید راه یافته به کاخ ریاست جمهوری حساسیت این مناسبات و حفظ رابطهای عاری از تنش با واشینگتن در کنار غلبه بر مشکلات و شکافهای عمیق داخلی وظیفه آسانی نیست.
با انتخاب پترو به نظر میرسد که روندی که از دو سه سال پیش در منطقه شروع شده و رهبرانی از گرایشهای چپ را در آرژانتین، بولیوی، شیلی، پرو و هندوراس به قدرت رسانده در حال ادامه یافتن است، روندی که شاید در پیروزی لولا دا سیلوا در انتخابات ریاست جمهوری برزیل در اکتبر امسال نیز معکوس نشود.
با این همه، به نظر میرسد که این رهبران در سمتگیریهای داخلی و خارجی خود حساسیت و دقت قابل اعتنایی دارند که با حفظ توازن، به راه افراطهای کوبا و ونزوئلا و ... نروند و تجربه شکستخورده آنها را تکرار نکنند.
نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
بیشتر درباره سیاست در آمریکای لاتین
شیلی؛ کابینهای غیرمتعارف در برابر وظایفی خطیرانتخابات شیلی؛ بازی میان نسلها در میدان ترس و امیدجنجال یک نویسنده دستراستی در سرزمین انقلابهای چپیاورتگا و همسرش، در کشور دیکتاتوریهای فامیلیناآرامی در کوبا؛ تحریم، کرونا و حکومتی فاقد اراده برای اصلاحات ساختاریکوبا؛ کنار رفتن «نسل تاریخی» و معضلات رهبری جدیدبحران بولیوی؛ مورالس قربانی وسوسه قدرت شدونزوئلا و مسئله دولت ملیاین فلسطینیتبار رئیسجمهور منتخب السالوادور شد