به عنوان یک زندانی سیاسی سابق، که هم دهه بیست زندگیاش را در زندانهای مختلف جمهوری اسلامی سپری کرده و هم محکومیت به مرگ را تجربه کرده است، شکل مرگ نویدافکاری شبیه اعدام نیست.
به دلیل فقدان دیدهبانی حقوق بشر در ایران، نمیتوان هیچ سند و گواهی را به شکل صد درصد ملاک تحلیل و یا قضاوت قرار داد، اما بر فرض درست بودن اطلاعات منتشر شده، مانند آخرین فایل صوتی منتسب به آقای افکاری که گفته شده، ساعاتی قبل از اعدام صورت گرفته، و یا مشاهده آثار آسیبدیدگی در ناحیه بینی پیش از دفن جسد او، مرگ را هم مانند داستان دستگیری و محاکمهاش پرابهام و غیر قابل قبول است.
دست کم یکی از اتهامات این جوان منجر به قصاص بود و در این نوع از اتهام، به دلیل احتمال نجات متهم در صورت بخشش خانواده مقتول، نه تنها زمان دقیق اجرای حکم به اطلاع متهم و شاکی میرسد، بلکه به وکیل و افرادی که امکان کسب رضایت به واسطهآنها وجود دارد نیز اجازه دسترسی به اطلاعات پرونده و فعالیت برای نجات متهم نیز داده میشود.
اما در خصوص نوید افکاری چنین اتفاقی رخ نداد. یعنی نظام حاکم به دلیلی نامعلوم، حتی حاضر نشد که به ظاهر هم که شده، فرصتی که به هر زندانی محکوم به قصاص دیگر میدهد را در اختیار نوید افکاری قرار دهد.
از سویی دیگر، قتل تنها موردی نبود که سیستم امنیتی و دادگاه قضایی ایران نوید افکاری را به آن متهم کرده بود. اتهامات دیگری نیز در حال رسیدگی بود که به دلایلی مجهول، دستگاه قضایی از پرداختن به آن پرهیز کرده و پیش از تعیین تکلیف آن، طناب دار را به گردن متهم افکند.
در سالهای زندان، اعدامهای فراوانی را شاهد بودم که دستکم صد مورد از آنها از زندانیانی بودند که از نزدیک سلسله مراتب انتقال آنها را برای اجرای حکم اعدام شاهد بودم. زندان و بخش اجرای احکام در این شرایط پیرو پروتکلهایی است که بنا بر حساسیت اجرای احکام مرگ، توسط نیروهای متخصص و با تجربه مو به مو اجرا میشود، که از جمله انتقال زندانی به سلول انفرادی به منظور قرنطینه پیش از اجرای حکم اعدام از جمله مراحل حساس و گریزناپذیر آن است.
در این مدت که معمولا کمتر از یک شبانهروز طول میکشد، به دلیل دوری جستن از تحریک احساسات متهم و خانواده او و بروز مشکلات امنیتی در خلال اجرای حکم، متهم ممنوعالملاقات شده و از هر گونه ارتباط او با خارج زندان جلوگیری میشود. اما با فرض پذیرش این موضوع که آخرین فایل صوتی منتسب به نوید افکاری ساعاتی پیش از اعدام او انجام شده، هم عدم اطلاع او از اینکه قرار است تا چند ساعت دیگر به دار آویخته شود غیر معمول است و هم امکان تماس تلفنی او با خارج از زندان.
بیشتر در این باره: وکیل مطلع پرونده افکاری: بیانیه دادگستری فارس «غیرحقوقی» و «ابتدایی» است
علاوه بر این، طبق گفتههای برادرانش محبوسش که به رسانهها درز کرده، نوید افکاری پیش از مرگ به بند عبرت منتقل شده بود، اما در آخرین فایل صوتی بهجا مانده از او مشخص میشود که محل نگهداری او بخش «زیرزمین» زندان است. علاوه بر این، او به این نکته اشاره میکند که توسط پزشکی قانونی معاینه شده و مقامات قضایی نیز با او دیدار کردهاند.
ممنوعالملاقات نبودن نوید افکاری، دسترسی او به تلفن و عدم نگهداری او در شرایط قرنطینه مخصوص زندانیان آماده اجرای حکم اعدام، نشانگر آن است که در تمام این مدت، نوید افکاری خارج از پروتکل مخصوص یک زندانی محکوم به مرگ به سر برده است.
وجود چنین شواهدی اجرای یکباره حکم اعدام این جوان را غیر قابل پذیرش کرده و این پرسش را مطرح میکند که چطور کسی که هیچ برنامهای برای اجرای حکم اعدامش وجود نداشت، یکباره خبر به دار کشیده شدنش به خانوادهاش اعلام کردهاند؟
معمولاً این دست اعدامهای بیخبر، فوری و بدون رعایت پروتکلهای قانونی تنها زمانی رخ میدهد که دستور مرگ، که عموماً دستورهای سیاسی است و نه قضایی، از سطوحی بالاتر از قاضی و دستگاههای امنیتی اتخاذ شده و به دستگاه قضایی ابلاغ میشود. دستورهایی که در سطح مقامات ارشد نظام گرفته شده و با تأیید مستقیم و یا غیرمستقیم رهبر حکومت و به منظور تأمین مصلحت نظام اعمال میشود. در این شرایط، همه بخشهای حکومت به شکل هماهنگ در جای خود فعال میشوند تا دستور فراقانونی رسیده از بالادست را اجرا کنند.
بیشتر در این باره: ابهامها و «چرا»های تازه درباره اعدام نوید افکاری
از زاویهای دیگر، با توجه به ممانعت نهادهای امنیتی از دیدن بدن آقای افکاری پیش از خاکسپاری و همینوطور گزارش وجود آثار شکستگی بینی هنگام دفن پیکرش، این فرضیه را که او به دلیل شکنجه به قتل رسیده، نیز تقویت میکند.
انتقال او به بندی غیر از بند مخصوص قرنطینه زندانیان اعدامی، ملاقات برخی مسئولین و مقامات، به استناد آخرین فایل صوتی او میتوانست به این دلیلی مشابه این باشد که نهادهای امنیتی برای بهرهگیری از نوید افکاری در یک سناریو تازه، چیزی مانند یک فیلم تبلیغاتی جدید با هدف تقابل با حمایتهای گسترده از او و فرونشاندن فشار افکار عمومی به بند دیگری منتقل شده باشد.
از آنجا که پیشتر هم اعترافهای او از سوی دادگاه به عنوان سندی بر گناهکاری او تلقی شده بود، آقای افکاری حاضر به همکاری نشده و باز به استناد گفتههای او در آخرین فایل صوتی که از ضرب و شتمش توسط سخن گفته، برای همکاری تحت فشار قرار گرفته و جان خود را زیر شکنجه از دست داده باشد.
اگر چنین اتفاقی روی داده باشد، معمولاً جمهوری اسلامی هیچگاه نام عامل قتل و یا نحوه برخورد اداری و قضایی احتمالی با او را منتشر نمیکند، و با این ادعا که با فرد خاطی برخورد شده، دیه مقتول را از خزانه دولت به خانواده او پرداخته و پرونده را مختومه اعلام میکند. اما در این مورد خاص، به دلیل عواقب ناشی از اعلام چنین خبری پرهیز کرده و گفته که مرگ نوید افکاری حاصل اجرای حکم اعدام او بوده است.
آقای افکاری یکی از هزاران ایرانی سالهای پس از تغییر رژیم در ایران است که با هدفی سیاسی و در یک سلسله مراحل مجهول قضایی به مرگ محکوم و اعدام شده است. قتل او به دلیل شکنجه و یا اعدامش با دستوری فراقانونی از بالا، دنباله همان سیاست حکومت برای ایجاد ترس و عدم حضور مردم در خیابانهاست. یا شاید هم پیامی به جامعه ورزشی ایران اشد پتانسیل فراوانی برانگیختگی و سازماندهی اعتراضهای مردمی دارند.
نوید افکاری از جمله معدود مواردی بود که توانست در این سطح وسیع، افکار عمومی جهان را متوجه وضعیت نابسامان حقوق بشر در ایران کرده و از چهرهها، سازمانها و دولتها واکنش بگیرد. این توجه میراث ارزشمندی است که از او بهجا مانده و مدافعان حقوق بشر باید با پیگیری و تقویت این ارتباطها مانع سرد شدن این فضا شوند. تلاش برای تشکیل گروهی حقیقتیاب، متشکل از افراد و چهرههای سرشناس بینالمللی برای کشف دلیل واقعی مرگ نوید افکاری یکی از اصلی ترین اقداماتی است که در این راستا میتوان صورت داد.
از ماجرای نوید افکاری گرفته تا هدف مرگ مسافران بیگناه یک هواپیمای مسافربری با موشک سپاه پاسداران اگرچه جانسوز و تأسفبرانگیز است، اما توجه بینالمللی پیرامون آن سرمایهای است برای فعالان حقوق بشری و جویندگان حقیقت و عدالت که در صورت برنامهریزی و بهرهبرداری صحیح، نه تنها میتوان جهان را نسبت ۴۰ سال نقض حقوق بشر در ایران سازماندهی کرد. بلکه برای احقاق حق قربانیان نیز گامی مؤثر برداشت.