شیرین عبادی از شکنجه‌های سیامک پورزند می‌گوید

  • مهتاب وحیدی راد

شیرین عبادی، حقوقدان و برنده ایرانی جایزه صلح نوبل

سیامک پورزند، روزنامه‌نگار و فعال فرهنگی در ایران، پس از ۱۰ سال زندان و حصر خانگی، ممنوع خروج بودن از کشور و جدایی از فرزندان و همسرش، در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ به زندگی خود پایان داد.

سازمان گزارشگران بدون مرز، مقام‌های جمهوری اسلامی را مسئول مرگ وی دانسته و خواستار اعزام فوری گزارشگر ویژه سازمان ملل به ایران شده‌است.

روز یک‌شنبه ۱۸ اردیبهشت، مراسمی به یادبود سیامک پورزند در تورنتو کانادا برگزار شد که شیرین عبادی، حقوقدان و برنده ایرانی جایزه صلح نوبل، نیز در آن شرکت کرده و طی این مراسم پیامی ویدئویی نیز منتشر کرده‌است.

http://www.youtube.com/embed/1HWeHnKXb_s

پیش از این، مهرانگیز کار، همسر سیامک پورزند در گفت‌وگو با رادیو فردا از مصائب آقای پورزند گفته‌بود. اکنون از لی‌لی پورزند، دختر سیامک پورزند، در مورد مراسم تورنتو و جزئیات آن می‌پرسیم:

لی‌لی پورزند: برنامه تورنتو در واقع به جای مراسمی بود که باید در ایران برگزار می‌شد اما اجازه ندادند، بنابراین در تورنتو یعنی محل زندگی من، با حضور مادرم، مهرانگیز کار و خواهر کوچکم آزاده، برگزار شد.

من فکر می‌کنم جمعیتی که در سالن بودند بیش از ۷۰۰ نفر بود و دراین مراسم عزیزانی مانند دکتر براهنی و آقای حسن زرهی صحبت کردند. پیام‌های زیادی دریافت شده بود و ما فقط تعدادی از آنها را انتخاب کردیم، از جمله پیام خانم شیرین عبادی.



یکی از کسانی که دراین مراسم پیام داده خانم شیرین عبادی است. مضمون پیام خانم عبادی چه بود؟

مضمون پیام خانم عبادی در مورد شکنجه‌هایی بوده که بر پدر روا شده مانند بسیاری از قربانیان خشونت در ایران و تمرکز اصلی خانم عبادی هم در مورد قاضی جعفر صابری ظفرقندی است که قاضی پرونده پدر بود و ظاهرا بعد از این پرونده قاضی پرونده بسیاری از روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان هم بوده‌است.

ما با کمک خانم عبادی تصمیم داریم این موضوع را پیگیری کنیم و منتظریم در فرصتی مناسب برخوردی مناسب شأن حقوق بشر با این رفتارها انجام شود.

خانم پورزند! شما از قبل اعلام کرده بودید نواری از صدای پدرتان را پخش می‌کنید. در مورد این نوار بیشتر توضیح دهید.

من یک فایل صوتی دارم به مدت چند ساعت که در سال ۲۰۰۶ در موقعیتی که پدرم تصور می‌کرد او را به زندان برمی‌گردانند، (برای این که بتواند نکته‌هایی از آن چه بر او گذشته را به من بسپرد، در حدی که توانست و شرایط روحیش با اضطرابی که داشت اجازه داد)، برای من بازگو کرد و صدایش را ضبط کردم.

ولی تا به حال آن را در دسترس عموم قرار ندادم فقط اعضای خانواده از آن مطلع بودند، ولی اکنون که دیگر پدرم رها شده تصمیم داریم این فایل را با مجموعه نوشته‌هایش در موقعیتی مناسب در اختیار عموم قرار دهیم.

چیزی که پخش شد بیش از یک دقیقه از صحبت پدرم بود در مورد آن چه بر او گذشته تا به اجرای اعترافات یا شوی تلویزیونی علیه خودش و دیگران مجبور شود.

او ذکر کرده که قاضی پرونده یعنی جعفر صابری ظفرقندی که آن زمان قاضی دادگاه مهرآباد تهران بود و سربازجویی به نام آقای محمدی شخصاً پدرم را برده‌اند و چند روز بعد از تزریق آمپول‌های ناشناس و سرویس‌های غذایی خاص او را برده‌اند و مواد خام را از روی برگه‌های بازجویی در اختیارش گذاشته‌اند و گفته‌اند باید با هیجان این فیلم را اجرا کنی.

ما می‌خواهیم دیگران بدانند قضات ایران بی‌طرف نیستند و چنین قانون‌شکنی‌هایی در ایران زیر نام قاضی و بر مسند قضا اتفاق می‌افتد و ما دراین باره جویای حقیقت و جواب هستیم.