کتاب همگام با قیام موسی جز اولین کتابهایی است که در کلاس اول دبیرستان خواندم، این کتاب نوشته زهرا رهنورد بود. نثر ساده و روانی داشت به گونهای که، من که تازه کتاب خواندن را شروع کرده بودم را براحتی به خود جذب کرد. آن کتاب را چندین بار خواندم و هر بار از خواندن آن لذت بردم.
هنوز هم طعم اولین کتابهایی را که خواندهام را به یاد دارم. همان طور که گفتم یکی از آن اولین کتابها، کتابهای زهرا رهنورد بود.
اما سالهای پر فراز و نشیب ایران بسیاری از ما را از هم غافل کرد. سالها نه از او کتابی خواندم و نه مطلبی. فقط میدانستم که او رییس دانشگاه الزهرا است. از برخی از دانشجویان آن دانشگاه گهگاه سوال میکردم، ریاست رهنورد چطور است؟ از او راضی هستید؟ بلا استثنا همه آنها در پاسخ من رضایت خود را از ریاست او اعلام میکردند.
تا اینکه در سال ۷۹ وقتی نزدیک به یک سال بود که تحقیق میدانی خود را بر روی خودسوزی زنان آغاز کردم و توانستم در بیمارستان سوانح و سوختگی اهواز از زنان و کودکانی که اقدام به خودسوزی کردهاند عکس بگیرم، پس از سالها بیخبری از زهرا رهنورد، توسط دوستی در یک صبح ماه رمضان با او قراری گذاشتم و عکسهای زنان خودسوخته و گزارشی مفصل از آنها را بدست خانم رهنورد دادم و از او خواهش کردم که این عکسها و گزارشها را بدست آقای خاتمی برساند.
او با دیدن آن عکسها بسیار متاسف شد و با دقت به توضیحات من و دوستم در مورد خودسوزی زنان گوش کرد و قول داد که در اسرع وقت آنها را بدست آقای خاتمی برساند. موضوع دیدار ما تلخ بود ولی آن دیدار برای من بسیار دلنشین بود.
مجددا تا چند سال خبری از زهرا رهنورد نداشتم مگر مصاحبههای او که هر از چندی در خبرگزاریها میدیدم و یا میخواندم. تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ که گروههای متنوع فعالین زن قرار چند دیدار با خانم رهنورد را گذاشتند تا بتوانند نظرات خود را به گوش میرحسین موسوی یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب برسانند.
در آن جلسات او با دقت به صحبتهای فعالین زن گوش کرد و همدلی او با مطالبات زنان را براحتی میشد از اظهار نظرات او مشاهده کرد.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز رهنورد همدل و همراه میرحسین بود و این همراهی ادامه یافت تا حبس خانگی ۱۰۰۰ روزه؛ او رفیق راههای سخت و صعب العبور است. او فقط همراه روزهای ریاست نیست که او خود را برای پیمودن راههای سخت و ناهموار آماده کرده است و بودنش در کنار مهندس موسوی، پافشاری بر مقاومت در مقابل حقی است که ضایع شده و برای چنین مقاومتی هزینهای سنگین به اندازه حبس ۱۰۰۰ روزه را به جان خریده است.
رهبران جنبش سبز ۱۰۰۰ روز است که در حبس خانگی بسر میبرند، هر چند که اصولا در قوانین ایران، مجازاتی بنام حبس خانگی پیش بینی نشده، اما آنان در کشوری در حبس خانگی بسر میبرند که سلیقهها بجای قوانین حاکم هستند. آنها ۱۰۰۰ روز را به جرم پرسیدن در مورد یک تقلب بزرگ، در خانهای که به زندان تبدیل شده، گذراندهاند با رنج ومرارت فراوان برای خود و اطرافیانشان.
شیخ اصلاحات نیز به مانند موسوی و رهنورد ۱۰۰۰ روز را در خانهای در ناکجا بسر برده و همه سختیهای این هزار روز را به گفته خودش «طاق زده با لذت در کنار مردم بودن».
خاطرات همراهی شیخ اصلاحات با خانواده زندانیان سیاسی در سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۴ هرگز از یاد هیچ یک از خانوادههای زندانیان نخواهد رفت. همدلی شیخ اصلاحات با مسایل و مشکلات زندانیان سیاسی و دیدارهای متعدد با او، او که از هیچ کمکی دریغ نمیکرد، همه اینها خاطرات خوشی از او در روزهای سخت و تنهایی بر جا گذاشته و اینک جاها عوض شده، اینک اوست که هزار روز را در سالهای پیری در حبس خانگی بسر برده، بدون اینکه همراهان و طرفداران او بتوانند برای او کاری کنند.
مهمترین کار فاطمه کروبی، یار و همراه مهدی کروبی در این روزهای سخت و دلتنگی و سرشار از نگرانی، اطلاع رسانی لحظه به لحظه در مورد وضعیت نگران کننده مهدی کروبی و دیگاهها و نظرات اوست.
این دو زن پیامرسانان کسانی هستند که خواهان اولیهترین حقوق یک شهروند که پایبندی به قانون و قانون مداری است، هستند و مهمترین نقش آنها همراهی با رهبران جنبش سبز و مردمی است که به حقوق و وظایف خود آشنا شده و بر آن پافشاری میکنند و آنها بر این عهد و پیمان ایستادهاند تا روز موعود.
*پروین بختیارنژاد نویسنده و پژوهشگر مسائل زنان است.
*پروین بختیارنژاد نویسنده و پژوهشگر مسائل زنان است.