سانتی مانتال و ژيگولو، نگاه وزير کشور به تظاهرات مردم

وزير کشور جمهوری اسلامی، پيشتر قائم مقام وزارت اطلاعات بوده است.

مصطفی پورمحمدی، وزير کشور، که دو روز پيش در پاسخ به اعتراض آقای کروبی در باره تخريب حسينيه دراويش گنابادی بروجرد، «شبکه های راديويی و تلويزيونی و سايت های اينترنتی» را نشانه ای از «وجود برنامه و هدف کينه توزانه، فتنه انگيزانه و بی محابای دشمنان» معرفی کرده بود، در پاسخ به پرسشی درباره «رابطه محافل داخل و خارج در آستانه انتخابات مجلس» و «کوشش اين محافل برای آماده سازی زمينه های انقلاب مخملين در ايران» گفت: «من چنين تحليلی نشينده ام.»


روزنامه آفتاب يزد، که در شماره دوشنبه خود سخنان وزير کشور را منتشر کرده است، در ادامه اين خبر، به نقل از آقای مصطفی پورمحمدی، نوشته است: «آمريکا فکر می کند می تواند ملت ايران را با استحاله و يکسری انقلاب های ژيگولی و تظاهرات سانتی مانتال هدايت کند، اما زمانه اين حرف ها گذشته است.»


«تحليل» هايی مبتنی بر «ارتباط» برخی روشنفکران، فعالان سياسی و محافل فرهنگی و سياسی داخل کشور با «محافل خارجی» و «تلاش اين شبکه برای برپايی انقلاب مخملين در ايران»، موضوع اصلی و مکرر تبليغات رسانه های رسمی جمهوری اسلامی ــ راديو و تلويزيون ــ و روزنامه هايی چون کيهان، جمهوری اسلامی، رسالت و .. و يکی از محورهای اصلی سخنرانی های سران حکومت از جمله آيت الله علی خامنه ای است.


  • زمانی که يکی از با تجربه ترين کارشناسان امنيتی ايران در مسند وزير کشور، تظاهرات لايه های مردم را با صفت های «سانتی مانتال و ژيگولو» تحقير و با نگاهی چنين به جنبش های اجتماعی می نگرد، جز توجيه سرکوب خشن حقوق مردم چه برخوردی را می توان پيش بينی کرد؟

در همه مصاحبه های روشنفکران ايرانی در زندان نيز «تحليلی» ارائه می شود که بر سناريو «توطئه» شخصيت ها و محافل داخل و خارج از کشور برای «استحاله و آماده کردن زمينه های انقلاب مخملين در ايران» بنا شده است.


در اين مصاحبه ها، که در پربيننده ترين ساعات راديو و تلويزيون پخش و در برخی رسانه ها چاپ می شوند، زندانيان اقرار می کنند که «در متن تهاجم فرهنگی و سياسی دشمنان و در شبکه ای از روابط داخلی و خارجی برای استحاله نظام و تدارک انقلاب مخملين کوشيده اند.»


اين واقعيت که اغلب مصاحبه کنندگان، پس از آزادی از شکنجه و اجباری و دروغين بودن مصاحبه ها سخن گفته اند، از اشتياق توليد کنندگان به توليد بيشتر اين گونه مصاحبه ها نکاسته است.


با توجه به محوريت «تحليل» هايی از اين دست در تبليغات، نظريه پردازی ها، سخنرانی ها و مصاحبه ها، اين جمله وزير کشور که «من چنين تحليلی نشينده ام» پرسش های بسياری بر می انگيزد از جمله اينکه وزير کشور تا چه حد تحليل های امنيتی، روزنامه ها و سخنرانی های مسئولان عالی رتبه را می خواند و تا چه حد به يکی از محورهای اصلی سياست های امنيتی و تبليغاتی نظام، توطئه محافل داخل و خارج برای آماده کردن انقلاب مخملين در ايران، باور دارد؟


«تحليلی» که وزير کشور کنونی و قائم مقام وزير اطلاعات به دوران وزارت آقای فلاحيان «نشنيده» است، در دو دهه گذشته توجيه اصلی نظری برخورد خشن با روشنفکران و منتقدان سياسی و زندانی کردن و گاه قتل آنها بوده است.


انقلاب ژيگولاها


آنچه وزير کشور و يکی از عالی رتبه ترين و باسابقه ترين کارشناسان امنيتی ايران «انقلاب های ژيگولويی و تظاهرات ساتنی مانتال» توصيف می کند، از ديدگاه علم سياست يکی از مهم ترين تحولات نيمه دوم قرن بيستم در عرصه عمل و تئوری سياسی است.


به دوران جنگ سرد، نظام های استبدادی با کودتا يا انقلاب های خونين متحول می شدند يا پس از شکست در جنگ در هم می ريختند.


در دو دهه گذشته در تظاهرات و اعتصاب هايی که به کرات در ايران رخ داده اند، لايه های گوناگون جامعه ايرانی: کارگران، دانشجويان، زنان، معلمان، روشنفکران و کارمندان خواست های صنفی و سياسی جدی خود را مطرح کرده اند.


پس از فروپاشی شوروی و در پرتو جهانی شدن، انقلاب ارتباطات، جدی تر شدن حقوق بشر و ديگر تحولاتی که سه دهه اخير را مشخص می کنند، اين امکان فراهم آمد که در برخی از کشورها اکثريت مردم يک جامعه و به ويژه لايه های مهمی چون کارگران، روشنفکران، زنان، کارمندان و دانشجويان با برپائی تظاهرات مستمر، پيگير و سازمان يافته و در قالب جنبش ها و نهادهای مدنی استبداد را به پذيرش قواعد دموکراسی وادار کنند و البته در شرايط و موقعيتی که حکومت های مستبد نخواهند يا نتوانند سرکوب گسترده و خشن نظامی و امنيتی را اعمال کنند.


اين الگو که به دليل تحول اساسی نظام سياسی «انقلاب» و به دليل وجه غالب مسالمت آميز حرکت های مردم و دولت، «مخملين» لقب گرفته است، پس از بلوک شرق در برخی کشورهای ديگر نيز، با تفاوت هايی متناسب با موقعيت هر کشور، تکرار شد.


تقليل نيروهای محرکه جنبش های مدنی و مردمی اين الگو به «ژيگولوها و سانتی مانتال ها»از زبان يکی از با تجربه ترين کارشناسان امنيتی ايران، فراتر از لايه تبليغاتی جمله می تواند پرسش هايی را در زمينه منظر و نگاه وزير کشور ايران به لايه های جامعه و جنبش های مدنی مطرح کند.


حتی اگر کسانی، همه انقلاب های مخملين را در بيش از ۱۰ کشور، از جمله در برخی از با فرهنگ ترين جوامع و کشورهای جهان چون آلمان شرقی و چکسلواکی سابق، «انقلاب های ژيگولويی و تظاهرات ساتنی مانتال» و «آمريکا ساخته» ارزيابی کنند، تجربه های داخلی ايران، که وزير کشور به دليل مشاغل گذشته خود بر آنها وقوف و آگاهی کافی دارد، برداشتی ديگر را مطرح می کنند.


در دو دهه گذشته در تظاهرات و اعتصاب هايی که به کرات در ايران رخ داده اند، لايه های گوناگون جامعه ايرانی: کارگران، دانشجويان، زنان، معلمان، روشنفکران و کارمندان خواست های صنفی و سياسی جدی خود را مطرح کرده اند.


  • اغلب تظاهرات و اعتصاب هايی که در ايران رخ دادند، دست کم به دليل سرکوب خشن، از آنچه وزير کشور و يکی از آگاه ترين شخصيت های امنيتی نظام «تظاهرات سانتی مانتال» توصيف می کند، به دور بوده اند.

اغلب تظاهرات و اعتصاب هايی که در ايران رخ دادند، دست کم به دليل سرکوب خشن، از آنچه وزير کشور و يکی از آگاه ترين شخصيت های امنيتی نظام «تظاهرات سانتی مانتال» توصيف می کند، به دور بوده اند.


«سانتی مانتاليزم»، که اغلب با بار منفی برای توصيف عواطف سطحی به کار می رود، در خواست های جدی و اساسی انقلاب های مخملين جهان و تظاهرات ايرانيان نقش چندانی نداشته است.


تقديس خشونت و قدرت


صفت ژيگولو، در سده های پيش در اروپا برای توصيف مردان بی کاره ای به کار می رفت که هزينه زندگی خود را از قبل زنان کسب می کردند.


در ايران و در ميان لايه های کم فرهنگ تر مردم، و به ويژه در ميان بزن بهادرهای جاهل مسلک محلات و بازارچه ها و در خرده فرهنگی که حق و حقيقت و درستی را با معيار قدرت، توان جسمی، تهور و شجاعت و نه منطق و خرد می سنجد و خشونت را تبرک و تقديس می کند، صفت ژيگولو، به تحقير، به جوانان مودب و خوش لباس، از تحصيل کرده تا آلامد سطحی، اطلاق می شد که توان يا تمايل به خشونت و دعواهای لمپنی نداشتند.


شايد تنها وجه اشتراک نسبی بين دو صفت سانتی مانتال و ژيگلو با انقلاب مخملين را بتوان در وجه مسالمت آميز آن الگوی رفتاری و اين جنبش های بزرگ اجتماعی ديد.


بيان خواست های سياسی، اجتماعی و اقتصادی در قالب تظاهرات از رايج ترين روش ها و از شناخته شده ترين حقوق مردم است و در اغلب کشورهای جهان، وزارت کشور، به عنوان پاسدار حقوق مدنی شهروندان، امنيت برگزاری تظاهرات لايه های گوناگون مردم را تامين می کند.


به زمانی که يکی از با تجربه ترين کارشناسان امنيتی ايران در مسند وزير کشور، تظاهرات لايه های مردم را با صفت های «سانتی مانتال و ژيگولو» تحقير و با نگاهی چنين به جنبش های اجتماعی می نگرد، جز توجيه سرکوب خشن حقوق مردم چه برخوردی را می توان پيش بينی کرد؟