کسری ناجی: انتخاب احمدی نژاد تغيير رژيم بود، نه تغيير دولت

کسری ناجی می گويد با توجه به اعتقادات آقای احمدی نژاد، نگرانی های موجود قابل درک است.

کسری ناجی خبرنگار بين المللی که کمی پس از اتمام نگارش کتاب احمدی نژاد، تاريخچه ناگفته رهبر تندرو ايران، در تهران به همراه همسر و فرزندش به لندن نقل مکان کرد، برای رسانه های مختلفی از جمله بی بی سی، سی ان ان و ان بی سی گزارش داده و مقالاتش در روزنامه های گاردين، فاينانشيال تايمز، اکونوميست و لس آنجلس تايمزبه چاپ رسيده است.


او در ابتدای کتاب در صفحه سپاسگزاری از کسانی که در نوشتن کتاب موثر بوده اند، به کنايه می گويد:« نگارش اين کتاب بدون دولت جمهوری اسلامی ميسر نمی شد چرا که دولت با عدم صدور اجازه کار خبرنگاری به من باعث شد که وقت زيادی پيدا کنم و به فکر نوشتن اين کتاب بيفتم.»


در پی انتشار اين کتاب، راديو فردا گفت و گويی با کسری ناجی انجام داده است:


راديو فردا: کتاب شما اگرچه درباره زندگی محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران است، اما از سويی تاريخ بلافصل و روزمره چند سال اخير ايران را هم رديف و نقل می کند و باوجودی که اکثر وقايع برای خواننده ايرانی آشنا است، اما کتاب کشش زيادی دارد و زمين گذاشتنش کار آسانی نيست. اگر چه در اول کتاب خود گفته ايد که چگونه به فکر نوشتن اين کتاب افتاديد، اما چطور شد که آقای احمدی نژاد را انتخاب کرديد؟


کسری ناجی: برای ما خبرنگارانی که در دوران انتخابات رياست جمهوری در ايران بوديم، خيلی عجيب بود که آقای احمدی نژاد انتخاب شد. ما که در ايران بوديم، احتمال نمی داديم که وی برنده اين انتخابات شود چه رسد به آنکه ۱۷ ميليون رای نيز کسب کند.


وقتی که اين اتفاق افتاد، من به اين فکر افتادم که چرا ما اين اشتباه بزرگ را کرديم و واقعا نتوانستيم پيش بينی کنيم که آقای احمدی نژاد پيروز می شود.


بنابراين فکر کردم بايد اين مسئله را يک مفدار شکافت، بايد بررسی بيشتری کرد و اين در واقع نقطه شروع ايده کتاب بود؛ به اضافه اينکه در آن زمان، آقايان در وزارت ارشاد برای مدتی به من اجازه کار نمی دادند و من برای تحقيق و بررسی اين مسئله وقت داشتم.


اين دو دليل در مجموع باعث شد که به هرحال اين کتاب را شروع کنم و تحقيقی در اين باره انجام دهم که آقای احمدی نژاد بالاخره چگونه انتخاب شد. نکته بعدی اين بود که بررسی کنم که وی کيست، چه می خواهد؟ کجا می خواهد برود. اين مسايلی بود که می خواستم بررسی کنم و در اين کتاب هم بررسی شده اند.


طرح روی جلد کتاب: احمدی نژاد، تاريخچه ناگفته رهبر تندرو ايران

به اين ترتيب، در واقع نوشتن کتاب به نوعی، يک توفيق اجباری بود. نوشتن کتاب چه مدت طول کشيد؟


کسری ناجی: مقداری طول کشيد. فکر می کنم حدود يک سال، يک سال و دو سه ماهی طول کشيد، اما تمام اين مدت به کار نوشتن کتاب اختصاص داده نشد، زيرا اين اواخر به من اجازه کار برای ای بی سی و استراليا را دادند و من يک مقدار کار ديگر هم داشتم.


برای گردآوری مدارک و اسناد لازم با مشکلی هم روبه رو شديد؟


کسری ناجی: نه. اما مشکل اصلی اين است که در ايران با اين جو سياسی، مردم خيلی محتاط هستند و خيلی کم با کسی که نمی شناسند احتمالا صحبت می کنند. البته من با خانواده، با کسان و دوستان و خويشان آقای احمدی نژاد صحبت کردم. به محل زادگاه وی رفتم، با آدم هايی که او را می شناختند صحبت کردم، با کسانی که در سياست ايران دستی دارند صحبت کردم، اما خيلی ها هم نمی خواستند صحبت کنند و يا حداقل آن چيزی که می گفتند، تمام آن چيزی نبود که می خواستند بگويند. بنابراين از اين نظر اشکال وجود دارد.


در ايران، آن فضای آزاد وجود ندارد که مردم آزادانه صحبت کنند و آن چيزی را که می خواهند، صادقانه مطرح کنند.


از آنجايی که در حال حاضرايران در آستانه انتخابات مجلس هشتم است و سال ديگر هم انتخابات رياست جمهوری برگزار خواهد شد، بد نيست که به موضوع انتخاب آقای احمدی نژاد در سال ۲۰۰۵ که شما در کتاب خود به آن پرداخته ايد، بپردازيم. شما در حد امکان با سند و مدرک نشان داده ايد که آخرين انتخابات رياست جمهوری ايران حاصل رای مردم نبوده و اين صندوق های رای نبودند که نام آقای احمدی نژاد را بيرون دادند، بلکه بيشتر تصميمی بود که در روزهای آخر پيش از انتخابات در بيت رهبر جمهوری اسلامی گرفته شد. با اين حساب معنای انتخابات در ايران را چطور تعريف می کنيد؟


کسری ناجی: حرف من در کتاب اين است که بحث های زيادی در باره چگونگی انتخاب آقای احمدی نژاد به عنوان رياست جمهوری مطرح است و مهره های اصلی و پرچمداران اين نظام و انفلاب، آقايانی مثل آقای رفسنجانی، آقای کروبی يا آقای معين يا کسانی مثل آفای قاليباف حرف های زيادی در اين باره می زنند.


اين عده صحبت از اين می کنند که تقلب شده و راه های نامشروعی برای انتخاب آقای احمدی نژاد در پيش گرفته شده بود. صحبت از دخالت زياد بسيج و سپاه در انتخابات می کنند و همچنين صحبت از آن می کنند که خود سپاه و بسيج چگونه اين کار را کردند.


مثلا گفته می شود که يک بسيجی از قم نامه نوشته که خود او هشت بار در اين انتخابات رای داده است و به او گفته شده بودکه به چه کسی رای دهد.


  • اعتقاد آقای احمدی نژاد اين است که به زودی، و زودتر از آنچه که خيلی ها فکر می کنند، امام زمان برخواهد گشت و دنيايی که ما می شناسيم به آخر خواهد رسيد.
کسری ناجی

در انتخابات از اين اتفاقات افتاده است و و آقای ذوالقدر هم که آن موقع معاون فرمانده سپاه بودند، همان زمان می گفتند که سپاه و بسيج بايد چند لايه و به صورت پيچيده، به قول وی، بايد عمل می کردند تا آقای احمدی نژاد انتخاب شوند. بنابراين، در مورد نحوه انتخاب محمود احمدی نژاد حرف های زيادی مطرح است.


در دنباله همين صحبت ها و در همين فصل، انتخاب آقای احمدی نژاد را يک کودتای سفيد و تغيير رژيم در ايران خوانده ايد، ممکن است اين نکته را هم برای ما روشن کنيد؟


کسری ناجی: اصطلاح کودتای سفيد که در کتاب من آمده، نقل قول از کس ديگری است، اين برداشت کسی است که در ايران در انتخابات دست داشته، نزديک به آقای رفسنجانی بوده و اين صحبت را کرده و اينکه کودتا بوده يا چه بوده. به هر حال من برداشتم اين است که آقايانی که الان سرکار هستند، کسانی هستند که با سرکار آمدن، فقط دولت را عوض نکردند.


وقتی اين کتاب را می خوانيد، به اين نتيجه می رسيد که روی کار آمدن آقای احمدی نژاد به عنوان رييس جمهوری، تنها تغيير دولت نبود؛ بلکه به يک معنا تغيير رژيم بود.


به اين صورت که اين آقايان از منتهی اليه طيف راست سياسی می آيند. اين آقايان مجموعه ای هستند از نسل جوان گروه های سنتی اسلامی در ايران، روحانيون تندرويی که به آقای مصباح يزدی نزديک هستند و همچنين سپاه پاسداران، فرماندهانی که دوران جنگ در جنگ بودند و معتقدند که بايد سهم بزرگی از قدرت را در دست داشته باشند و منت دارند بر سر مردم ايران.


اين مجموعه که من می گويم مجموعه نظامی گرايان، در واقع امروز سر کار هستند. درواقع اينها تمام اين مدت، در بيست و هفت هشت سالی که از انقلاب می گذشت، در حاشيه حکومت بودند.


اينها اعتقادی به دموکراسی يا به انتخابات يا به نقش مردم در انتخابات و انتخاب کردن و حقوق بشر و مسايلی از اين دست ندارند. جامعه ايده آل اينها درواقع جامعه ميليتاريستی و نظامی گرايانه است. جامعه ايده آل اينها جامعه ای است که همه در واقع کلاشينکف به دست خواهند گرفت يا آرپی جی به دوش دارند و جامعه ای است که حاضر به جهاد و بردن انقلاب ايران به اقصی نقاط دنيا است. اين مجموعه چنين ديدی دارد.


کسانی که قبل از اينها سرکار بودند، معتقد بودند که:« ما انقلاب اسلامی کرديم، جای ارزش های اسلامی را در جامعه باز کرديم و حالا موقع بازسازی است که ايران را تبديل به يک مدل اسلامی کنيم، يک جامعه مترقی، پيشرو با اقتصادی پويا.» ولی اکنون اين آقايان معتقدند که:« نخير اين کار انحراف از انقلاب خواهد بود. ما بايد انقلاب بکنيم و انقلاب را به گوشه و کنار دنيا ببريم و جهاد کنيم.»


  • مجموعه نظامی گرايان که امروز سر کار است، تمام اين مدت، در بيست و هفت هشت سالی که از انقلاب می گذشت، در حاشيه حکومت بود و اعتقادی به دموکراسی يا به انتخابات يا به نقش مردم در انتخابات و انتخاب کردن و حقوق بشر و مسايلی از اين دست ندارد.
کسری ناجی

به اين ترتيب، مجموعه ای که روی کار آمده است با داشتن چنين ديد و آرمان و ايده آل و چشم اندازی روی کار آمده است و تفاوت هايی کلی با دوره های قبل از خود دارد.


به آرمان ها و اعتقادهای اين مجموعه اشاره کرديد. يکی از آرمان های خيلی بارز آقای احمدی نژاد اعتقاد به ظهور امام زمان است و همان طور که در کتاب شما هم آمده، گفته که با توجه به مشکلاتی که ايران با آن روبه رو است تا دو سال ديگر امام زمان ظهور خواهد کرد و وظيفه تاريخی من اين است که ايران را به دست امام زمان بسپرم. خيلی ها گفتند و نوشتند که سياست او سياست آخر زمانی است، ولی معنايش کاملا روشن نيست. آيا ايران بايد نابود شود؟ يا چه تغييراتی ضروری است تا امام زمان ظهور کند؟


کسری ناجی: اين سئوال را بايد از آقای احمدی نژاد پرسيد نه از من. آن دو سالی که گفتيد، نقل قول از کسی است که در کتاب آمده که آقای احمدی نژاد چنين صحبتی کرده است.


ولی به هر حال اعتقاد آقای احمدی نژاد اين است که به زودی، و زودتر از آنچه که خيلی ها فکر می کنند، امام زمان برخواهد گشت و دنيايی که ما می شناسيم به آخر خواهد رسيد.


وی با اين ديد دارد جلو می رود و با عجله زيادی همه تصميم گيری ها را انجام می دهد. من احساسم از برداشت و از آنچه که از آقای احمدی نژاد انجام می دهد، اين است که وی فکر می کند که درواقع وقت زيادی نيست، صحبت از مطالعه و بررسی برای انتخاب و سياست ها و اين چيزها نيست؛ بايد عمل کرد و اين امر مشکلات زيادی در ايران ايجاد کرده است.


سياست های غلطی که پيش گرفته شده، مشکلات زيادی برای مردم پيش آورده است. ولی به هر حال نکته اين است که آقای احمدی نژاد به چنين امری اعتقاد دارد و کسانی که به وی نزديک هستند نيز همين اعتقاد را دارند که برگشت امام زمان زودتر از آن چيزی که خيلی ها فکر می کنند، صورت خواهد گرفت.


در چنين شرايطی، حداقل برای من به عنوان يک ناظر قابل فهم است که نگرانی ها در باره کسی که فکر می کند آخر الزمان نزديک است و ممکن است به زودی انگشت بر ماشه سلاح هسته ای داشته باشد، چه اندازه می تواند زياد باشد.