قرائت جناحی شاهنامه و «سياست خارجی» فردوسی

آرامگاه فردوسی در شهر توس در شمال شرقی ایران

حضور پر رنگ شخصيت های وابسته به جناح های حکومتی در مراسم گوناگون دولتی، نيمه دولتی و غيردولتی که در « ۲۳ ارديبهشت، روز فردوسی» در ايران برگزار شد، نشانه ای بود از تحولی مهم در برخورد جمهوری اسلامی با فردوسی و نمونه ای بود از قرائت جناحی متن ادبی به دورانی که تنش های اقتصادی، اجتماعی، سياسی و فرهنگی در داخل کشور و بحران در سياست خارجی رقابت های جناحی را در ايران تشديد کرده است.


در همايش های روز فردوسی، که همزمان با زاد روز او برگزار شد، پژوهشگران مستقل ايرانی و خارجی بخت آن را يافتند که راز و رمز جاودانگی و ابعاد گوناگون شاهنامه را از منظر تخصصی و تحليل ساختاری متن بررسی کنند.


شخصيت ها و نهادهای دولتی، برخلاف سه دهه گذشته، با تمجيد از ملی گرايی فردوسی و تاکيد بر حفظ وحدت ملی ــ اسلامی در برابر دشمن خارجی، کوشيدند تا از محبوبيت فردوسی و ناسيوناليسم ايرانی برای برانگيختن حمايت مردمی از سياست خارجی جمهوری اسلامی بهره گرفته و با ارائه قرائت مطلوب جناحی خود از شاهنامه يکی از محبوب ترين آثار ادبی ايران را به سود جناح خود مصادره کنند.


راز و رمز ماندگاری و جاودانگی شاهنامه در فرهنگ ايرانی و زبان و ادب فارسی را گرچه در ساختار، فرم ، زبان و ابعاد متنوع عاطفی و فکری متن بايد جست، اما شاهنامه از معدود آثاری است که از همان نخستين دهه های آفرينش خود تا اکنون، که نزديک به هزار سال عمر معاصر را پشت سر دارد، نه فقط در عرصه های فرهنگ و زبان و اسطوره و تاريخ، که در عرصه سياست نيز کارکردی موثر داشته است.


شاهنامه به دليل برخورداری از بافت و ساخت هنرمندانه و خلاقانه و ابعاد گوناگون در چرخش های مهم فرهنگی و سياسی جامعه ايرانی نقشی مهم و موثر ايفاء کرده است.


از مداح طاغوت تا شاعر شيعه


روحانيت شيعه که در هزار و اندی سال گذشته شاهنامه را «کتاب ستايش از مجوسان و دوران جاهليت ايرانی» و اثری در «مدح طاغوت های زمان» توصيف می کرد و آن را گاه «مکروه» و گاه «نجس» می دانست، پس از انقلاب شعرهای شاهنامه را از متون درسی مدارس حذف و بر آن بود تا نام خيابان و ميدان فردوسی را در تهران تغيير داده و مجسمه او را به موزه منتقل کند.



شخصيت ها و نهادهای دولتی، برخلاف سه دهه گذشته، با تمجيد از ملی گرايی فردوسی و تاکيد بر حفظ وحدت ملی ــ اسلامی در برابر دشمن خارجی، کوشيدند تا از محبوبيت فردوسی و ناسيوناليسم ايرانی برای برانگيختن حمايت مردمی از سياست خارجی جمهوری اسلامی بهره گرفته و با ارائه قرائت مطلوب جناحی خود از شاهنامه يکی از محبوب ترين آثار ادبی ايران را به سود جناح خود مصادره کنند.

محبوبيت بی همتای فردوسی در ميان مردم و واکنش پر رنگ ناسيوناليسم ايرانی حکومت را به عقب نشينی وادار کرد.


نيازهای دوران جنگ با عراق نيز در کار آمد و کار به جايی رسيد که فردوسی متون درسی از «مداح طاغوت» به «شاعری شيعه» ارتقاء يافت.


در چند سال اخير، عواملی چون چالش جمهوری اسلامی با جامعه جهانی در پرونده اتمی، افزايش نارضايتی های مردمی، رشد جامعه مدنی و پر رنگ تر شدن خواست های سياسی، اقتصادی و اجتماعی لايه های گوناگون جامعه، که در فرهنگ سياسی حکومت به شکاف در وحدت ملی تعبير می شود، سياست های گذشته را با اهدافی که از حذف آغاز و به تدريج به تحريم، بايکوت و سکوت تقليل يافته بود، به تمجيد از فردوسی و ملی گرايی او بدل کرده است.


رستم فرخ زاد شاهنامه در جنگ عليه اعراب شکست خورد، اما خلاقيت هنری فردوسی جمهوری اسلامی را شکست داد.


فردوسی اصلاح طلبان مذهبی


در مسابقه ای که امسال در ميان جناح های حکومتی برای تمجيد از فردوسی و مصادره جناحی او در گرفت، وجه مشترک تمجيد از ملی گرائی و حفظ انسجام ملی با قرائت های متفاوتی همراه بود که در مناقشه جناح های حکومتی برای مديريت سياست اتمی ريشه داشت.


آقای احمد مسجد جامعی، وزير سابق ارشاد اسلامی و از چهره های وابسته به ائتلاف دو جناح اصلاح طلبان دوم خردادی و کارگزاران، در همايش «حکمت فردوسی» در انجمن «حکمت و فلسفه» در کنار تاکيد بر « نگاه دينی ـ ملی» خالق شاهنامه، ايران را از منظر فردوسی مطلوب خود به «باغی» تشبيه کرد که تنها با برخورداری از « تاريخ، نظم، امنيت و طراحی» دوام می آورد.


او به نظاميان تندرو جناح رقيب هشدار داد که فردوسی او «خرد را جوهره فرهنگی ايران می داند و ويژگی پهلوانان شاهنامه تنها زور بازو نيست که پهلوانی در شاهنامه با خرد و خردورزی همراه است».



رستم فرخ زاد شاهنامه در جنگ عليه اعراب شکست خورد، اما خلاقيت هنری فردوسی، جمهوری اسلامی را شکست داد.

بيشتر سخنرانان مراسم «شاخه دانشجويان جبهه مشارکت اسلامی» نيز کوشيدند تا نزديکی فکری فردوسی مطلوب خود را با اصلاح طلبان مذهبی جبهه خود در مسائلی چون تکوين هويت ملی، زنان و.. اثبات کنند.


فردوسی اصولگرايان


فردوسی اما در پيام وزير کنونی ارشاد اسلامی، محمد حسين صفار هرندی به همايش دانشگاه مشهد، جامه اصلاح طلبان دوم خردادی را از تن به درآورد و به «بخرد مردی ديندار و ايراندوست» بدل شد که « دو بعد اساسی و اصيل هويت ايرانی - اسلامی را در کنار نابترين آموزه های دينی و مذهبی در قالب ابياتی مشحون از حمد و ثنای خداوند، مضامين آيات و روايات قرآنی و نبوی و ستايش نبی مکرم اسلام و اهل بيت پاک او ثبت» کرده است.


مهندس چمران، رييس شورای شهر تهران و از چهره های با نفوذ اصول گرايان نيز با تاکيد بر «تکريم ارزش های ملی، باورهای دينی، وحدت ملی و انسجام اسلامی» آمادگی شهرداری تهران را برای شرکت در برگزاری باشکوه مراسم بزرگداشت فردوسی اعلام کرد.


سکوت محافظه کاران سنتی


حضور چهره های برجسته جناح محافظه کاران سنتی در روز فردوسی چندان نبود تا قرائت امروزی اين جناح از شاهنامه در رسانه ها منعکس شود.


سکوت اين جناح يا نشانه ای است از ادامه برخورد قبلی يا نمودی است از عقب ماندن از مد روز.


راز و رمز جاودانگی


اثر هنری و ادبی با هر بار خوانده شدن از نو خلق می شود. بسياری از مورخان بر آنند که رمز و راز جاودانگی آثار ادبی و هنری را در ساختار، فرم، زبان و ابعاد متنوع عاطفی و فکری اثری بايد ديد که با قابليت پاسخگويی به نيازهای فرهنگی متحول و ايفای کارکردهای فرهنگی، اجتماعی و سياسی متناسب با تحولات جامعه، خود را در هر نسلی از گذشته به معاصر و از ميراث به دارايی بر می کشد.


شاهنامه از همان آغاز با تدوين جهان بينی، اسطوره شناسی، تاريخ و حکمت غالب بر فرهنگ ايرانی، با احياء زبان فارسی، با هويت بخشی فرهنگی به ملتی که پس از سقوط آسان امپراتوری خود در حمله اعراب در ترکيبی از مليت ها، اديان، اقوام، زبان ها و فرهنگ های گوناگون به بحران هويت دچار شده بود، با فرم و ساختاری خلاقانه و ابعاد متنوع تاويل پذير به نيازهای فرهنگی، اجتماعی و سياسی زمان و زمانه پاسخ داد.


تداوم فرهنگی جامعه بسته آسيايی و ايستايی و گسست های تاريخی که نيازها و پاسخ های يکسانی را بازتوليد می کنند، عمر هزار ساله اما همواره معاصر شاهنامه را تضمين کردند.



اهل ادب ايران شاهنامه را همواره چون اثری بزرگ ستايش کرده اند، اما تمجيد و تحليل محتوايی شاهنامه در عصر مدرن در مشروطه و به روزگاری آغاز شد که روشنفکران ايرانی با مفاهيمی چون مليت و وحدت ملی آشنا شدند.

تا ۷۰ سال پيش تنها دو لايه کم شمار ديوانيان و روحانيون از نعمت سواد برخوردار بودند و اکثريت مردم شاهنامه را نه در جامه شعر و نظم خلاقانه فردوسی که در قالب نثری که گاه با شعرهای او تزيين می شد، از زبان نقالان می شنيدند.


فردوسی چپ و شاهنامه نقد ادبی


اهل ادب ايران شاهنامه را همواره چون اثری بزرگ ستايش کرده اند، اما تمجيد و تحليل محتوايی شاهنامه در عصر مدرن در مشروطه و به روزگاری آغاز شد که روشنفکران ايرانی با مفاهيمی چون مليت و وحدت ملی آشنا شدند.


نهضت احياء ملی به دوران پهلوی اول موجی از گرايش به تاريخ ايران باستان و شاهنامه را زمينه ساز شد.


برخی پژوهشگران دولتی آن روزگار از جمله در مراسم هزاره فردوسی کوشيدند تا از شاهنامه چون سندی برای مشروعيت بخشی به ناسيوناليسم و استبداد سلطنتی بهره گيرند.


در دهه سی، روشنفکران مستقل و چپ ايرانی با نگاهی ديگر به شاهنامه نگريستند و برخی از رهبران حزب توده از جمله احسان طبری و مهندس ميزانی مفاهمی چون «داد» و «عدالت اجتماعی» را در شاهنامه کشف کردند.


در دهه های ۴۰ و ۵۰ نقد ادبی در ايران پا گرفت و تحليل شاهنامه از پژوهش های زبانی و تاريخی و ادبی و اسطوره شناسی فراتر رفت.


تحليل ساختاری متن از منظر نقد مدرن به خلق آثار ارزشمندی چون دو کتاب «مقدمه ای بر رستم و اسفنديار» و «سوگ سياووش» اثر شاهرخ مسکوب و نوشته های پر ارزش مهرداد بهار دست يافت.


تحليل ساختاری شاهنامه پس از انقلاب نيز ادامه يافت. برخی مقالات که در همايش های روز فردوسی ارايه شد و فراتر از قرائت های سياسی و جناحی، مباحثی جدی را در باره شاهنامه مطرح کردند، از زنده بودن و ارتقاء گرايشی نشان دارند که از مشروطه آغاز شده و چون شاهنامه فردوسی به حيات فرهنگی خود ادامه می دهد.