آرا و افکار کارل پوپر در عرصه فلسفه، شناختشناسی و فلسفه سیاسی در سه دهه اخیر ایران از منظرهای گوناگون مطرح و موثر بوده و کتاب «ناکجاآباد و خشونت» که هفته گذشته منتشر شد ترجمه فارسی چند مقاله و دو گفتوگوی مهم کارل پوپر، مقالهای با عنوان «عقلگرایی انتقادی» به قلم هانس آلبرت، از نزدیکترین همفکران پوپر، پیشگفتار مترجمان و مقالهای ارزنده به قلم خسرو ناقد را در برمیگیرد.
آرا کارل پوپر یا برداشتهای گوناگون از آراء او در جدلهای سیاسی سه دهه اخیر ایران نیز بحثهای بسیار برانگیخته است و متون کتاب ناکجاآباد و خشونت، به گفته خسرو ناقد و رحمان افشاری، مترجمان کتاب، بر اساس «نیاز خواننده فارسیزبان» برگزیده و ترجمه شدهاند.
مترجمان در پیشگفتار کتاب آثار پوپر را که به فارسی ترجمه شدهاند و نیز کتابهای ترجمه نشده او را معرفی کرده و در پایان کتاب نیز فصلی را به کتابشناسی گزيده آثار کارل پوپر به زبانهای آلمانی و انگليسی اختصاص دادهاند.
خسرو ناقد، از مترجمان «ناکجاآباد و خشونت»، در نخستین مقاله خواندنی کتاب با عنوان«جهان انديشگی پوپر» گزارشی ارزنده را با زبانی روان و ساده درباره مهمترین آرا و مفاهیم پوپر به دست داده و کوشیده است تا با نفی تصویر رایج و پذیرفته شده پوپر به عنوان متفکری هوادار لیبرالیسم و بازار آزاد سرمایهداری نزدیکی برخی آراء پوپر را با جناحی از سوسیال دموکراسی اروپا نشان دهد که به جناح راست سوسیال دموکراسی تعلق دارند.
دومین مقاله کتاب با عنوان «درباره بهاصطلاح منابع شناخت» متن سخنرانی پوپر در دانشگاه سالتزبورگ اتريش است. پوپر در این مقاله نظر خود را درباره محدوده و ماهیت شناخت بشری توضیح داده و تاکید میکند که معرفت بشری را نه قوانین قاطع مطلق و کلی، که مجموعهای از حدسها و فرضیهها شکل میدهند.
سومین مقاله کتاب «درباره دانایی و نادانی» متن سخنرانی پوپر در دانشگاه فرانکفورت است و پوپر در چهارهمین مقاله کتاب با عنوان «ناكجاآباد و خشونت» نسبت باور به فراروایتهای کلان ایدئولوژیک را با خشونت سیاسی از منظر خود تبیین میکند.
دو مصاحبه پوپر با عنوانهای «سرچشمههای شناخت گوناگوناند» و «بدون آزادی، نه به عدالت میرسيم و نه به امنيت» فشردهای جامع از نظریات پوپر را در عرصه فلسفه سیاسی به دست داده و مقاله «عقلگرایی انتقادی» به قلم هانس آلبرت، مبانی و تاریخچه مکتب عقلگرایی انتقادی پوپر را تبیین میکند.
کارل پوپر در سال ۱۹۰۲ در اتریش متولد و در سال ۱۹۹۴ درگذشت. پوپر به دوران دانشجویی خود در وین، در سال ۱۹۱۹، به جنبش سوسیالیستی پیوست، اما کوتاهزمانی بعد از این جنبش و از حزب سوسیال دموکرات اتریش کناره گرفت و با نقد بینش مارکس درباره تاریخ خود را متفکری «لیبرال» نامید.
کتابهای فقر تاريخیگری، انقلاب يا اصلاح، حدسها و ابطالها، جامعه باز و دشمنان آن، منطق اکتشاف علمی، واقعیگری و هدف علم و شناخت عينی پوپر به فارسی ترجمه شده و از دیگر آثار او میتوان از کتابهای جستجوی ناتمام: زندگينامه فکری که در زبان آلمانی با عنوان نقطه عزيمت: تحول فکری من منتشر شده است، و کتابهای «من و مغز او» با همکاری جان اکلز و «جهان پارمنيدس» یاد کرد.
پوپر در اروپا و ایران
آراء پوپر و مکتب عقلگرایی انتقادی او در اروپای غربی به دوران نقد مبانی فکری نظامهای توتالیتر کمونیستی و فاشیستی اهمیت یافتند .
پوپر در برابر جزم گرایی، ایمان به فراروایتهای کلان و باور به مطلق بودن شناخت در این مکاتب بر ارزش نسبی، محدود و مشروط شناخت در فلسفه و شناختشناسی تاکید و در برابر نظامهایی که به مفاهیم کلانی چون کمونیسم باور داشتند، از نظامهای مبتنی بر رقابت آزاد سرمایه و دموکراسی لیبرالی حمایت کرد، اما آراء پوپر با سقوط نظامهای فاشیستی، فروپاشی بلوک شرق سابق و با مطرح شدن نظریات جدید در عرصه شناختشناسی بخش مهمی از جذابیت خود را در اروپای غربی از دست داد.
پوپر در ایران و به دوران پیش از انقلاب با انتشار ترجمه فارسی کتاب «فقر تاریخیگری» به فارسیزبانان معرفی شد.
پس از انقلاب چهرههایی چون دکتر عبدالکریم سروش آراء پوپر را در جدلهای سیاسی، چون سلاحی در نقد و رد کمونیسم که در اوایل انقلاب در میان روشنفکران ایرانی هواداران بسیار داشت، به کار گرفتند.
نقد مارکسیسم به یاری آراء پوپر در ایران پس از انقلاب، برخلاف اروپای غربی، در فضایی یکسویه شکل گرفت که در آن راه بیان آزاد نظریات بر منتقدان دکتر سروش و پوپر بسته بود. نقد پوپری مارکس در ایران پس از انقلاب و اکنون، چون هر نقدی که بر پشتوانه سانسور و سرکوب تکیه میزند، بر مخالفان یا مخاطبان بیتاثیر ماند، اما تضادی جدی را در بافت نظری هواداران مذهبی پوپر، از جمله دکتر سروش، وارد کرد.
شناختشناسی و عقلگرایی انتقادی پوپری نه فقط در نقد کمونیسم و فاشیسم، که در نقد همه مذاهب، مکاتب و ایدئولوژیهایی شکل گرفته است که باورهای جزمی خود را حقیقت مطلق میدانند و به نسبیت شناخت بشری و محدود و مشروط بودن آن باور ندارند و هم بر این بستر بود که مفاهیم پوپری در شناختشناسی و فلسفه با باور به حقیقت مطلق در تجربه دینی در تضاد افتاد و به یکی از زمینههای نظری تحول چپ مذهبی به اصلاحطلبان مذهبی در ایران بدل شد.
تاثیر آراء پوپر بر تحول مطلقباوران مذهبی به اصلاحطلبان مذهبی متمایل به نسبیت شناخت، جزمگرایان و اصولگرایان مذهبی را علیه پوپر برانگیخت تا جایی که هواداری از آراء پوپر و لیبرالیسم او در جدلهای سیاسی روزمره و در ادبیات روزنامههای محافظهکار به اتهامی سنگین بدل شد.
تصویرهای متفاوت از آراء پوپر در ایران، نسبت پرمعنای نقد پوپر با مبانی مکتبی جزمگرای حاکم و مباحث او درباره خشونت سیاسی آثار پوپر، از جمله کتاب ارزنده «ناکجاآباد و خشونت»، را به آثاری اثرگذار، خواندنی و مطرح در بازار کتاب ایران بدل کردهاند.
آرا کارل پوپر یا برداشتهای گوناگون از آراء او در جدلهای سیاسی سه دهه اخیر ایران نیز بحثهای بسیار برانگیخته است و متون کتاب ناکجاآباد و خشونت، به گفته خسرو ناقد و رحمان افشاری، مترجمان کتاب، بر اساس «نیاز خواننده فارسیزبان» برگزیده و ترجمه شدهاند.
مترجمان در پیشگفتار کتاب آثار پوپر را که به فارسی ترجمه شدهاند و نیز کتابهای ترجمه نشده او را معرفی کرده و در پایان کتاب نیز فصلی را به کتابشناسی گزيده آثار کارل پوپر به زبانهای آلمانی و انگليسی اختصاص دادهاند.
خسرو ناقد، از مترجمان «ناکجاآباد و خشونت»، در نخستین مقاله خواندنی کتاب با عنوان«جهان انديشگی پوپر» گزارشی ارزنده را با زبانی روان و ساده درباره مهمترین آرا و مفاهیم پوپر به دست داده و کوشیده است تا با نفی تصویر رایج و پذیرفته شده پوپر به عنوان متفکری هوادار لیبرالیسم و بازار آزاد سرمایهداری نزدیکی برخی آراء پوپر را با جناحی از سوسیال دموکراسی اروپا نشان دهد که به جناح راست سوسیال دموکراسی تعلق دارند.
دومین مقاله کتاب با عنوان «درباره بهاصطلاح منابع شناخت» متن سخنرانی پوپر در دانشگاه سالتزبورگ اتريش است. پوپر در این مقاله نظر خود را درباره محدوده و ماهیت شناخت بشری توضیح داده و تاکید میکند که معرفت بشری را نه قوانین قاطع مطلق و کلی، که مجموعهای از حدسها و فرضیهها شکل میدهند.
سومین مقاله کتاب «درباره دانایی و نادانی» متن سخنرانی پوپر در دانشگاه فرانکفورت است و پوپر در چهارهمین مقاله کتاب با عنوان «ناكجاآباد و خشونت» نسبت باور به فراروایتهای کلان ایدئولوژیک را با خشونت سیاسی از منظر خود تبیین میکند.
دو مصاحبه پوپر با عنوانهای «سرچشمههای شناخت گوناگوناند» و «بدون آزادی، نه به عدالت میرسيم و نه به امنيت» فشردهای جامع از نظریات پوپر را در عرصه فلسفه سیاسی به دست داده و مقاله «عقلگرایی انتقادی» به قلم هانس آلبرت، مبانی و تاریخچه مکتب عقلگرایی انتقادی پوپر را تبیین میکند.
کارل پوپر در سال ۱۹۰۲ در اتریش متولد و در سال ۱۹۹۴ درگذشت. پوپر به دوران دانشجویی خود در وین، در سال ۱۹۱۹، به جنبش سوسیالیستی پیوست، اما کوتاهزمانی بعد از این جنبش و از حزب سوسیال دموکرات اتریش کناره گرفت و با نقد بینش مارکس درباره تاریخ خود را متفکری «لیبرال» نامید.
کتابهای فقر تاريخیگری، انقلاب يا اصلاح، حدسها و ابطالها، جامعه باز و دشمنان آن، منطق اکتشاف علمی، واقعیگری و هدف علم و شناخت عينی پوپر به فارسی ترجمه شده و از دیگر آثار او میتوان از کتابهای جستجوی ناتمام: زندگينامه فکری که در زبان آلمانی با عنوان نقطه عزيمت: تحول فکری من منتشر شده است، و کتابهای «من و مغز او» با همکاری جان اکلز و «جهان پارمنيدس» یاد کرد.
پوپر در اروپا و ایران
آراء پوپر و مکتب عقلگرایی انتقادی او در اروپای غربی به دوران نقد مبانی فکری نظامهای توتالیتر کمونیستی و فاشیستی اهمیت یافتند .
پوپر در برابر جزم گرایی، ایمان به فراروایتهای کلان و باور به مطلق بودن شناخت در این مکاتب بر ارزش نسبی، محدود و مشروط شناخت در فلسفه و شناختشناسی تاکید و در برابر نظامهایی که به مفاهیم کلانی چون کمونیسم باور داشتند، از نظامهای مبتنی بر رقابت آزاد سرمایه و دموکراسی لیبرالی حمایت کرد، اما آراء پوپر با سقوط نظامهای فاشیستی، فروپاشی بلوک شرق سابق و با مطرح شدن نظریات جدید در عرصه شناختشناسی بخش مهمی از جذابیت خود را در اروپای غربی از دست داد.
پوپر در ایران و به دوران پیش از انقلاب با انتشار ترجمه فارسی کتاب «فقر تاریخیگری» به فارسیزبانان معرفی شد.
پس از انقلاب چهرههایی چون دکتر عبدالکریم سروش آراء پوپر را در جدلهای سیاسی، چون سلاحی در نقد و رد کمونیسم که در اوایل انقلاب در میان روشنفکران ایرانی هواداران بسیار داشت، به کار گرفتند.
نقد مارکسیسم به یاری آراء پوپر در ایران پس از انقلاب، برخلاف اروپای غربی، در فضایی یکسویه شکل گرفت که در آن راه بیان آزاد نظریات بر منتقدان دکتر سروش و پوپر بسته بود. نقد پوپری مارکس در ایران پس از انقلاب و اکنون، چون هر نقدی که بر پشتوانه سانسور و سرکوب تکیه میزند، بر مخالفان یا مخاطبان بیتاثیر ماند، اما تضادی جدی را در بافت نظری هواداران مذهبی پوپر، از جمله دکتر سروش، وارد کرد.
شناختشناسی و عقلگرایی انتقادی پوپری نه فقط در نقد کمونیسم و فاشیسم، که در نقد همه مذاهب، مکاتب و ایدئولوژیهایی شکل گرفته است که باورهای جزمی خود را حقیقت مطلق میدانند و به نسبیت شناخت بشری و محدود و مشروط بودن آن باور ندارند و هم بر این بستر بود که مفاهیم پوپری در شناختشناسی و فلسفه با باور به حقیقت مطلق در تجربه دینی در تضاد افتاد و به یکی از زمینههای نظری تحول چپ مذهبی به اصلاحطلبان مذهبی در ایران بدل شد.
تاثیر آراء پوپر بر تحول مطلقباوران مذهبی به اصلاحطلبان مذهبی متمایل به نسبیت شناخت، جزمگرایان و اصولگرایان مذهبی را علیه پوپر برانگیخت تا جایی که هواداری از آراء پوپر و لیبرالیسم او در جدلهای سیاسی روزمره و در ادبیات روزنامههای محافظهکار به اتهامی سنگین بدل شد.
تصویرهای متفاوت از آراء پوپر در ایران، نسبت پرمعنای نقد پوپر با مبانی مکتبی جزمگرای حاکم و مباحث او درباره خشونت سیاسی آثار پوپر، از جمله کتاب ارزنده «ناکجاآباد و خشونت»، را به آثاری اثرگذار، خواندنی و مطرح در بازار کتاب ایران بدل کردهاند.