محمود احمدینژاد در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود در سال ۹۰ گفت که ایران با یک دوره فعال و شکوفایی اقتصادی روبهرو است:
«در کشوری که سالی یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی ساخته میشود، صادرات غیرنفتی از هفت میلیارد دلار به ۳۰ میلیارد دلار رسیده، ورودی نیروی کار سالانه بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است و نرخ بیکاری رو به کاهش است، در کشوری که شاخص بورس با حجم معامله بسیار بالا یعنی سال گذشته بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان حجم معاملات بوده و حجم واگذاریهای دولت نزدیک به ۲۵ برابر کل ۱۷ سال قبل از این دولت است... این اسمش رکود است یا شکوفایی؟ من نمیدانم از کجا ما متوجه میشویم در این کشور رکود اقتصادی هست. حجم خریدهای نوروزی مردم... اینها از کجا آمده؟ ما در یک دوره فعال و شکوفایی اقتصادی به سر میبریم.»
فریدون خاوند: روز دوشنبه در جریان کنفرانس مطبوعاتی، آقای احمدینژاد به جای این که به صورت مشخص و بر اساس دادههای آماری پاسخ بدهد به یک سلسله شعارهایی متوسل شد که نه برای خبرنگاران حاضر در جلسه قانعکننده بود و نه برای مردمی که به طور روزمره با این مسائل روبهرو هستند. خبرنگار یا خبرنگارانی که پرسشهایی را در مورد مسئله رکود مطرح میکردند، اشارهشان به این بود که در سال ۱۳۸۷ نرخ رشد اقتصادی ایران در سطح بسیار پائینی بوده، به احتمال زیاد زیر یک درصد و در سالهای بعدی هم این آمار منتشر نشده، ولی بر اساس تمام شواهد نرخ رشد ایران بسیار بسیار پایین است. حتی در سال ۲۰۱۰ چیزی در حد یک چهارم کشورهای در حال توسعه بوده و با چنین نرخ رشدی طبعا نمیتوان فرصتهای شغلی در حد آن چیزی که آقای احمدینژاد میگوید یعنی یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل در سال ۱۳۸۹ ایجاد کرد.
مسئلهای که در ایران مطرح است، این است که آقای احمدینژاد مقادیر زیادی از منابع ارزی ایران را که در حال حاضر هم به برکت درآمدهای نفتی در سطح بالایی قرار دارد، اختصاص میدهد به وارد کردن کالا به کشور و در واقع مغازهها پر است و این استفاده انبوه از درآمدهای ارزی برای پر کردن مغازهها وضعیتی را به وجود آورده که ریشههای اصلی مشکلات و دشواریهای عمیق و اساسی اقتصاد کشور پنهان است. یعنی در واقع وضعیت بسیار مصنوعی در ایران وجود دارد. چون از یک طرف تمام یا بخش بسیاری بزرگی از درآمدهای ارزی کشور صرف واردات کالا میشود و از طرف دیگر این واردات یک وضعیت رکود اقتصادی شدید در کشور به وجود آورده و بسیاری از کارخانههای زیر فشار این حجم عظیم از واردات تعطیل میشوند و در همان حال جلوی افزایش و جهش شدید نرخ تورم را با کمک واردات میگیرند. باز هم تکرار میکنم وضعیت به شدت مصنوعی که بسیاری از واقعیتهایی را که اساس و بنیاد اقتصاد ایران با آنها روبهرو است پنهان میکند.
«تحریم بیمعناست. نمیتوانند. ایران یک کشور بزرگ است با اقتصاد بزرگ و ظرفیتهای بزرگ. هیچ کس نمیتواند چشمپوشی کند از رابطه با ایران. هرکس چشمپوشی کرد، خودش ضرر کرد. اتفاقا این که آمریکا سردمدار تحریم میشود برای این که سی سال است خودش رابطه ندارد. میخواهد دیگران را هم محروم کند بلکه فرصتی برای خودش پیدا شود. آن رابطه اقتصادی با ما ندارد، فشار میآورد به اروپاییان که تحریم کنید. خوب بابا، راه چاره این نیست. تو هم بیا رابطه برقرار کن.»
فریدون خاوند: در این زمینه هم مسئله درآمدهای ارزی انبوه ایران مطرح میشود. استفاده آنها برای واردات و به کمک این واردات مخفی کردن واقعیات عمیق اقتصاد ایران است. اگر آقای احمدینژاد معتقد هستند که تحریمها هیچ تاثیری بر بنیادهای اقتصادی ایران نداشتهاند، من به ایشان توصیه میکنم که صحبتهای آقای حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، را بخوانند و ببینند که ایشان چگونه تاکید میکنند بر وضعیت بسیار ناهنجاری که در میدانهای نفتی ایران به وجود آمده، به دلیل تحریم، به دلیل عدم حضور شرکتهای غربی در این میدانها و این که این میدانها افتاده به دست شرکتهای چینی و بعضی دیگر شرکتها که منجمله آقای کاتوزیان از شرکتهای آفریقایی هم اسم میبرند. ولی آقای کاتوزیان معتقدند که به دلیل عدم حضور شرکتهای اروپایی چینیها هر امتیازی را که میخواهند از ایران میگیرند و کشورهای همسایه ایران هم با استفاده از سرمایهگذاریهای انبوه شرکتهای غربی نه تنها استفاده از نفت و گاز خودشان را افزایش میدهند، بلکه حتی نفت و گاز ایران را هم میتوانند مورد استفاده قرار دهند در منابع مشترک. این وضعیتی را به وجود آورده که بسیار ناهنجار است برای آینده صنعت نفت ایران. تحریمها بنیادهای اقتصاد ایران را حتی در عرصه یک صنعتی که ستون فقرات اقتصاد کشور است بر هم میزند.
۲
پس از نامگذاری سال ۱۳۹۰ به نام سال «جهاد اقتصادی»، اکنون تمام مراجع و نهادهای دولتی و غیردولتی در جمهوری اسلامی بر سر پیروی و تعهد به اجرای فرمان رهبری با یکدیگر به مسابقه پرداختهاند.
روز دوشنبه ۵۰ نفر از نمایندگان مجلس طرح تشکیل کمیسیون ویژه جهاد اقتصادی را به هیئت رئیسه مجلس ارائه دادند که با اکثریت آرا به تصویب رسید.
حسین ابراهیمی، نماینده بیرجند، میگوید جهاد اقتصادی بهترین نامگذاری بود، چرا که مشکلات اقتصادی همواره برای همه جوامع جزء اولین مشکلاتاند و اگر قرار است کشوری الگو باشد و نتواند مشکلات اقتصادی خود را برطرف کند، باید در الگو بودنش شک کرد. اما وقتی گفته میشود جهاد اقتصادی، یعنی همه توان و کوشش به کار گرفته شوند.
از سوی دیگر محمد نهاوندیان، رئیس اتاق بازرگانی ایران، جهاد اقتصادی را به معنای پایان دادن به ویژهخواریها و حذف رانتها تفسیر میکند و میگوید جهاد اقتصادی به معنای گسترش رقابت اقتصادی، حذف رانتها و ویژهخواریها و حرکت از اقتصاد اعانهای به سمت اقتصاد تولیدی و اشتغالی است.
ژاله وفا: از این نامگذاریها زیاد انجام شده. آقای خامنهای دو سال پیش هم دو تا نام گذاشته بود. یکی اصلاح الگوی مصرف و سال همت مضاعف و کار مضاعف. آیا در اصلاح الگوی مصرف دولت واقعا کاری انجام داد که حالا جدای از این که با بالا بردن قیمت حاملهای سوخت از طریق حذف یارانهها، مقداری مصرف بنزین کاهش پیدا کرد ولی این روی فشار است و نه یک برنامهریزی اقتصادی. در حال حاضر متوسط مصرف سرانه انرژی در ایران ۴ برابر دنیاست. ما از نقطه نظر سوخت، ۹ درصد سوخت جهان را در ایران مصرف میکنیم در مقام یک درصد جمعیت جهان. چه برنامهریزیهای اصولی از طرف دولت انجام شد که ما شاهد چشمگیر اصلاح الگوی مصرف باشیم؟ یا سال همت مضاعف و کار مضاعف وضعیت چشمگیری در کاهش نرخ بیکاری داشتیم؟ میبینیم نداشتیم.
دو تفسیر برای من جالب بود میان مطالب مختلفی که خواندم. یکی این تفسیری بود که شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین ازش انجام داده که میدانید آقای باهنر و نبوی و غیره عضوش هستند، میگوید که مقام رهبری منظورشان این بوده که اولویت سال جاری جهاد اقتصادی است و باید از سیاسی شدن فضای کشور جلوگیری کرد. و آقای صدیقی امام جمعه تهران هم گفته این یک وظیفه سنگین و حکم حکومتی است و دولت و مجلس و قوه قضاییه باید دست در دست هم بدهند و مشکلات خود و گلههایی که از هم دارند را با حرفشنوی از رهبر در خلوت حل کنند و اختلافات خود را به صحنه نکشند. بنابراین به نظر من اینها درستتر تفسیر کردند منظور از این جهاد اقتصادی و آن انحراف اذهان از اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی و تحت تاثیر اوضاع سیاسی منطقه قرار گرفتن جنبش ایران.
اذهان را برگردانند به مسائل اقتصادی و مواظب باشند که مواضع سیاسی جوری گرفته نشود که این آمادگی و تبوتابی که در مردم ایران برای ادامه جنبش هست به نحوی در افکار عمومی یا تبلیغاتی که بیشتر در رسانهها مسائل اقتصادی صحبت شود تا میدان ذهنی ایجاد نشود برای جامعه برای پرداختن به مسائل سیاسی.
اگر جهاد را به معنای تلاش بگیریم، این جهاد اقتصادی که آقای خامنهای میگوید چه تغییراتی باید یا در چه زمینههایی باید تغییرات اساسی رخ دهد تا مطلوب نظر باشد و انجام شود، جهاد اقتصادی یعنی تمامی کارها باید با نیت خالص و الهی انجام شود. پس یک وظیفه دینی است که باید مورد توجه قرار گیرد. پس پیداست که تا به حال با نیت خالص انجام نشده این فعالیتهای اقتصادی که یک دفعه با یک نامگذاری متوجه شده، آن هم نظامی که خودش را یک نظام اسلامی میداند که تا به حال فعالیتهای اقتصادی با نیت خاص الهی انجام نشده...
البته این را قبلا هم ما بحث کردیم. چون هر کسی که عقب اقتصاد و تولید و سرمایهگذاری میرود نیتش این است که سود ببرد. در حالی که نیتی که جهاد مطرح میکند، فیسبیلالالله قرار است کار کند که این عمل با خود اقتصاد در تضاد است. از یک طرف دیگر میشود گفت که این فعالیتهای اقتصادی با هدف دیگر هم صورت میگرفته، مثلا استفاده از بیتالمال.
مسئلهای که باید با آن مبارزه شود مبارزه با رانتخواری است. رانتخواری را زمانی میشود مبارزه کرد که قصد آن دولت و سیستم کل نظام متناسب یا همسنخیت نباشد با ایجاد مافیا. در صورتی که ما میدانیم مافیای نظامی مالی بر کشور ایران حاکم است. یک مافیای نظامی که مجهز به اسلحه است، خودش را در سیاست و انتخابات دخالت میدهد و شاهرگهای اقتصادی ایران را هم در دست دارد. پس تا زمانی که این نوع رانتخواریها وجود دارد و این نوع خاصهخرجیها وجود دارد، به هیچ وجه نمیشود نام فعالیت اقتصادی این دولت را گذاشت جهاد اقتصادی.
رئیس اتاق بازرگانی ایران آقای نهاوندیان هم یک نکتهای که در صحبتهای اخیرش اشاره میکند، میگوید حذف ویژهخواریها لازمه جهاد اقتصادی است. واقعا اگر این رانتخواری و ویژهخواریها که ماهیت و سنخیت کل نظام را تشکیل میدهد، با آن مبارزه واقعی نشود، نمیشود گفت که این سال را میشود سال جهاد اقتصادی تعبیرش کرد.
شرایط اقتصاد ایران یک شرایط رکود تورمی است. نرخ رشد اقتصادی را میدانیم سه سال متوالی... سابقه نداشته در ایران بعد از جنگ ایران و عراق که نرخ رشد زیر ۲ درصد باشد. من نمیدانم. آماری که آقای احمدینژاد یا وزیر کارش با استناد به صحبتهای او میدهند در مورد این که نرخ بیکاری در ایران ۱۰ درصد است و سالیانه یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل جدید ایجاد میکنیم، چه تحولی در اقتصاد ایران با این نرخ رشد اقتصادی بسیار نازل انجام شده، چه سرمایهگذاری بزرگ خارجی انجام گرفته که امکانات جذب نیروی کار یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفری در سال را برای ایران فراهم کرده باشد، بنابراین ما با شرایط رکود تورمی مواجه هستیم و به جای جهاد اقتصادی مواجه با فاجعه بزرگی در اقتصاد خواهیم شد که در سالهای آینده خودش را نشان میدهد. آن هم با وجود این همه درآمدهای هنگفت نفتی.
«در کشوری که سالی یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد مسکونی ساخته میشود، صادرات غیرنفتی از هفت میلیارد دلار به ۳۰ میلیارد دلار رسیده، ورودی نیروی کار سالانه بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است و نرخ بیکاری رو به کاهش است، در کشوری که شاخص بورس با حجم معامله بسیار بالا یعنی سال گذشته بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان حجم معاملات بوده و حجم واگذاریهای دولت نزدیک به ۲۵ برابر کل ۱۷ سال قبل از این دولت است... این اسمش رکود است یا شکوفایی؟ من نمیدانم از کجا ما متوجه میشویم در این کشور رکود اقتصادی هست. حجم خریدهای نوروزی مردم... اینها از کجا آمده؟ ما در یک دوره فعال و شکوفایی اقتصادی به سر میبریم.»
- از فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در پاریس، پرسیدیم به رغم این که این گفتههای آقای احمدینژاد تازه نیست، آیا میشود گفت که او به این حرفهایی که میزند واقعا اعتقاد دارد و در جواب پرسشها پاسخهایی میدهد که در ذهنش به عنوان واقعیت جا افتاده است؟
فریدون خاوند: روز دوشنبه در جریان کنفرانس مطبوعاتی، آقای احمدینژاد به جای این که به صورت مشخص و بر اساس دادههای آماری پاسخ بدهد به یک سلسله شعارهایی متوسل شد که نه برای خبرنگاران حاضر در جلسه قانعکننده بود و نه برای مردمی که به طور روزمره با این مسائل روبهرو هستند. خبرنگار یا خبرنگارانی که پرسشهایی را در مورد مسئله رکود مطرح میکردند، اشارهشان به این بود که در سال ۱۳۸۷ نرخ رشد اقتصادی ایران در سطح بسیار پائینی بوده، به احتمال زیاد زیر یک درصد و در سالهای بعدی هم این آمار منتشر نشده، ولی بر اساس تمام شواهد نرخ رشد ایران بسیار بسیار پایین است. حتی در سال ۲۰۱۰ چیزی در حد یک چهارم کشورهای در حال توسعه بوده و با چنین نرخ رشدی طبعا نمیتوان فرصتهای شغلی در حد آن چیزی که آقای احمدینژاد میگوید یعنی یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل در سال ۱۳۸۹ ایجاد کرد.
- آقای خاوند، جالب است که یکی از استدلالهایی که آقای احمدینژاد میکند برای این که بگوید شکوفایی اقتصادی هست، مسئله مصرف و خرید عید را مطرح میکند. یعنی مطلبی که برای بسیاری از مردم قابل لمس است و میبینند که همه دارند خرید میکنند. با این کار، آقای احمدینژاد در واقع یک نوع اطمینان به اصطلاح به مصرفکنندگان میدهد که ما در وضعیت خوبی قرار داریم. یا نه؟
مسئلهای که در ایران مطرح است، این است که آقای احمدینژاد مقادیر زیادی از منابع ارزی ایران را که در حال حاضر هم به برکت درآمدهای نفتی در سطح بالایی قرار دارد، اختصاص میدهد به وارد کردن کالا به کشور و در واقع مغازهها پر است و این استفاده انبوه از درآمدهای ارزی برای پر کردن مغازهها وضعیتی را به وجود آورده که ریشههای اصلی مشکلات و دشواریهای عمیق و اساسی اقتصاد کشور پنهان است. یعنی در واقع وضعیت بسیار مصنوعی در ایران وجود دارد. چون از یک طرف تمام یا بخش بسیاری بزرگی از درآمدهای ارزی کشور صرف واردات کالا میشود و از طرف دیگر این واردات یک وضعیت رکود اقتصادی شدید در کشور به وجود آورده و بسیاری از کارخانههای زیر فشار این حجم عظیم از واردات تعطیل میشوند و در همان حال جلوی افزایش و جهش شدید نرخ تورم را با کمک واردات میگیرند. باز هم تکرار میکنم وضعیت به شدت مصنوعی که بسیاری از واقعیتهایی را که اساس و بنیاد اقتصاد ایران با آنها روبهرو است پنهان میکند.
- در همین صحبتها، آقای احمدینژاد اشاره میکند بار دیگر و برای چندمین بار به بیتاثیر بودن تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد ایران. در حالی که مقامهای دیگر جمهوری اسلامی در موارد مختلف از تاثیر این تحریمها مینالند:
«تحریم بیمعناست. نمیتوانند. ایران یک کشور بزرگ است با اقتصاد بزرگ و ظرفیتهای بزرگ. هیچ کس نمیتواند چشمپوشی کند از رابطه با ایران. هرکس چشمپوشی کرد، خودش ضرر کرد. اتفاقا این که آمریکا سردمدار تحریم میشود برای این که سی سال است خودش رابطه ندارد. میخواهد دیگران را هم محروم کند بلکه فرصتی برای خودش پیدا شود. آن رابطه اقتصادی با ما ندارد، فشار میآورد به اروپاییان که تحریم کنید. خوب بابا، راه چاره این نیست. تو هم بیا رابطه برقرار کن.»
فریدون خاوند: در این زمینه هم مسئله درآمدهای ارزی انبوه ایران مطرح میشود. استفاده آنها برای واردات و به کمک این واردات مخفی کردن واقعیات عمیق اقتصاد ایران است. اگر آقای احمدینژاد معتقد هستند که تحریمها هیچ تاثیری بر بنیادهای اقتصادی ایران نداشتهاند، من به ایشان توصیه میکنم که صحبتهای آقای حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس، را بخوانند و ببینند که ایشان چگونه تاکید میکنند بر وضعیت بسیار ناهنجاری که در میدانهای نفتی ایران به وجود آمده، به دلیل تحریم، به دلیل عدم حضور شرکتهای غربی در این میدانها و این که این میدانها افتاده به دست شرکتهای چینی و بعضی دیگر شرکتها که منجمله آقای کاتوزیان از شرکتهای آفریقایی هم اسم میبرند. ولی آقای کاتوزیان معتقدند که به دلیل عدم حضور شرکتهای اروپایی چینیها هر امتیازی را که میخواهند از ایران میگیرند و کشورهای همسایه ایران هم با استفاده از سرمایهگذاریهای انبوه شرکتهای غربی نه تنها استفاده از نفت و گاز خودشان را افزایش میدهند، بلکه حتی نفت و گاز ایران را هم میتوانند مورد استفاده قرار دهند در منابع مشترک. این وضعیتی را به وجود آورده که بسیار ناهنجار است برای آینده صنعت نفت ایران. تحریمها بنیادهای اقتصاد ایران را حتی در عرصه یک صنعتی که ستون فقرات اقتصاد کشور است بر هم میزند.
۲
پس از نامگذاری سال ۱۳۹۰ به نام سال «جهاد اقتصادی»، اکنون تمام مراجع و نهادهای دولتی و غیردولتی در جمهوری اسلامی بر سر پیروی و تعهد به اجرای فرمان رهبری با یکدیگر به مسابقه پرداختهاند.
روز دوشنبه ۵۰ نفر از نمایندگان مجلس طرح تشکیل کمیسیون ویژه جهاد اقتصادی را به هیئت رئیسه مجلس ارائه دادند که با اکثریت آرا به تصویب رسید.
حسین ابراهیمی، نماینده بیرجند، میگوید جهاد اقتصادی بهترین نامگذاری بود، چرا که مشکلات اقتصادی همواره برای همه جوامع جزء اولین مشکلاتاند و اگر قرار است کشوری الگو باشد و نتواند مشکلات اقتصادی خود را برطرف کند، باید در الگو بودنش شک کرد. اما وقتی گفته میشود جهاد اقتصادی، یعنی همه توان و کوشش به کار گرفته شوند.
از سوی دیگر محمد نهاوندیان، رئیس اتاق بازرگانی ایران، جهاد اقتصادی را به معنای پایان دادن به ویژهخواریها و حذف رانتها تفسیر میکند و میگوید جهاد اقتصادی به معنای گسترش رقابت اقتصادی، حذف رانتها و ویژهخواریها و حرکت از اقتصاد اعانهای به سمت اقتصاد تولیدی و اشتغالی است.
- به گفته وی جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی یکی از اصلیترین وظایف است. از ژاله وفا، تحلیلگر اقتصادی و عضو هیئت تحریریه نشریه انقلاب اسلامی در هجرت، میپرسم با توجه به تفسیرهای گوناگونی که از گفتههای آقای خامنهای میشود، این نامگذاری چه اهمیت اقتصادی دارد؟
ژاله وفا: از این نامگذاریها زیاد انجام شده. آقای خامنهای دو سال پیش هم دو تا نام گذاشته بود. یکی اصلاح الگوی مصرف و سال همت مضاعف و کار مضاعف. آیا در اصلاح الگوی مصرف دولت واقعا کاری انجام داد که حالا جدای از این که با بالا بردن قیمت حاملهای سوخت از طریق حذف یارانهها، مقداری مصرف بنزین کاهش پیدا کرد ولی این روی فشار است و نه یک برنامهریزی اقتصادی. در حال حاضر متوسط مصرف سرانه انرژی در ایران ۴ برابر دنیاست. ما از نقطه نظر سوخت، ۹ درصد سوخت جهان را در ایران مصرف میکنیم در مقام یک درصد جمعیت جهان. چه برنامهریزیهای اصولی از طرف دولت انجام شد که ما شاهد چشمگیر اصلاح الگوی مصرف باشیم؟ یا سال همت مضاعف و کار مضاعف وضعیت چشمگیری در کاهش نرخ بیکاری داشتیم؟ میبینیم نداشتیم.
- در هر حال این نامگذاری تفسیرها و واکنشهای متفاوتی هم به دنبال داشته.
دو تفسیر برای من جالب بود میان مطالب مختلفی که خواندم. یکی این تفسیری بود که شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین ازش انجام داده که میدانید آقای باهنر و نبوی و غیره عضوش هستند، میگوید که مقام رهبری منظورشان این بوده که اولویت سال جاری جهاد اقتصادی است و باید از سیاسی شدن فضای کشور جلوگیری کرد. و آقای صدیقی امام جمعه تهران هم گفته این یک وظیفه سنگین و حکم حکومتی است و دولت و مجلس و قوه قضاییه باید دست در دست هم بدهند و مشکلات خود و گلههایی که از هم دارند را با حرفشنوی از رهبر در خلوت حل کنند و اختلافات خود را به صحنه نکشند. بنابراین به نظر من اینها درستتر تفسیر کردند منظور از این جهاد اقتصادی و آن انحراف اذهان از اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی و تحت تاثیر اوضاع سیاسی منطقه قرار گرفتن جنبش ایران.
- شما میگویید که یک نوع هشدار است به مسئولان که وارد مسائل سیاسی نشوند و بیشتر سرشان به کار خودشان مشغول باشد و...؟
اذهان را برگردانند به مسائل اقتصادی و مواظب باشند که مواضع سیاسی جوری گرفته نشود که این آمادگی و تبوتابی که در مردم ایران برای ادامه جنبش هست به نحوی در افکار عمومی یا تبلیغاتی که بیشتر در رسانهها مسائل اقتصادی صحبت شود تا میدان ذهنی ایجاد نشود برای جامعه برای پرداختن به مسائل سیاسی.
- اما گفتن این که امسال باید جهاد اقتصادی باشد، حالا بگذریم که جهاد با اقتصاد همسازی دارد، یک نوع اعتراف به ناکامیهای اقتصادی نیست؟
اگر جهاد را به معنای تلاش بگیریم، این جهاد اقتصادی که آقای خامنهای میگوید چه تغییراتی باید یا در چه زمینههایی باید تغییرات اساسی رخ دهد تا مطلوب نظر باشد و انجام شود، جهاد اقتصادی یعنی تمامی کارها باید با نیت خالص و الهی انجام شود. پس یک وظیفه دینی است که باید مورد توجه قرار گیرد. پس پیداست که تا به حال با نیت خالص انجام نشده این فعالیتهای اقتصادی که یک دفعه با یک نامگذاری متوجه شده، آن هم نظامی که خودش را یک نظام اسلامی میداند که تا به حال فعالیتهای اقتصادی با نیت خاص الهی انجام نشده...
البته این را قبلا هم ما بحث کردیم. چون هر کسی که عقب اقتصاد و تولید و سرمایهگذاری میرود نیتش این است که سود ببرد. در حالی که نیتی که جهاد مطرح میکند، فیسبیلالالله قرار است کار کند که این عمل با خود اقتصاد در تضاد است. از یک طرف دیگر میشود گفت که این فعالیتهای اقتصادی با هدف دیگر هم صورت میگرفته، مثلا استفاده از بیتالمال.
مسئلهای که باید با آن مبارزه شود مبارزه با رانتخواری است. رانتخواری را زمانی میشود مبارزه کرد که قصد آن دولت و سیستم کل نظام متناسب یا همسنخیت نباشد با ایجاد مافیا. در صورتی که ما میدانیم مافیای نظامی مالی بر کشور ایران حاکم است. یک مافیای نظامی که مجهز به اسلحه است، خودش را در سیاست و انتخابات دخالت میدهد و شاهرگهای اقتصادی ایران را هم در دست دارد. پس تا زمانی که این نوع رانتخواریها وجود دارد و این نوع خاصهخرجیها وجود دارد، به هیچ وجه نمیشود نام فعالیت اقتصادی این دولت را گذاشت جهاد اقتصادی.
رئیس اتاق بازرگانی ایران آقای نهاوندیان هم یک نکتهای که در صحبتهای اخیرش اشاره میکند، میگوید حذف ویژهخواریها لازمه جهاد اقتصادی است. واقعا اگر این رانتخواری و ویژهخواریها که ماهیت و سنخیت کل نظام را تشکیل میدهد، با آن مبارزه واقعی نشود، نمیشود گفت که این سال را میشود سال جهاد اقتصادی تعبیرش کرد.
- ولی دولت و شخص رئیس جمهور میگوید ایران در دوران شکوفایی اقتصادی است.
شرایط اقتصاد ایران یک شرایط رکود تورمی است. نرخ رشد اقتصادی را میدانیم سه سال متوالی... سابقه نداشته در ایران بعد از جنگ ایران و عراق که نرخ رشد زیر ۲ درصد باشد. من نمیدانم. آماری که آقای احمدینژاد یا وزیر کارش با استناد به صحبتهای او میدهند در مورد این که نرخ بیکاری در ایران ۱۰ درصد است و سالیانه یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل جدید ایجاد میکنیم، چه تحولی در اقتصاد ایران با این نرخ رشد اقتصادی بسیار نازل انجام شده، چه سرمایهگذاری بزرگ خارجی انجام گرفته که امکانات جذب نیروی کار یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفری در سال را برای ایران فراهم کرده باشد، بنابراین ما با شرایط رکود تورمی مواجه هستیم و به جای جهاد اقتصادی مواجه با فاجعه بزرگی در اقتصاد خواهیم شد که در سالهای آینده خودش را نشان میدهد. آن هم با وجود این همه درآمدهای هنگفت نفتی.