شايد اين برای نخستين بار بود که بيمارستان طالقانی تهران ميزبان بيماری دست و پا بسته به تخت بيمارستان بود که با دستبند و پابند به اتاق عمل میرفت. اين شرط مسئولان زندان با خانواده مهدی کوهکن بود تا با خرج خود برای درمان پای آسيبديدهاش به بيمارستان منتقل شود.
آن گونه که مهدی يا آن طور که همبندیهايش صدايش میزنند، کوروش کوهکن در نامههای پرتعداد خود به مقامهای قضايی نوشته، پارگی مينيسک پای راستش حاصل تحمل «شکنجهها و بدرفتاری» بازجويان در بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات است.
مهدی کوهکن زندانی سياسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين در بهمنماه ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و روانه بند ۲۴۰ زندان اوين شد.
آن طور که او در نامهای به دادستان تهران، عباس جعفری دولتآبادی، نوشته، آن قدر درمان پارگی مينيسک پايش طول کشيده و چنان اين درد طاقتفرسا بوده که او ناگزير شده يک سال و نيم از دوره زندان خود را با خوردن روزانه انواع داروهای مسکن سر کند و همين مصرف مداوم مسکنها، مشکلات گوارشی برايش رقم زده است.
مهدی کوهکن زندانی سياسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين در شهريورماه سال ۹۰ با نگارش نامهای از زندان خطاب به دادستان تهران تصريح کرد که در مدت دو سال بازداشتش، يک روز هم مرخصی نداشته است و همچنان تکليف پرونده دومش که به حوادث پس از انتخابات برمیگردد بلاتکليف است.
اين فعال فرهنگی در پرونده پيشين خود به همراه هفت تن ديگر به اتهام راهاندازی «انجمن آشويی ايران» و عضويت در انجمن «فرزندان ايران بزرگ» در دادگاهی به رياست قاضی پيرعباسی محاکمه شد.
آقای کوهکن در آن دادگاه، به سه سال و شش ماه و چهار روز حبس تعزيری، تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق و پرداخت دو ميليون و پانصد هزار ريال جريمه نقدی محکوم شد.
نوروز ۱۳۹۱، سومين نوروزی بود که اين فعال فرهنگی در زندان گذراند.
مادر سالخورده مهدی (کوروش) کوهکن ساکن فيروزآباد استان فارس است و نمیتواند برای ملاقات حضوری يا کابينی با پسرش به تهران مراجعه کند. از آنجا که تماسهای تلفنی زندانيان بند ۳۵۰ زندان اوين برای مدتی طولانی قطع بوده، عملا اين زندانی سياسی – عقيدتی ماهها از احوال مادرش بیخبر میماند، اتفاقی که در يکی از نامههايش با اشاره به آن، از دادستان پرسيده که «آيا با اعمال اين محدوديت «بهشتِ زيرپای مادران» را به «دوزخ» تبديل نکردهايد؟»