بار دیگر در ملاقات هفتگی نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر زندانی، در ایران با خانوادهاش مشکلی ایجاد شد، مشکلی که روح حساس دختر او را آشفته کرد.
رادیوفردا در گفتوگو با رضا خندان، همسر نسرین ستوده، دربارهٔ مشکلی که در زمان دیدار مادر و فرزندانش رخ داد پرسیده است.
رضا خندان: ما روز چهارشنبه [هفته گذشته] برای ملاقات به محل دادسرا مراجعه کرده بودیم. البته میدانید که دادسرا محل ملاقات نیست، بلکه به طور استثنایی یک ملاقات ویژه برای بچهها در نظر گرفته بودند که با مادرشان ملاقات کنند، پیش از این هم چند بار همان جا برای ملاقات رفتهاند.
آنجا و توی قسمت نگهبانی که بازرسی میشود، به حجاب دختر من ایراد گرفتند و گفتند که باید حجابش را کامل رعایت کند.
دختر من ۱۲ ساله است. ولی آنجا سرسختی بیشتری نشان دادند. با این که او با لباس مدرسه برای ملاقات رفته بود و مقنعه داشت. علیرغم این که مقنعهاش را هم سرش کرد، باز هم بهانهگیری کردند و خلاصه بر سر این موضوع اجازه ورود به او ندادند که تنش به وجود آمد و ما را از قسمت اطلاعات آنجا بیرون کردند و بعد از آن ما حدود ۴۵ دقیقه بیرون منتظر شدیم و من از آنها درخواست کردم که با مسئولین دادسرا تماس بگیرند، تماس گرفتند و بالاخره موضوع حل شد.
ولی در آن تنشی که ایجاد شد و ما را از آن قسمت بیرون کردند، فشار روانی زیادی به ما وارد شد.
کودک در ابتدای سن و سال نوجوانی، هنوز یک بچه است و طبیعتا فشار روانی زیادی در مقابل خانوادههای دیگر به او وارد میشود.
رفتاری که کردند به هیچ وجه درست نبود. حتی اگر حرف حقی هم میخواستند بزنند، این مسئله روش و راه دارد. منطق خاص خودش را دارد، آن هم با یک بچه کوچک به هیچ وجه نباید این طور رفتار شود.
دخترم یکسره گریه میکرد. خانوادههایی که آنجا بودند، دوستانمان و کسانی که برای پیگیری کارهایشان به جلوی دادسرا آمده بودند و آنجا تجمع کرده بودند، بسیاری از آنها ما را میشناختند. به دخترم دلداری میدادند، اگر آنها نبودند شرایط بدتر میشد.
باز هم آنها به لحاظ روحی به او کمک کردند. خودش خیلی در آن شرایط حالش بد بود. مهراوه بچهای نیست که بخواهد با هر چیز کوچکی گریه و بیتابی کند، ولی خیلی رفتار زنندهای با او داشتند.
من البته به آنها گفتم که از دست آن مامور مربوطه شکایت خواهم کرد.
بیماری خاصی ندارد، ولی از موقعی که به زندان افتاده است به شدت ضعیف و لاغر شده است.
از لحاظ روحی وضعیت خوبی دارد و نگرانی اصلیاش خانواده و بهخصوص بچههاست. دائما نگران اینهاست و این مسائل و مشکلاتی هم که پیش میآید نگرانی او را خیلی بیشتر میکند.
این مورد که ملاقات در محل دادسرا و در سالن ملاقات زندان نبود، ملاقات حضوری بود.
بالاخره بچهها توانستند بروند مادرشان را ببینند و او هم متوجه شده بود که مهراوه گریه کرده است. اما ظاهرا نفهمیده بود که تنش در این حد به وجود آمده است.
ولله آزادی که در کار نیست. این جور که پروندهاش میگوید شش سال حکم حبس دارد و معمولا بخشی از زندانیان بعد از گذران یک سوم حکمشان تقاضای آزادی مشروط میکنند، همسر من شش ماه دیگر یک سوم حکمش عملا به پایان میرسد، منتها من نمیدانم که تقاضا هم بدهیم، اساسا موافقت خواهند کرد یا نه.
منتها پیش از این که کار به آنجاها برسد، علیالقاعده وقتی که زندانی حکمش قطعی میشود و بازداشت میشود، باید بتواند از حق و حقوقی طبیعی مثل استفاده از مرخصی و حق ملاقات استفاده کند. آن هم همسر من که شرایط بسیار ویژهای دارد، به خاطر بچههای کوچکی که باید به امورات آنها هم رسیدگی کند، ولی در طول این ۱۸ ماه حتی یک ساعت هم به او مرخصی ندادهاند و این خیلی پدیده عجیبی است.
به دلیل این که آنها قبل از این خواستههایی داشتند و با همسرم مطرح کردند و او نپذیرفته است. همچنان هم آنها مصر هستند و این هم طبیعی است که همسرم به خواستههای آنها هیچ وقت تن ندهد.
رادیوفردا در گفتوگو با رضا خندان، همسر نسرین ستوده، دربارهٔ مشکلی که در زمان دیدار مادر و فرزندانش رخ داد پرسیده است.
رضا خندان: ما روز چهارشنبه [هفته گذشته] برای ملاقات به محل دادسرا مراجعه کرده بودیم. البته میدانید که دادسرا محل ملاقات نیست، بلکه به طور استثنایی یک ملاقات ویژه برای بچهها در نظر گرفته بودند که با مادرشان ملاقات کنند، پیش از این هم چند بار همان جا برای ملاقات رفتهاند.
آنجا و توی قسمت نگهبانی که بازرسی میشود، به حجاب دختر من ایراد گرفتند و گفتند که باید حجابش را کامل رعایت کند.
- آقای خندان، دخترخانم شما چند ساله است؟
دختر من ۱۲ ساله است. ولی آنجا سرسختی بیشتری نشان دادند. با این که او با لباس مدرسه برای ملاقات رفته بود و مقنعه داشت. علیرغم این که مقنعهاش را هم سرش کرد، باز هم بهانهگیری کردند و خلاصه بر سر این موضوع اجازه ورود به او ندادند که تنش به وجود آمد و ما را از قسمت اطلاعات آنجا بیرون کردند و بعد از آن ما حدود ۴۵ دقیقه بیرون منتظر شدیم و من از آنها درخواست کردم که با مسئولین دادسرا تماس بگیرند، تماس گرفتند و بالاخره موضوع حل شد.
ولی در آن تنشی که ایجاد شد و ما را از آن قسمت بیرون کردند، فشار روانی زیادی به ما وارد شد.
کودک در ابتدای سن و سال نوجوانی، هنوز یک بچه است و طبیعتا فشار روانی زیادی در مقابل خانوادههای دیگر به او وارد میشود.
رفتاری که کردند به هیچ وجه درست نبود. حتی اگر حرف حقی هم میخواستند بزنند، این مسئله روش و راه دارد. منطق خاص خودش را دارد، آن هم با یک بچه کوچک به هیچ وجه نباید این طور رفتار شود.
- شما میفرمایید که دخترتان مقنعه داشت و حد طبیعی حجاب را رعایت کرده بود. ولی به هر حال بعد از این ماجرایی که پیش آمد و شما را منتظر گذاشتند، دخترتان چه واکنش و احساسی از خودش نشان میداد؟
دخترم یکسره گریه میکرد. خانوادههایی که آنجا بودند، دوستانمان و کسانی که برای پیگیری کارهایشان به جلوی دادسرا آمده بودند و آنجا تجمع کرده بودند، بسیاری از آنها ما را میشناختند. به دخترم دلداری میدادند، اگر آنها نبودند شرایط بدتر میشد.
باز هم آنها به لحاظ روحی به او کمک کردند. خودش خیلی در آن شرایط حالش بد بود. مهراوه بچهای نیست که بخواهد با هر چیز کوچکی گریه و بیتابی کند، ولی خیلی رفتار زنندهای با او داشتند.
من البته به آنها گفتم که از دست آن مامور مربوطه شکایت خواهم کرد.
- وضعیت جسمی و روحی خانم نسرین ستوده، همسرتان، این روزها چطور است؟
بیماری خاصی ندارد، ولی از موقعی که به زندان افتاده است به شدت ضعیف و لاغر شده است.
از لحاظ روحی وضعیت خوبی دارد و نگرانی اصلیاش خانواده و بهخصوص بچههاست. دائما نگران اینهاست و این مسائل و مشکلاتی هم که پیش میآید نگرانی او را خیلی بیشتر میکند.
- آیا این ملاقات که این روزها دارید، حضوری است یا کابینی؟
این مورد که ملاقات در محل دادسرا و در سالن ملاقات زندان نبود، ملاقات حضوری بود.
بالاخره بچهها توانستند بروند مادرشان را ببینند و او هم متوجه شده بود که مهراوه گریه کرده است. اما ظاهرا نفهمیده بود که تنش در این حد به وجود آمده است.
- وضعیت پرونده خانم ستوده در چه حالی است؟ کی قرار است که ایشان آزاد بشوند؟ خبری هست؟ وکیلشان چیزی گفتهاند در این مورد؟
ولله آزادی که در کار نیست. این جور که پروندهاش میگوید شش سال حکم حبس دارد و معمولا بخشی از زندانیان بعد از گذران یک سوم حکمشان تقاضای آزادی مشروط میکنند، همسر من شش ماه دیگر یک سوم حکمش عملا به پایان میرسد، منتها من نمیدانم که تقاضا هم بدهیم، اساسا موافقت خواهند کرد یا نه.
منتها پیش از این که کار به آنجاها برسد، علیالقاعده وقتی که زندانی حکمش قطعی میشود و بازداشت میشود، باید بتواند از حق و حقوقی طبیعی مثل استفاده از مرخصی و حق ملاقات استفاده کند. آن هم همسر من که شرایط بسیار ویژهای دارد، به خاطر بچههای کوچکی که باید به امورات آنها هم رسیدگی کند، ولی در طول این ۱۸ ماه حتی یک ساعت هم به او مرخصی ندادهاند و این خیلی پدیده عجیبی است.
- فکر میکنید چرا به همسر شما بعد از ۱۸ ماه هنوز هم اجازه مرخصی ندادهاند؟
به دلیل این که آنها قبل از این خواستههایی داشتند و با همسرم مطرح کردند و او نپذیرفته است. همچنان هم آنها مصر هستند و این هم طبیعی است که همسرم به خواستههای آنها هیچ وقت تن ندهد.