خبر ربوده شدن یک دختر جوان و تجاوز جنسی به او در قلب تهران به یکی از بحثانگیزترین مسائل اجتماعی در ایران بدل شده است. آن چنان که علیرضا طاهری از رادیوفردا گزارش میدهد، این خبر در پی نزدیک به دو هفته از تاریخ وقوع آن، اکنون، بهخصوص در پایگاههای اینترنتی جناح موسوم به اصولگرا، جناح حاکم بر ایران، بازتاب یافته است.
نخستین بار این روزنامه شرق بود که از ماجرای تجاوز به این دختر جوان پرده برداشت و نوشت: «دو کارگر میدان میوه و ترهبار که دختری را ربوده و مورد تعرض قرار داده بودند، در بازجوییهایشان به جرم خود اعتراف کردند.»
شرق در گزارشی که بیدرنگ در پایگاههای اینترنتی اصولگرایان نیز بازتاب یافت افزود: دختر جوانی شامگاه چهارشنبه، بیست و سوم آذرماه، سراسیمه و مضطرب وارد کلانتری جوادیه تهران شد و به افسر نگهبان گفت که توسط دو مرد مورد تعرض قرار گرفته است.
این دختر ۲۹ ساله که به شدت گریه میکرد، درباره واقعهای که برایش رخ داده بود گفت: من در شرکتی در خیابان ولی عصر کار میکنم. امروز بعدازظهر وقتی کارم تمام شد به خیابان آمدم تا به خانه برگردم، اما یک سارق به من حمله کرد و گوشی تلفن همراهم را از دستم قاپید. هر چه دنبال آن سارق دویدم و جیغ و فریاد کردم فایدهای نداشت و آن فرد فرار کرد. در حالی که به شدت ناراحت بودم در کنار خیابان ایستادم تا سوار تاکسی بشوم. مسیرم را به یک پراید شخصی گفتم و راننده هم توقف کرد. یک مسافر مرد هم در صندلی جلو نشسته بود. من هم اعتماد کردم و سوار شدم. داخل ماشین به خاطر اتفاقی که برایم افتاده بود شروع به گریه کردم و راننده وقتی این صحنه را دید سر صحبت را باز کرد و من هم اتفاقی را که برایم افتاده بود شرح دادم.
شرق از قول این دختر ۲۹ ساله ادامه داده است: همان طور که مشغول صحبت بودیم، راننده از مسیر اصلی خارج شد و به یک خیابان فرعی پیچید. من به این کار او اعتراض کردم، اما گفت به محض این که مسافر دیگرش را پیاده کند، دوباره به خیابان اصلی برمیگردد. به این ترتیب به راهش ادامه داد و ناگهان مردی که صندلی کنار راننده نشسته بود به روی صندلی عقب پرید.
او چاقویی را از جیبش درآورد و زیر گلویم گذاشت و گفت که اگر صدایم در بیاید مرا میکشد. به شدت ترسیده بودم و تمام بدنم میلرزید. چارهای غیر از سکوت نداشتم. آن مرد سرم را زیر صندلی فرو برد و چند دقیقه بعد، وقتی پراید متوقف شد، دیدم که کنار یک سوله میوه و ترهبار هستیم. آن دو مرد مرا به زور از ماشین پیاده کردند. خیلی التماس کردم تا کاری با من نداشته باشند و رهایم کنند. ولی توجهی به حرفهایم نکردند و به طرز فجیعی به من تعرض و بعد دوباره به زور سوار پرایدم کردند.
وقتی به بلوار فرهنگ رسیدیم مرا از ماشین بیرون انداختند. من شوکه و وحشت زده بودم و نمیدانستم که چکار کنم، به همین دلیل هم تصمیم گرفتم به کلانتری بیایم و شکایت کنم.»
به گزارش روزنامه شرق، کارآگاهان بر پایه اطلاعاتی که این دختر قربانی تجاوز جنسی در اختیارشان گذاشته بود سرانجام رد پراید یاد شده را یافتند و راننده آن به نام پیمان، ۲۲ ساله، را بازداشت کردند.
پیمان که در آغاز منکر هر گونه خطایی بود، سرانجام به جرم خود اقرار و همدست ۲۳ سالهاش را که او نیز کارگر میدان میوه و ترهبار است، به ماموران معرفی کرد.
این خبر به زودی به بحثانگیزترین خبر به خصوص در رسانههای گروهی اصولگرایان بدل شد و کامنتهای بسیاری را به دنبال داشت.
شماری از این کامنتگذاران سریعا خواستار اعدام فوری پیمان و همدست او شدند. شماری نیز در مقابل، از چند و چون حجاب و آرایش این دختر قربانی، پرسشهایی را مطرح کردند.
یکی از کامنتگذاران نوشت: «چطور است که هیچ کس تا به حال متعرض زن چادری من نشده است؟»
کامنتگذار دیگری پاسخ داد که «حتما نباید بلایی سر زن چادری کسی بیاید تا وقوع چنین اتفاقات تلخی را در پایتخت کشورمان بپذیریم».
اکثریت قاطع همین کامنتگذاران به عبارت «وای بر ما» و «وای بر مسلمانی ما» بسنده کردند.
در جمهوری اسلامی، همانند بسیاری از موارد دیگر، آمار دقیقی از شمار تجاوزهای جنسی در دست نیست. بهخصوص که در بسیاری از این موارد، قربانیان تجاوز از بیم آبرویشان ترجیح میدهند که ماجرا را مسکوت بگذارند.
نخستین بار این روزنامه شرق بود که از ماجرای تجاوز به این دختر جوان پرده برداشت و نوشت: «دو کارگر میدان میوه و ترهبار که دختری را ربوده و مورد تعرض قرار داده بودند، در بازجوییهایشان به جرم خود اعتراف کردند.»
شرق در گزارشی که بیدرنگ در پایگاههای اینترنتی اصولگرایان نیز بازتاب یافت افزود: دختر جوانی شامگاه چهارشنبه، بیست و سوم آذرماه، سراسیمه و مضطرب وارد کلانتری جوادیه تهران شد و به افسر نگهبان گفت که توسط دو مرد مورد تعرض قرار گرفته است.
این دختر ۲۹ ساله که به شدت گریه میکرد، درباره واقعهای که برایش رخ داده بود گفت: من در شرکتی در خیابان ولی عصر کار میکنم. امروز بعدازظهر وقتی کارم تمام شد به خیابان آمدم تا به خانه برگردم، اما یک سارق به من حمله کرد و گوشی تلفن همراهم را از دستم قاپید. هر چه دنبال آن سارق دویدم و جیغ و فریاد کردم فایدهای نداشت و آن فرد فرار کرد. در حالی که به شدت ناراحت بودم در کنار خیابان ایستادم تا سوار تاکسی بشوم. مسیرم را به یک پراید شخصی گفتم و راننده هم توقف کرد. یک مسافر مرد هم در صندلی جلو نشسته بود. من هم اعتماد کردم و سوار شدم. داخل ماشین به خاطر اتفاقی که برایم افتاده بود شروع به گریه کردم و راننده وقتی این صحنه را دید سر صحبت را باز کرد و من هم اتفاقی را که برایم افتاده بود شرح دادم.
شرق از قول این دختر ۲۹ ساله ادامه داده است: همان طور که مشغول صحبت بودیم، راننده از مسیر اصلی خارج شد و به یک خیابان فرعی پیچید. من به این کار او اعتراض کردم، اما گفت به محض این که مسافر دیگرش را پیاده کند، دوباره به خیابان اصلی برمیگردد. به این ترتیب به راهش ادامه داد و ناگهان مردی که صندلی کنار راننده نشسته بود به روی صندلی عقب پرید.
او چاقویی را از جیبش درآورد و زیر گلویم گذاشت و گفت که اگر صدایم در بیاید مرا میکشد. به شدت ترسیده بودم و تمام بدنم میلرزید. چارهای غیر از سکوت نداشتم. آن مرد سرم را زیر صندلی فرو برد و چند دقیقه بعد، وقتی پراید متوقف شد، دیدم که کنار یک سوله میوه و ترهبار هستیم. آن دو مرد مرا به زور از ماشین پیاده کردند. خیلی التماس کردم تا کاری با من نداشته باشند و رهایم کنند. ولی توجهی به حرفهایم نکردند و به طرز فجیعی به من تعرض و بعد دوباره به زور سوار پرایدم کردند.
وقتی به بلوار فرهنگ رسیدیم مرا از ماشین بیرون انداختند. من شوکه و وحشت زده بودم و نمیدانستم که چکار کنم، به همین دلیل هم تصمیم گرفتم به کلانتری بیایم و شکایت کنم.»
به گزارش روزنامه شرق، کارآگاهان بر پایه اطلاعاتی که این دختر قربانی تجاوز جنسی در اختیارشان گذاشته بود سرانجام رد پراید یاد شده را یافتند و راننده آن به نام پیمان، ۲۲ ساله، را بازداشت کردند.
پیمان که در آغاز منکر هر گونه خطایی بود، سرانجام به جرم خود اقرار و همدست ۲۳ سالهاش را که او نیز کارگر میدان میوه و ترهبار است، به ماموران معرفی کرد.
این خبر به زودی به بحثانگیزترین خبر به خصوص در رسانههای گروهی اصولگرایان بدل شد و کامنتهای بسیاری را به دنبال داشت.
شماری از این کامنتگذاران سریعا خواستار اعدام فوری پیمان و همدست او شدند. شماری نیز در مقابل، از چند و چون حجاب و آرایش این دختر قربانی، پرسشهایی را مطرح کردند.
یکی از کامنتگذاران نوشت: «چطور است که هیچ کس تا به حال متعرض زن چادری من نشده است؟»
کامنتگذار دیگری پاسخ داد که «حتما نباید بلایی سر زن چادری کسی بیاید تا وقوع چنین اتفاقات تلخی را در پایتخت کشورمان بپذیریم».
اکثریت قاطع همین کامنتگذاران به عبارت «وای بر ما» و «وای بر مسلمانی ما» بسنده کردند.
در جمهوری اسلامی، همانند بسیاری از موارد دیگر، آمار دقیقی از شمار تجاوزهای جنسی در دست نیست. بهخصوص که در بسیاری از این موارد، قربانیان تجاوز از بیم آبرویشان ترجیح میدهند که ماجرا را مسکوت بگذارند.