بازار کار ایران در «انحصار» مردان

پایگاه داده باز ایران شکاف جنسیتی در بازار کار به طور مشهودی زیاد شده است و مسوولان هم در گفتارهای رسمی آن را تایید می‌کنند.

پایگاه داده باز ایران، پروژه نوآوری است برای جمع‌آوری داده‌های مربوط به ایران در یک جا و ارائه آن‌ها در قالب‌هایی که به راحتی قابل دسترس باشند. رادیو فردا با همکاری این نهاد مجموع مقالاتی را منتشر می‌کند.

آمار رسمی منتشر شده از سوی مرکز آمار درباره بازار کار ایران نشان می‌دهد که طی دهه اخیر نرخ مشارکت اقتصادی زنان کاهش پیدا کرده و همزمان نرخ بیکاری زنان بالا رفته است. این اتفاق درحالی رخ داده که تعداد زنان دانشجو و زنان فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌ به میزان قابل‌توجهی افزایش پیدا کرده است اما برخلاف تصور، افزایش تعداد زنان دارای تحصیلات عالی، به افزایش نرخ مشارکت اقتصادی زنان منتهی نشده است.

در مجموع، از سهم زنان در بازار کار کاسته شده و شکاف جنسیتی در این بازار افزایش پیدا کرده است. در مطالعه پیش‌روی، روندها و شاخص‌های آماری با هدف بررسی حضور زنان در بازار کار ایران بررسی می‌شود و تغییر روند مشارکت زنان در این بازار با تغییر جمعیت زنان دارای تحصیلات دانشگاهی مورد مقایسه قرار می‌گیرد.

وضعیت کلی بازار کار

اطلاعات منتشر شده‌ی مرکز آمار نشان می‌دهد که بازار کار در ایران از نیمه‌ی دهه هشتاد خورشیدی روندی متفاوت پیدا کرده است. با افزایش جمعیت کل کشور و همچنین «جمعیت در سن کار[۱]» طی این دوره، انتظار می‌رفت تا تعداد فرصت‌های شغلی جدید، متناسب با رشد جمعیت افزایش پیدا کند. اما نه تنها این اتفاق رخ نداده، بلکه تعداد افراد شاغل تقریبا ثابت باقی مانده است.

اگر براساس اطلاعاتی که از طرف مرکز آمار ایران ارایه می‌شود سه شاخص جمعیتی، یعنی جمعیت کل کشور، جمعیت در سن‌ کار و جمعیت شاغل، مورد مقایسه قرار گیرد، تصویر گویاتری از روند بازار کار ایران به دست می‌آید. جزییات این ارقام برای تمام سال‌ها در دسترس نیست اما اگر سال‌های ۱۳۶۵ ، ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ که در آنها مرکز آمار به سرشماری سراسری نفوس و مسکن اقدام کرده، ملاک قرار گیرد و میانگین سه شاخص مورد اشاره با هم مقایسه شود روند تغییرات آنها در دوره‌های ده‌ساله نمایان می‌شود.

همچنین با توجه به اینکه سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ هنوز انجام نگرفته است، می‌توان آخرین گزارش همین مرکز را درباره نیروی کار در سال ۱۳۹۳ ملاک قرار داد و ارقام سه شاخص جمعیتی مذکور را از این طرح آمارگیری استخراج و سپس میانگین دوره آخر را با میانگین دوره‌های پیشین مقایسه کرد.

همان‌طور که در نمودار شمار ۱ قابل مشاهده است، در دوره ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ سالانه به‌طور میانگین یک‌میلیون و ۶۱هزار نفر، در دوره ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ یک میلیون و ۴۴ هزار نفر و در دوره ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۳ نیز ۷۶۵ هزار نفر، به جمعیت کشور اضافه شده است.

متوسط سالانه افزایش جمعیت در سن کار نیز در سه دوره مورد اشاره به ترتیب یک میلیون و ۲۵۲ هزار نفر، یک میلیون ۴۱۲ هزار نفر و ۵۶۱ هزار نفر بوده است.

متوسط افرادی که سالانه طی این سه دوره به جمعیت شاغل اضافه شده‌اند به ترتیب ۳۵۷هزار نفر، ۵۹۰ هزار نفر و ۱۰۳ هزار نفر به طور میانگین افزوده شده است.

نکته دارای اهمیت تغییر تعریف بیکاری در ایندوره است. تغییری که در نیمه دهه هشتاد خورشیدی صورت گرفت و باعث شد برخی افرادی که پیش‌تر بیکار محسوب می‌شدند، شاغل درنظر گرفته شوند. به‌طور نمونه افرادی که در دوره آمارگیری تنها یک ساعت کار کرده باشند بر طبق تعریف جدید شاغل درنظر گرفته می‌شوند.

بر اساس این آمار، شتاب رشد جمعیت و همچنین جمعیت در سن کار در دو دوره اول بیشتر بوده از دوره آخر بوده است. تعداد مشاغل ایجاد شده هم در دوره آخر به شدت کاهش پیدا کرده است. به عبارتی فرصت‌های شغلی ایجاد شده در مجموع سال‌های دوره سوم، کمتر از مشاغلی‌ست که به‌طور متوسط در دو سال از دوره دوم به وجود آمده است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که از نیمه دهه هشتاد خورشیدی بازار کار ایران روندی داشته که باعث شده تعداد افراد بدون شغل افزایش قابل توجهی پیدا کنند. این اتفاق در دور‌ه‌ای افتاده که جمعیت جوان جویای کار و تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیز افزایش زیادی داشته‌ است.

همچنین در این دوره قیمت جهانی نفت به بالاترین مقدار تاریخ خود رسید و امکانات مالی سرشاری در اختیار اقتصاد ایران برای اشتغال‌زایی قرار گرفت؛ اما آنگونه‌ که آمار نشان می‌دهد به رغم وجود این فرصت مالی کم‌نظیر، فرصت‌های شغلی افزایش مورد انتظار را پیدا نکرده است. برای درک روشن‌تر شرایط بازار کار در ایران به طور عام، و آگاهی از شرایط زنان در این بازار به طور خاص، در این مطالعه، بازه زمانی ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳ مورد بررسی قرار می‌گیرد که طی آن روند شاخص‌های بازار کار تغییر معنادارای پیدا کرده است.

نرخ بیکاری زنان بیش از دو برابر مردان

یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها در مطالعه بازار کار، نرخ بیکاری است که در ایران از محاسبات مرکز آمار در طرح آمارگیری نیروی کار مشخص و اعلام می‌شود.

در نمودار شماره دو، نرخ بیکاری کل، نرخ بیکاری مردان و نرخ بیکاری زنان در دوره ۱۳۸۴-۱۳۹۳ به تفکیک قابل مشاهده است. مقایسه این سه نرخ در دهه مورد اشاره نشان می‌دهد که نرخ بیکاری زنان همواره هم از نرخ بیکاری مردان بیشتر بوده است و هم از نرخ بیکاری عمومی، اما نرخ بیکاری مردان همواره از دو نرخ دیگر کمتر بوده است.

نکته دارای اهمیت تغییر تعریف بیکاری در این دوره است. تغییری که در نیمه دهه هشتاد خورشیدی صورت گرفت و باعث شد برخی افرادی که پیش‌تر بیکار محسوب می‌شدند، شاغل درنظر گرفته شوند. به‌طور نمونه افرادی که در دوره آمارگیری تنها یک ساعت کار کرده باشند بر طبق تعریف جدید شاغل درنظر گرفته می‌شوند.

نکته قابل توجه دیگر روند متضاد تغییر نرخ بیکاری مردان و زنان در این دوره است. با در نظر گرفتن نرخ بیکاری مردان در ابتدا و انتهای این دوره مشاهده می‌شود که نرخ بیکاری مردان، روند مثبتی طی کرده و از۱۰ درصد سال ۱۳۸۴ به ۸.۸ درصد سال ۱۳۹۳ رسیده است. اما این روند برای زنان معکوس بوده به‌طوریکه نرخ بیکاری زنان از ۱۷ درصد ابتدای این دوره به نزدیک ۲۰ درصد در انتهای دوره افزایش پیدا کرده است. نرخ بیکاری کل هم در این دوره از ۱۱.۵ درصد به ۱۰.۶ درصد کاهش پیدا کرده است. به عبارت دیگر هم نرخ بیکاری کل و هم نرخ بیکاری مردان بعد از نوسانی که روند آن در نمودار نمایش داده شده، بهبود پیدا کرده است، اما نرخ بیکاری زنان بالاتر رفته است.

براساس این اطلاعات، نرخ بیکاری کل در سال ۱۳۸۸ افزایش پیدا کرده ولی دوباره از سال ۱۳۹۰ روند آن کاهشی شده است. اما این بهبود به‌طور یکسان در نرخ بیکاری زنان و مردان بازتاب پیدا نکرده است و نرخ بیکاری مردان با شدت بیشتری از سال ۱۳۹۰ کاهش پیدا کرده است. به‌ بیان ساده‌تر، بهبود نسبی ایجاد شده در نرخ بیکاری، به‌ طور عمده نصیب مردان شده است.

ابهام‌ آماری درباره نرخ بیکاری

در بازه‌ی مورد اشاره تعداد قابل توجهی به جمعیت در سن کار ایران اضافه شده اما کمتر از یک میلیون فرصت شغلی ایجاد شده است. اما این اختلاف بزرگ نه تنها در آمار نرخ بیکاری بازتاب پیدا نکرده است بلکه براساس آمار رسمی نرخ بیکاری بهبود هم یافته به‌طوریکه در انتهای این دوره نرخ بیکاری کمتر از ابتدای آن بوده است. این اتفاق ابهام‌برانگیز موضوع مطالعات و تحقیقات مختلفی قرار گرفته است. یکی از این تحقیقات در موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی انجام گرفته است که به طور مستقیم زیرنظر رییس‌جمهور فعالیت می‌کند.

این تحقیق «بررسی وضعیت بازار کار ایران در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳» نام دارد و در توضیح این ابهام آماری عنوان کرده است که: «عدم انعکاس این شکاف بزرگ در نرخ بیکاری ناشی از دو عامل افزایش قابل توجه تعداد دانشجویان از یک طرف که به معنی به تعویق افتادن و ورود یكباره جمعیت تحصیلکرده به بازار کار است و اثر مایوس شدن بخش دیگری از جمعیت و عدم ورود به جمعیت جویای کار بوده است.»

نتیجه‌گیری این تحقیق به طریق اولی برای شرایط زنان در بازار کار صادق است؛ زیرا هم گرایش زنان به تحصیلات دانشگاهی بیشتر از قبل شده و هم شرایط نامطلوب بازار کار، بخش مهمی از زنان را از یافتن کار مایوس کرده است. بنابراین تعداد زیادی از جمعیت زنان در سن کار، جویای کار نبوده‌اند و به‌اصطلاح آماری خارج از جمعیت فعال قرار گرفته‌اند. به همین دلیل عدم اشتغال آن‌ها، در نرخ بیکاری بازتاب پیدا نکرده است. برای روشن شدن بهتر این موضوع آماری، نیاز است تا مفهوم جمعیت فعال و غیرفعال مورد توجه قرار گیرد.

روند کاهشی جمعیت زنان فعال

از نظر اقتصادی جمعیت به دو بخش فعال و غیرفعال تقسیم می‌شوند. جمعیت غیرفعال با اینکه در سن کار است اما یا از کار کردن ناتوان است و یا تمایل به داشتن شغل ندارد. در مقابل جمعیت فعال جامعه هم توان و هم تمایل به کار دارد بنابراین یا شاغل است یا در جستجوی کار. بنابراین تنها آن دسته افراد در سن کار که هم توانایی کار دارند و هم علاقه به داشتن شغل دارند ولی کار ندارند، بیکار محسوب می‌شوند.

اطلاعات منتشر شده از طرف مرکز آمار نشان می‌دهد در دوره مورد بررسی، جمعیت زنان فعال نه تنها تناسبی با افزایش جمعیت زنان در سن کار نداشته، بلکه در اتفاقی پرسش‌برانگیز از تعداد جمعیت زنان فعال کاسته شده است.

نمودار شماره سه که جمعیت فعال در دوره مورد مطالعه را به تفکیک زنان و مردان نشان می‌دهد، اختلاف فاحش جمعیت زنان فعال ایران را در مقایسه با جمعیت مردان فعال این کشور نمایان می‌کند.

​نکته قابل‌توجه دیگر درباره جمعیت فعال، روند متضاد این شاخص برای مردان و زنان است. همان‌طور که در نمودار شماره سه مشاهده می‌شود جمعیت زنان فعال در انتهای دوره مورد بررسی حدود یک‌میلیون نفر کمتر از ابتدای دوره بوده است. این در‌حالی‌ست که جمعیت مردان فعال در سال پایانی همین دوره بیشتر از ۱.۵ میلیون نفر نسبت به سال آغازین افزایش یافته است. به عبارت دیگر، به رغم افزایش جمعیت زنان در سن کار، از تعداد زنان جویای کار کاسته شده است.

کاهش نرخ مشارکت اقتصادی زنان

از تقسیم جمعیت فعال بر جمعیت در سن کار نرخ مشارکت اقتصادی به دست می‌آید. این نرخ یکی از شاخص‌های مهم در مطالعه بازار کار است.

مقایسه نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان در ایران نشان می‌دهد که نرخ مشارکت اقتصادی زنان نسبت به نرخ مشارکت کل پایین است و در قیاس با نرخ مشارکت مردان به شدت پایین است. علاوه بر آن نرخ مشارکت زنان در دوره مورد بررسی روند نزولی داشته و افت کرده است.

نمودار شماره ۴ نرخ مشارکت اقتصادی کل، نرخ مشارکت مردان و نرخ مشارکت زنان را در دوره مورد بررسی به تفکیک نشان می‌دهد. این نمودار به روشنی نمایان می‌کند که در تمامی سال‌های این دوره، نرخ مشارکت اقتصادی مردان با فاصله تقریبا ۲۵ واحد درصدی، از نرخ مشارکت کل بالاتر بوده و همزمان نرخ مشارکت اقتصادی زنان با فاصله تقریبا مشابه از نرخ مشارکت کل پایین‌تر بوده است.

همان‌طور که در نمودار مشخص است نرخ مشارکت اقتصادی در این دوره پایین آمده و از ۴۱ درصد سال ۱۳۸۸ به ۳۷ درصد در سال ۱۳۹۳ رسیده است. همان‌‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، دلیل این اتفاق این است که به رغم افزایش جمعیت در سن کار، تعداد جمعیت فعال کشور کاهش داشته و عمده این کاهش هم در جمعیت زنان فعال بوده است.

نمودار ۴ به روشنی نشان می‌دهد که نرخ مشارکت مردان و زنان به چه نسبتی کاهش پیدا کرده است. نرخ مشارکت مردان در این دوره همواره بالای ۶۰ درصد بوده و از ۶۴ درصد سال ۱۳۸۴ با کاهش اندک به ۶۲ درصد در سال ۱۳۹۳ رسیده است. اما نرخ مشارکت زنان که در سال ۱۳۸۴ معادل ۱۷ درصد بوده در سال ۱۳۹۳ به ۱۲ درصد کاهش یافته است. به بیان ساده‌تر تنها ۱۲ درصد از زنانی که در سن کار قرار دارند می‌خواهند در بازار کار ایران حضور داشته باشند اما در مقابل ۶۲ درصد مردان در سن کار تمایل دارند در بازار کار حاضر باشند.

نرخ مشارکت اقتصادی زنان و مردان، تعمیق شکاف جنسیتی در ایران را آشکار می‌کند.

افزایش حضور زنان در دانشگاه

نرخ مشارکت زنان طی سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳ درحالی کاهش پیدا کرده که جمعیت دانشجویان زن و به تبع آن زنان فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌ها افزایش کم‌سابقه‌ای داشته است. این افزایش به‌گونه‌ای بوده که تعداد دانشجویان زن در برخی از سال‌های دوره مورد بررسی از مردان هم بیشتر شده است. نمودار شماره ۵ تعداد دانشجویان را از ابتدای دهه ۸۰ خورشیدی به تفکیک زن و مرد نشان می‌دهد. تعداد دانشجویان دختر در سال ۱۳۸۴بیش از یک‌میلیون و ۲۳۱هزار نفر بوده و این تعداد در سال ۱۳۹۳ از ۲میلیون و ۲۵۳هزار نفر فراتر رفته است.

​حضور پررنگ زنان در دانشگاه‌ها و افزایش مهارت‌های علمی و تخصصی آنها نه تنها به بهبود وضعیت زنان در بازار کار کمک نکرده، بلکه در دوره مورد بررسی از تعداد زنان شاغل با مدارک دانشگاهی نسبت به کل جمعیت زنان شاغل کاسته شده است.

نمودار شماره ۶ نسبت اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را به تفکیک زن و مرد طی دوره مورد بررسی نشان می‌دهد. همان‌طور که در نمودار مشاهده می‌شود نسبت اشتغال فارغ‌التحصیلان هم برای مردان و هم برای زنان روندی کاهنده داشته اما شیب کاهش برای زنان به مراتب بیشتر از مردان بوده است.

در میان مردان نسبت اشتغال فارغ‌التحصیلان در دوره مورد بررسی یک روند نزولی، بیشتر از ۱۱ واحد درصد کاهش داشته است. این روند برای زنان نیز وجود داشته اما شیب کاهش تندتر بوده است به‌نحوی‌که نسبت اشتغال زنان فارغ‌التحصیل از ۵۳ درصد سال ۱۳۸۴ با طی روند نزولی به ۳۳ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که ۲۰ واحد درصد است.

جمع‌بندی

شکاف جنسیتی در بازار کار به طور مشهودی زیاد شده است و مسوولان هم در گفتارهای رسمی آن را تایید می‌کنند. به‌ طور نمونه شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده در نخستین «هم‌اندیشی ظرفیت‌های ناشناخته فرهنگی اجتماعی زنان کارگر» با مقایسه آمار اشتغال مردان و زنان عنوان کرده است که: «براساس سرشماری سال ۱۳۹۰ نرخ فعالیت اقتصادی زنان دارای تحصیلات عالی حدود ۳۱ درصد و نرخ فعالیت اقتصادی مردان دارای تحصیلات عالی ۶۰۰ درصد بوده است.»

نرخ مشارکت زنان طی سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳ درحالی کاهش پیدا کرده که جمعیت دانشجویان زن و به تبع آن زنان فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌ها افزایش کم‌سابقه‌ای داشته است.

نکته قابل توجه در خصوص بازار کار زنان در ایران این است که در تمام شاخص‌های مورد بررسی یعنی نرخ بیکاری، جمعیت فعال، نرخ مشارکت اقتصادی و نسبت اشتغال زنان فارغ‌التحصیل دو اتفاق منفی رخ داده است.

نخست آنکه شکاف جنسیتی به زیان زنان بیشتر شده است به‌طوریکه نرخ بیکاری زنان، جمعیت زنان فعال، نرخ مشارکت اقتصادی زنان و نرخ اشتغال زنان فارغ‌التحصیلان دانشگاه در مقایسه با مردان وضعیت نامناسب‌تری نسبت به یک دهه قبل پیدا کرده‌اند.

دوم آنکه وضعیت زنان در سال ۱۳۹۳ در تمام شاخص‌های مورد بررسی در این مطالعه، نسبت به وضعیت زنان در سال ۱۳۸۴ افت کرده است. در این میان تنها نکته مثبت برای زنان، افزایش حضور آنها در دانشگاه‌هاست که این اتفاق مثبت هم نتوانسته موازنه را در بازار کار به نفع زنان تغییر دهد. به طور کلی، هر گشایش اندکی هم که در بازار کار طی این دوره وجود داشته، به‌طور عمده وضعیت مردان را بهبود داده است.

[۱] در آمارگیری‌های مرکز آمار، جمعیت در سن کار، جمعیت ده‌سال به بالا درنظر گرفته می‌شود. البته در یک دسته‌بندی دیگر جمعیت بالای ۱۵سال ملاک قرار می‌گیرد اما برای مشاهده یکسان تغییرات شاخص‌های جمعیتی در این گزارش، صرفا جمعیت ده سال به بالا در نظر گرفته می‌شود.