گسترش و تعمیق جنبش دانشجویی در ۱۶ آذر ۱۳۸۸

دانشگاه تهران؛ اعتراضات روز دانشجو به روزهای بعدی هم کشیده شد.

جنبش دانشجویی ایران عمری به گستره‌ی هفت دهه دارد. این جنبش علی رغم فراز و نشیب بسیار در گفتمان‌ها، ایدئولوژی‌ها، اهداف، استراتژی‌ها، و تاکتیک‌ها، نوع حضور در جامعه‌ی سیاسی و جامعه‌ی مدنی، نوع تعامل با جنبش های اجتماعی و سیاسی دیگر، و چارچوب رفتار سیاسی در مقاطع مختلف تداوم یافته است. حرکت دانشجویی ۱۶ آذر ۱۳۸۸ یکی از نقاط عطف این حرکت بوده است. این جنبش در حرکت تازه‌ی خود نشان داد که همچنان عدالت‌جو، آزادی‌خواه، مردم‌سالار و استقلال‌طلب است و در برابر استبداد خشن با شهامتی پر از متانت می‌ایستد. حرکت سراسری دانشجویان در روز شانزدهم آذر از کدام جهات قابل توجه و تحلیل است؟

گسترش به سراسر کشور

فعل و انفعالات ۱۶ آذر ۱۳۸۸ نشان داد که اولا جنبش دانشجویی ایران دیگر به چند دانشگاه بزرگ تهران مثل دانشگاه تهران و شریف و امیر کبیر و شهید بهشتی (ملی سابق) و شهرهای بزرگ کشور مثل اصفهان و شیراز و مشهد و تبریز و کرمان محدود نمی‌شود و در سراسر کشور حتی شهرهای کوچک (مثل شوشتر، اهواز، اراک، کرمانشاه، کرج، کاشان، قزوین، شاهرود و ده‌ها شهر دیگر) علیرغم شدید تر بودن جو سرکوب و امکان شناسایی و سرکوب بیشتر دانشجویان در این مناطق، تظاهرات اعتراضی دانشجویان صورت گرفته است. فیلم‌های تظاهرات دانشجویی در سراسر کشور در سایت های خبری و اجتماعی و شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای مکررا به نمایش در آمده‌اند. بسط حرکت‌های جنبش به سراسر کشور چاقوی حکومت را در جلوگیری از حرکت های اعتراضی کند کرد؛ ثانیا حرکت دانشجویی از دانشگاه های دولتی به دانشگاه‌های آزاد سراسر کشور که پیش از این کمتر حرکت‌های سیاسی در آنها مشاهده می‌شد بسط یافته است؛ و سوم آن که جنبش دانشجویی با جنبش‌های دیگر اجتماعی و مردم گره خورده است و مردم برای حمایت از دانشجویان حاضرند علی رغم تهدیدات جدی فرماندهان نظامی به خیابان‌ها بیایند.

تعمیق جنبش

در دوره‌ی یک ماهه‌ی منتهی به ۱۶ آذر ۱۳۸۸ حدود نود نفر دانشجوی فعال و سازمان ده در سراسر کشور بازداشت شدند تا با ایجاد جو رعب و وحشت حرکتی در دانشگاه‌ها صورت نگیرد. همچنین نیروهای بسیجی برای نمایش در تلویزیون دولتی در دانشگاه تهران گرد آورده شدند تا حرکت جنبش دانشجویی را در دانشگاه مادر کشور تحت الشعاع خبری قرار دهد. پس از تظاهرات دانشجویی نیز صدها نفر بازداشت شدند. فقط در دانشگاه فردوسی مشهد هفتاد نفر بازداشت شدند. (خبرنامه‌ی امیر کبیر، ۲۰ آذر ۱۳۸۸) دانشجویان معترض با علم به این اقدامات به تظاهرات خود در روز ۱۶ آذر اقدام کردند.

اما علیرغم این اقدامات، جنبش دانشجویی به علت همراهی با جنبش سبز تعمیق یافت. نشانه‌ی اول این تعمیق اصرار دانشجویان بر غیر خشن ماندن جنبش علی رغم سرکوب شدید دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و بلافاصله پس از انتخابات توسط نیروهای لباس شخصی بود. دانشجویان ایرانی لوازم و مبانی مقاومت مدنی و جنبش‌های غیر خشونت آمیز را فراگرفته و در عمل به کار می‌گیرند. این نوع مشی غیر خشونت آمیز در کنار محتوی و خواسته های انقلابی که نفی ولایت فقیه و حکومت جمهوری اسلامی است به خوبی همنشینی یافته است.

حضور گسترده‌ی دختران دانشجو دومین نشانه‌ی تعمیق جنبش دانشجویی است. مرزهای جنسیتی در جنبش دانشجویی بسیار کم رنگ شده است و دختران دانشجو هم در فعالیت‌های رسانه ای و سازمان دهی و هم در صحنه‌ی عمل اجتماعی پا به پای پسران حضور دارند. دختران دانشجو در برخی گردهمایی‌ها به سخنگویان حرکت تبدیل شدند و حضور آنها اگر پر شمار تر از پسران نباشد کم شمار تر نیست.

انتشار عکس مجید توکلی با چادر، به سرعت به یک «هپنینگ» اینترنتی تبدیل شد
سومین نشانه، انعکاس توجه به پیچیدگی‌های سیاست داخلی و سیاست خارجی در اظهار نظرهای دانشجویان فعال است. در سخنرانی‌ها، بیانیه‌ها و شعارهای دانشجویان به دقت به شکاف‌های فعال سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ی ایران یعنی شکاف میان حکومت از یک سو و مردم و روحانیت و نخبگان از سوی دیگر توجه می‌شود. همچنین دانشجویان به ادبیات سیاسی روز کاملا واقف هستند و در مصاحبه‌ها ادبیاتی معقول و قابل فهم عرضه می‌شود. امروز تک تک دانشجویان سخنگوی این جنبش هستند و زبانی گشوده و انتقادی اما متین و اخلاقی دارند.

و چهارمین نشانه، قدرت واکنش سریع جنبش به اقدامات تبلیغاتی و سرکوبگرانه‌ و جنگ روانی و الکترونیک حکومت است. ساعتی از انتشار عکس مجید توکلی، فعال دانشجویی، در سایت های حکومتی نگذشته بود که ده‌ها دانشجوی پسر عکس‌های با حجاب خود را در سایت‌ها قرار دادند و حرکت تبلیغاتی رژیم برای تحقیر توکلی را به حرکتی علیه حجاب اجباری و نیز تحقیر زنان با کوچک شمردن چادر و مقنعه‌ی تحمیلی تبدیل کردند. دستگاه تبلیغاتی رژیم با هزاران نیرو و هزاران میلیارد تومان بودجه‌ی سالانه در مقایسه با حرکت های خودجوش و سریع دانشجویی ناکارا ظاهر می‌شود. بخش عمده‌ی شبکه‌ی اجتماعی مجازی توسط دانشجویان شکل گرفته و به فعالیت مشغول است و این شبکه قدرت مقابله با جنگ روانی و الکترونیک حکومت را پیدا کرده است.

تغییر جهت جنبش دانشجویی در خارج کشور

حکومت جمهوری اسلامی سه دهه تلاش کرده است تا دانشجویان خارجی را به عوامل ایدئولوژیک و پرچمداران نظام در خارج از کشور تبدیل کند. این تصور بر اساس فعالیت ثمر بخش کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و انجمن‌های اسلامی در خارج از کشور در دوران پهلوی شکل گرفته بود و رهبران جمهوری اسلامی تصور می‌کردند که بدون توجه به عملکرد
جنبش سبز در خارج از کشور، فرصتی را فراهم آورد که نسل تازه‌ی دانشجویان ایرانی خارج کشور در کنار یکدیگر قرار گرفته و کاملا مستقل از حکومت ایران بر اساس فرهنگ و معیارهای جنبش های مدنی در جهان دمکراتیک (جمع آوری منابع از افراد مستقل، چرخه‌ی دمکراتیک اداره، و گشودگی در برابر همه‌ی نیروها بدون توجه به ایدئولوژی یا مذهب یا قومیت) به فعالیت خود شکل داده و آن را تداوم بخشند.
خود می‌توانند دانشجویان ایرانی خارج از کشور را با خود داشته باشند. اما الف) فساد در جریان اعزام دانشجو به خارج که منتهی به تعلق اکثر بورسیه‌ها به نورچشمی‌ها و نیروهای خودی شد، ب) اشغال مقامات حکومتی توسط بخش مکتبی این دانشجویان بر اساس گرایش‌های سیاسی و ایدئولوژیک بدون توجه به شایستگی های علمی و حرفه‌ای، و ج) تخصیص منابع دولتی به انجمن‌های مطیع جهت فعالیت های سیاسی و رفت و آمد به داخل کشور، موجب فاصله گیری اکثر دانشجویان از انجمن‌های اسلامی حکومت ساخته شد (اکثر انجمن‌های اسلامی دانشجویان خارج از کشور در اکثر دوره‌ها). بر خلاف انجمن‌های اسلامی دانشجویی در داخل کشور که با تحولات اجتماعی همراه بوده و در نهایت طرف مردم ایستادند، انجمن‌های اسلامی خارج از کشور بر اساس مقتضیات تحولات داخلی حرکت نکردند.

جنبش سبز در خارج از کشور، فرصتی را فراهم آورد که نسل تازه‌ی دانشجویان ایرانی خارج کشور در کنار یکدیگر قرار گرفته و کاملا مستقل از حکومت ایران بر اساس فرهنگ و معیارهای جنبش های مدنی در جهان دمکراتیک (جمع آوری منابع از افراد مستقل، چرخه‌ی دمکراتیک اداره، و گشودگی در برابر همه‌ی نیروها بدون توجه به ایدئولوژی یا مذهب یا قومیت) به فعالیت خود شکل داده و آن را تداوم بخشند. این امر پس از گذشت شش ماه از جنبش سبز به برگزاری حدود پنجاه رخداد دانشجویی در دانشگاه‌های سراسر دنیا در حمایت از جنبش دانشجویی داخل کشور انجامید.

سیاست‌هایی با نتیجه‌ی معکوس

افزایش کمی دانشجویان که قرار بود عامل کنترل قشر جوان در فضاهای ظاهرا اسلامی شده‌ی دانشگاه‌ها باشد، خود به عامل بحران برای این حکومت تبدیل شد تا آنجا که رهبران نظام از این میزان دانشجو بالاخص در رشته های علوم انسانی که متضمن تبیین و نقد ساختار قدرت و تولید و مبادله‌ی اندیشه هستند اظهار نگرانی می‌کنند. 'ستاره دار' کردن، تعلیق و اخراج صدها دانشجو، بستن ده‌ها نشریه‌ی دانشجویی، بستن تریبون‌های آزاد دانشجویی، تبدیل دانشگاه به قبرستان با دفن باقی مانده‌ی اجساد نیروهای بسیجی، و اخراج و بازنشسته کردن اساتید منتقد نیز به آرامش قبرستانی در دانشگاه ها نینجامیده است.

همچنین محروم کردن بسیاری از دانشجویان از تحصیل بر اساس مذهب (بهاییان)، وابستگی سیاسی (احزاب اصلاح طلب)، ایدئولوژی (سوسیالیست، لیبرال، سکولار)، نگرش سیاسی (مخالفت با ولایت فقیه و دولت و امتیازات روحانیت و نظامیان) و سبک زندگی (متفاوت با سبک زندگی روحانیت حاکم) موجب شد بسیاری از این افراد در خارج از کشور ادامه‌ی تحصیل داده و در جهانی بالنسبه آزادتر به فعالیت اعتراضی علیه حکومت مشغول شوند.

-----------------------
دیدگاه‌های انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.