به عقیده بسیاری از تحلیلگران، رخدادهای روز عاشورا برگ تازهای در جنبش اعتراضی ایران بود.
هر چند این جنبش با استفاده از شهروندان، هنرمندان کنشگران مدن و اجتماعی با مناسبتهای گوناگون رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است، اما در روز عاشورا دوباره خشونت عریان به خیابانها بازگشت. خشونتی که به گفته منابع رسمی جمهوری اسلامی ایران جان هشت تن از شهروندان ایرانی را گرفته است.
اما از سوی دیگر با نگاهی به محتوای روزنامهنگاری شهروندی – بر اساس عکسها و فیلمهای تهیه شده در روز عاشورا- نقاطی از تهران برای ساعتها در اختیار معترضان بود.
از سوی دیگر دیده میشود که گروهی از معترضان خشمگین با نیروهای امنیتی درگیر شدهاند و در همین لحظه نیز کم نیستند کسانی که تلاش میکنند تا جلوی خشونت را بگیرند و نیروهای امنیتی را از مهلکه فراری دهند.
در همین جا، بسیاری این پرسش برایشان پیش میآید که آیا همه نیروهای امنیتی حاضر در اعتراضات از یک دسته و یک سازمانند؟ آیا تفاوتی بین آنها هست؟ و آیا به کارگیری چنین خشونت بی حد و مرزی (مانند له کردن معترضان با استفاده از خودروهای شخصی) بر آنها نیز تاثیر میگذرد؟
روبهروی معترضان چه کسانی ایستادهاند؟
اینها و بیشتر را با آزاده کیان، استاد جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه پاریس مطرح کردهایم:
آزاده کیان: نیروهای انتظامی و نیروهای ضد شورش از افراد همین جامعه هستند. برخی از آنها خانوادههای خودشان در بین معترضان حضور دارند. من فکر میکنم بایستی بین اینها که هیچ طرفی از درآمد نفتی هم نبردهاند و بسیجیها و پاسدارهایی که از منافع هم مالی و هم سیاسی و نظامی بهره مند شدهاند، تفاوت قائل شویم. از آنجا که این تظاهرات در شش ماه گذشته ادامه پیدا کرده و نه تنها به اقشار مختلف اجتماعی و سنین و نسلهای مختلف بلکه به شهرهای مختلف هم تعمیم پیدا کرده، بالطبع این یک حالت خستگی را برای نیروهای پلیس یا ضد شورش ایجاد میکند.
از طرف دیگر وقتی که اینها را مجبور میکنند که حتی به آقایان و خانم های مسن، برای مثال، حمله کنند و باتوم بزنند (و کما اینکه کسانی که لزوما در خود تظاهرات هم شرکت ندارند ولی در کنار خیابان ایستادهاند و نظارهگر هستند)، خب بالطبع این تاثیر بسیار بدی روی اینها میگذارد. به همین دلیل هم حمایت اینها از سران فعلی رژیم کمرنگتر می شود. اگر این تظاهرات ادامه پیدا کند، میتواند برخی از این نیروهای انتظامی حمایت خودشان را از سران رژیم ببرند و از آتش گشودن بر روی معترضان سرپیچی کنند.
این در مورد نیروهای انتظامی. در تظاهراتی که صورت گرفته از گارد ویژه ضد شورش سپاه و همینطور لباس شخصیها برای برخورد با تظاهر کنندگان استفاده شده. فکر میکنید که این وضعیت چه تاثیری بر روی آنها میگذارد؟ چون به هرحال بخش بزرگی از بدنه سپاه پاسداران و بسیج که وابسته به سپاه است، نیروی کادری به حساب نمیآید و حرفهای نیست. آیا به نظر شما چنین تاثیر مشابهی را هم میتوانیم در میان این بخش مشاهده کنیم؟
به نظر می رسد که بله. به خاطر این که اینها از اقشار مردمی هستند و کسانی هستند که راضی نیستند برروی مردمی که در آرامش مشغول تظاهرات هستند، آتش بگشایند یا حتی با آنها تهاجمی برخورد کنند. باز اقشار پائین سپاه هم از این منافع اقتصادی یا سیاسی طرفی نبردهاندو اینها هم می توانند خودشان را با اقشار مردمی که در خیابانها هستند هم هویت احساس کنند تا با سرانشان که در پروژههای مختلف نفتی و گازی منافعشان گره خورده با منافع سران نظام.
این خودش باز یکی از مسائلی بود که در انقلاب سی سال پیش هم شاهدش بودیم. یعنی بسیاری از ارتشیهایی که در در ردههای متوسط و پائین ارتش قرار داشتند، یک جایی اعلام کردند که دیگر حاضر نیستند به سرکوب مردم ادامه دهند.
آیا به نظر شما این فرسایش روحی و حتی احیانا جسمی میتواند در ارتباط با گستردهتر شدن یا ادامه جنبش سبز در ایران باشد؟
به نظر من بله. به اینها مدتها گفته شده بود که افرادی که در خیابانها هستند دانشجویانی هستند که از خارج حمایت میشوند و احتمالا پول میگیرند و غیره.
وقتی که این نیروها به خیابانها میآیند و شروع میکنند به سرکوب تظاهرکنندگان، میبینند که افراد مختلفی در این تظاهرات شرکت دارند: خانمها و آقایان مسن در این تظاهرات شرکت دارند، کارگران در این تظاهرات شرکت دارند؛ یعنی کسانی که در واقع میتوانند اعضای خانواده خود اینها هم باشند. خب این تاثیر فرسایشی بیشتری میگذارد تا زمانی که اینها را مثلا می فرستند توی دانشگاههایی که عدهای دانشجو را سرکوب کنند. به خصوص فراموش نکنید که این سرکوبها در روز عاشورا انجام گرفت. روزی که برای تمام شیعیان جهان روز مقدسی است. این باز تاثیر فرسایشی خیلی زیادی را بر این افراد میگذارد و احتمال این که اینها بیش از پیش از سرکوب تظاهرکنندگان سرپیچی کنند، وجود دارد.
هر چند این جنبش با استفاده از شهروندان، هنرمندان کنشگران مدن و اجتماعی با مناسبتهای گوناگون رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است، اما در روز عاشورا دوباره خشونت عریان به خیابانها بازگشت. خشونتی که به گفته منابع رسمی جمهوری اسلامی ایران جان هشت تن از شهروندان ایرانی را گرفته است.
اما از سوی دیگر با نگاهی به محتوای روزنامهنگاری شهروندی – بر اساس عکسها و فیلمهای تهیه شده در روز عاشورا- نقاطی از تهران برای ساعتها در اختیار معترضان بود.
از سوی دیگر دیده میشود که گروهی از معترضان خشمگین با نیروهای امنیتی درگیر شدهاند و در همین لحظه نیز کم نیستند کسانی که تلاش میکنند تا جلوی خشونت را بگیرند و نیروهای امنیتی را از مهلکه فراری دهند.
در همین جا، بسیاری این پرسش برایشان پیش میآید که آیا همه نیروهای امنیتی حاضر در اعتراضات از یک دسته و یک سازمانند؟ آیا تفاوتی بین آنها هست؟ و آیا به کارگیری چنین خشونت بی حد و مرزی (مانند له کردن معترضان با استفاده از خودروهای شخصی) بر آنها نیز تاثیر میگذرد؟
روبهروی معترضان چه کسانی ایستادهاند؟
اینها و بیشتر را با آزاده کیان، استاد جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه پاریس مطرح کردهایم:
آزاده کیان: نیروهای انتظامی و نیروهای ضد شورش از افراد همین جامعه هستند. برخی از آنها خانوادههای خودشان در بین معترضان حضور دارند. من فکر میکنم بایستی بین اینها که هیچ طرفی از درآمد نفتی هم نبردهاند و بسیجیها و پاسدارهایی که از منافع هم مالی و هم سیاسی و نظامی بهره مند شدهاند، تفاوت قائل شویم. از آنجا که این تظاهرات در شش ماه گذشته ادامه پیدا کرده و نه تنها به اقشار مختلف اجتماعی و سنین و نسلهای مختلف بلکه به شهرهای مختلف هم تعمیم پیدا کرده، بالطبع این یک حالت خستگی را برای نیروهای پلیس یا ضد شورش ایجاد میکند.
از طرف دیگر وقتی که اینها را مجبور میکنند که حتی به آقایان و خانم های مسن، برای مثال، حمله کنند و باتوم بزنند (و کما اینکه کسانی که لزوما در خود تظاهرات هم شرکت ندارند ولی در کنار خیابان ایستادهاند و نظارهگر هستند)، خب بالطبع این تاثیر بسیار بدی روی اینها میگذارد. به همین دلیل هم حمایت اینها از سران فعلی رژیم کمرنگتر می شود. اگر این تظاهرات ادامه پیدا کند، میتواند برخی از این نیروهای انتظامی حمایت خودشان را از سران رژیم ببرند و از آتش گشودن بر روی معترضان سرپیچی کنند.
این در مورد نیروهای انتظامی. در تظاهراتی که صورت گرفته از گارد ویژه ضد شورش سپاه و همینطور لباس شخصیها برای برخورد با تظاهر کنندگان استفاده شده. فکر میکنید که این وضعیت چه تاثیری بر روی آنها میگذارد؟ چون به هرحال بخش بزرگی از بدنه سپاه پاسداران و بسیج که وابسته به سپاه است، نیروی کادری به حساب نمیآید و حرفهای نیست. آیا به نظر شما چنین تاثیر مشابهی را هم میتوانیم در میان این بخش مشاهده کنیم؟
به نظر می رسد که بله. به خاطر این که اینها از اقشار مردمی هستند و کسانی هستند که راضی نیستند برروی مردمی که در آرامش مشغول تظاهرات هستند، آتش بگشایند یا حتی با آنها تهاجمی برخورد کنند. باز اقشار پائین سپاه هم از این منافع اقتصادی یا سیاسی طرفی نبردهاند
«وقتی که این نیروها به خیابانها میآیند و شروع میکنند به سرکوب تظاهرکنندگان، میبینند که افراد مختلفی در این تظاهرات شرکت دارند: خانمها و آقایان مسن در این تظاهرات شرکت دارند، کارگران در این تظاهرات شرکت دارند؛ یعنی کسانی که در واقع میتوانند اعضای خانواده خود اینها هم باشند. خب این تاثیر فرسایشی بیشتری میگذار.»
این خودش باز یکی از مسائلی بود که در انقلاب سی سال پیش هم شاهدش بودیم. یعنی بسیاری از ارتشیهایی که در در ردههای متوسط و پائین ارتش قرار داشتند، یک جایی اعلام کردند که دیگر حاضر نیستند به سرکوب مردم ادامه دهند.
آیا به نظر شما این فرسایش روحی و حتی احیانا جسمی میتواند در ارتباط با گستردهتر شدن یا ادامه جنبش سبز در ایران باشد؟
به نظر من بله. به اینها مدتها گفته شده بود که افرادی که در خیابانها هستند دانشجویانی هستند که از خارج حمایت میشوند و احتمالا پول میگیرند و غیره.
وقتی که این نیروها به خیابانها میآیند و شروع میکنند به سرکوب تظاهرکنندگان، میبینند که افراد مختلفی در این تظاهرات شرکت دارند: خانمها و آقایان مسن در این تظاهرات شرکت دارند، کارگران در این تظاهرات شرکت دارند؛ یعنی کسانی که در واقع میتوانند اعضای خانواده خود اینها هم باشند. خب این تاثیر فرسایشی بیشتری میگذارد تا زمانی که اینها را مثلا می فرستند توی دانشگاههایی که عدهای دانشجو را سرکوب کنند. به خصوص فراموش نکنید که این سرکوبها در روز عاشورا انجام گرفت. روزی که برای تمام شیعیان جهان روز مقدسی است. این باز تاثیر فرسایشی خیلی زیادی را بر این افراد میگذارد و احتمال این که اینها بیش از پیش از سرکوب تظاهرکنندگان سرپیچی کنند، وجود دارد.