سخنگوی كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه کسانی را که وی « معاندان، دشمنان انقلاب، منافقان و ماركسیستها» نامید، متهم کرد که در تظاهرات روز عاشورا برای ایجاد اغتشاش در خیابانها حضور داشتند.
به گزارش خبرگزاری « فارس»، كاظم جلالی همچنین عنوان کرد که بسیاری از کسانی كه درتظاهرات روز عاشورا حضور داشتند، « ابزار و آلاتی را آورده بودند تا با نیروی انتظامی درگیر شوند.»
پیشتر نیز آیتالله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز شنبه « توده ای ها و سلطنت طلب ها» را متهم به « مقابله با نظام اسلامی» کرده بود.
مهدی فتاپور، عضو شورای مرکزی اتحاد جمهوریخواهان ایران در آلمان، در این باره به رادیو فردا می گوید: بعد از جریان عاشورا یک فضای بسیار ملتهبی در جامعه به وجود آمد و کسانی که در حکومت طرفدار سرکوب مطلق هستند، موفق شدند یک فضاسازی و جوسازی کنند که بسیار نگران کننده بود. این فضاسازی موفق نبود و به خصوص با بیاینه آقای موسوی، مباحث جدی میان نیروهای محافظه کار شکل گرفته و خیلی از کسانی که در درون رژیم و نیروهای محافظه کار هستند، امروز میفهمند و قبول دارند که این سیاستی که دارد پیش میرود و تصور میکند که با سرکوب مطلق میتواند مسائل را حل کند، ناموفق است. این دسته از محافظه کاران متوجه شدهاند که این سیاست شاید بتواند جلوی این یا آن حرکت را بگیرد و تعدادی را دستگیر کند و لطماتی بزند ولی امکان ندارد با این سیاست حکومت بتواند اقتدارش را حفظ کند و حاکمیت کند. در عین حال به این نتیجه رسیدهاند که خطر عمیق و جدی را که ادامه این سیاست میتواند متوجه کل رژیم کند.
به همین دلیل در یکی دو هفته اخیر مباحث جدی راه افتاده است یعنی خیلی از نیروهای محافظه کار مانند علی مطهری، آقای رضایی، حتی آقای عسگراولادی در صحبتهایشان از یک سری برخوردها انتقاد کردند. حتی مطرح شده کسانی که به سخنرانی آقای خاتمی حمله کردند یا کسانی که سعی کردند کروبی را ترور کنند و اینها حتماً یک عده ای هستند که فکر غلطی را پیش میبرند و آنها منتقدشان هستند.
این اتهامات به نظر شما چرا به مخالفان دولت یا جنبش سبز وارد میآید؟
این صحبتهایی که مطرح میشود به نظر من وسیله دیگری است که در عمل نیروهایی که خواهان سرکوب مطلق هستند، دارند در این شرایط به کار میگیرند. آنها با این کار دو هدف دارند. یکی اینکه از طریق طرح کردن این که کسانی که مخالف نظام هستند: مارکسیست، چپ، مجاهد، سلطنت طلب و غیره در این تظاهرات شرکت دارند و این افراد که دستگیر شده اند، تلاش دارند که به نقطه مشترکشان با سایر نیروهای محافظه کار انگشت بگذارند چون همه آنها مخالف نیروهای مخالف نظام اند.
دوم اینکه رهبران جنبش سبز، آقای موسوی و دیگران را تحت فشار قرار دهند که بر علیه این نیروها موضع بگیرند.
در این تظاهرات آدمهایی با گرایشهای مختلف شرکت کردند. یعنی یک مجموعه نیرو شرکت کردند. افرادی که دستگیر شده اند، برخی گرایشهای متفاوتی داشته باشند یا برایشان پروندهسازی بشود، روشن است که مجموع این تعداد نیروهایی که شرکت دارند، افرادی هم هستند که گرایشهای مختلف دارند. یعنی چیزی است که وجود دارد و چیز پنهانی نیست.
در مورد مخالفان دولت فکر میکنید که این اقدامات چه تاثیری میتواند داشته باشد؟ آیا رهبران مخالفان دولت وادار خواهند شد تا به نوعی تقسیم بندی تن در دهند؟ چون طی چند ماه پیش هم برخی از نمایندگان مجلس به دیدار مهدی کروبی رفته بودند و همین مسائل را مطرح کردند که لازم است یک نوع صف بندی به وجود بیاید و حتی یکی از کادر رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم چنین موضوعی را مطرح کرد. به نظر شما این تا چه اندازه میتواند مطرح باشد که یک نوع صف بندی به وجود بیاد؟
این حرکتی که در جامعه وجود دارد، جنبش سبز یا تظاهراتی که میشود، اهداف و سیاستهایش، مجموعه حرکتهای مسالمت آمیزی که کرده، مجموعه حرکت آرام و سیاسی و مدنی که پیش برده، خیلی روشن است. یعنی برای همه کسانی که با این جنبش آشنا هستند، نشان میدهد که تبلیغاتی که صورت میگیرد، صرفاً یک بازی سیاسی است. در رابطه با مسئولان و رهبران جنبش سبز، آقای موسوی و آقای کروبی بسیار آگاهانه و هشیارانه برخورد کرده اند و تا امروز نشان داده اند که دقیقاً توجه دارند به مسائلی که مطرح میشود و میفهمند که مجموع نیروهایی با گرایشهای مختلف در این جنبش شرکت دارند و آنچه آنها را به هم پیوند میدهد، اهداف مشخص و واحدی است که این اهداف ضدیت با تبعیض، مسئله زیر سئوال بودن انتخابات است و مخالفت با سیاستی که آقای احمدی نژاد پیش میبرد و بنابراین برداشت من این است که آنها همین سیاستی را که تاکنون پیش برده اند و به نظر من سیاست مثبتی بوده در برخورد با این روشها هم ادامه میدهند.
در مورد نیروهای محافظه کار چطور؟ این تا چه اندازه تاثیر دارد؟
در رابطه با محافظه کاران آدم نمیداند این نیروهای محافظه کار تا چه حد با این مسائل همراهی کنند یا اینکه همراهی نکنند. باید چند روزی بگذرد و دید که آنها چه برخوردی میکنند.
به گزارش خبرگزاری « فارس»، كاظم جلالی همچنین عنوان کرد که بسیاری از کسانی كه درتظاهرات روز عاشورا حضور داشتند، « ابزار و آلاتی را آورده بودند تا با نیروی انتظامی درگیر شوند.»
پیشتر نیز آیتالله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز شنبه « توده ای ها و سلطنت طلب ها» را متهم به « مقابله با نظام اسلامی» کرده بود.
مهدی فتاپور، عضو شورای مرکزی اتحاد جمهوریخواهان ایران در آلمان، در این باره به رادیو فردا می گوید: بعد از جریان عاشورا یک فضای بسیار ملتهبی در جامعه به وجود آمد و کسانی که در حکومت طرفدار سرکوب مطلق هستند، موفق شدند یک فضاسازی و جوسازی کنند که بسیار نگران کننده بود. این فضاسازی موفق نبود و به خصوص با بیاینه آقای موسوی، مباحث جدی میان نیروهای محافظه کار شکل گرفته و خیلی از کسانی که در درون رژیم و نیروهای محافظه کار هستند، امروز میفهمند و قبول دارند که این سیاستی که دارد پیش میرود و تصور میکند که با سرکوب مطلق میتواند مسائل را حل کند، ناموفق است. این دسته از محافظه کاران متوجه شدهاند که این سیاست شاید بتواند جلوی این یا آن حرکت را بگیرد و تعدادی را دستگیر کند و لطماتی بزند ولی امکان ندارد با این سیاست حکومت بتواند اقتدارش را حفظ کند و حاکمیت کند. در عین حال به این نتیجه رسیدهاند که خطر عمیق و جدی را که ادامه این سیاست میتواند متوجه کل رژیم کند.
به همین دلیل در یکی دو هفته اخیر مباحث جدی راه افتاده است یعنی خیلی از نیروهای محافظه کار مانند علی مطهری، آقای رضایی، حتی آقای عسگراولادی در صحبتهایشان از یک سری برخوردها انتقاد کردند. حتی مطرح شده کسانی که به سخنرانی آقای خاتمی حمله کردند یا کسانی که سعی کردند کروبی را ترور کنند و اینها حتماً یک عده ای هستند که فکر غلطی را پیش میبرند و آنها منتقدشان هستند.
این اتهامات به نظر شما چرا به مخالفان دولت یا جنبش سبز وارد میآید؟
این صحبتهایی که مطرح میشود به نظر من وسیله دیگری است که در عمل نیروهایی که خواهان سرکوب مطلق هستند، دارند در این شرایط به کار میگیرند. آنها با این کار دو هدف دارند. یکی اینکه از طریق طرح کردن این که کسانی که مخالف نظام هستند: مارکسیست، چپ، مجاهد، سلطنت طلب و غیره در این تظاهرات شرکت دارند و این افراد که دستگیر شده اند، تلاش دارند که به نقطه مشترکشان با سایر نیروهای محافظه کار انگشت بگذارند چون همه آنها مخالف نیروهای مخالف نظام اند.
دوم اینکه رهبران جنبش سبز، آقای موسوی و دیگران را تحت فشار قرار دهند که بر علیه این نیروها موضع بگیرند.
در این تظاهرات آدمهایی با گرایشهای مختلف شرکت کردند. یعنی یک مجموعه نیرو شرکت کردند. افرادی که دستگیر شده اند، برخی گرایشهای متفاوتی داشته باشند یا برایشان پروندهسازی بشود، روشن است که مجموع این تعداد نیروهایی که شرکت دارند، افرادی هم هستند که گرایشهای مختلف دارند. یعنی چیزی است که وجود دارد و چیز پنهانی نیست.
در مورد مخالفان دولت فکر میکنید که این اقدامات چه تاثیری میتواند داشته باشد؟ آیا رهبران مخالفان دولت وادار خواهند شد تا به نوعی تقسیم بندی تن در دهند؟ چون طی چند ماه پیش هم برخی از نمایندگان مجلس به دیدار مهدی کروبی رفته بودند و همین مسائل را مطرح کردند که لازم است یک نوع صف بندی به وجود بیاید و حتی یکی از کادر رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم چنین موضوعی را مطرح کرد. به نظر شما این تا چه اندازه میتواند مطرح باشد که یک نوع صف بندی به وجود بیاد؟
این حرکتی که در جامعه وجود دارد، جنبش سبز یا تظاهراتی که میشود، اهداف و سیاستهایش، مجموعه حرکتهای مسالمت آمیزی که کرده، مجموعه حرکت آرام و سیاسی و مدنی که پیش برده، خیلی روشن است. یعنی برای همه کسانی که با این جنبش آشنا هستند، نشان میدهد که تبلیغاتی که صورت میگیرد، صرفاً یک بازی سیاسی است. در رابطه با مسئولان و رهبران جنبش سبز، آقای موسوی و آقای کروبی بسیار آگاهانه و هشیارانه برخورد کرده اند و تا امروز نشان داده اند که دقیقاً توجه دارند به مسائلی که مطرح میشود و میفهمند که مجموع نیروهایی با گرایشهای مختلف در این جنبش شرکت دارند و آنچه آنها را به هم پیوند میدهد، اهداف مشخص و واحدی است که این اهداف ضدیت با تبعیض، مسئله زیر سئوال بودن انتخابات است و مخالفت با سیاستی که آقای احمدی نژاد پیش میبرد و بنابراین برداشت من این است که آنها همین سیاستی را که تاکنون پیش برده اند و به نظر من سیاست مثبتی بوده در برخورد با این روشها هم ادامه میدهند.
در مورد نیروهای محافظه کار چطور؟ این تا چه اندازه تاثیر دارد؟
در رابطه با محافظه کاران آدم نمیداند این نیروهای محافظه کار تا چه حد با این مسائل همراهی کنند یا اینکه همراهی نکنند. باید چند روزی بگذرد و دید که آنها چه برخوردی میکنند.