کنسول مستعفی ایران: بعد از سی سال برگشته‌ایم سر جای اول

محمد رضا حيدرى، كنسول سابق جمهورى اسلامى در نروژ است، كه اخیرا خبر استعفای او در اعتراض به سركوب مخالفان در ايران در رسانه های جهانی بازتاب فراوان یافت. در خود ایران، نخست اعلام شد وی به مرخصی رفته است و وزارت خارجه خبر پناهنگی او را رد کرد. وزیر خارجه حتی از آقای حیدری دعوت کرد به سر کار خود باز گردد.

در همین زمان کنسول سابق ایران در نروژ در گفت و گو با رسانه های مختلف اعلام کرد پناهنده شده است و دلیل پناهنگی هم «اعتراض به سرکوبی ها در ایران» بوده است.

وی پیشتر گفته بود می داند که با این کار «زندگى و تعلقات خود را به خطر انداخته است»، اما «تصميم خود را گرفته و مى خواهد براى دمكراسى و آزادى در ايران كار كند.»



محمد رضا حیدری در گفت‌وگویی مفصل با رادیو فردا می گوید در میان دیپلومات ها، این تنها او نیست که از نتیجه انتخابات «بهت زده» است.

محمدرضا حیدری: اکثریت غالب همکاران من بعد از اینکه نتایج انتخابات منتشر شد، اصلاً در یک بهت و حیرت به سر برده بودند و اکثریت شان به وضعیتی که به وجود آمده بود، معترض بودند و در صحبت های خصوصی که در جمع خودمان داشتیم این مطالب را می گفتند. اما اینکه به این نتیجه برسند که این مطالب را در اختیار همگان بگذارند و تمام ایرانیانی که در خارج هستند، مطلع شوند، برای بعضی ها سخت است. بالاخره مسائلی دارند و به خودشان مربوط می شود. اما آن چیزی که به خود من مربوط می شود در این هفت ماه، من به یک نقطه اوجی رسیدم که بعد از آن وقایع عاشورا گفتم که باید حرکتی کند و این حرکت را با آن استعفایی که دادم، نشان دادم. امیدوارم دوستان من نیز مسائل مادی و منافع شخصی را کنار بگذارند و نسبت به منافع مردم فکر کنند و در این مسیری که مردم حرکت می کنند، آنها هم حرکت کنند تا بتوانیم حداقل در کشورمان آرامشی که باید برقرار شود ایجاد کنیم.

این تصمیمی که شما گرفتید به هرحال تصمیمی یک شبه و آنی نباید بوده باشد، شما باید قاعدتاً درباره تبعات آن با خانواده و نزدیکان خود گفت و گو کرده باشید؟

از روزی که این مسائل پیش آمده روزی نبوده که من حتی با پسر خودم که در مقطع دبیرستان است و این مسائل را می دید و باهم در خانه صحبت می کردیم. با همکاران و دوستان می نشستیم این مسائل را دوره می کردیم، نگاه می کردیم... برای ما غیر قابل تصور بود.

اوایل فکر می کردیم گروهی خودسر هستند و می گفتند «لباس شخصی» اند ولی یواش یواش دیدیم وقایع خیلی پیچیده تر از این حرف هاست و یک گروه خودسر کوچک نمی تواند این قضایا را حمایت کند. این برمی گردد در داخل حاکمیت که این قضایا دارد شکل می گیرد، که الان هم این مسائل کم کم رو می شود.

وارد شدن در وزارتخانه ای مثل وزارت خارجه، آن هم در ساختار جمهوری اسلامی ایران، آسان نیست و باید از فیلترهای مشخصی عبور کرد. چگونه است که در این لحظه به این نتیجه می رسید که کار کردن با این وزارت‌خانه به صلاح شما نیست؟

من خودم از مجروحین جنگ بودم. ورود من به وزارت خارجه بعد از پایان جنگ بود و من از سال ۶۹ وارد وزارت خارجه شدم و رشد و نمو در داخل کشور و در داخل همین سیستم بوده و تعداد سه بار هم ماموریت رفتم. اما هیچ‌گاه در هیچ مقطعی تصور نمی کردم به مرحله ای برسیم که نیروهای امنیتی ما، نیروهای مسلح سپاه ما بیاید جلوی مردم بایستد و با کشیدن اسلحه به روی مردم آنها را بکشد، از بالای مساجد به سمت مردم تیراندازی شود و در نهایت هم اینها را بخواهند بیاندازند گردن یک مشت مزدور یا بگویند عواملی که از خارج آمده اند. کمتر کسی است که اگر وجدان داشته باشد و این مسائل را دیده باشد، می تواند به خاطر مسائل مادی سکوت کند. تحمل من تا این حد بود.

یعنی نقد شما الان به خود سیستمی است که به گفته خودتان باعث رشد و نمو شما شده یا کلاً نقد شما به وضعیت پس از انتخابات است؟

آنچه در ابتدای این حرکت شد بعد از انتخابات، درخواست یک تجمع ساده بود، راهپیمایی به صورت سکوت بود که همه اینها در قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی هم هست ولی هیچ کدام از آن خواست‌های کوچک مردم در وهله اوله اجرا نشد و دامنه اش در این هفت ماه به جایی کشیده شد که در روز عاشورا، روزی که هیچگاه در تاریخ ایران خونی به زمین ریخته نشد، حکومتی که مدعی تشیع است، مردم خودش را خیلی راحت جلوی گلوله می گذارد و می کشد.

منتقدان جمهوری اسلامی ایران به ویژه دسته ای که در خارج از کشور عنوان تبعیدی را به خودشان گذاشته اند، معتقدند که چرا آقای حیدری یا کسانی مانند آقای حیدری این لحظه تصمیم می گیرند که با این سیستم قطع رابطه کنند یا چرا در طول مدت هایی که به گفته آنها اتفاقات این چنینی در ایران افتاده، هیچ‌گاه اینها انتقادی نکرده بودند؟

فضای سیاسی ایران تا قبل از اینکه این اتفاقات بیافتد... خب یک سری مسائل به وجود آمده بود و فضای قبل بسته بود. ولی بعد از انتخابات یک فضای باز ایجاد شد و یک سری خبررسانی هایی انجام شد و مسائلی مطرح شد که دنیا با آن مواجه شده است. الان من، حیدری امروز، به این نتیجه نرسیده ام. من هم هفت ماه است دارم این صحنه را که توی تلویزیون های تمام دنیا پخش می شود، می بینم.

ما با این سیستم کار کردیم و این سیستم درس هایی را به ما داد و مطالبی را به ما یاد داد و آن هم در درس هایش این نبود که جلوی مردم خودمان بایستیم. ما فکر می کردیم داریم کاری را انجام می دهیم که منافع ملتمان توی آن است. اما در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری پس از این تقلب بزرگ، دیدیم که جریان عوض شده و الان حاکمیت فقط فکر حکومت کردن است. حتی آن آموزه هایی که به ما یاد داده، همه را کنار گذاشته و به خاطر همین برای من یک نقطه عطف بود. من اصلاً فکر نمی کردم و حتی با دوستانم که صحبت می کردیم، گفتم که: نه، روز عاشورا هیچ اتفاقی نمی افتد، چون حکومت ما یک حکومت شیعه است، روز عاشورا با مردم چنین برخوردی نمی کند. ولی وقتی این صحنه ها را دیدم، اصلاً برایم غیرقابل تصور بود. یعنی برای من حجت در آن لحظه دیگر تمام شد.

شما از جنبش سبز اسم می برید. تعریف شما از این جنبش چیست؟

جنبش سبز، جنبشی است متعلق به همه مردم با همه گرایش ها، علائق و سلیقه هاست. در برگیرنده آرمان های همه ایرانی هاست. این طور که بارها مطرح شده، ایران برای همه ایرانی هاست و امیدوارم این جنبش آنها را دور هم جمع کند و بتوانند کشور خود را از وضعیتی که برای آن به وجود آمده و آن بی اعتباری که در سطح دنیا به خاطر مسائلی که حاکمیت ایجاد کرده، رها کنند و کشور ما مثل بقیه کشورهای دموکراتیک دنیا پیشرفت کند.

آقای حیدری، معتقد هستید که جمهوری اسلامی ایران می تواند به یک روش یا یک رویه دموکراتیک نزدیک بشود، آن چیزی که خواست رهبران مخالفان در ایران است، از جمله آقای کروبی و آقای موسوی؟

برای ایجاد تغییرات در جمهوری اسلامی فکر می کنم الان همه به این نتیجه رسیده اند که چون نظارت استصوابی -وجود همه قدرت در اختیار یک نفر- همه اینها مسائلی است که در کوچه های تهران و شهرهای بزرگ مطرح می شود و همه دارند این صحبت را می کنند. یعنی باید تغییرات اساسی انجام شود. اگر هم قرار است جمهوری اسلامی باقی بماند، تغییرات اساسی در قانون اساسی و ساختار حکومت باید به وجود بیاید. اینطور نمی شود باشد که رئیس صدا و سیما و رئیس قوه قضائیه توسط یک فرد انتخاب شود، از سوی شورای نگهبان، از سوی رهبر انتخاب شود و نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان اعلام شود. اینها دیگر برای افرادی که در خیابان ها حرکت می کنند، غیرقابل تصور است. من فکر می کنم حاکمیت هم به این نتایج رسیده که الان این مباحث را در تلویزیون مطرح می کند تا به نوعی بتواند خودش را نجات دهد از وضعیتی که برای خودش به وجود آورده است. امیدوارم شرایط در ایران طوری شود که ما به سمت رادیکالیزم نرویم و [شرایط] به سمت خشونت نرود. چون حاکمیت تا لحظه ای که نتواند گفتمان انجام دهد، به سمت خشونت می رود.

آنچه از نوشته های مطبوعات و خبرگزاری های رسمی بر می آید، [حاکمیت] نگران مسئله ای تحت عنوان انقلاب نرم یا انقلاب رنگی است که در کشورهای کمونیستی به ویژه شاهد آن بودیم.

وقتی که حاکمیت پشتوانه مردمی خود را از دست می دهد، به این مرحله می رسد. الان اینها برای جمع کردن یک تعداد آدم موافق در خیابان ها با مشکل مواجه می شوند. درصورتی که بدون اینکه آقای کروبی و آقای موسوی بخواهند، مردم در روز عاشورا به خیابان ها می آیند.

یعنی شما معتقدید آن چیزی که تحت عنوان انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ اتفاق افتاد، یک اتفاق درست بود اما الان تقریباً از آن چیزی که دیگران به دنبالش بودند، یعنی پدید آورندگان آن انقلاب به دنبالش بودند، جدا شده است؟

اوایل فکر می کردیم گروهی خودسر هستند و می گفتند «لباس شخصی» اند ولی یواش یواش دیدیم وقایع خیلی پیچیده تر از این حرف هاست و یک گروه خودسر کوچک نمی تواند این قضایا را حمایت کند. این برمی گردد در داخل حاکمیت که این قضایا دارد شکل می گیرد، که الان هم این مسائل کم کم رو می شود.

محمدرضا حیدری
در آن مقطعی که در سال ۵۷ مردم به خیابان ها آمدند، خواست هایی داشتند. آن موقع هم آزادی بیان نبود، مسائل زندانیان سیاسی مطرح بود. آن موقع هم افراد را می گرفتند. همین بچه هایی که در دانشگاه ها بودند به عنوان چپی یا فدایی ها، به عنوان افراد مختلف اعدام می کردند. ضمن اینکه مسائل مذهبی هم در آن دخیل بود. اما به مرور که انقلاب جلو رفت و جنگ تمام شد، مردم دیدند که شعارها رنگ و روی خودش را عوض کرده است. تا دیروز شعار این بود که یک تار موی کوخ نشینان را به کاخ نشینان نمی دهیم. ولی الان در تهران می بینید که چه کاخ هایی بنا شده، چه ماشین هایی زیر پای بعضی از این آقایان هست، چه خانه هایی، چه قیمت هایی... و فاصله طبقاتی در ایران روز به روز دارد زیاد می شود. شعارهای اول انقلاب تغییر کرده و به خاطر همین از آن طرف هم می بینیم که با مردم چگونه برخورد می شود و چگونه با خبرنگاران برخورد می شود و چگونه با دانشجویان برخورد می شود. یعنی ما پس از سی سال انقلاب دوباره برگشتیم به همان نقطه اول، با همان شرایط منتهی با یک نوع حکومت توتالیتر از نوع مذهبی مواجه هستیم که الان همه ما هم حرف که می زنیم می گویند اینها ملحد اند و محارب و ریختن خونشان هم حلال است.

در طول این هفت ماه، در مدتی که شما در سفارت بودید، بخشنامه خاصی هم از طرف وزارت خارجه در این ارتباط صادر شده بود که دستورالعملی باشد برای کاردارها، سفرا، مقامات کنسولی در داخل سفارتخانه ها؟

در چه رابطه ای؟

در ارتباط با این وقایع و اعتراض هایی که می شود؟

دستور العمل ها و بخشنامه هایی بوده است. ولی من فکر نمی کنم طرح آن در رسانه چیز جالبی باشد. مطمئناً وقتی سیستم حاکمی در جامعه هست، برای حفظ خودش، دستورالعمل هایی را هم صادر می کند که باید افرادی که از آن سیستم تبعیت می کنند، اجرا کنند. این یک چیز طبیعی است.

تصمیم گرفتید که بمانید، اما وضعیت اقامت شما همچنان، تا آنجا که می دانم، نامشخص است؟

فعلاً با پلیس نروژ صحبت کرده ام در راستای این که امنیت ما را آنها به عهده بگیرند. امیدوارم که کشور من روزهایی را ببیند که ما بتوانیم به ایران برگردیم و من به سمتی نروم که از اینها بخواهم درخواست کمک یا پناهندگی کنم. چون از این لفظ خوشم نمی آید و زمانی هم که در سفارت کار می کردم خوشم نمی آمد و دوست داشتم که به عنوان مهاجر و کسی که هجرت کرده همچنانکه در صدر اسلام هم پیغمبر اسلام هجرت کرد، بالاخره یک عده به خاطر مشکلاتی که دارند از کشورشان هجرت می کنند و می روند جای دیگر. امیدوارم در چند ماه آینده وضعیت طوری شود که بتوانم به کشور برگردم. اگر هم نشد، باید تصمیم جدی بگیرم.

اینکه می گویید به کشور برگردید، آیا اشاره تان به حرف های آقای متکی است که دعوتتان کرده به ایران برگردید؟

نه. من پیش خودم فکر می کنم با این جوی که در ایران حاکم است و این وضعیتی که جلو می رویم، احتمالاً تا پایان سال یک اتفاقات اساسی در داخل کشور به وقوع بپیوندد.

منظورتان از اتفاقات اساسی چیست؟

با رایزنی هایی که این آقایان دارند بین خودشان انجام می دهند، دارند به یک جاهایی می رسند. امیدوارم که بتوانند حرف حق مردم را بشنوند و خواست های مردم را در چارچوب جنبش راه سبز که آقای میرحسین موسوی اعلام کردند، بپذیرند و مشکلات مردم را در اولویت قرار دهند وگرنه برای برگشت ما به ایران مشکلی نیست. ما استعفا دادیم و نسبت به سیستمی که حاکم هست، انتقاد داریم.

اگر هم اکنون به ایران برگردید، آیا عواقب خاصی در انتظار شما هست؟

بالاخره برای کمترین چیزی که افراد گفته اند الان در بازداشتگاه های اوین و بازداشتگاه های دیگر دارند جواب پس می دهند. منی که به عنوان سیاست خارجی ایران آمده ام و از بدنه آن جدا شده ام و با طرح این سئوال ها و عقایدم که به صورت آزاد مطرح کرده ام، صد در صد با مشکلات عدیده... همین الان هم خانواده ام که در ایران اند، مواجه اند... و خود من هم در اینجا، مواجه خواهم شد.

آیا برای خانواده شما مسئله ای پیش آمده؟

بالاخره صحبت هایی شده و مطالبی رد و بدل شده که امیدوارم که این مسائل جدی نباشد.

آقای حیدری شما پیش از انتخابات هم از حامیان آقای موسوی بودید یا نه؟

من از قبل از انتخابات چون آشنایی قبلی از طریق بعضی از دوستان که داشتیم از خط فکر ایشان، از نحوه برخورد ایشان خوشم آمده بود، می پذیرفتم و در انتخابات هم به صورت علنی و در داخل سفارت هم حمایت کردم و از حمایتی که از ایشان کرده ام پشیمان نیستم و امیدوارم روزی برسد که ایشان بتواند به آن حق خودش برسد همانطور که مردم ایران می خواهند.