آمریکا هشت سیستم دفاع موشکی موسوم «پاتریوت» را در قطر، امارات، بحرین و کویت، برپا کرده است. پاتریوت، ساز و کار دفاعی ابرپیشرفتهای است که ایالات متحده آن را در خاک خود و نیز در برخی از کشورهای متحد برپا میکند تا جلوی حملههای احتمالی موشکی به این کشورها، دیگر متحدان و نیز خاک ایالات متحده را بگیرد.
وزارت دفاع آمریکا در دسامبر ۲۰۰۹ موافقت خود را با قراردادهای کلان تسلیحاتی با کشورهای عربی همپیمان به کنگره اطلاع داده بود و خواهان موافقت با این معاملات شده بود. فروش تسلیحات اتمی به گفته مقامهای آمریکایی « موجب برهم خوردن توازن کنونی قوا در خاورمیانه نخواهد شد».
علاوه بر پاتریوت ایلات متحده قراردادهایی را امضا کرده که بر اساس آن، به مصر، عربستان سعودی، اردن و امارات متحده عربی تسلیحات پیشرفته زیادی مانند راکتهای ضد تانک، «بمبهای هوشمند» و بمبهای «بونکرشکن» فروخته میشود.
برخی از مطبوعات غربی مانند روزنامه وال ستریت جورنال با اشاره به قراردادهای اخیر تسلیحاتی نوشتهاند که آمریکا در برابر بیاعتنایی ایران به پشنهادهای هستهای کشورهای ۵+۱، ساز و کار دفاعی خود را در منطقه تحکیم میبخشد.
و همه اینها در حالی است که با وجود تاکیدهای پیشین دولت اوباما بر «پیشرفت دیپلماسی» همینک آمریکا میگوید «برای نخستین بار سیستم دفاع موشکی برای مقابله با حملات موشکی احتمالی ایران را آزمایش کرده است».
معاملات اخیر اسلحه و آزمایش تازه چه معنایی برای ایران دارد؟
کوروش همایون پور، از اعضای حزب دموکرات آمریکا و از صاحبنظران در زمینه مناسبات ایران و آمریکا در این مورد به رادیو فردا میگوید: معنی بسیار عمیقی در حال حاضر ندارد. به این معنا که آمریکا همیشه به این کشورها و بخصوص به عربستان سعودی مقدار زیادی اسلحه فروخته است. ما میتوانیم این جوری به موضوع نگاه کنیم که این هم دنباله همان قضایاست.
از طرف دیگر بعضیها و بخصوص مطبوعات انگلیسی دارند این موضوع را به این شکل جلوه میدهند که این گامی رادیکال از سوی آمریکاست و بیشتر هدفش متوجه ایران است
با این همه من خیلی موافق نیستم. به این معنا که وقتی آقای اوباما بر سر کار آمد بیشتر از هر رئیس جمهوری دیگری دست مذاکره را به سمت ایران دراز کرد. نه تنها در گفتههایش بلکه در عمل هم ثابت کرد که حاضر است بر سر تمامی مسائل با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند و گفتوگو کند.
ولی جمهوری اسلامی ایران پاسخ منفی داد. بخصوص از وقتی که درگیر مسائل داخلی بوده است شاید اصلا در شرایطی نباشد که بتواند با آمریکا وارد مذاکره جدی شود.
بلافاصله بعد از انتخاب شدن آقای اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، برخی آگاهان سیاسی پیش بینی کردند که تغییر سیاست واشنگتن از دوری جویی از گفتوگو و شرط گذاشتن برای مذاکره با ایران، یعنی سیاست مسلط در دوران دولت جورج بوش- حکم یک شمشیر دو لبه را برای دولت جمهوری اسلامی ایران دارد. اگر از لبه فرصت جدید برای دیپلماسی استفاده نشود، کار را برای دولت آمریکا -که با چهره متفاوت و جذابی در راس مذاکرات وارد عمل شده است- آسان میکند تا تهران را منزویتر کند و در این راه با حمایت کشورهایی که درغرب و خاورمیانه و خلیج فارس، قبلا از آمریکا فاصله میگرفتند روبهرو خواهد شد. آیا این پیش بینی درست از آب درآمده است؟
بله. من در مجموع با این نظر موافقم . با تاکید بر این نکته که برخی معتقدند آمریکا از این موضوع فقط به عنوان یک حربه دیپلماتیک استفاده میکند . بدون آنکه واقعا منظور مذاکرات جدی را داشته باشد، این مسئله را پیشنهاد میکند تا ایران آن را رد کند و در نتیجه بتواند تحریمهای بیشتری را با شدت عمل بیشتری به خرج دهد.
اما به نظر من اقدام آمریکا و اقدام آقای اوباما کاملا جدی و صمیمانه بود و میخواستند واقعا با ایران وارد مذاکره شوند. اما حالا که رژیم جمهوری اسلامی نخواسته یا نتوانسته است- که به اعتقاد من بیشتر نخواسته است - طبیعتا این موضوع دست آمریکا راکمیبازتر خواهد گذاشت که اگر بخواهد در آینده تحریمهایی را در قبال رژیم جمهوری اسلامیاعمال کند
اگر دقت کرده باشید این روزها صحبت از تحریمهای هوشمند است . یعنی تحریمهای مشخص و با هدف مخصوص از جمله مثلا محدود کردن امکانات سپاه پاسداران و سایر نهادهای وابسته به جمهوری اسلامیایران.
بنابر این اینها میخواهند و الان که دستشان برای این کار بازتر شده است و کشورهایی که متحد آمریکا هستند اما در این زمینه تا کنون مردد بودهاند را هم بیشتر به سمت سیاستهای آمریکا جلب خواهد کرد.
هدف تقویت توان نظامی آمریکا در خلیج فارس، آیا در حد ترغیب تهران به تن دادن به خواستههای جامعه جهانی در ارتباط با برنامههای هستهای است؟ یا اهداف استراتژیک منطقه ای ورای مناسبات آمریکا با ایران را در نظر دارد؟
بله ادامه همان سیاستهای قدیمی و استراتژیک آمریکا در منطقه است. مطمئنا هدف دیگر هم تقویت کشورهایی چون عربستان سعودی در مقابل ایران است. ولی آنقدر این مسئله به اعتقاد من در قبال ایران اهمیت ندارد.
بخصوص که باید دید که این تسلیحات و برنامههای نظامی ظرف چند سال آینده به این کشورها ارسال خواهد شد؟ این یک مسئله فوری و آنی نیست که بگوییم آمریکا به شدت تغییر سیاست آنی داده و با این عملش به ایران مثلا حمله خواهد کرد.
وزارت دفاع آمریکا در دسامبر ۲۰۰۹ موافقت خود را با قراردادهای کلان تسلیحاتی با کشورهای عربی همپیمان به کنگره اطلاع داده بود و خواهان موافقت با این معاملات شده بود. فروش تسلیحات اتمی به گفته مقامهای آمریکایی « موجب برهم خوردن توازن کنونی قوا در خاورمیانه نخواهد شد».
علاوه بر پاتریوت ایلات متحده قراردادهایی را امضا کرده که بر اساس آن، به مصر، عربستان سعودی، اردن و امارات متحده عربی تسلیحات پیشرفته زیادی مانند راکتهای ضد تانک، «بمبهای هوشمند» و بمبهای «بونکرشکن» فروخته میشود.
برخی از مطبوعات غربی مانند روزنامه وال ستریت جورنال با اشاره به قراردادهای اخیر تسلیحاتی نوشتهاند که آمریکا در برابر بیاعتنایی ایران به پشنهادهای هستهای کشورهای ۵+۱، ساز و کار دفاعی خود را در منطقه تحکیم میبخشد.
و همه اینها در حالی است که با وجود تاکیدهای پیشین دولت اوباما بر «پیشرفت دیپلماسی» همینک آمریکا میگوید «برای نخستین بار سیستم دفاع موشکی برای مقابله با حملات موشکی احتمالی ایران را آزمایش کرده است».
معاملات اخیر اسلحه و آزمایش تازه چه معنایی برای ایران دارد؟
کوروش همایون پور، از اعضای حزب دموکرات آمریکا و از صاحبنظران در زمینه مناسبات ایران و آمریکا در این مورد به رادیو فردا میگوید: معنی بسیار عمیقی در حال حاضر ندارد. به این معنا که آمریکا همیشه به این کشورها و بخصوص به عربستان سعودی مقدار زیادی اسلحه فروخته است. ما میتوانیم این جوری به موضوع نگاه کنیم که این هم دنباله همان قضایاست.
از طرف دیگر بعضیها و بخصوص مطبوعات انگلیسی دارند این موضوع را به این شکل جلوه میدهند که این گامی رادیکال از سوی آمریکاست و بیشتر هدفش متوجه ایران است
با این همه من خیلی موافق نیستم. به این معنا که وقتی آقای اوباما بر سر کار آمد بیشتر از هر رئیس جمهوری دیگری دست مذاکره را به سمت ایران دراز کرد. نه تنها در گفتههایش بلکه در عمل هم ثابت کرد که حاضر است بر سر تمامی مسائل با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند و گفتوگو کند.
ولی جمهوری اسلامی ایران پاسخ منفی داد. بخصوص از وقتی که درگیر مسائل داخلی بوده است شاید اصلا در شرایطی نباشد که بتواند با آمریکا وارد مذاکره جدی شود.
بلافاصله بعد از انتخاب شدن آقای اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، برخی آگاهان سیاسی پیش بینی کردند که تغییر سیاست واشنگتن از دوری جویی از گفتوگو و شرط گذاشتن برای مذاکره با ایران، یعنی سیاست مسلط در دوران دولت جورج بوش- حکم یک شمشیر دو لبه را برای دولت جمهوری اسلامی ایران دارد. اگر از لبه فرصت جدید برای دیپلماسی استفاده نشود، کار را برای دولت آمریکا -که با چهره متفاوت و جذابی در راس مذاکرات وارد عمل شده است- آسان میکند تا تهران را منزویتر کند و در این راه با حمایت کشورهایی که درغرب و خاورمیانه و خلیج فارس، قبلا از آمریکا فاصله میگرفتند روبهرو خواهد شد. آیا این پیش بینی درست از آب درآمده است؟
بله. من در مجموع با این نظر موافقم . با تاکید بر این نکته که برخی معتقدند آمریکا از این موضوع فقط به عنوان یک حربه دیپلماتیک استفاده میکند . بدون آنکه واقعا منظور مذاکرات جدی را داشته باشد، این مسئله را پیشنهاد میکند تا ایران آن را رد کند و در نتیجه بتواند تحریمهای بیشتری را با شدت عمل بیشتری به خرج دهد.
اما به نظر من اقدام آمریکا و اقدام آقای اوباما کاملا جدی و صمیمانه بود و میخواستند واقعا با ایران وارد مذاکره شوند. اما حالا که رژیم جمهوری اسلامی نخواسته یا نتوانسته است- که به اعتقاد من بیشتر نخواسته است - طبیعتا این موضوع دست آمریکا راکمیبازتر خواهد گذاشت که اگر بخواهد در آینده تحریمهایی را در قبال رژیم جمهوری اسلامیاعمال کند
اگر دقت کرده باشید این روزها صحبت از تحریمهای هوشمند است . یعنی تحریمهای مشخص و با هدف مخصوص از جمله مثلا محدود کردن امکانات سپاه پاسداران و سایر نهادهای وابسته به جمهوری اسلامیایران.
بنابر این اینها میخواهند و الان که دستشان برای این کار بازتر شده است و کشورهایی که متحد آمریکا هستند اما در این زمینه تا کنون مردد بودهاند را هم بیشتر به سمت سیاستهای آمریکا جلب خواهد کرد.
هدف تقویت توان نظامی آمریکا در خلیج فارس، آیا در حد ترغیب تهران به تن دادن به خواستههای جامعه جهانی در ارتباط با برنامههای هستهای است؟ یا اهداف استراتژیک منطقه ای ورای مناسبات آمریکا با ایران را در نظر دارد؟
بله ادامه همان سیاستهای قدیمی و استراتژیک آمریکا در منطقه است. مطمئنا هدف دیگر هم تقویت کشورهایی چون عربستان سعودی در مقابل ایران است. ولی آنقدر این مسئله به اعتقاد من در قبال ایران اهمیت ندارد.
بخصوص که باید دید که این تسلیحات و برنامههای نظامی ظرف چند سال آینده به این کشورها ارسال خواهد شد؟ این یک مسئله فوری و آنی نیست که بگوییم آمریکا به شدت تغییر سیاست آنی داده و با این عملش به ایران مثلا حمله خواهد کرد.