منع آموزش موسیقی، هدیه جدید رهبر به محافظه کاران سنتی

پاسخ آقای خامنه ای به جوانی که نظر شرعی او را در باره «آموختن نوازندگی تار» پرسیده است، بار دیگر برخورد متناقض و مبهم فقه سنتی شیعه را با موسیقی و نزدیک تر شدن رهبر جمهوری اسلامی را در عرصه فقه و فرهنگ به محافظه کارانه سنتی نشان می دهد.

جوانی ۲۱ ساله تمایل خود را به آموختن نوازندگی تار بیان و با تاکید بر آن که نظر شرعی آقای خامنه ای را «مقدم و واجب الاطاعه» می داند از او خواسته است تا فتوای خود را در باره «يادگيری نواختن تار و حفظ جوانب كه لهوی و مطربی نشود»اعلام کند.

رهبر ایران در پاسخ، فتوا می دهد: «به‌طور كلی ترويج موسيقی و تدريس آن و تشكيل كلاس‌های موسيقی، هر چند موسيقی حلال باشد، با اهداف عاليه نظام مقدس جمهوری اسلامی سازگار نيست و بهتر است جوانان عزيز وقت با ارزش خود را صرف يادگيری علوم و فنون لازم و مفيد نموده و اوقات فراغت خود را با ورزش و تفريحات سالم پر نمايند»

آقای خامنه ای پیش از این و به تقلید از فتواهای پس از انقلاب آیت الله خمینی، تفکیک موسیقی «حلال از حرام» و «غنا و لهو از موسیقی مجاز» را به میعارهای مبهمی چون «عرف عام»، «تشخیص شنونده مکلف» و «نظر عرفی مکلف» موکول و بدین سان با خلق، تولید و شنیدن دست‌کم انواعی از موسیقی موافقت کرده بود.

اما خامنه ای در فتوای اخیر و یکی دو فتوای پیشین خود پا را از مبحث «حلال و حرام شرعی» در فقه فراتر گذاشته و نخست «آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان» و در فتوای اخیر خود با هر نوع آموزش موسیقی در هر سنی مخالفت کرده است.

فتواهای اخیر آقای خامنه ای در باره منع آموزش موسیقی از این واقعیت حکایت می کنند که رهبر ایران نه «یک گام به عقب و دو گام به جلو» که همه گام های خود را رو به عقب برمی دارد و در عرصه فرهنگ، برخلاف نیاز زمانه و جامعه و برخلاف سنت سلف خود، مدام به قرائت محافظه کارانه فقه نزدیک تر می شود.

آقای خامنه ای در فتوای اخیر خود موسیقی را از رده «تفریحات سالم» و «علوم و فنون لازم و مفید» نیز اخراج می کند بی آن که برهانی عقلانی و نظری یا شرعی در باره نظر خود، که با همه تحقیقات جهانی در باره موسیقی تضاد دارد، اعلام کند.

آقای خامنه ای «ترویج و آموزش موسیقی»، حتی «موسیقی حلال» را «با اهداف عاليه نظام مقدس جمهوری اسلامی سازگار»نمی داند و معلوم نیست آموزش یکی از زیباترین، انسانی ترین و غنی ترین دستاوردهای فرهنگ و تمدن بشری، با کدام یک از اهداف جمهوری اسلامی و با کدام بند قانون اساسی ناسازگار است.

چندی پیش اعلام شد که رهبر جمهوری اسلامی «كارگروه‌های ويژه ای» «متشکل از فقها و کارشناسان» را برای «بررسی مسائل مربوط به موسيقی» و «تعیین مصاديق و موارد مختلف به صورت جزئی» تعیین کرده است اما رهبر ایران حرمت دستور خود را نیز نگه نداشته و پیش از آن که «كارگروه‌های ويژه»نظر خود را اعلام کند، آموزش موسیقی را بر همگان منع می کند.

حذف موسیقی از جامعه

فتواهای پیشین آقای خامنه ای در باره منع «آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان» و منع کلی آموزش موسیقی در فتوای اخیر را از منظر سیاسی می توان به تلاش رهبر جمهوری اسلامی برای تحبیب و جلب حمایت روحانیون محافظه کار نسل اول رهبران انقلاب تعبیر کرد.

به گفته همه کارشناسان علوم تربیتی موسیقی را باید از کودکی و نوجوانی آموزش داد و آموزش موسیقی در مدارس و دبیرستان ها، چون آموزش دیگر هنرها، در سلامت شخصیتی، پرورش انسانی و ارتقاء فرهنگی دانش آموزان نقشی مهم دارد.

وزارت آموزش و پرورش ایران آموزش موسیقی را در مدارس، حتی مدارس خصوصی ممنوع کرده است و اگر همگان به فتوای اخیر آقای خامنه ای در باره منع آموزش موسیقی عمل کنند، در نسل آینده آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان از جامعه محو و موسیقی از جامعه ایرانی حذف خواهد شد.

اما حتی آمارهای رسمی دولتی از گرایش روزافزون مردم به آموزش موسیقی، گرایش «بیش از ۷۰ درصد جوانان علاقمند به موسیقی» به موسيقی های «غير سنتی ايرانی» و «غير کلاسيک غربی» چون «موسيقی تلفيقی، رپ، پاپ، متال» خبر داده و نشان می دهند که حکومت ها و همه قید و بندها و منع ها در برابر نیازهای فرهنگی شکست می خورند.

شکست منع شرعی و عرفی در برابر هنر را بقای موسیقی و سازهای ایرانی در چند قرن گذشته نیز اثبات کرده اند.

نمره منفی خمینی به بتهون و میراث متناقض خامنه ای

در مرجعیت آقای خامنه ای تردیدهای بسیار است اما او به عنوان «رهبر جمهوری اسلامی» و مقامی که «حکم حکومتی» او حتی بر مراجع مسلم تقلید نیز «واجب الاطاعه» است، در عرصه موسیقی وارث فتواهای مبهم و متناقض فقهای پیش از خود و از جمله آیت الله خمینی است.

ابهام در فتواهای مراجع تقلید شیعه، از محافظه کار تا اصلاح طلب، در باره موسیقی از این واقعیت خبر می دهد که فقه سنتی شیعه در هزار و اندی سال گذشته و جمهوری اسلامی در سی سال گذشته هنوز نتوانسته اند برخوردی یک دست، بدون تناقض و متناسب با نیازهای جامعه با موسیقی ابداع کنند.

آیت الله خمینی در نخستین سال جمهوری اسلامی در پاسخ به اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی، که نظر او را در باره حرمت «آثار موسيقی كسانی چون باخ و موتسارت و بتهون و وردی» پرسیده بود گفت «من اين هايی را كه اسم برديد نمی شناسم ولی اگر مارش جنگی ساخته باشند كارشان خوب است در غير اين صورت كارشان قابل قبول نيست».

انقلاب ارتباطات در چند دهه اخیر به ایرانیان نیز امکان داد تا آثار موسیقایی را در استودیوهای خانگی و با کامپیوترهای شخصی تکثیر، تولید، ضبط و در قالب نوار و سی دی توزیع کرده و از سانسور استوديوهای بزرگ حرفه ای سرمايه گذاری کلان، مجوز وزارت ارشاد و فتواهای فقها و رهبر رها شوند.
آقای خمینی در همان سال های در سخنرانی خطاب به کارکنان رادیو و تلویزیون با تاکید بر آن که «موسیقی با تریاک فرق ندارد» و «یک جور بی حالی و بی حسی می آورد»، «موسیقی» را «از جمله چیزهایی» دانست که «مغز جوان های ما را تخدیر» و «سبب می شود که مغز انسان، وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل به یک مغز غیر فعال و غیر جدی شود».

خمینی در ادامه به کارکنان صدا و سیما دستور داد «اگر می خواهید مملکت شما مستقل باشد از این به بعد رادیو تلویزیون را تبدیل کنید به یک رادیو و تلویزیون آموزنده و موسیقی را حذف کنید».

آقای خمینی پیش از انقلاب به سیاق اغلب مراجع تقلید و فقهای شیعه، «موسیقی مطرب»، «لهوی» و «غنا» را، که اصطلاحاتی کهنه اما مبهم و تاویل پذیراند، حرام و ممنوع کرده بود.

اما خمینی پس از انقلاب از موضع اپوزیسیونی خارج شده و مدیریت جامعه را در انحصار گرفته و چاره ای نداشت جز آن که فقه شیعه و خود را با موقعیت جدید خود و با نیازهای جامعه سازگار کند.

فقه شیعه پس از انقلاب به اقتضای مصلحت قدرت و مدیریت جامعه در بسیاری از عرصه ها، از جمله در عرصه موسیقی، مجسمه سازی، سینما، تاتر و نقاشی متحول شد.

آیت الله خمینی که «مصلحت حفظ نظام» را مهم ترین میعار می دانست، پس از کسب قدرت بیش از هر فقیه دیگری در تاریخ شیعه نظریات خود و فقه سنتی شیعه را به سود نیازهای زمان و زمانه و به اقتصای مدیریت جامعه متحول کرد.

خمینی پس از کسب قدرت، اجازه پخش انواعی از موسیقی را از رادیو و تلویزویون دولتی صادر کرد، به وزارت ارشاد اجازه داد تا برای برخی نوارهای موسیقی مجوز پخش صادر کند، با موافقت او بود که «هنرستان موسیقی» با نام «مرکز آموزش آهنگ ها و سرودهای انقلابی» بازگشایی شد، تک خوانی زنان از موسیقی ایران حذف شد اما خمینی «کرخوانی زنان» را در مواردی که «فساد نداشته باشد» مجاز اعلام کرد.

فتواهای مبهم خامنه ای در عصر ارتباطات

آقای خامنه ای پس از انتخاب به رهبری به سنت آیت الله خمینی «ساخت، خرید و فروش ساز یا یاد دادن و یاد گرفتن نوازندگی» را به شرطی که «با هدف اجرای سرودهای ملی و انقلابی یا هر امر حلال و مفید باشد» مجاز شمرد.

خامنه ای «موسیقی یا خوانندگی لهوی» را «هر نوع خوانندگی و نوازندگی که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضایل اخلاقی دور و به سمت بی بندوباری، بیهودگی و گناه و شهوت رانی سوق دهد» تعریف و به تقلید از اغلب فقهای شیعه «غنا» و «لهو» را «خوانندگی های مخصوص و متناسب با مجالس عیش و لهو و خوش گذرانی» تعریف و حرام اعلام کرد.

اما فتواهای فقهای شیعه، از جمله آیت الله خمینی و منتظری و نیز فتواهای آقای خامنه ای در باره موسیقی بر معیارهای مبهم و تفسیرپذیر بنا شده و تعیین مصادیق موسیقی حرام و غیرحرام بر اساس این معیارها به تقریب ناممکن است.

برخی فقها تشخیص موسیقی حرام از غیرحرام را به «عرف عام» و «نظر شنونده» موکول می کنند و آقای خامنه ای نیز می گوید «تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفی مکلف است».

اما «عرف عام» در باره موسیقی معیاری مبهم است. تاثیر یک قطعه موسیقی بر شنوندگان مختلف «مکلف» یک‌سان نیست و تاثیر یک قطعه موسیقی بر شنونده واحد نیز همیشه ثابت و یک دست نیست.

آقای خامنه ای، به تبعیت از اکثر فقهای شیعه، سازها را نیز بدون ارائه معیار طبقه بندی، به دو نوع «آلات مختص حرام » و «آلات مشترک» تقسیم می کند اما تفکیک «آلات مختص حرام» که به گفته آقای خامنه ای «نوعا» در «لهو و لعب به کار می روند» از «آلات مشترک» که باز هم به گفته او «هم برای منافع مشروع و حلال به کار می روند و هم برای منافع نامشروع و حرام» ناممکن است چرا که آهنگساز و نوازندگان، و نه سازها، محتوا و شکل یک اثر موسیقیایی و در نتیجه تاثیر آن را تعیین می کنند.

منع شرعی موسیقی و آموزش آن نه در گذشته و نه پس از فتواهای اخیر آقای خامنه ای راه را بر حضور گسترده موسیقی در زندگی فرهنگی مردمان و بر آموزش موسیقی سد نمی کنند.

آموزش موسیقی ایرانی در خانه ها ادامه خواهد یافت. انقلاب ارتباطات در چند دهه اخیر به ایرانیان نیز امکان داد تا آثار موسیقایی را در استودیوهای خانگی و با کامپیوترهای شخصی تکثیر، تولید، ضبط و در قالب نوار و سی دی توزیع کرده و از سانسور استوديوهای بزرگ حرفه ای سرمايه گذاری کلان، مجوز وزارت ارشاد و فتواهای فقها و رهبر رها شوند.