هفته نامه نیویورکر در شماره تازه خود مطلبی دارد به قلم لارا سکور که در آن ضمن برشمردن سوابق دادگاههای نمایشی در ایران نتیجه میگیرد که این روش در شرایط فعلی بیش از آنکه خوفآور باشد باعث افشای بیشتر حکومت و افزایش انزجار عمومی از آن خواهد شد.
نیویورکر مینویسد از زمان وقوع ناآرامیها در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری حکومت ایران سعی کرده است مخالفتها را توطئه اجانب و فعالان اصلاح طلب و روزنامه نگاران را جاسوس و همکار کشورهای خارجی به خصوص آمریکا جلوه دهد. تصاویری که از این دادگاه های نمایشی پخش شده به خوبی نشان میدهد که چگونه متهمان تحت فشار مجبور به اعتراف شدهاند. مقایسه تصاویر محمد ابطحی معاون رییس جمهور سابق ایران قبل از بازداشت با چهره وی در جلسه دادگاه نمونه برجستهای است از کسب اعتراف با توسل به شکنجه.
نیویورکر در اشاره به سابقه تاریخی این روش به دادگاههای نمایشی دوران استالین درمسکو اشاره میکند که هدف آن تصفیه نخبگان معترض و مرعوب کردن افکار عمومی بود. اما دادگاههای نمایشی ایران نتوانستهاند به این هدف برسند.
لارا سکور مینویسد: دلیل آن این است که فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگارانی که تحت محاکمه هستند به یک جنبش بزرگ تودهای تعلق دارند که به شکل خودجوش و اساسا در چهارچوب سنن و قوانین موجود در این کشور رشد کرده است. بنابراین بعید است که باچنین نمایشهایی بتوان وانمود کرد که مبارزه برای اصلاحات دمکراتیک یا حقوق بشر و آزادیهای مدنی در ایران توطئه و خرابکاری کشورهای خارجی است.
مجله نیویورکر در بخش بعدی این مطلب به سوابق برگزاری دادگاههای نمایشی در ایران اشاره کرده و مینویسد این روش از سالهای آخر حکومت شاه به شکل موردی برای تخطئه مخالفان چپگرای رژیم به کار گرفته شد اما جمهوری اسلامی آنرا به یک ابزار جدیتر در سرکوب مخالفان بدل کرد.
در سالهای اول دهه ۱۹۸۰ همزمان با بازداشت و اعدام مخالفان از گروههای چپ گرا و مجاهدین خلق اعترافات تعدادی از فعالان و رهبران این گروهها از تلویزیون دولتی پخش میشد. به مرور، زندان اوین به یک سالن نمایش بزرگ بدل شد که در آن زندانیانی که تحت شکنجه از مواضع سیاسی و ایدئولوژیک خود دست برداشته بودند (توابین) برای ابراز انزجار از گروه سیاسی خود و اعلام وفاداری به رژیم اسلامی در این نمایشهای بزرگ شرکت میکردند.
نیویورکر می افزاید در آن زمان رویارویی مخالفان با حکومت اسلامی مبنای سازمانی و ایدئولوژیک داشت و نمایش به زانو درآوردن برخی فعالان و رهبران این گروهها میتوانست به هدف حکومت یعنی ایجاد ارعاب در دل سایرین و ایجاد حس تردید و ناامیدی در میان مردم کمک کند. در تابستان سال ۱۹۸۸ سرکوب و تفتیش عقاید حکومت اسلامی به اوج خود رسید و با اعدام دسته جمعی هزاران زندانی سیاسی در زندانهای ایران برای یک دوره طولانی خود را از دردسر مخالفان سیاسی رها کرد.
در یک دهه بعد دیگر کمتر اثری از دادگاههای نمایشی دیده میشد و دلیل آن نه تغییر ماهیت رژیم اسلامی بلکه فقدان ضرورت استفاده از چنین روشی بود. تا اینکه از حدود ۱۰ سال پیش با گسترش موج اصلاح طلبی و احساس خطر جناحهای تندرو در حکومت باردیگر این روش به کار گرفته شد. اما در دوره اخیر این روش با خطری که حکومت با آن روبرو است همخوانی ندارد. این بار حکومت اسلامی با مبارزان ایدئولوژیک روبهرو نیست بلکه با اصلاح طلبانی درگیر است که خواهان حرکتی آرام برای تغییرات دمکراتیک هستند.
نیویورکر میافزاید به این خاطر اجرای دادگاههای نمایشی که با هدف ایجاد رعب برگزار میشوند نتیجه معکوس داشته و حساسیتها و اعتراضات علیه نقض حقوق بشر و سرکوب در ایران را تشدید کرده است. برای اولین بار یک مقام سابق حکومتی، یعنی مهدی کروبی روحانی اصلاح طلب، موضوع تجاوز جنسی در زندانهای ایران را مطرح کرده است. در چنین شرایطی بی حرمتی به زندانی باعث شده که بر بی آبروئی زندانبان و حکومت بیافزاید.
نیویورکر به برخورد طنز آمیز ایرانیان با این دادگاههای نمایشی اشاره کرده و مینویسد از فعالان سیاسی گرفته تا طنز نویسان و مردم عادی حتی قبل از شروع این موج از دادگاههای نمایشی آن را به مسخره گرفتهاند. در ایران امروز نه زندانی که زندانبان و شکنجهگر مورد خشم و نفرتاند. جامعه ایران اعترافات فعالان سیاسی در دادگاههای نمایشی را نه نشانه ضعف بلکه نشانه انسان بودن این افراد میداند و در نهایت این روش نه ارعاب بلکه افزایش انزجار از حکومت را سبب خواهد شد.
نیویورکر مینویسد از زمان وقوع ناآرامیها در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری حکومت ایران سعی کرده است مخالفتها را توطئه اجانب و فعالان اصلاح طلب و روزنامه نگاران را جاسوس و همکار کشورهای خارجی به خصوص آمریکا جلوه دهد. تصاویری که از این دادگاه های نمایشی پخش شده به خوبی نشان میدهد که چگونه متهمان تحت فشار مجبور به اعتراف شدهاند. مقایسه تصاویر محمد ابطحی معاون رییس جمهور سابق ایران قبل از بازداشت با چهره وی در جلسه دادگاه نمونه برجستهای است از کسب اعتراف با توسل به شکنجه.
نیویورکر در اشاره به سابقه تاریخی این روش به دادگاههای نمایشی دوران استالین درمسکو اشاره میکند که هدف آن تصفیه نخبگان معترض و مرعوب کردن افکار عمومی بود. اما دادگاههای نمایشی ایران نتوانستهاند به این هدف برسند.
لارا سکور مینویسد: دلیل آن این است که فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگارانی که تحت محاکمه هستند به یک جنبش بزرگ تودهای تعلق دارند که به شکل خودجوش و اساسا در چهارچوب سنن و قوانین موجود در این کشور رشد کرده است. بنابراین بعید است که باچنین نمایشهایی بتوان وانمود کرد که مبارزه برای اصلاحات دمکراتیک یا حقوق بشر و آزادیهای مدنی در ایران توطئه و خرابکاری کشورهای خارجی است.
مجله نیویورکر در بخش بعدی این مطلب به سوابق برگزاری دادگاههای نمایشی در ایران اشاره کرده و مینویسد این روش از سالهای آخر حکومت شاه به شکل موردی برای تخطئه مخالفان چپگرای رژیم به کار گرفته شد اما جمهوری اسلامی آنرا به یک ابزار جدیتر در سرکوب مخالفان بدل کرد.
در سالهای اول دهه ۱۹۸۰ همزمان با بازداشت و اعدام مخالفان از گروههای چپ گرا و مجاهدین خلق اعترافات تعدادی از فعالان و رهبران این گروهها از تلویزیون دولتی پخش میشد. به مرور، زندان اوین به یک سالن نمایش بزرگ بدل شد که در آن زندانیانی که تحت شکنجه از مواضع سیاسی و ایدئولوژیک خود دست برداشته بودند (توابین) برای ابراز انزجار از گروه سیاسی خود و اعلام وفاداری به رژیم اسلامی در این نمایشهای بزرگ شرکت میکردند.
نیویورکر می افزاید در آن زمان رویارویی مخالفان با حکومت اسلامی مبنای سازمانی و ایدئولوژیک داشت و نمایش به زانو درآوردن برخی فعالان و رهبران این گروهها میتوانست به هدف حکومت یعنی ایجاد ارعاب در دل سایرین و ایجاد حس تردید و ناامیدی در میان مردم کمک کند. در تابستان سال ۱۹۸۸ سرکوب و تفتیش عقاید حکومت اسلامی به اوج خود رسید و با اعدام دسته جمعی هزاران زندانی سیاسی در زندانهای ایران برای یک دوره طولانی خود را از دردسر مخالفان سیاسی رها کرد.
در یک دهه بعد دیگر کمتر اثری از دادگاههای نمایشی دیده میشد و دلیل آن نه تغییر ماهیت رژیم اسلامی بلکه فقدان ضرورت استفاده از چنین روشی بود. تا اینکه از حدود ۱۰ سال پیش با گسترش موج اصلاح طلبی و احساس خطر جناحهای تندرو در حکومت باردیگر این روش به کار گرفته شد. اما در دوره اخیر این روش با خطری که حکومت با آن روبرو است همخوانی ندارد. این بار حکومت اسلامی با مبارزان ایدئولوژیک روبهرو نیست بلکه با اصلاح طلبانی درگیر است که خواهان حرکتی آرام برای تغییرات دمکراتیک هستند.
نیویورکر میافزاید به این خاطر اجرای دادگاههای نمایشی که با هدف ایجاد رعب برگزار میشوند نتیجه معکوس داشته و حساسیتها و اعتراضات علیه نقض حقوق بشر و سرکوب در ایران را تشدید کرده است. برای اولین بار یک مقام سابق حکومتی، یعنی مهدی کروبی روحانی اصلاح طلب، موضوع تجاوز جنسی در زندانهای ایران را مطرح کرده است. در چنین شرایطی بی حرمتی به زندانی باعث شده که بر بی آبروئی زندانبان و حکومت بیافزاید.
نیویورکر به برخورد طنز آمیز ایرانیان با این دادگاههای نمایشی اشاره کرده و مینویسد از فعالان سیاسی گرفته تا طنز نویسان و مردم عادی حتی قبل از شروع این موج از دادگاههای نمایشی آن را به مسخره گرفتهاند. در ایران امروز نه زندانی که زندانبان و شکنجهگر مورد خشم و نفرتاند. جامعه ایران اعترافات فعالان سیاسی در دادگاههای نمایشی را نه نشانه ضعف بلکه نشانه انسان بودن این افراد میداند و در نهایت این روش نه ارعاب بلکه افزایش انزجار از حکومت را سبب خواهد شد.