آیتالله منتظری، فقیه منتقد حکومت ایران در گذشت.
در مورد جایگاه آیتالله منتظری در فقه شیعه کم گفته نشده است. با وجود نظرات مختلفی که عمدتا به نوع نگاه روحانیون باز میگردد، آقای منتظری از جمله مهمترین مراجعی بود که حتی مخالفان نگرشش نیز با احترام از او یاد میکردند. هر چند این احترام سبب نشد که در سالیان پایانی زندگی خود و در حکومتی که برآمده از نظریات خودش بود با آرامش زندگی کند؛ سالیان سال حصر خانگی، حمله به بیت او و تهدید شدن از سوی گروههای تندروی مسلح گواه این مدعاست.
چنانچه به بیست سال ِ پایانی زندگی همراه تهدید و حصر آیتالله منتظری، سالیان سال زندان و تهدید و حصر دوران پهلوی را هم اضافه کنیم، نام وی در میان کسانی قرار میگیرد که نه به خاطر تمایلات مذهبی یا دیدگاه غیر مذهبیشان که به عنوان مهمترین فعالان اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران از آنها یاد میشود.
اینک این روحانی منتقد درگذشته است. اما در تنها حکومت برآمده از انقلابی مذهبی در جهان، خاکسپاری و سوگواری یکی از مهمترین مراجع دینی با آرامش برگزار نشد.
حمله به سوگواران و راهپیمایان و جلوگیری از مراسم سوگواری کسی که حتی حاکمان جمهوری اسلام حضور خود در صحنهی قدرت را مدیون او هستند، به تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین افزوده شد.
ظاهرا آیتالله منتظری نیز مانند قربانیان اعدامهای گروهیای که مخالفش بود، باید در انتظار روزی و روزگاری دیگر برای سوگواری همراه با آرامش و بیدغدغه باشد.
مجتهدی پرتجربه
آیتالله منتظری از جمله روحانیون سرشناس دوران پس از انقلاب بهمن ۵۷ بود که به گفته محمد جواد اکبرین، روزنامه نگار و پژوهشگر دینی در لبنان، حتی پیش از اعلام مرجعیت آیتالله خمینی و در سالهای دهه ۴۰ خورشیدی هم درجه اجتهادی داشت.
محمد جواد اکبرین میگوید: به گواهی آیتالله بروجردی، آیتالله منتظری مجتهد مسلم بودند. بعد البته در مباحث علمی مرحوم آیتالله خمینی هم ایشان شرکت کرد و از شاگردان برجسته ایشان بود. منتها مهم این است که ایشان مجتهد جدید نیست و نزدیک به نیم قرن است که ایشان مجتهد مسلم است.
آقای اکبرین اشاره میکند که بسیاری از مراجع تقلید کنونی و روحانیون بلندپایه ،از شاگردان او بوده اند. آیتالله علی خامنهای –رهبر جمهوری اسلامی ایران – نیز از مقلدان این مرجع تقلید بوده است؛ «ایشان هم مدتی پیش آیتالله منتظری شاگردی کردند. بعدها در دهه ۶۰ وقتی مقولات جنجال برانگیزی مثل موسیقی و غیره مطرح شد، آیتالله خامنه ای برای اعلام اینکه باید مقوله موسیقی را آسان گرفت و این مقدار سخت گیری نکرد، در قم اشاره کردند که در این زمینه به فتوای آیتالله منتظری عمل میکنم.
یعنی جاهایی ایشان نه تنها شاگرد آیتالله منتظری بلکه مقلدشان در زمینههای فقهی بودند.»
محمد تقی فاضل میبدی، عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نیز در خصوص جایگاه فقهی آیتالله منتظری میگوید: «آیتالله منتظری در حوزه علمیه قم و دیگر حوزههای فقهی شیعه بین تمام علما و مراجع شیعه ، در حد اعلمیت بودند و ایشان را در حد عالم جدی در فقه شیعه قبول داشتند، ایشان روشهای خاصی در فقه داشتند که کمتر کسی در تاریخ شیعه آنها را دنبال کرده است.»
اعتراض
اما معروفیت آیتالله منتظری در سالیان پیش از انقلاب تنها به دلیل جایگاه فقهی او نبود، بلکه وی به دلیل مخالفت با حکومت پهلوی، سالها را در تبعید و زندان به سر برد.
محمد علی عمویی، فعال سیاسی در تهران که به دلیل عضویت در سازمان نظامی حزب توده ایران، بیش از ۲۰ سال را در ایران در زندان گذراند و با آیتالله منتظری در یک زندان بود در مورد او میگوید: در دهه ۴۰ آیتالله منتظری با من همزندان بود. در زندان شماره ۴ قصر. مراودات با آیتالله منتظری اصلا ورای روابط با دیگر آقایان بود. پس از زندان هم در دورانی که ایشان موقعیت ممتازی در جامعه ایران پس از انقلاب داشت، من بارها و بارها به دیدارشان رفتم . مشکلاتی را که داشتم با ایشان در میان میگذاشتم . مشکلاتی که به لحاظ سیاسی، جریانات انحصار طلب و تمامیت خواه برای حزب ما و سایر جریانات فکری دیگر فراهم میکردند را با ایشان در میان میگذاشتم و معمولا برخورد ایشان بسیار دموکراتیک و انسانی بود.
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، آیتالله منتظری که نقش عمدهای در معرفی و شرح نظریه حکومتی آیتالله خمینی- یعنی ولایت فقیه – ایفا میکرد، ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را به عهده گرفت.
وی با درگذشت آیتالله طالقانی به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد.
آیتالله منتظری با اتمام کار مجلس خبرگان قانون اساسی به قم بازگشت و امامت جمعه تهران را به علی خامنهای که در آن زمان حجه الاسلام و المسلمین بود واگذاشت.
وی در اولین دوره مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۶۴ به عنوان مصداق شرایط ولایت فقیه معرفی و به عنوان قائم مقام آیتالله خمینی برگزیده شد. با این حال از اواسط دهه ۶۰، این مرجع تقلید شیعه اختلاف نظرهایی با آیتالله خمینی پیدا کرد.
به دلیل سوءرفتارهای مقامها و شکنجه و اعدام مخالفان و زندانیان سیاسی – به ویژه اعضا سازمان مجاهدین خلق و سازمانهای چپگرا- وی به منتقد سرسخت هیئت حاکمه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد
محمد علی عمویی اشاره میکند که نماینده آیتالله منتظری در تابستان سال ۶۵ – یعنی چهار سال پس از دستگیری گسترده رهبران حزب توده در ایران- با وی دیدار کرد و از جانب آیتالله منتظری خواست تا شرحی از شکنجههایی را که بر وی در زندان رفته است برایش بنویسد.
آقای عمویی میگوید: «پیام ایشان عبارت از این بود که پارهای از خانوادههای زندانیان سیاسی از چگونگی رفتار زندانبانان، بازجوها و نحوه بازجوییها که فشارهای گوناگونی را در مرحله تحقیق به زندانی وارد میکند، شاکی هستند.
ایشان خواهان این بود که در این مورد تحقیق کند که آیا واقعا چنین چیزی صحت دارد یا خیر؟ و با توجه به شناختی که از من داشت، تجربه و نظر من در این مورد چه بود؟
من هم آنچه را که بر خودم از سحرگاه ۱۷ بهمن سال ۶۱ تا همان روز رفته بود از شکنجههایی که به من روا داشته شده بود و اصرار و تلاش برای گرفتن اعترافاتی درباره مسئله تشکیل ستاد کودتا و تدارک کودتا و مسائلی ازاین قبیل که روح من هم از آن خبر نداشت و نه تنها من بلکه تمام رهبران حزب هم با آن بیگانه بودند، با جزییات یادداشت کردم و به نماینده ایشان دادم و ایشان هم به دست آیتالله منتظری رساندند.»
همچنین تقی رحمانی، پژوهشگر دینی و روزنامه نگار در تهران در مورد زندانیان سیاسی دهه ۶۰ از جمله خودش میگوید: «من خودم شخصا فکر میکنم اگر منتظری و فشارهای او نبود من هم جزو اعدامیهای سال ۶۷ بودم . با توجه به اینکه دو بار دستگیر شده بودم و دادگاه هم رفته بودم.
به طور کلی منتظری و نمایندگان وی در زندانها از شدت فشارها میکاستند. و مغایر با فشاری بودند که تیم لاجوردی و دوستانش به زندانیان وارد میکردند.
حکمی که به قم میرفت همیشه امکان شکستنش وجود داشت. معمولا این جور میشد. کسانی که آن دوران را به یاد دارند میدانند که احکام عفو قائم مقام رهبری هم وجود داشت و به خیلی از افراد تعلق گرفت. حکمهای اعدام و احکام حبس ابد زیادی شکسته شد که متاسفانه بعد از برکناری ایشان برخی از این احکام را دوباره بازگردانده و اجرا کردند.»
برکناری از فعالیت های حکومتی، حیاتی تازه
به دلیل همین اعتراض ها بود که آیتالله منتظری در روزهای آغازین سال ۶۸ و پیش از درگذشت آیتالله خمینی از تمام فعالیتهای حکومتی کنار گذاشته شد.
اکبر گنجی، روشنفکر و روزنامه نگاری که همینک در آلمان است در این باره میگوید: «ایشان هیچ گاه در مقابل ظلم و جنایت سکوت نکرد. همین عمل ایشان که از روز اول این موضع گیری را داشتند باعث شد که نیروهای سرکوب – یعنی نیروهای امنیتی و نظامی- برای ایشان آغاز به پرونده سازی کردند و خصوصا پس از جریانات سال ۶۵ و نیز اوج گیری اعدامها در سال ۶۷ ، در نهایت آقای خمینی را به جایی رساندند که ایشان را از جانشینی و رهبری خود عزل کرد.»
او در سال ۷۶ به دنبال مخالفت با اعلام مرجعیت آیتالله خامنهای به مدت پنج سال در حبس و حصر خانگی به سر برد. در این مدت آیتالله منتظری برغم اعمال فشارها از جانب حکومت، تا پایان عمر خود، حامی اصلاحات، حقوق بشر، آزادیهای سیاسی و اجتماعی و منتقد سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی ایران باقی ماند.
اکبر گنجی میگوید: «آیتالله منتظری یک راه بسیار بسیار بلندی را از اول انقلاب تا کنون طی کردند. ابتدا این بود که ایشان بحث ولایت فقیه را مطرح کردند . البته نه آن چیزی که بعدها تبدیل به ولایت مطلقه فقیه شد.
ایشان در گامهای بعدی این اندیشه را تغییر دادند و ولایت فقیه را تبدیل به نظارت فقیه کردند. و بعد تمامی حقوقی که امروزه به آن حقوق بشر و آزادیهای سیاسی و حقوق شهروندی میگویند را در دستگاه حقوقی خود وارد کردند و به نوعی اینها را در همان تفکر سنتی که فقهای ما دارند بازسازی کردند و از این جهت تحول مهمی ایجاد کردند.
آن چیزی که اهمیت داشت این بود که آیتالله منتظری در چهارچوب همان فقه سنتی با همان قواعد و روشهایی که آن فقه دارد، این اندیشههای مدرن مانند آزادی احزاب، آزادی سیاسی، آزادی بیان و دفاع از حقوق شهروندان بهایی را وارد این دستگاه کردند . اندیشه و دستاوردهای ایشان در حوزههای مختلف بسیار زیاد است.»
در مورد شهروندان بهایی ایران میتوان به فتوای آیتالله منتظری به حقوق شهروندی بهاییان، در پاسخ به استفتایی که از وی شد اشاره کرد که گفت «بهاییان هم دارای حقوق شهروندی مانند سایر ایرانیان هستند»
دیان علایی، نماینده جامعه بهاییان در سازمان ملل متحد در این باره میگوید: «این واقعا یک قدم خیلی خیلی مهم در تاریخ ایران بود که آیتالله منتظری فرمودند بهائیان ایرانی هم مثل هر ایرانی دیگری حق شهروندی دارند.»
این مرجع تقلید حامی اصلاح طلبان، در واکنش به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، بارها از مسئولان خواست نسبت به اشتباهات انجام شده در روزهای اخیر از مردم عذرخواهی کنند.
او همچنین از ضرب و شتم معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط نیروهای بسیج و لباس شخصیها و نیروهای انتظامی انتقاد کرد
آیتالله منتظری در اوج اعتراضها به نتیج انتخابات ایران گفت: «چرا حق مردم را تضییع کردید؟ چرا به مردم زور گفتید؟ چرا چماق کشیدید به روی مردم؟ هیچ میدانید این چماق کشیدنها ، این زدنهای مردم علاوه بر این که گناه است دین دارد؟ مسئله شتر و اینها در کار است؟
حالا اسمش بسیج باشد که بسیج باشد. بسیج یعنی بسیج در راه خدا. نه بسیج در راه شیطان، که هر کاری که گفتند بکند.»
مواضع سیاسی آیتالله منتظری در سالهای اخیر باعث شد در تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ماه، بسیاری از تظاهرات کنندگان ضد دولتی در شهرهای ایران از وی تجلیل کنند.
وی به خاطر تلاشهایش در زمینه حقوق بشر در آذرماه سال ۱۳۸۸ به عنوان برنده جایزه حقوق بشری کانون مدافعان حقوق بشر معرفی شد و اعضا این کانون تندیس حقوق بشر را به این مرجع تقلید اهدا کردند.
***
آخرین وداع
در مورد جایگاه آیتالله منتظری در فقه شیعه کم گفته نشده است. با وجود نظرات مختلفی که عمدتا به نوع نگاه روحانیون باز میگردد، آقای منتظری از جمله مهمترین مراجعی بود که حتی مخالفان نگرشش نیز با احترام از او یاد میکردند. هر چند این احترام سبب نشد که در سالیان پایانی زندگی خود و در حکومتی که برآمده از نظریات خودش بود با آرامش زندگی کند؛ سالیان سال حصر خانگی، حمله به بیت او و تهدید شدن از سوی گروههای تندروی مسلح گواه این مدعاست.
چنانچه به بیست سال ِ پایانی زندگی همراه تهدید و حصر آیتالله منتظری، سالیان سال زندان و تهدید و حصر دوران پهلوی را هم اضافه کنیم، نام وی در میان کسانی قرار میگیرد که نه به خاطر تمایلات مذهبی یا دیدگاه غیر مذهبیشان که به عنوان مهمترین فعالان اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران از آنها یاد میشود.
اینک این روحانی منتقد درگذشته است. اما در تنها حکومت برآمده از انقلابی مذهبی در جهان، خاکسپاری و سوگواری یکی از مهمترین مراجع دینی با آرامش برگزار نشد.
حمله به سوگواران و راهپیمایان و جلوگیری از مراسم سوگواری کسی که حتی حاکمان جمهوری اسلام حضور خود در صحنهی قدرت را مدیون او هستند، به تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین افزوده شد.
ظاهرا آیتالله منتظری نیز مانند قربانیان اعدامهای گروهیای که مخالفش بود، باید در انتظار روزی و روزگاری دیگر برای سوگواری همراه با آرامش و بیدغدغه باشد.
مجتهدی پرتجربه
آیتالله منتظری از جمله روحانیون سرشناس دوران پس از انقلاب بهمن ۵۷ بود که به گفته محمد جواد اکبرین، روزنامه نگار و پژوهشگر دینی در لبنان، حتی پیش از اعلام مرجعیت آیتالله خمینی و در سالهای دهه ۴۰ خورشیدی هم درجه اجتهادی داشت.
محمد جواد اکبرین میگوید: به گواهی آیتالله بروجردی، آیتالله منتظری مجتهد مسلم بودند. بعد البته در مباحث علمی مرحوم آیتالله خمینی هم ایشان شرکت کرد و از شاگردان برجسته ایشان بود. منتها مهم این است که ایشان مجتهد جدید نیست و نزدیک به نیم قرن است که ایشان مجتهد مسلم است.
آقای اکبرین اشاره میکند که بسیاری از مراجع تقلید کنونی و روحانیون بلندپایه ،از شاگردان او بوده اند. آیتالله علی خامنهای –رهبر جمهوری اسلامی ایران – نیز از مقلدان این مرجع تقلید بوده است؛ «ایشان هم مدتی پیش آیتالله منتظری شاگردی کردند. بعدها در دهه ۶۰ وقتی مقولات جنجال برانگیزی مثل موسیقی و غیره مطرح شد، آیتالله خامنه ای برای اعلام اینکه باید مقوله موسیقی را آسان گرفت و این مقدار سخت گیری نکرد، در قم اشاره کردند که در این زمینه به فتوای آیتالله منتظری عمل میکنم.
یعنی جاهایی ایشان نه تنها شاگرد آیتالله منتظری بلکه مقلدشان در زمینههای فقهی بودند.»
محمد تقی فاضل میبدی، عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نیز در خصوص جایگاه فقهی آیتالله منتظری میگوید: «آیتالله منتظری در حوزه علمیه قم و دیگر حوزههای فقهی شیعه بین تمام علما و مراجع شیعه ، در حد اعلمیت بودند و ایشان را در حد عالم جدی در فقه شیعه قبول داشتند، ایشان روشهای خاصی در فقه داشتند که کمتر کسی در تاریخ شیعه آنها را دنبال کرده است.»
اعتراض
اما معروفیت آیتالله منتظری در سالیان پیش از انقلاب تنها به دلیل جایگاه فقهی او نبود، بلکه وی به دلیل مخالفت با حکومت پهلوی، سالها را در تبعید و زندان به سر برد.
در دهه چهل آیتالله منتظری با من همزندان بود. در زندان شماره چهار قصر. مراودات با آیتالله منتظری اصلا ورای روابط با دیگر آقایان بود. پس از زندان هم در دورانی که ایشان موقعیت ممتازی در جامعه ایران پس از انقلاب داشت، من بارها و بارها به دیدارشان رفتم . مشکلاتی را که داشتم با ایشان در میان میگذاشتم . و معمولا برخورد ایشان بسیار دموکراتیک و انسانی بود.
محمد علی عمویی
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، آیتالله منتظری که نقش عمدهای در معرفی و شرح نظریه حکومتی آیتالله خمینی- یعنی ولایت فقیه – ایفا میکرد، ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را به عهده گرفت.
وی با درگذشت آیتالله طالقانی به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد.
آیتالله منتظری با اتمام کار مجلس خبرگان قانون اساسی به قم بازگشت و امامت جمعه تهران را به علی خامنهای که در آن زمان حجه الاسلام و المسلمین بود واگذاشت.
وی در اولین دوره مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۶۴ به عنوان مصداق شرایط ولایت فقیه معرفی و به عنوان قائم مقام آیتالله خمینی برگزیده شد. با این حال از اواسط دهه ۶۰، این مرجع تقلید شیعه اختلاف نظرهایی با آیتالله خمینی پیدا کرد.
به دلیل سوءرفتارهای مقامها و شکنجه و اعدام مخالفان و زندانیان سیاسی – به ویژه اعضا سازمان مجاهدین خلق و سازمانهای چپگرا- وی به منتقد سرسخت هیئت حاکمه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد
محمد علی عمویی اشاره میکند که نماینده آیتالله منتظری در تابستان سال ۶۵ – یعنی چهار سال پس از دستگیری گسترده رهبران حزب توده در ایران- با وی دیدار کرد و از جانب آیتالله منتظری خواست تا شرحی از شکنجههایی را که بر وی در زندان رفته است برایش بنویسد.
آقای عمویی میگوید: «پیام ایشان عبارت از این بود که پارهای از خانوادههای زندانیان سیاسی از چگونگی رفتار زندانبانان، بازجوها و نحوه بازجوییها که فشارهای گوناگونی را در مرحله تحقیق به زندانی وارد میکند، شاکی هستند.
ایشان خواهان این بود که در این مورد تحقیق کند که آیا واقعا چنین چیزی صحت دارد یا خیر؟ و با توجه به شناختی که از من داشت، تجربه و نظر من در این مورد چه بود؟
به طور کلی منتظری و نمایندگان وی در زندانها از شدت فشارها میکاستند. و مغایر با فشاری بودند که تیم لاجوردی و دوستانش به زندانیان وارد میکردند.
تقی رحمانی
همچنین تقی رحمانی، پژوهشگر دینی و روزنامه نگار در تهران در مورد زندانیان سیاسی دهه ۶۰ از جمله خودش میگوید: «من خودم شخصا فکر میکنم اگر منتظری و فشارهای او نبود من هم جزو اعدامیهای سال ۶۷ بودم . با توجه به اینکه دو بار دستگیر شده بودم و دادگاه هم رفته بودم.
به طور کلی منتظری و نمایندگان وی در زندانها از شدت فشارها میکاستند. و مغایر با فشاری بودند که تیم لاجوردی و دوستانش به زندانیان وارد میکردند.
حکمی که به قم میرفت همیشه امکان شکستنش وجود داشت. معمولا این جور میشد. کسانی که آن دوران را به یاد دارند میدانند که احکام عفو قائم مقام رهبری هم وجود داشت و به خیلی از افراد تعلق گرفت. حکمهای اعدام و احکام حبس ابد زیادی شکسته شد که متاسفانه بعد از برکناری ایشان برخی از این احکام را دوباره بازگردانده و اجرا کردند.»
برکناری از فعالیت های حکومتی، حیاتی تازه
به دلیل همین اعتراض ها بود که آیتالله منتظری در روزهای آغازین سال ۶۸ و پیش از درگذشت آیتالله خمینی از تمام فعالیتهای حکومتی کنار گذاشته شد.
اکبر گنجی، روشنفکر و روزنامه نگاری که همینک در آلمان است در این باره میگوید: «ایشان هیچ گاه در مقابل ظلم و جنایت سکوت نکرد. همین عمل ایشان که از روز اول این موضع گیری را داشتند باعث شد که نیروهای سرکوب – یعنی نیروهای امنیتی و نظامی- برای ایشان آغاز به پرونده سازی کردند و خصوصا پس از جریانات سال ۶۵ و نیز اوج گیری اعدامها در سال ۶۷ ، در نهایت آقای خمینی را به جایی رساندند که ایشان را از جانشینی و رهبری خود عزل کرد.»
آن چیزی که اهمیت داشت این بود که آیتالله منتظری در چهارچوب همان فقه سنتی با همان قواعد و روشهایی که آن فقه دارد، این اندیشههای مدرن مانند آزادی احزاب، آزادی سیاسی، آزادی بیان و دفاع از حقوق شهروندان بهایی را وارد این دستگاه کردند . اندیشه و دستاوردهای ایشان در حوزههای مختلف بسیار زیاد است.
اکبر گنجی
اکبر گنجی میگوید: «آیتالله منتظری یک راه بسیار بسیار بلندی را از اول انقلاب تا کنون طی کردند. ابتدا این بود که ایشان بحث ولایت فقیه را مطرح کردند . البته نه آن چیزی که بعدها تبدیل به ولایت مطلقه فقیه شد.
ایشان در گامهای بعدی این اندیشه را تغییر دادند و ولایت فقیه را تبدیل به نظارت فقیه کردند. و بعد تمامی حقوقی که امروزه به آن حقوق بشر و آزادیهای سیاسی و حقوق شهروندی میگویند را در دستگاه حقوقی خود وارد کردند و به نوعی اینها را در همان تفکر سنتی که فقهای ما دارند بازسازی کردند و از این جهت تحول مهمی ایجاد کردند.
آن چیزی که اهمیت داشت این بود که آیتالله منتظری در چهارچوب همان فقه سنتی با همان قواعد و روشهایی که آن فقه دارد، این اندیشههای مدرن مانند آزادی احزاب، آزادی سیاسی، آزادی بیان و دفاع از حقوق شهروندان بهایی را وارد این دستگاه کردند . اندیشه و دستاوردهای ایشان در حوزههای مختلف بسیار زیاد است.»
در مورد شهروندان بهایی ایران میتوان به فتوای آیتالله منتظری به حقوق شهروندی بهاییان، در پاسخ به استفتایی که از وی شد اشاره کرد که گفت «بهاییان هم دارای حقوق شهروندی مانند سایر ایرانیان هستند»
دیان علایی، نماینده جامعه بهاییان در سازمان ملل متحد در این باره میگوید: «این واقعا یک قدم خیلی خیلی مهم در تاریخ ایران بود که آیتالله منتظری فرمودند بهائیان ایرانی هم مثل هر ایرانی دیگری حق شهروندی دارند.»
این مرجع تقلید حامی اصلاح طلبان، در واکنش به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، بارها از مسئولان خواست نسبت به اشتباهات انجام شده در روزهای اخیر از مردم عذرخواهی کنند.
او همچنین از ضرب و شتم معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط نیروهای بسیج و لباس شخصیها و نیروهای انتظامی انتقاد کرد
آیتالله منتظری در اوج اعتراضها به نتیج انتخابات ایران گفت: «چرا حق مردم را تضییع کردید؟ چرا به مردم زور گفتید؟ چرا چماق کشیدید به روی مردم؟ هیچ میدانید این چماق کشیدنها ، این زدنهای مردم علاوه بر این که گناه است دین دارد؟ مسئله شتر و اینها در کار است؟
حالا اسمش بسیج باشد که بسیج باشد. بسیج یعنی بسیج در راه خدا. نه بسیج در راه شیطان، که هر کاری که گفتند بکند.»
مواضع سیاسی آیتالله منتظری در سالهای اخیر باعث شد در تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ماه، بسیاری از تظاهرات کنندگان ضد دولتی در شهرهای ایران از وی تجلیل کنند.
وی به خاطر تلاشهایش در زمینه حقوق بشر در آذرماه سال ۱۳۸۸ به عنوان برنده جایزه حقوق بشری کانون مدافعان حقوق بشر معرفی شد و اعضا این کانون تندیس حقوق بشر را به این مرجع تقلید اهدا کردند.
***