پس از رویدادهای خونین روز عاشورا، میرحسین موسوی با انتشار بیانیه شماره هفده خود بار دیگر حکومت ایران را به چالش کشید. آقای موسوی در این بیانیه با طرح پنج خواست: قانونپذیر شدن دولت، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بیان رسانهها و مطبوعات و آزادی اجتماعات و احزاب، از حکومت خواست به خواستهای مردم گردن نهد. این بیانیه بازتاب گسترده ای، چه در داخل ایران و خارج از کشور داشت.
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به این بیانیه آن را عقب نشینی آقای موسوی تفسیر کرد و از آیتالله خامنه ای خواست به این بیانیه توجه کند.
پنج تن از روشنفکران مذهبی در خارج از کشور هم با انتشار بیانیه ای با حمایت از خواستهای طرح شده در بیانیه آقای موسوی، روایت خود را از خواستهای، به گفته آنها «بهینه» جنبش سبز مردم ایران در این مرحله اعلام کردند.
در کانون برنامه دیدگاهها در این هفته بررسی بیانیه میرحسین موسوی و واکنشها به این بیانیه قرار دارد، در گفتوگو با سه صاحبنظر و تحلیل گر سیاسی: داریوش همایون، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در ژنو، مجید محمدی، پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی در نیویورک و مهدی خانبابا تهرانی، تحلیلگر و فعال سیاسی در فرانکفورت.
اهمیت این بیانیه اصولاً در چیست؟
داریوش همایون: اهمیت این بیانیه در تحولی است که جنبش سبز در این شش ماهه به خود دیده است. برای این که فراموش نمیکنیم که موسوی در آغاز کار یکی از کاندیداهای رژیم سیاسی حاکم بر ایران بود، کاندیدای کمتر مورد علاقه رژیم، که از طرف مردم تحویل گرفته شد و به همین دلیل رژیم در صدد برآمد که او را تحقیر کند و انتخاباتی که به سود او بود، دزدیدند. ولی موسوی همچنان به عنوان یک کاندیدای رژیم حق خود را مطالبه میکرد. و این حداکثری بود که پیش میرفت. بعد هم که صحبت جنبش سبز پیش آمد فوراًَ برای این که مبادا از چارچوب نظام خارج شده باشد، شال سبز علوی و این صحبتها را پیش کشید.
آدمی بود که به هیچ وجه در قالب جنبش سبز نبود. هر چند جنبش سبز او را پذیرفته بود. امروز با این اعلامیه میبینیم که پا به پای جنبش سبز راه آمده است.
آقای همایون با اشاره به این بیانیه میگوید خواستهای آقای موسوی در چارچوب نظام نمیگنجد و با آن در تضاد است. به باور وی مهمترین ویژگی این بیانیه پیشرفت آقای موسوی است در راستای هدفهای جنبش سبز.
آقای محمدی، آقای همایون گفتند خواستهای طرح شده در بیانیه آقای موسوی همه خواستهای جنبش سبز نیست. آیا میشود این تحلیل را پذیرفت که خواستهای مطرح شده کافی نیستند؟
مجید محمدی: آقای موسوی کف مطالبات جنبش را بیان کردند. با همه محدودیتهایی که آقای موسوی در ایران دارد، به نظر من گام بلندی برداشته برای این که همه افراد را حداقل در مجموعه اهداف کوتاه مدت در کنار هم قرار دهد. از طرف دیگر وجه دیگر این بیانیه ایجاد بحث است در حوزه عمومی. چون بالاخره باید حرکت رو به جلو داشته باشد. سیاست خیابانی باید همراه باشد با سیاست در حوزه جامعه سیاسی.
فقط در کف خیابان نمیشود به نتایج سیاسی رسید. بالاخره جایی باید برای مذاکره و گفتوگو باز باشد.
به باور آقای محمدی، این بیانیه سبب میشود که نگذارد همه نیروهای درون حکومت و نیروهای اقتدارگرا در زیر یک چتر واحد قرار گیرند. آقای محمدی با اشاره به اختلافات درون حکومت میگوید حرکت سیاسی جنبش باید به گونه ای باشد که این اختلافات را تشدید کند.
آقای تهرانی، تاثیری که این بیانیه میتواند و یا توانسته بر نیروهای حکومتی بگذارد، چه بوده و چه خواهد بود؟
مهدی خان بابا تهرانی: به باور من اقدام آقای موسوی زمانی صادر میشود که جنبش آزادی خواهانه مردم پس از یک چالش هفت ماهه با استبداد حاکم، به نقطه تعیین کننده ای رسیده بود. رویارویی جبنش در عاشورا ضربه محکمی به استبداد بود و از طرف دیگر تعادل قدرت را بر هم زد. آقای موسوی با توجه به این دادهها و این که به هر حال یک زمانی هم راه را باید باز کند برای گفتوگو با نیروهایی که اگرچه در جبهه سبز نیستند اما موافق نیستند با حرکات تندروانه آن گروه طالبانیستی جمهوری اسلامی. همان طور که آقای محمدی هم اشاره کرد، در بین اصولگرایان اختلاف افتاده است. من فکر میکنم موسوی با صدور این بیانیه احساس مسئولیت خود را نشان داد و راه را برای گفتوگو و جلب نیروهای بیشتر برای مطالباتی که در بندهای دیگر همین بیانیه اخیر اعلام کرده است.
آقای تهرانی معتقد است آقای موسوی با خواستها و مطالبات مردم در خیابانها گام به گام پیش میرود. وی همچنین با اشاره به وضعیت بحرانی کشور اظهار میدارد که درگیریهای خشونت آمیز پایانی مبهم دارد.
بیانیه «بهینه» شده
آقای همایون، به نظر شما واکنشها و به ویژه واکنش پنج روشنفکر دینی به این بیانیه میتواند به پیشبرد جنبش اعتراضی کمک کند یا ممکن است به چند دستگی دامن بزند؟
داریوش همایون: هر تحولی در صف مقابل رژیم جمهوری اسلامی را باید از این نظر ارزیابی کرد که چه اندازه سعی میکند همراه جنبش سبز حرکت کند. چون زمینه اصلی آنچه در ایران میگذرد این است که اکثریت طبقه متوسط روشن ایران نگاه دیگری به جهان پیدا کرده اند که ربطی به چهل پنجاه سال گذشته ندارد. وارد دنیای امروز شده اند. خواست اصلی شان هم تغییر کلی اوضاع کشور است. مسئله انتخابات دیگر مطرح نیست. حتی خواستهای پنج گانه موسوی پایین تر از حدی است که آنها میخواهند.
آقای همایون معتقد است این واکنشها نمیتواند جنبش سبز را ضعیف کند و به آن زیان برساند و همه آنها به سود تحولی است که در بنیاد جامعه رخ داده است.
آقای محمدی در همین زمینه میگوید: «راه بی عیب و نقص وجود ندارد. افراد نظرات خود را میگویند و اینها در حوزه عمومی نقد میشود. راه برونرفت از این وضع نه از نگاه یک فرد یا گروه بلکه از مباحثه در حوزه عمومی بیرون میآید. به همین علت یکی از وظایفی که داریم این است که راههای برونرفت را نقد کنیم.»
آقای محمدی با اشاره به بیانیه روشنفکران دینی میگوید این بیانیه خواستهایی فراتر از خواستهای آقای موسوی را مطرح میکند. وی معتقد است ترکیب نویسندگان بیانیه میتوانست گسترده تر و متنوع تر باشد. آقای محمدی بر این نکته نیز انگشت میگذارد که این بیانیه از نظر ترکیب هنوز در چارچوب گفتمان اسلام سیاسی حرکت میکند.
«نکته دیگر بحث محتوایی بیانیه پنج نفر است. با توجه به آزادیهایی که در خارج از کشور وجود دارد، این بیانیه میتوانست صریح تر باشد و از ابهام گویی و پنهان گویی پرهیز کند. این بیانیه در عین این که 'ولایت جائر' را نفی میکند، 'ولایت فقیه' را نفی نمیکند. یعنی کاملاً در چارچوب گفتمان آقای منتظری حرکت میکند. این که ولایت فقیه پذیرفته است اما باید نظارت فقیه باشد.»
آقای تهرانی نیز میگوید: «اگر این پنج تن که این اعلامیه را داده اند، فراتر از به قول آقای محمدی اسلام سیاسی شان میرفتند و با یک نگاه ملی طرحی برای رهایی از بحران ارائه میدادند، اما اگر در چارچوب ولایت فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد، فکر نمیکنم این حرفشان بالاتر از حرف کسانی باشد که در درون کشور با تمام محدودیتها سخنانی میگویند که سمت و سوی آن به سمت آزادیها است.»
واکنش گروههای قدرت
آقای همایون معتقد است هدف اصلی بیانیه آقای موسوی به حرکت در آوردن دستگاه حکومتی است تا از این بن بست بیرون بیاید. به باور وی جمهوری اسلامی نمیتواند با این وضع ادامه پیدا کند و شرایط موجود قابل دوام نیست.
آقای محمدی معتقد است به جز گفتوگو راه دیگری برای برونرفت از بحران وجود ندارد. وی با اشاره به وضعیت استیصال نظام و اختلافهای درونی میگوید جنبش نیز مشکلات خود را دارد و به دلیل این رویارویی جنبش، جنبشی دراز مدت است: «ما دیگر در عصر مرگ بر یا اعدام باید گردد زندگی نمیکنیم. جنبش این را در درون کشور نشان داده است که راهی جز نشستن بر سر میز مذاکره نیست.»
آقای تهرانی میگوید: «بعد از ۲۲ خرداد برخی خود را به نابینایی زدند. واقعیت جامعه را ندیدند که نیمی از فرهیختگان جامعه و شهروندان جامعه به اعتراض برخاسته اند. این دیگر اعتراض یک جمع کوچک یا گروه سیاسی نیست و نمیشود نادیده گرفت. سازش و مصالحه یکی از همراهان جدایی ناپذیر جنبشهای مسالمت آمیز است و برای رسیدن به دموکراسی راهی جز سازش و گفتوگوی اصولی نیست.»
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به این بیانیه آن را عقب نشینی آقای موسوی تفسیر کرد و از آیتالله خامنه ای خواست به این بیانیه توجه کند.
پنج تن از روشنفکران مذهبی در خارج از کشور هم با انتشار بیانیه ای با حمایت از خواستهای طرح شده در بیانیه آقای موسوی، روایت خود را از خواستهای، به گفته آنها «بهینه» جنبش سبز مردم ایران در این مرحله اعلام کردند.
در کانون برنامه دیدگاهها در این هفته بررسی بیانیه میرحسین موسوی و واکنشها به این بیانیه قرار دارد، در گفتوگو با سه صاحبنظر و تحلیل گر سیاسی: داریوش همایون، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در ژنو، مجید محمدی، پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی در نیویورک و مهدی خانبابا تهرانی، تحلیلگر و فعال سیاسی در فرانکفورت.
اهمیت این بیانیه اصولاً در چیست؟
داریوش همایون: اهمیت این بیانیه در تحولی است که جنبش سبز در این شش ماهه به خود دیده است. برای این که فراموش نمیکنیم که موسوی در آغاز کار یکی از کاندیداهای رژیم سیاسی حاکم بر ایران بود، کاندیدای کمتر مورد علاقه رژیم، که از طرف مردم تحویل گرفته شد و به همین دلیل رژیم در صدد برآمد که او را تحقیر کند و انتخاباتی که به سود او بود، دزدیدند. ولی موسوی همچنان به عنوان یک کاندیدای رژیم حق خود را مطالبه میکرد. و این حداکثری بود که پیش میرفت. بعد هم که صحبت جنبش سبز پیش آمد فوراًَ برای این که مبادا از چارچوب نظام خارج شده باشد، شال سبز علوی و این صحبتها را پیش کشید.
آدمی بود که به هیچ وجه در قالب جنبش سبز نبود. هر چند جنبش سبز او را پذیرفته بود. امروز با این اعلامیه میبینیم که پا به پای جنبش سبز راه آمده است.
موسوی، آدمی بود که به هیچ وجه در قالب جنبش سبز نبود. هر چند جنبش سبز او را پذیرفته بود. امروز با انتشار بیانیه هفدهم میبینیم که پا به پای جنبش سبز راه آمده است.
داریوش همایون
آقای محمدی، آقای همایون گفتند خواستهای طرح شده در بیانیه آقای موسوی همه خواستهای جنبش سبز نیست. آیا میشود این تحلیل را پذیرفت که خواستهای مطرح شده کافی نیستند؟
مجید محمدی: آقای موسوی کف مطالبات جنبش را بیان کردند. با همه محدودیتهایی که آقای موسوی در ایران دارد، به نظر من گام بلندی برداشته برای این که همه افراد را حداقل در مجموعه اهداف کوتاه مدت در کنار هم قرار دهد. از طرف دیگر وجه دیگر این بیانیه ایجاد بحث است در حوزه عمومی. چون بالاخره باید حرکت رو به جلو داشته باشد. سیاست خیابانی باید همراه باشد با سیاست در حوزه جامعه سیاسی.
فقط در کف خیابان نمیشود به نتایج سیاسی رسید. بالاخره جایی باید برای مذاکره و گفتوگو باز باشد.
به باور آقای محمدی، این بیانیه سبب میشود که نگذارد همه نیروهای درون حکومت و نیروهای اقتدارگرا در زیر یک چتر واحد قرار گیرند. آقای محمدی با اشاره به اختلافات درون حکومت میگوید حرکت سیاسی جنبش باید به گونه ای باشد که این اختلافات را تشدید کند.
آقای تهرانی، تاثیری که این بیانیه میتواند و یا توانسته بر نیروهای حکومتی بگذارد، چه بوده و چه خواهد بود؟
مهدی خان بابا تهرانی: به باور من اقدام آقای موسوی زمانی صادر میشود که جنبش آزادی خواهانه مردم پس از یک چالش هفت ماهه با استبداد حاکم، به نقطه تعیین کننده ای رسیده بود. رویارویی جبنش در عاشورا ضربه محکمی به استبداد بود و از طرف دیگر تعادل قدرت را بر هم زد. آقای موسوی با توجه به این دادهها و این که به هر حال یک زمانی هم راه را باید باز کند برای گفتوگو با نیروهایی که اگرچه در جبهه سبز نیستند اما موافق نیستند با حرکات تندروانه آن گروه طالبانیستی جمهوری اسلامی. همان طور که آقای محمدی هم اشاره کرد، در بین اصولگرایان اختلاف افتاده است. من فکر میکنم موسوی با صدور این بیانیه احساس مسئولیت خود را نشان داد و راه را برای گفتوگو و جلب نیروهای بیشتر برای مطالباتی که در بندهای دیگر همین بیانیه اخیر اعلام کرده است.
سیاست خیابانی باید همراه باشد با سیاست در حوزه جامعه سیاسی.
فقط در کف خیابان نمیشود به نتایج سیاسی رسید. بالاخره جایی باید برای مذاکره و گفتوگو باز باشد.
مجید محمدی
بیانیه «بهینه» شده
آقای همایون، به نظر شما واکنشها و به ویژه واکنش پنج روشنفکر دینی به این بیانیه میتواند به پیشبرد جنبش اعتراضی کمک کند یا ممکن است به چند دستگی دامن بزند؟
داریوش همایون: هر تحولی در صف مقابل رژیم جمهوری اسلامی را باید از این نظر ارزیابی کرد که چه اندازه سعی میکند همراه جنبش سبز حرکت کند. چون زمینه اصلی آنچه در ایران میگذرد این است که اکثریت طبقه متوسط روشن ایران نگاه دیگری به جهان پیدا کرده اند که ربطی به چهل پنجاه سال گذشته ندارد. وارد دنیای امروز شده اند. خواست اصلی شان هم تغییر کلی اوضاع کشور است. مسئله انتخابات دیگر مطرح نیست. حتی خواستهای پنج گانه موسوی پایین تر از حدی است که آنها میخواهند.
آقای همایون معتقد است این واکنشها نمیتواند جنبش سبز را ضعیف کند و به آن زیان برساند و همه آنها به سود تحولی است که در بنیاد جامعه رخ داده است.
آقای محمدی در همین زمینه میگوید: «راه بی عیب و نقص وجود ندارد. افراد نظرات خود را میگویند و اینها در حوزه عمومی نقد میشود. راه برونرفت از این وضع نه از نگاه یک فرد یا گروه بلکه از مباحثه در حوزه عمومی بیرون میآید. به همین علت یکی از وظایفی که داریم این است که راههای برونرفت را نقد کنیم.»
آقای محمدی با اشاره به بیانیه روشنفکران دینی میگوید این بیانیه خواستهایی فراتر از خواستهای آقای موسوی را مطرح میکند. وی معتقد است ترکیب نویسندگان بیانیه میتوانست گسترده تر و متنوع تر باشد. آقای محمدی بر این نکته نیز انگشت میگذارد که این بیانیه از نظر ترکیب هنوز در چارچوب گفتمان اسلام سیاسی حرکت میکند.
اگر این پنج تن که این اعلامیه را داده اند، فراتر از اسلام سیاسی شان میرفتند و با یک نگاه ملی طرحی برای رهایی از بحران ارائه میدادند، اما اگر در چارچوب ولایت فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد، فکر نمیکنم این حرفشان بالاتر از حرف کسانی باشد که در درون کشور با تمام محدودیتها سخنانی میگویند که سمت و سوی آن به سمت آزادیها است.
مهدی خان بابا تهرانی
آقای تهرانی نیز میگوید: «اگر این پنج تن که این اعلامیه را داده اند، فراتر از به قول آقای محمدی اسلام سیاسی شان میرفتند و با یک نگاه ملی طرحی برای رهایی از بحران ارائه میدادند، اما اگر در چارچوب ولایت فقیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد، فکر نمیکنم این حرفشان بالاتر از حرف کسانی باشد که در درون کشور با تمام محدودیتها سخنانی میگویند که سمت و سوی آن به سمت آزادیها است.»
واکنش گروههای قدرت
آقای همایون معتقد است هدف اصلی بیانیه آقای موسوی به حرکت در آوردن دستگاه حکومتی است تا از این بن بست بیرون بیاید. به باور وی جمهوری اسلامی نمیتواند با این وضع ادامه پیدا کند و شرایط موجود قابل دوام نیست.
آقای محمدی معتقد است به جز گفتوگو راه دیگری برای برونرفت از بحران وجود ندارد. وی با اشاره به وضعیت استیصال نظام و اختلافهای درونی میگوید جنبش نیز مشکلات خود را دارد و به دلیل این رویارویی جنبش، جنبشی دراز مدت است: «ما دیگر در عصر مرگ بر یا اعدام باید گردد زندگی نمیکنیم. جنبش این را در درون کشور نشان داده است که راهی جز نشستن بر سر میز مذاکره نیست.»
آقای تهرانی میگوید: «بعد از ۲۲ خرداد برخی خود را به نابینایی زدند. واقعیت جامعه را ندیدند که نیمی از فرهیختگان جامعه و شهروندان جامعه به اعتراض برخاسته اند. این دیگر اعتراض یک جمع کوچک یا گروه سیاسی نیست و نمیشود نادیده گرفت. سازش و مصالحه یکی از همراهان جدایی ناپذیر جنبشهای مسالمت آمیز است و برای رسیدن به دموکراسی راهی جز سازش و گفتوگوی اصولی نیست.»