پس از هفته ها انتظار روز پنجشنبه بیست و دوم بهمن ماه، سی و یکمین سالگرد انقلاب سال ۵۷ از سوی مقام های رسمی جمهوری اسلامی جشن گرفته شد. محمود احمدی نژاد، سخنران این مراسم در میدان آزادی تهران درحالی که صدها مامور امنیتی و نظامی این میدان را محافظت می کردند، بار دیگر در سخنرانی بیش از یک ساعته خود گفت که با ظهور انقلاب اسلامی ایران، دوره جدید سازنده، پرتلاطم و همراه با سیاست های بزرگ در حیات بشر آغاز شد که همزمان بود با شروع دوره سیاه تاریخی رو به افول کشورهای «استعمارگر»
وی در این سخنرانی یک ساعته از بحران سیاسی و اجتماعی و مسائل و مشکلات اقتصادی ایران سخنی نگفت، ولی کشورهای خارجی را مخالف با آزادی، شکوفایی و تعالی ایران دانست.
حکومت جمهوری اسلامی برخلاف سی سال گذشته، امسال مجبور بود جشن پیروزی خود را در سایه حضور هزاران مامور امنیتی نظامی و نیروهای بسیجی برگزار کند و با به کار گیری تدابیر شدید امنیتی تلاش داشت از بازتاب هرگونه صدای اعتراضی جلوگیری کند. هزاران مامور با بستن خیابان های ورودی به مرکز شهر و میدان آزادی، از گردهمایی معترضان وابسته به جنبش سبز جلوگیری کردند و در مواردی هم که نتوانستند از این گردهمایی ها جلوگیری کنند، به تجمع کنندگان حمله کردند و با ضرب و شتم و بازداشت کردن، آنان را متفرق کردند.
از رویدادهای مهم روز بیست و دوم بهمن ماه، ضرب و شتم مهدی کروبی و زهرا رهنورد و حمله به خودرو محمد خاتمی، چهره های سرشناس معترض به نتایج انتخابات بود.
به رغم محدودیت های شدید برای خبرنگاران رسانه های جهان، خبر و فیلم های کوتاه اعتراض مخالفان به سراسر دنیا مخابره شد و به رغم گفته های دولت مبنی بر حضور میلیونی هواداران حکومت در خیابان ها، فیلم های پخش شده از میدان آزادی نشان می دهد که در این میدان، تجمع کسانی که با صبحانه پذیرایی شدند، انبوه نبود، درحالی که این میدان مملو از ماموران یگان ویژه سپاه پاسداران است.
پس از مراسم ۲۲ بهمن، حکومت و ارگان های تبلیغاتی از پیروزی خود سخن گفتند. آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی مدعی شد که ده ها میلیون نفر در جشن سی و یک سالگی انقلاب شرکت داشتند و حال باید «معاندان و فریب خوردگان داخلی» به خود آیند.
در مقابل پس از ۲۲ بهمن در میان هواداران جنبش سبز، اکنون بحث و ارزیابی از اعتراض های بیست و دوم بهمن و راهکارهای آینده برای این جنبش در گرفته است.
موضوع برنامه دیدگاه در این هفته را به بررسی همین بحث ها اختصاص داده ایم، در گفتگو با مسیح علی نژاد، روزنامه نگار در لندن، محمد جواد اکبرین، دین پژوه و تحلیلگر سیاسی در پاریس و سعید قاسمی نژاد، سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال و تحلیلگر سیاسی در پاریس؛
خانم علی نژاد، تحلیل شما از رویدادهای ۲۲ بهمن چیست؟ تا چه اندازه انتظارات و توقعات جنبش سبز در این روز تحقق پیدا کرد؟
مسیح علی نژاد: اگر قرار باشد که ۲۲ بهمن را به عنوان نقطه عطف اعتراض های جنبش سبز نگاه کنیم، من هم اعلام می کنم که کسانی که توقع داشتند این جنبش در ۲۲ بهمن ساختار سیاسی ایران را یک روزه فتح کند، ما نکردیم و باختیم. اما اگر کمی منصف باشیم به نظر من ۲۲ بهمن اگر هم باختی بود، باخت در برابر امنیتی ترین راهپیمایی اعتراضی ایران بود. بنا بر این ما باختیم به میدان خشونت، باختیم به تک تک نیروهای شخصی که در راهپیمایی حضور داشتند. در غیر این صورت قرار هم نبود که ما در برابر خشونت طلبان پیروز شویم.
خانم علی نژاد با اشاره به این نکته که جنبش سبز قرار نیست کاری را انجام دهد که نسل گذشته در سی سال پیش کرد، تاکید می کند که قرار نیست پیروزی یک شبه حاصل شود.
آقای قاسمی نژاد، نظر شما در باره ۲۲ بهمن و آرایش دو نیرو در برابر یک دیگر چیست؟
سعید قاسمی نژاد، ضمن انتقاد از این نقطه نظر خانم علی نژاد که قرار نیست در برابر خشونت طلبان پیروز شویم، و پس از شنیدن توضیح خانم علی نژاد در این باره می گوید: به هرحال این دیدگاه های اتوپیایی راجع به «نفی خشونت» جالب است منتهی در عرصه عمل مسائل دیگری پیش می آید. سی سال پیش هم اکثر نیروهای موثر اساساً خواست دموکراسی نداشتند.
بپردازیم به ۲۲ بهمن، آن اتفاقی که افتاد به نظر من هیچ یک از دو طرف نمی توانند اعلام پیروزی یا شکست بکنند. اما نکته ای که مهم است و در تحلیلمان باید به آن توجه کنیم، این است که حضور مردم نسبت به روزهای قبل نمود کمتری داشت، مخصوصاً نسبت به روز عاشورا. دو دلیل آورده شده؛ یک اینکه مردم اصلاً کمتر آمدند. بحث دیگر که مطرح می شود این است که مردم آمدند ولی نتوانستند حضورشان را نشان دهند. اما همین که مردم نگذاشتند مراسم به صورت عادی برگزار شود، این پیام به جهانیان مخابره شد. این که در تظاهراتی که خود آقای خامنه ای دعوت کرده که بیایید، مردم را کتک زده و رهبران مخالفان ، کسانی که در این سی سال در نظام جمهوری اسلامی نقش داشتند، را کتک زده، به یک معنا پیروزی است منتها آن توقع ما را برنیاورد.
آقای قاسمی نژاد پیش بینی می کند که با توجه به تشدید سرکوب و جلوگیری از معترضان در ۲۲ بهمن، اعدام مخالفان در آینده افزایش خواهد یافت.
آقای اکبرین، آیا تصورها و تلقی ها از ۲۲ بهمن به عنوان نقطه عطف درست بود؟
محمد جواد اکبرین، ضمن مخالفت با این نکته که آقای قاسمی نژاد در بررسی نظرگاه خانم علی نژاد، نفی خشونت را یک خواسته اتوپیایی خواند، می گوید: مبارزه با خشونت یک متدولوژی است. ما اگر به نفی مطلق خشونت در جریان جنبش سبز به صورت یک متدولوژی نگاه نکنیم، مرتکب همان اشتباهاتی می شویم که هر انقلاب و جنبشی مرتکب می شود. شما نگاه کنید، بعد از آزادی خرمشهر، جنگ را ادامه دادیم و بسیاری از جوانان کشور کشته شدند. کسانی که این جنگ را بر اساس تحلیل های خودشان ادامه دادند، امروز اگر به این نتیجه رسیده باشند که ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر اشتباه بود (که رسیدند) چگونه آن جان های از دست رفته را می خواهند برگردانند. اگر آسیب جانی به انسان ها را خط قرمز تحت هر شرایطی ندانیم، بعدها که تحلیل هایمان عوض شد، جان های از دست رفته را چه کسی می خواهد برگرداند؟
اما در پاسخ پرسش ما، بعد از راهپیمایی های مکرر که صورت گرفت، تجمع کم شماری در شهرهای مختلف در روز نهم دیماه اتفاق افتاد. آقای خامنه ای تعبیراتش درباره ۹ دی چیزهایی شبیه حماسه ۹ دی، حرکت با عظمت ملت در ۹ دی و نظیر آنها بود. انتخابات که تمام شد، قبل از هرگونه رسیدگی قانونی که خود محافظه کاران هنوز انتقاد داشتند به انتخابات، ایشان بسیار دست پاچه و عجولانه، ۲۵ میلیون رای به حساب آقای احمدی نژاد ریخت، قبل از اینکه هنوز شورای نگهبان نظر بدهد. همین آقا، ۹ دی تجمع ساندیسی را حماسه می داند و قبل از رسیدگی نهادهای قانونی، خودش از طرف خودش ۲۵ میلیون رای به حساب رئیس جمهور واریز می کند و همین آقا پیام می دهد و می گوید حضور ده ها میلیون انسان بصیر. این نشان می دهد که دست پاچگی آقای خامنه ای اساساً نشان دهنده موفقیت ماست و گرنه ایشان نباید این قدر دست پاچه باشد. من فکر می کنم اگر فقط به پیام آقای خامنه ای با توجه به مدل های مشابه و تاریخ های مشابه اگر نگاه کنیم، می توانیم رسماً پیروزی مان را اعلام کنیم و بر این اساس تحلیل کنیم.
اکنون برای جنبش سبز این مطرح است که چگونه مبارزه و حرکت خود را ادامه دهد. چه فعالیت ها و امکاناتی قابل تصور است؟
مسیح علی نژاد: آقای تاجزاده یک بار در جمع روزنامه نگاران بحث جالبی را مطرح کردند و گفتند پس از پیروزی اصلاح طلبان، بخش های روشنفکری اصلاح طلبان به شدت درگیر تئوری و نقد گفتمان درونی اصلاح طلبان شدند و جریان محافظه کار یک یک پله های دست یافتن به نهادها و سازمان های اجرایی را فتح می کردند. جنبش سبز بالاخره پیروز شد و تصویری از ایران به جهان نشان داد که احمدی نژاد با وجود قدرت نظامی و رسمی یک دولت ضعیف در عرصه های بین المللی است. آنها کارکرد تبلیغاتی و مناسبت های راهپمایی ها را از دست دادند. جنبش سبز پس از هشت ماه با این همه کشته، زندانی و پاسپورت های توقیف شده، بازهم از نفس نیافتاده است. این یک پیروزی محسوب می شود و من الان نگرانی آقای تاجزاده را درک می کنیم که این پیروزی را به جای اینکه از آن بهره ببریم و برای کارهای بعدی مان برنامه ریزی کنیم، بنشینیم و اجازه بدهیم که آنها برنامه های خودشان را با تدوین راهکارهای اجرایی پیش ببرند و ما در جمع کاملاً روشنفکری و زیبا اندیشی های خودمان مردم عادی را که در راهپیمایی ها می آیند نقد کنیم. البته نقد به شدت ضروری است و کمک می کند به یک جمع متکثر که کارهایش را پیش ببرد.
خانم علی نژاد بر این باور است که با توجه به فضای دلسردی که تاحدی هواداران جنبش هم به آن دامن زده اند، خوب است که نمایندگان جنبش در ایران بیانیه ای صادر کنند و یا اعلام حضور کنند؛ «فکر می کنم به جای اتکاء به مناسبت های تاریخی که در تقویم خود حاکمیت است، و فقط منتظر باشیم در مناسبت های تاریخی مردم را دعوت کنیم و از راه پیمایی خودشان علیه خودشان استفاده کنیم، شاید بشود این استراتژی را تغییر داد.»
آقای قاسمی نژاد بحث را در همین زمینه دنبال می کند و می گوید: آیا ما فقط مسئول سلامت آن کسی هستیم که خشونت می ورزد یا مسئول سلامت کسی که مورد خشونت قرار می گیرد.اما اینکه چه کار می شود کرد، به نظر من تجدید نظری هم باید در مورد راهپیمایی های مناسبتی انجام شود. در راهپیمایی ها آنها به هرحال ما را می زنند. چه در روز عاشورا، که آقای خامنه ای ملت عزادار را کتک زد، چه در روز ۲۲ بهمن که خود او دعوت کرد که «آی مردم بیایید و از انقلاب دفاع کنید» و بدون اینکه مردم کاری کرده باشند، کتک زد. اگر قرار باشد ما برویم در راهپیمایی های حکومت شرکت کنیم و آنجا کتک هم بخوریم، چرا نیاییم روی این فکر کنیم که ما زمین بازی را مشخص کنیم. به این معنا که ما هر چهل روز یک بار که می رویم اینها فرصت می کنند و نیروهایشان را سازماندهی می کنند و می زنند. دقت کنید که هربار که راهپیمایی باشد، اینها باید از یک ماه پیش نیروها را از شهرستان ها بسیج کنند، پول بدهند، مرغ بدهند، ساندویچ بدهند... این را هر روز نمی توانند بکنند. به نظر من بهتر است بیاییم اینها را خسته کنیم. اما اینکه چرا یک مقدار کمتر بود این حضور در ۲۲ بهمن به نظر من یک مقدار ترس از اعدام ها بود.
آقای قاسمی نژاد با اشاره به نبودِ رسانه های داخلی که صدای معترضان را منعکس کند و انتقاد از برخی راهکارهای رهبران، نتیجه می گیرد که دلسردی مردم برای حضور بی دلیل نیست.
آقای اکبرین با توجه به تحلیل هایی که شما از رویدادهای ۲۲ بهمن دارید، جنبش سبز چه کار باید انجام دهد تا آن سرخوردگی که ظاهراً بازتاب خود را پس از ۲۲ بهمن ماه نشان می دهد، از بین ببرد؟
محمد جواد اکبرین: من فکر می کنم که اتفاق تازه ای برای حکومت در روز ۲۲ بهمن نیافتاده اما برای ما یک اتفاق تازه افتاده. حکومت سه روش را در هر تجمعی و در هر مناسبتی پیش گرفته است: روش تحقیر و توهین از طریق رسانه ها، دروغ پراکنی با تولید اخبار دروغ و ضرب و شتم مردم. اینها همیشه بوده. در نتیجه روش تازه ای آنها اتخاذ نکرده اند مگر اینکه بگوییم یک مقدار تعدادشان را زیاد تر کردند، نظم شان بهتر کردند... ولی اینها چندان تازگی ندارد. اما اتفاقی که برای ما در جنبش سبز افتاد این است که بعد از هشت ماه مجبور به نقد و بازنگری شدیم. الان سایت ها و رسانه های ما فکر می کنند به تغییر تاکتیکی و رهبران جنبش سبز این صداها را می شنوند و وارد تصویرهای جدیدی از آینده جنبش می شوند. این اتفاق برای ما تازه است و باید همین را جدی بگیریم.
آقای اکبرین در پایان با اشاره به اینکه در جایگاهی نیست که راهکاری برای جنبش پیشنهاد کند تاکید می کند که معترضان در خارج از کشور در توصیه به معترضان در داخل نباید شتاب کنند و بدون مشورت با رهبران و نمادهای جنبش سبز در داخل نباید کاری انجام دهند. وی باز هم نقد در مقطع کنونی را ضروری ترین اقدام در جهت پیشبرد جنبش می داند.
وی در این سخنرانی یک ساعته از بحران سیاسی و اجتماعی و مسائل و مشکلات اقتصادی ایران سخنی نگفت، ولی کشورهای خارجی را مخالف با آزادی، شکوفایی و تعالی ایران دانست.
حکومت جمهوری اسلامی برخلاف سی سال گذشته، امسال مجبور بود جشن پیروزی خود را در سایه حضور هزاران مامور امنیتی نظامی و نیروهای بسیجی برگزار کند و با به کار گیری تدابیر شدید امنیتی تلاش داشت از بازتاب هرگونه صدای اعتراضی جلوگیری کند. هزاران مامور با بستن خیابان های ورودی به مرکز شهر و میدان آزادی، از گردهمایی معترضان وابسته به جنبش سبز جلوگیری کردند و در مواردی هم که نتوانستند از این گردهمایی ها جلوگیری کنند، به تجمع کنندگان حمله کردند و با ضرب و شتم و بازداشت کردن، آنان را متفرق کردند.
از رویدادهای مهم روز بیست و دوم بهمن ماه، ضرب و شتم مهدی کروبی و زهرا رهنورد و حمله به خودرو محمد خاتمی، چهره های سرشناس معترض به نتایج انتخابات بود.
به رغم محدودیت های شدید برای خبرنگاران رسانه های جهان، خبر و فیلم های کوتاه اعتراض مخالفان به سراسر دنیا مخابره شد و به رغم گفته های دولت مبنی بر حضور میلیونی هواداران حکومت در خیابان ها، فیلم های پخش شده از میدان آزادی نشان می دهد که در این میدان، تجمع کسانی که با صبحانه پذیرایی شدند، انبوه نبود، درحالی که این میدان مملو از ماموران یگان ویژه سپاه پاسداران است.
پس از مراسم ۲۲ بهمن، حکومت و ارگان های تبلیغاتی از پیروزی خود سخن گفتند. آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی مدعی شد که ده ها میلیون نفر در جشن سی و یک سالگی انقلاب شرکت داشتند و حال باید «معاندان و فریب خوردگان داخلی» به خود آیند.
در مقابل پس از ۲۲ بهمن در میان هواداران جنبش سبز، اکنون بحث و ارزیابی از اعتراض های بیست و دوم بهمن و راهکارهای آینده برای این جنبش در گرفته است.
موضوع برنامه دیدگاه در این هفته را به بررسی همین بحث ها اختصاص داده ایم، در گفتگو با مسیح علی نژاد، روزنامه نگار در لندن، محمد جواد اکبرین، دین پژوه و تحلیلگر سیاسی در پاریس و سعید قاسمی نژاد، سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال و تحلیلگر سیاسی در پاریس؛
خانم علی نژاد، تحلیل شما از رویدادهای ۲۲ بهمن چیست؟ تا چه اندازه انتظارات و توقعات جنبش سبز در این روز تحقق پیدا کرد؟
مسیح علی نژاد: اگر قرار باشد که ۲۲ بهمن را به عنوان نقطه عطف اعتراض های جنبش سبز نگاه کنیم، من هم اعلام می کنم که کسانی که توقع داشتند این جنبش در ۲۲ بهمن ساختار سیاسی ایران را یک روزه فتح کند، ما نکردیم و باختیم. اما اگر کمی منصف باشیم به نظر من ۲۲ بهمن اگر هم باختی بود، باخت در برابر امنیتی ترین راهپیمایی اعتراضی ایران بود. بنا بر این ما باختیم به میدان خشونت، باختیم به تک تک نیروهای شخصی که در راهپیمایی حضور داشتند. در غیر این صورت قرار هم نبود که ما در برابر خشونت طلبان پیروز شویم.
خانم علی نژاد با اشاره به این نکته که جنبش سبز قرار نیست کاری را انجام دهد که نسل گذشته در سی سال پیش کرد، تاکید می کند که قرار نیست پیروزی یک شبه حاصل شود.
آقای قاسمی نژاد، نظر شما در باره ۲۲ بهمن و آرایش دو نیرو در برابر یک دیگر چیست؟
سعید قاسمی نژاد، ضمن انتقاد از این نقطه نظر خانم علی نژاد که قرار نیست در برابر خشونت طلبان پیروز شویم، و پس از شنیدن توضیح خانم علی نژاد در این باره می گوید: به هرحال این دیدگاه های اتوپیایی راجع به «نفی خشونت» جالب است منتهی در عرصه عمل مسائل دیگری پیش می آید. سی سال پیش هم اکثر نیروهای موثر اساساً خواست دموکراسی نداشتند.
بپردازیم به ۲۲ بهمن، آن اتفاقی که افتاد به نظر من هیچ یک از دو طرف نمی توانند اعلام پیروزی یا شکست بکنند. اما نکته ای که مهم است و در تحلیلمان باید به آن توجه کنیم، این است که حضور مردم نسبت به روزهای قبل نمود کمتری داشت، مخصوصاً نسبت به روز عاشورا. دو دلیل آورده شده؛ یک اینکه مردم اصلاً کمتر آمدند. بحث دیگر که مطرح می شود این است که مردم آمدند ولی نتوانستند حضورشان را نشان دهند. اما همین که مردم نگذاشتند مراسم به صورت عادی برگزار شود، این پیام به جهانیان مخابره شد. این که در تظاهراتی که خود آقای خامنه ای دعوت کرده که بیایید، مردم را کتک زده و رهبران مخالفان ، کسانی که در این سی سال در نظام جمهوری اسلامی نقش داشتند، را کتک زده، به یک معنا پیروزی است منتها آن توقع ما را برنیاورد.
آقای قاسمی نژاد پیش بینی می کند که با توجه به تشدید سرکوب و جلوگیری از معترضان در ۲۲ بهمن، اعدام مخالفان در آینده افزایش خواهد یافت.
آقای اکبرین، آیا تصورها و تلقی ها از ۲۲ بهمن به عنوان نقطه عطف درست بود؟
محمد جواد اکبرین، ضمن مخالفت با این نکته که آقای قاسمی نژاد در بررسی نظرگاه خانم علی نژاد، نفی خشونت را یک خواسته اتوپیایی خواند، می گوید: مبارزه با خشونت یک متدولوژی است. ما اگر به نفی مطلق خشونت در جریان جنبش سبز به صورت یک متدولوژی نگاه نکنیم، مرتکب همان اشتباهاتی می شویم که هر انقلاب و جنبشی مرتکب می شود. شما نگاه کنید، بعد از آزادی خرمشهر، جنگ را ادامه دادیم و بسیاری از جوانان کشور کشته شدند. کسانی که این جنگ را بر اساس تحلیل های خودشان ادامه دادند، امروز اگر به این نتیجه رسیده باشند که ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر اشتباه بود (که رسیدند) چگونه آن جان های از دست رفته را می خواهند برگردانند. اگر آسیب جانی به انسان ها را خط قرمز تحت هر شرایطی ندانیم، بعدها که تحلیل هایمان عوض شد، جان های از دست رفته را چه کسی می خواهد برگرداند؟
اما در پاسخ پرسش ما، بعد از راهپیمایی های مکرر که صورت گرفت، تجمع کم شماری در شهرهای مختلف در روز نهم دیماه اتفاق افتاد. آقای خامنه ای تعبیراتش درباره ۹ دی چیزهایی شبیه حماسه ۹ دی، حرکت با عظمت ملت در ۹ دی و نظیر آنها بود. انتخابات که تمام شد، قبل از هرگونه رسیدگی قانونی که خود محافظه کاران هنوز انتقاد داشتند به انتخابات، ایشان بسیار دست پاچه و عجولانه، ۲۵ میلیون رای به حساب آقای احمدی نژاد ریخت، قبل از اینکه هنوز شورای نگهبان نظر بدهد. همین آقا، ۹ دی تجمع ساندیسی را حماسه می داند و قبل از رسیدگی نهادهای قانونی، خودش از طرف خودش ۲۵ میلیون رای به حساب رئیس جمهور واریز می کند و همین آقا پیام می دهد و می گوید حضور ده ها میلیون انسان بصیر. این نشان می دهد که دست پاچگی آقای خامنه ای اساساً نشان دهنده موفقیت ماست و گرنه ایشان نباید این قدر دست پاچه باشد. من فکر می کنم اگر فقط به پیام آقای خامنه ای با توجه به مدل های مشابه و تاریخ های مشابه اگر نگاه کنیم، می توانیم رسماً پیروزی مان را اعلام کنیم و بر این اساس تحلیل کنیم.
اکنون برای جنبش سبز این مطرح است که چگونه مبارزه و حرکت خود را ادامه دهد. چه فعالیت ها و امکاناتی قابل تصور است؟
مسیح علی نژاد: آقای تاجزاده یک بار در جمع روزنامه نگاران بحث جالبی را مطرح کردند و گفتند پس از پیروزی اصلاح طلبان، بخش های روشنفکری اصلاح طلبان به شدت درگیر تئوری و نقد گفتمان درونی اصلاح طلبان شدند و جریان محافظه کار یک یک پله های دست یافتن به نهادها و سازمان های اجرایی را فتح می کردند. جنبش سبز بالاخره پیروز شد و تصویری از ایران به جهان نشان داد که احمدی نژاد با وجود قدرت نظامی و رسمی یک دولت ضعیف در عرصه های بین المللی است. آنها کارکرد تبلیغاتی و مناسبت های راهپمایی ها را از دست دادند. جنبش سبز پس از هشت ماه با این همه کشته، زندانی و پاسپورت های توقیف شده، بازهم از نفس نیافتاده است. این یک پیروزی محسوب می شود و من الان نگرانی آقای تاجزاده را درک می کنیم که این پیروزی را به جای اینکه از آن بهره ببریم و برای کارهای بعدی مان برنامه ریزی کنیم، بنشینیم و اجازه بدهیم که آنها برنامه های خودشان را با تدوین راهکارهای اجرایی پیش ببرند و ما در جمع کاملاً روشنفکری و زیبا اندیشی های خودمان مردم عادی را که در راهپیمایی ها می آیند نقد کنیم. البته نقد به شدت ضروری است و کمک می کند به یک جمع متکثر که کارهایش را پیش ببرد.
خانم علی نژاد بر این باور است که با توجه به فضای دلسردی که تاحدی هواداران جنبش هم به آن دامن زده اند، خوب است که نمایندگان جنبش در ایران بیانیه ای صادر کنند و یا اعلام حضور کنند؛ «فکر می کنم به جای اتکاء به مناسبت های تاریخی که در تقویم خود حاکمیت است، و فقط منتظر باشیم در مناسبت های تاریخی مردم را دعوت کنیم و از راه پیمایی خودشان علیه خودشان استفاده کنیم، شاید بشود این استراتژی را تغییر داد.»
آقای قاسمی نژاد بحث را در همین زمینه دنبال می کند و می گوید: آیا ما فقط مسئول سلامت آن کسی هستیم که خشونت می ورزد یا مسئول سلامت کسی که مورد خشونت قرار می گیرد.اما اینکه چه کار می شود کرد، به نظر من تجدید نظری هم باید در مورد راهپیمایی های مناسبتی انجام شود. در راهپیمایی ها آنها به هرحال ما را می زنند. چه در روز عاشورا، که آقای خامنه ای ملت عزادار را کتک زد، چه در روز ۲۲ بهمن که خود او دعوت کرد که «آی مردم بیایید و از انقلاب دفاع کنید» و بدون اینکه مردم کاری کرده باشند، کتک زد. اگر قرار باشد ما برویم در راهپیمایی های حکومت شرکت کنیم و آنجا کتک هم بخوریم، چرا نیاییم روی این فکر کنیم که ما زمین بازی را مشخص کنیم. به این معنا که ما هر چهل روز یک بار که می رویم اینها فرصت می کنند و نیروهایشان را سازماندهی می کنند و می زنند. دقت کنید که هربار که راهپیمایی باشد، اینها باید از یک ماه پیش نیروها را از شهرستان ها بسیج کنند، پول بدهند، مرغ بدهند، ساندویچ بدهند... این را هر روز نمی توانند بکنند. به نظر من بهتر است بیاییم اینها را خسته کنیم. اما اینکه چرا یک مقدار کمتر بود این حضور در ۲۲ بهمن به نظر من یک مقدار ترس از اعدام ها بود.
آقای قاسمی نژاد با اشاره به نبودِ رسانه های داخلی که صدای معترضان را منعکس کند و انتقاد از برخی راهکارهای رهبران، نتیجه می گیرد که دلسردی مردم برای حضور بی دلیل نیست.
آقای اکبرین با توجه به تحلیل هایی که شما از رویدادهای ۲۲ بهمن دارید، جنبش سبز چه کار باید انجام دهد تا آن سرخوردگی که ظاهراً بازتاب خود را پس از ۲۲ بهمن ماه نشان می دهد، از بین ببرد؟
محمد جواد اکبرین: من فکر می کنم که اتفاق تازه ای برای حکومت در روز ۲۲ بهمن نیافتاده اما برای ما یک اتفاق تازه افتاده. حکومت سه روش را در هر تجمعی و در هر مناسبتی پیش گرفته است: روش تحقیر و توهین از طریق رسانه ها، دروغ پراکنی با تولید اخبار دروغ و ضرب و شتم مردم. اینها همیشه بوده. در نتیجه روش تازه ای آنها اتخاذ نکرده اند مگر اینکه بگوییم یک مقدار تعدادشان را زیاد تر کردند، نظم شان بهتر کردند... ولی اینها چندان تازگی ندارد. اما اتفاقی که برای ما در جنبش سبز افتاد این است که بعد از هشت ماه مجبور به نقد و بازنگری شدیم. الان سایت ها و رسانه های ما فکر می کنند به تغییر تاکتیکی و رهبران جنبش سبز این صداها را می شنوند و وارد تصویرهای جدیدی از آینده جنبش می شوند. این اتفاق برای ما تازه است و باید همین را جدی بگیریم.
آقای اکبرین در پایان با اشاره به اینکه در جایگاهی نیست که راهکاری برای جنبش پیشنهاد کند تاکید می کند که معترضان در خارج از کشور در توصیه به معترضان در داخل نباید شتاب کنند و بدون مشورت با رهبران و نمادهای جنبش سبز در داخل نباید کاری انجام دهند. وی باز هم نقد در مقطع کنونی را ضروری ترین اقدام در جهت پیشبرد جنبش می داند.