«ری تکیه» کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه و از پژوهشگران موسسه «شورای روابط خارجی» در آمریکا، در تحلیلی پیرامون برنامههای هستهای ایران مینویسد: «سالها چنین تصور میشد که تحریمهای اقتصادی و دیپلماسی میتواند ایران را به مذاکره وادار کند. اما سرکشی حکومت ایران این تصور را باطل کرده و همزمان جامعه بین المللی در برخورد با این معضل دچار سردرگمی و اضطراب است.»
«ری تکیه» در ادامه تحلیل خود که در روزنامه «واشنگتن پست» منتشر شده یادآوری میکند که امید غرب به این بوده که تحریم فن آوری و خرابکاری سرعت حرکت ایران در مسیر دستیابی به قدرت هستهای را کند کرده و بنابراین فرصت لازم را فراهم میکند تا به فکر یک استراتژی جدید بوده و یا به نوعی با ایران به توافق رسید.
اما برخلاف این تصورات، توانایی و امکانات عملی ایران در دو دهه اخیر از نظر کمی و کیفی افزایش یافته است.
تاریخ توسعه و دستیابی به قدرت هستهای در سطح جهان نشان میدهد که کشورهای با توان متوسط همگی با اتکا به کمک یک حامی خارجی توانستهاند به قدرت هستهای دست یابند.
چین فن آوری و تجهیزات لازم برای تولید سلاح هستهای و موشکهای دور برد را از اتحاد شوروی دریافت کرد. پاکستان به نوبه خود بخش اعظم اورانیوم غنی شده برای تولید بمب هستهای را از چین گرفت. اسرائیل راکتور هستهای و تاسیسات زیر زمینی تولید پلوتونیوم را از فرانسه دریافت کرد.
هند که همواره بر مستقل بودن برنامه هستهای خود میبالد یک راکتور هستهای از کانادا و تاسیسات آب سنگین را از آمریکا گرفت. آفریقای جنوبی که شرایط آن در دهه ۱۹۷۰ به خاطر تحریمهای بین المللی با ایران شباهت فراوانی داشت، تا حد زیادی به امکانات داخلی تکیه میکرد ولی در نهایت تریتیوم مورد نیاز برای بخش انفجاری سلاحهای هستهای را از اسرائیل دریافت کرد.
«ری تکیه» خاطر نشان میکند که با وجودیکه ایران برای ساخت یک راکتور هستهای از روسیه کمک گرفته ولی این تاسیسات نقش چندانی در تولید سلاح هستهای ندارد.
گذشته از دریافت برخی کمکهای فنی از عبدالقدیر خان دانشمند پاکستانی برای ساخت سانتریفوژهای قدیمی، حکومت ایران هیچگاه از حمایتهای خارجی برای تولید سلاح هستهای برخوردار نبوده است. در عین حال هیچ کشوری مثل ایران در زمینه برنامههای هستهای خود تا این حد تحت فشار و محاصره جامعه بین المللی نبوده است.
با این همه ایران توانسته است با موفقیت مراحل علمی و فنی لازم برای حرکت به سمت تولید سلاح هستهای را طی کرده و قصد دارد نسل جدیدی از سانتریفوژهای پیشرفتهتر را به خدمت بگیرد.
«ری تکیه» در ادامه مطلب خود در روزنامه «واشنگتن پست» یادآوری میکند که پس از پایان جنگ و دوران رکود علمی در دانشگاههای ایران، از اوایل دهه ۱۹۹۰ بسیاری از مراکز علمی و تحقیقاتی آن کشور از جمله دانشگاه صنعتی شریف احیا شده و سازمان انرژی اتمی از سوی دولت مورد توجه ویژهای قرار گرفت.
تمام جناحهای حکومتی از اصلاح طلبان گرفته تا گرایشهای تندرو و ارتجاعی، در مورد ضرورت پیشرفتهای فنی و علمی به خصوص مربوطه به برنامههای هستهای توافق نظر داشتند. به همین خاطر در دو دهه اخیر شاهد گسترش چشمگیر تحقیقات علمی در ایران هستیم و مراکز عملی و دانشگاهی در رشتههای فنی پیشرفت زیادی داشتهاند.
با وجود تمام تحریمها، حکومت ایران منابع مالی فراوانی را در اختیار مراکز علمی قرار داده و نسل جدیدی از دانشوران تربیت شدهاند که فارغ از مشاجرات جناحی پیشرفت علمی را یک ضرورت ملی برای ایران میدانند. در حقیقت حالت انزوا و فشار جامعه بین المللی بر ایران باعث تقویت این روحیه ناسیونالیستی در میان بخشی از دانشمندان ایرانی شده است.
اعضای اینجامعه علمی که معمولا از سوی نهادهای علمی غرب تحریم میشوند از ترور همکاران خود خشمگینتر شده و بر تلاشهای خود برای پیشرفت علمی مستقل ایران افزودهاند.
دانشمندان ایرانی به افزایش توانائیهای علمی و فنی ایران متعهد هستند و در این راستا فن آوریهای لازم را برای تولید بمب هستهای توسط حکومت جمهوری اسلامی فراهم میکنند.
«ری تکیه» در پایان تحلیل خود در روزنامه «واشنگتن پست» تاکید میکند که پیش بینی دقیق در مورد زمان دستیابی ایران به امکانات لازم برای تولید سلاح هستهای دشوار است ولی مسلما طی چند سال آینده ایران به این مرحله خواهد رسید. دستیابی یک حکومت دینی و متعرض به سلاح هستهای مسلما فضای خطرناکی را در منطقه خاورمیانه ایجاد خواهد کرد که هم اکنون دستخوش تلاطمهای سیاسی گستردهای است.
اما عواقب هستهای شدن ایران به منطقه خاورمیانه محدود نخواهد شد. هستهای شدن ایران را شاید بتوان با قدرت گیری کمونیستها در چین و خارج شدن آن کشور از مدار متحدان غرب مقایسه کرد که سیاستگذاران را در واشنگتن در جستجوی دلایل و مسئولیت این تحول بدخیم به جان هم انداخت.
در هر صورت دستیابی ایران اسلامی به سلاح هستهای برای خاورمیانه و برای تمام جناحهای سیاسی در واشنگتن خطرناک خواهد بود.
«ری تکیه» در ادامه تحلیل خود که در روزنامه «واشنگتن پست» منتشر شده یادآوری میکند که امید غرب به این بوده که تحریم فن آوری و خرابکاری سرعت حرکت ایران در مسیر دستیابی به قدرت هستهای را کند کرده و بنابراین فرصت لازم را فراهم میکند تا به فکر یک استراتژی جدید بوده و یا به نوعی با ایران به توافق رسید.
اما برخلاف این تصورات، توانایی و امکانات عملی ایران در دو دهه اخیر از نظر کمی و کیفی افزایش یافته است.
تاریخ توسعه و دستیابی به قدرت هستهای در سطح جهان نشان میدهد که کشورهای با توان متوسط همگی با اتکا به کمک یک حامی خارجی توانستهاند به قدرت هستهای دست یابند.
چین فن آوری و تجهیزات لازم برای تولید سلاح هستهای و موشکهای دور برد را از اتحاد شوروی دریافت کرد. پاکستان به نوبه خود بخش اعظم اورانیوم غنی شده برای تولید بمب هستهای را از چین گرفت. اسرائیل راکتور هستهای و تاسیسات زیر زمینی تولید پلوتونیوم را از فرانسه دریافت کرد.
هند که همواره بر مستقل بودن برنامه هستهای خود میبالد یک راکتور هستهای از کانادا و تاسیسات آب سنگین را از آمریکا گرفت. آفریقای جنوبی که شرایط آن در دهه ۱۹۷۰ به خاطر تحریمهای بین المللی با ایران شباهت فراوانی داشت، تا حد زیادی به امکانات داخلی تکیه میکرد ولی در نهایت تریتیوم مورد نیاز برای بخش انفجاری سلاحهای هستهای را از اسرائیل دریافت کرد.
«ری تکیه» خاطر نشان میکند که با وجودیکه ایران برای ساخت یک راکتور هستهای از روسیه کمک گرفته ولی این تاسیسات نقش چندانی در تولید سلاح هستهای ندارد.
گذشته از دریافت برخی کمکهای فنی از عبدالقدیر خان دانشمند پاکستانی برای ساخت سانتریفوژهای قدیمی، حکومت ایران هیچگاه از حمایتهای خارجی برای تولید سلاح هستهای برخوردار نبوده است. در عین حال هیچ کشوری مثل ایران در زمینه برنامههای هستهای خود تا این حد تحت فشار و محاصره جامعه بین المللی نبوده است.
با این همه ایران توانسته است با موفقیت مراحل علمی و فنی لازم برای حرکت به سمت تولید سلاح هستهای را طی کرده و قصد دارد نسل جدیدی از سانتریفوژهای پیشرفتهتر را به خدمت بگیرد.
«ری تکیه» در ادامه مطلب خود در روزنامه «واشنگتن پست» یادآوری میکند که پس از پایان جنگ و دوران رکود علمی در دانشگاههای ایران، از اوایل دهه ۱۹۹۰ بسیاری از مراکز علمی و تحقیقاتی آن کشور از جمله دانشگاه صنعتی شریف احیا شده و سازمان انرژی اتمی از سوی دولت مورد توجه ویژهای قرار گرفت.
تمام جناحهای حکومتی از اصلاح طلبان گرفته تا گرایشهای تندرو و ارتجاعی، در مورد ضرورت پیشرفتهای فنی و علمی به خصوص مربوطه به برنامههای هستهای توافق نظر داشتند. به همین خاطر در دو دهه اخیر شاهد گسترش چشمگیر تحقیقات علمی در ایران هستیم و مراکز عملی و دانشگاهی در رشتههای فنی پیشرفت زیادی داشتهاند.
با وجود تمام تحریمها، حکومت ایران منابع مالی فراوانی را در اختیار مراکز علمی قرار داده و نسل جدیدی از دانشوران تربیت شدهاند که فارغ از مشاجرات جناحی پیشرفت علمی را یک ضرورت ملی برای ایران میدانند. در حقیقت حالت انزوا و فشار جامعه بین المللی بر ایران باعث تقویت این روحیه ناسیونالیستی در میان بخشی از دانشمندان ایرانی شده است.
اعضای اینجامعه علمی که معمولا از سوی نهادهای علمی غرب تحریم میشوند از ترور همکاران خود خشمگینتر شده و بر تلاشهای خود برای پیشرفت علمی مستقل ایران افزودهاند.
دانشمندان ایرانی به افزایش توانائیهای علمی و فنی ایران متعهد هستند و در این راستا فن آوریهای لازم را برای تولید بمب هستهای توسط حکومت جمهوری اسلامی فراهم میکنند.
«ری تکیه» در پایان تحلیل خود در روزنامه «واشنگتن پست» تاکید میکند که پیش بینی دقیق در مورد زمان دستیابی ایران به امکانات لازم برای تولید سلاح هستهای دشوار است ولی مسلما طی چند سال آینده ایران به این مرحله خواهد رسید. دستیابی یک حکومت دینی و متعرض به سلاح هستهای مسلما فضای خطرناکی را در منطقه خاورمیانه ایجاد خواهد کرد که هم اکنون دستخوش تلاطمهای سیاسی گستردهای است.
اما عواقب هستهای شدن ایران به منطقه خاورمیانه محدود نخواهد شد. هستهای شدن ایران را شاید بتوان با قدرت گیری کمونیستها در چین و خارج شدن آن کشور از مدار متحدان غرب مقایسه کرد که سیاستگذاران را در واشنگتن در جستجوی دلایل و مسئولیت این تحول بدخیم به جان هم انداخت.
در هر صورت دستیابی ایران اسلامی به سلاح هستهای برای خاورمیانه و برای تمام جناحهای سیاسی در واشنگتن خطرناک خواهد بود.