اپرا خوان ایرانی: هیچ پشتوانه ای در ایران برای خوانندگان وجود ندارد

خانم بنیادی می گوید: در ایران هیچ پشتوانه ای برای یک خواننده وجود ندارد چه برسد به اینکه آن خواننده یک زن هم باشد.


کمی آن طرف تر از جزایر مصنوعی دبی ، در هوایی بهاری و زیر نورافکن های یک گالری ، دختری به نام دنیا با اجرای قطعه (هابانرا) از اپرای (کارمن) مراسم را آغاز می کند.


دنیا بنیادی، اپرا خوانی ۲۳ ساله است که دو سال پیش در پی انصراف از دانشگاه علمی کاربردی تهران به دبی آمد.


«در ایران هیچ پشتوانه ای برای یک خواننده وجود ندارد چه برسد به اینکه آن خواننده یک زن باشد.»


این را دنیا در گردهمایی جمعی از ایرانیان در آستانه نوروز و در گالری کورتیارد و در حالی می گوید که به گفته خودش، دیگر هیچ تصمیمی برای بازگشت به وطن ندارد.


او که با دنیایی از امید به فردا و فرداهای دیگر، غربت نشین شده است در گفت وگو با رادیو فردا درباره دلایل حضورش در دبی می گوید: «عشق، علاقه و هدف من موسیقی کلاسیک بود ولی به من اجازه داده نمی شد که بخوانم. دانشجویان موسیقی نیاز دارند که اجرا داشته باشند و اگر چنین امکانی برای آنها وجود نداشته باشد دچارافسردگی می شوند.»


وی افزود: «من در دانشگاه علمی کاربردی تهران سه ترم آواز کلاسیک خواندم ولی دیدم که بهتر است دور موزیک را در ایران خط بکشم. استاد آواز من در آنجا خانم (هایکانوش) از ارمنستان بود که او هم پس از چند وقت تلاش در ایران کارش به دیوانگی کشید و برگشت به کشورش.»


آیا درآمدی هم از اپرا دارید ؟


من در اینجا هم در کنسرت های اپرا می خوانم و هم اینکه تعدادی شاگرد دارم که به آنها درس موسیقی می دهم. هر چند که درآمد این کار کم است ولی من روی آن حساب می کنم. بعضی وقت ها از سختی شرایط زندگی در دبی خسته می شوم و تصمیم می گیرم برگردم به ایران ولی سختی های اینجا را ترجیح می دهم تا اینکه آنجا باشم و آن شرایط سخت و افسرده کننده و دوستانی را ببینم که واقعا می خواهند پیشرفت کنند ولی هیچ اجازه ای به آنها داده نمی شود.


هدف شما از اینکه در این شرایط به قول خودتان سخت زندگی می کنید ولی ادامه می دهید چیست؟


در ایران هیچ پشتوانه ای برای یک خواننده وجود ندارد چه برسد به اینکه آن خواننده یک زن باشد. دوستان زیادی داشتم که بدون هیچ پشتوانه ای از ایران رفتند و در بدترین شرایط مشغول به درس خواندن شدند و الان خیلی کارها انجام می دهند تا بتوانند زندگیشان را بگذرانند. بعضی از این طفلکی ها نتوانستند شرایط سخت زندگی در خارج را تحمل کنند و به ایران برگشتند. ولی من نمی خواهم شکست بخورم و به همین خاطر به شدت تلاش می کنم تا به هدفم برسم. استعدادهای زیادی در بین خوانندگان زن در ایران داریم که هیچ کس آنها را نمی شناسد.



دنیا بنیادی: بعضی وقت ها از سختی شرایط زندگی در دبی خسته می شوم و تصمیم می گیرم برگردم به ایران ولی سختی های اینجا را ترجیح می دهم تا اینکه آنجا باشم و آن شرایط سخت و افسرده کننده را ببینم.

هدف من این است که به عنوان یک دختر ایرانی در دنیا شناخته شوم و یک خواننده بین المللی شوم تا از این طریق به دوستانم کمک کرده باشم و راه را برای آنها باز کرده باشم.


من به خاطر عشقم این کار را انجام می دهم و می دانم که این مستلزم زمان و شرایط سختی است که در آینده خواهم کشید.


آیا محیط هنری دبی خواسته های شما را برآورده می کند؟


من در دبی وقتی با اروپایی ها یا آسیایی ها برخورد می کنم، می بینم که واقعا برای موسیقی کلاسیک و اپرا ارزش قایل هستند. خیلی ها وقتی می بینند که من به زبان های مختلف اپرا می خوانم تعجب می کنند و اینکه به عنوان یک هنرمند برای آدم شخصیت قایل هستند.


ولی در ایران بیشتر مردم به عنوان سرگرمی به این موضوع نگاه می کنند و به همین خاطر نمی توانم در ایران هیچ آینده خوبی برای خودم متصور باشم.


البته دبی دانشگاه موسیقی ندارد و من الان در کلاس خصوصی یک استاد آواز از آفریقای جنوبی درسم را ادامه می دهم.


چند سال است که موسیقی کلاسیک را دنبال می کنید ؟


نزدیک به هفت سال . از ۱۶ سالگی در تهران شروع به یادگیری موسیقی زیر نظر تعدادی از اساتید خصوصی کردم. معلمان ایرانی من تعدادی از فارغ التحصیلان دانشگاه های اروپایی بودند و علاوه بر آن اساتیدی از ارمنستان هم داشتم.


در بین کارهایی که از شما منتشر شده است علاوه بر یک اثر ایرانی، آثاری به زبان های ایتالیایی ، انگلیسی و اسپانیایی هم شنیده می شود. آیا شما همه این زبان ها را می دانید؟


به خاطر سن کمی که دارم تا به حال نتوانستم همه این زبان ها را یاد بگیرم. ولی تلفظ ها و مفاهیم شعرهایی را که اجرا می کنم به خوبی می دانم. اپرا یک هنر ایتالیایی است و هر اپرا خوانی باید بتواند با این زبان قطعاتی را اجرا کند، ولی این به آن معنا نیست که فقط زبان ایتالیایی در این رشته شنیده می شود.


چرا به سراغ اپرا رفتید و راک یا پاپ را انتخاب نکردید؟


برادر من آهنگسازی می کرد و من از همان بچگی با موسیقی راک و متال آشنا شدم و به صورت علمی موسیقی را یاد گرفتم. من تقربا با همه سبک ها آشنا هستم ولی اپرا چیز دیگری است و این سبک کلاسیک حس خوبی به من می دهد و تشویق خواهرم و تعدادی از دوستان باعث شد که به این سمت کشیده شوم.


آیا تصمیم دارید که باز هم اپرای فارسی بخوانید ؟


من به تنهایی توان تولید یک اپرای فارسی را ندارم. این کار نیاز به دانش و حمایت اساتید دارد. موفقیت اپرای رستم و سهراب از استاد لوریس چکناواریان و همچنین اپرای مانی و مانا از استاد حسین دهلوی در جهان نشان می دهد که اگر این هنر کلاسیک به شیوه درستی در ایران انجام شود می تواند موفقیت آمیز باشد.


ولی باز این هم مربوط به آقایان است و کسی مثل من نه تنها نمی تواند این کار را بکند بلکه باید بگویم دسترسی به دانش و تولید اپرا در ایران بسیار سخت و طاقت فرساست و همین دلیل اصلی خروج من از ایران بود.


شما به قول خودتان به خاطر مشکلاتی که در راه هنر داشتید از ایران خارج شدید. دوستان و هم دانشگاهیان شما کارشان به کجا کشید ؟


در ایران هیچ شرایط خوبی برای خوانندگان زن وجود ندارد. خانم ها فقط می توانند کر بخوانند و به صوریت سولیست نمی توانند اجرا داشته باشند.


این واقعا یک معضل است. من دوستان خیلی با استعداد و هنرمندی دارم که نمی توانند هیچ کاری بکنند و فقط مانده اند و تحمل می کنند. واقعا این چیزها آدم را آزار می دهد. نوازندگان و خوانندگان خیلی خوبی که هیچ راه پیشرفتی ندارند. الان در ایران استعدادهای زیادی وجود دارند که به خاطر شرایط موجود هرز می روند.