هشتمين اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای روز پنجشنبه در شرايطی برگزار شد که روسيه، عضو اصلی سازمان، همچنان درگير مسائل ناشی از بحران گرجستان، و پاکستان عضو ناظر آن، بعد از کنار گذاشتن مشرف در شرف ورود به يک دوران سياسی تازه است.
سازمان همکاری شانگهای به ابتکار چين و با هدف توسعه همکاری های منطقه ای اقتصادی مابين کشورهای عضو در پانزدهم ماه ژوئن سال ۲۰۰۱ تشکيل شد. ديگر اعضاء اصلی پيمان عبارتند از روسيه، قزاقستان، قرقيزستان، تاجيکستان و ازبکستان. کشورهای هند، پاکستان، مغولستان، ترکمنستان، ايران و افغانستان نيز به عنوان ناظر در جلسات کنفرانس حضور پيدا می کنند.
تقليد از ناتو
تشکيل اين سازمان در ميانه راه به عنوان تلاشی در جهت قرار دادن شرق در برابر غرب معرفی شد. بعد ديگری از نتايج مورد نظر در تشکيل شانگهای که توجه ناظران را به خود معطوف داشت، اشتياق چين برای تاثير گذاری بيشتر بر روند تحولات سياسی جهان و ايفای نقش مهمتری در نظام بين الملل بود.
استقبال نسبی از اين سازمان طی سه چهار سال اوليه تشکيل آن موجب شد که حتی زمزمه هايی در جهت توسعه دامنه همکاری ها ی پيمان شانگهای و دادن بازوی نظامی به اين سازمان اقتصادی مطرح شود.
الگوی مورد نظر طراحان در اين زمينه، سازمان پيمان آتلانتيک شمالی بود که به رهبری آمريکا و با هدف دفاع از غرب در برابر کمونيسم شکل گرفته بود.
با اين و جود سازمان همکاری شانگهای از توسعه مورد انتظار و قرار گرفتن در موضع يک قدرت تاثير گذار جهانی باز ماند چنانکه به خصوص طی دو سال گذشته بيشتر به ايفای نقشی در اندازه يک باشگاه سياسی اکتفا کرده است.
در اين فاصله نه تنها اتحاد و همکاری سياسی بيشتری مابين اعضاء ديده نشده که حتی همکاری های اقتصادی اعضاء نيز در قالب قرار دادهای درون سازمانی با گذشته تغير چندانی نکرده است.
در موردعدم گسترش مورد انتظار پيمان شانگهای و باز ماندن آن از ايفای نقش موثرتر در عرصه جهانی و مالا ظاهر شدن در قالب يک قدرت سياسی – اقتصادی (و احتمالا دفاعی) جديد در عرصه جهانی دلايل متعددی ديده می شود.
تغيير مفاهيم قدرت
شايد از مهمترين اين دلايل تغيير محسوس در نظام بين الملل طی سال های پس از جنگ سرد و نزديکتر شدن منافع کشورهای بزرگ برای توسعه همکاری های بدون مرز است. در دنيای تازه، مفاهيم قدرت تغيير کرده و قدرت سياسی کشورها نيز امروزه بر خلاف سال های جنگ سرد، بدون گذر از مجاری نظامی، مستقيما از واژه های اقتصادی ترجمه می شود.
توسعه قدرت اقتصادی نيز متکی به حفظ بازار است که به نوبه خود رابطه تنگاتنک رقابتی ولی آزاد و بدون مرز را ايجاب می کند. در چنين محيطی تشکيل يک پيمان منطقه ای تازه با بازوی نظامی نه ممکن است و نه مطلوب.
از سوی ديگر کشورهای عضو همکاری های شانگهای دارای تفاوت ديدگاه های سياسی در عرصه جهانی و اختلاف در سطح قدرت اقتصادی اند. اين تفاوت ها تبديل شانگهای به يک قدرت اقتصادی تازه شبيه جامعه اقتصادی اروپا را نيز مانع می شود.
در داخل پيمان آتلانتيک شمالی بين اعضاء تضاد های امنيت ملی و تقابل ديده نمی شود. اين تقابل مابين پاکستان و هند که هر لحظه ممکن است بر سر کشمير به جنگ تازه ای کشيده شوند به روشنی ديده می شود. روابط بين افغانستان و پاکستان دوستانه تر از روابط فی مابين دهلی و اسلام آباد نيست.
ترس آسيايی ها از مسکو
با پيش آمدن ماجرای گرجستان، اينک کشورهای آسيای مرکزی که تمامی جمهوری های سابق اتحاد شوروی اند نسبت به استقلال و آينده سياسی خود نگران تر از پيش شده اند.
اگر تا سه سال قبل نگرانی تاجيکستان، ميزبان هشتمين اجلاس شانگهای، مداخلات و تحريکات نظامی و سياسی ازبکستان بود، اينک مداخلات مسکو در دوشنبه نگران کننده تر به نظر می رسد.
اگر گرجستان بهای همکاری با غرب و ايفای نقش در تامين مسير انتقال انرژی قفقاز به اروپا را با تجزيه خاک خود می پردازد، قزاقستان که دارای مرزهای طولانی تر با روسيه و همکاری های نزديکتر با آمريکا و منابع بسيار با اهميت تر نفت است بايد بيش از گرجستان نگران شود و يا خود را برای افزايش مداخلات روسيه و باج دادن بيشتر به مسکو آماده سازد.
در اين شرايط، چين هم چندان از قرار گرفتن کنار روسيه راضی به نظر نمی رسد. سکوت معنی دار پکن در طول ماجرای گرجستان نشانه نارضايی پکن از اقدام نظامی اخير مسکو در منطقه قفقاز است.
در نگاه چين، سازمان همکاری شانگهای که بايد با حضور روسيه ای در اندازه ای کوچکتر و بدون دندان نظامی تا حدودی قاتق نان می شد، بعد از ماجرای گرجستان تا حدودی بلای جان شده است.
طبيعتا غرب هم که از ابتدا، پيشگامی چين در تاسيس اين پيمان را اقدامی در جهت قدرت نمايی سياسی پکن تلقی می کرد و حتی به گونه ای نسبت به شکل دادن آن ابراز ناخوشنودی نيز کرده بود، اينک با به روی آب آمدن باز دارنده های طبيعی در برابر پيمان شانگهای احساس رضايت بيشتری داد.
انتظارات جمهوری اسلامی
در اين ميان، سرگشته تر از کليه اعضاء دائم و يا ناظر پيمان شانگهای، دولت جمهوری اسلامی است که در ابتدا تصور می کرد حضور در پيمان به انزوای سياسی آن تا حدود زيادی پايان خواهد داد.
از ديدگاه جمهوری اسلامی، قدرت گرفتن پيمان شانگهای می توانست بار ديگر شرايط دوران جنگ سرد و تجديد دنيای دو قطبی را موجب شود. پيمان شانگهای در نهايت برای تهران يک سپر دفاعی تلقی می شد. ولی مشکل اوليه اينجا بود که پکن و ساير اعضاء اصلی پيمان آمادگی پذيرفتن ايران را نداشتند.
رغبت برای قبول ايران در زمره اعضاء اصلی پيمان شانگهای – به خصوص با ادامه در گيری بر سر برنامه اتمی ايران- امروز کمتر از پيش نيز شده است.
با اين وجود دولت کنونی ايران به خصوص رييس جمهور آن که در اختيار گرفتن هر تريبون تازه برای ظاهر شدن و تبليغ شخصی را فرصتی مغتنم تلقی می کند، حتی در کسوت ناظر نيز با رغبت در اجلاس شهر دوشنبه ظاهر شده است.