«تمامی کتاب های درسی در سال آینده تغییر می کند.» این خبری است که وزیر آموزش و پروش داده است. آیا این تغییرات در راستای اسلامی تر کردن مدارس کشور است؟
رادیو فردا در گفت و گو با سعید پیوندی، استاد جامعه شناسی دانشگاه پاریس این موضوع را بررسی کرده است.
رادیو فردا: این تغییر کتب درسی با چه قصد و نیتی صورت می گیرد؟
سعید پیوندی: در سال گذشته شايد هيچ کشوری مانند ايران اين همه شاهد تغيير در کتاب های درسی نبوده و بخش مهمی از اين تغييرات هم مربوط است به مسائل سياسی و ايدئولوژيک يا مسائلی که با دوره ای خاص از زندگی جمهوری اسلامی ارتباط داشته است. مثلا زمانی جنگ بوده و زمانی چيزهای ديگر و تغييرات در کتاب های درسی بيشتر از اين مسائل تبعيت کرده است.
در واقع می توان گفت در اين تغييرات کمتر مشکلات اساسی آموزشی ايران، نيازهای بچه ها و به روز شدن مطالب درسی در نظر بوده تا دغدغه هايی که به حکومت مربوط بوده است و اين نکته منفی در تغييرات کتاب های درسی است که در گذشته هم بارها مشاهده شده است و هر بار که يک وزير عوض می شود قصدش اين است که کتاب های درسی را عوض کند.
عوض کردن کتاب های درسی مستلزم کار و مطالعات زياد و مستلزم آموزش مداوم معلمان و آماده کردن زمينه برای اين تغيير است. اما متاسفانه بيشتر مواقع اين تغييرات بدون مطالعه انجام شده و در نتيجه اين تغييرات در جهت نيازهای واقعی مدارس يا نيازهای واقعی نظام آموزشی جامعه ايران نيست، بلکه بيشتر در خدمت سياست های حکومت است.
سال گذشته آقای احمدی نژاد سندی را امضا کرد تحت عنوان «تحول در آموزش و پرورش با هدف اسلامی تر کردن مدارس کشور». آيا تغيير کتب درسی در راستای اسلامی تر کردن فضای مدارس است؟
می توان گفت بيشترين توجهی که در يکی دو سال گذشته به تغيير کتاب های درسی شده در راستای اسلامی تر کردن آن بوده است. سندی که شما به آن اشاره کرديد و بر طبق گفته های وزير آموزش و پرورش، تغيير کتاب های درسی به اين سمت گرايش دارد ولی معلوم نيست اسلامی تر کردن به چه معنا است.
يعنی چه بخشی از کتاب های درسی کم اسلامی است يا به اندازه کافی اسلامی نيست و قرار است چه تغييری به وجود آيد که از اين هم اسلامی تر شود. با توجه به اين که کتاب های درسی ايران يکی از ايدئولوژی زده ترين و دينی ترين کتاب های تمام دنيا است.
اگر در همه دنيا آموزش دينی محدود می شود به کتاب های دينی، اما در ايران کتاب های ديگر از جمله بخش مهمی از کتاب های تاريخ و تعليمات اجتماعی يا کتاب فارسی در ارتباط با مسائل دينی است. من نمی دانم از اين هم اسلامی تر شدن، چه معنايی می تواند داشته باشد.
آقای پيوندی! آيا تغيير کتب درسی به اين معنا است که نظام آموزشی ايران در تلاش خود برای تحميل الگوهای رفتاری خاص و جهان بينی خاص دينی خود موفق نبوده است؟
می توان به نوعی اين گونه تفسير کرد، ولی به نظر من در عين حال می توان گفت شايد معنا و مفهومی که اين آموزش دينی دارد با تغييراتی که در حکومت به وجود می آيد تغيير می کند.
هر دوره يک رئيس جمهور و وزير جديد می آيد اين مفهوم و تلقی عوض می شود و از نو بحث اسلامی تر کردن يا عوض شدن کتاب های درسی مطرح می شود. مشکل اين است که ما از يک ديد بلند مدت راهبردی در مورد آموزش محروم هستيم و مقطعی و به طور سليقه ای در مورد نظام آموزشی و کتاب های درسی عمل می شود.
مشکل نظام آموزشی ايران کجاست و آيا با اسلامی ترکردن کتب درسی يا محيط آموزشی تمام مشکلات نظام آموزشی ايران حل می شود؟
مشکل نظام آموزشی ما درست عکس اين امر است. يعنی همه تحقيقات ميدانی جدی و مستقلی که در ايران انجام شده نشان می دهد بيش از حد اسلامی و دينی و بسته بودن نظام آموزشی يکی از دلايل مشکلات اساسی است، به خصوص فاصله ای که جوان ها از گفتمان اين نظام دارند و تفاوت رفتار جوان ها با نظام ارزشی مدارس و کتاب های درسی.
حال به جای اين که فکر کنند چرا اين ها در جامعه اثر نمی گذارد و اين همه درمقابل آن مقاومت می شود، درست در جهت عکس حرکت می کنند و می خواهند باز هم مدارس و کتاب ها را اسلامی تر کنند.
من فکر می کنم مشکل اساسی ايران اين است که بيش از حد نظام آموزشی و کتب درسی اسلامی و دينی است و همين امر باعث زدگی و دور شدن جوان ها از دين و آموزش دينی می شود.
رادیو فردا در گفت و گو با سعید پیوندی، استاد جامعه شناسی دانشگاه پاریس این موضوع را بررسی کرده است.
رادیو فردا: این تغییر کتب درسی با چه قصد و نیتی صورت می گیرد؟
سعید پیوندی: در سال گذشته شايد هيچ کشوری مانند ايران اين همه شاهد تغيير در کتاب های درسی نبوده و بخش مهمی از اين تغييرات هم مربوط است به مسائل سياسی و ايدئولوژيک يا مسائلی که با دوره ای خاص از زندگی جمهوری اسلامی ارتباط داشته است. مثلا زمانی جنگ بوده و زمانی چيزهای ديگر و تغييرات در کتاب های درسی بيشتر از اين مسائل تبعيت کرده است.
در واقع می توان گفت در اين تغييرات کمتر مشکلات اساسی آموزشی ايران، نيازهای بچه ها و به روز شدن مطالب درسی در نظر بوده تا دغدغه هايی که به حکومت مربوط بوده است و اين نکته منفی در تغييرات کتاب های درسی است که در گذشته هم بارها مشاهده شده است و هر بار که يک وزير عوض می شود قصدش اين است که کتاب های درسی را عوض کند.
اگر در همه دنيا آموزش دينی محدود می شود به کتاب های دينی، اما در ايران کتاب های ديگر از جمله بخش مهمی از کتاب های تاريخ و تعليمات اجتماعی يا کتاب فارسی در ارتباط با مسائل دينی است. من نمی دانم از اين هم اسلامی تر شدن، چه معنايی می تواند داشته باشد.
سعید پیوندی
عوض کردن کتاب های درسی مستلزم کار و مطالعات زياد و مستلزم آموزش مداوم معلمان و آماده کردن زمينه برای اين تغيير است. اما متاسفانه بيشتر مواقع اين تغييرات بدون مطالعه انجام شده و در نتيجه اين تغييرات در جهت نيازهای واقعی مدارس يا نيازهای واقعی نظام آموزشی جامعه ايران نيست، بلکه بيشتر در خدمت سياست های حکومت است.
سال گذشته آقای احمدی نژاد سندی را امضا کرد تحت عنوان «تحول در آموزش و پرورش با هدف اسلامی تر کردن مدارس کشور». آيا تغيير کتب درسی در راستای اسلامی تر کردن فضای مدارس است؟
می توان گفت بيشترين توجهی که در يکی دو سال گذشته به تغيير کتاب های درسی شده در راستای اسلامی تر کردن آن بوده است. سندی که شما به آن اشاره کرديد و بر طبق گفته های وزير آموزش و پرورش، تغيير کتاب های درسی به اين سمت گرايش دارد ولی معلوم نيست اسلامی تر کردن به چه معنا است.
يعنی چه بخشی از کتاب های درسی کم اسلامی است يا به اندازه کافی اسلامی نيست و قرار است چه تغييری به وجود آيد که از اين هم اسلامی تر شود. با توجه به اين که کتاب های درسی ايران يکی از ايدئولوژی زده ترين و دينی ترين کتاب های تمام دنيا است.
اگر در همه دنيا آموزش دينی محدود می شود به کتاب های دينی، اما در ايران کتاب های ديگر از جمله بخش مهمی از کتاب های تاريخ و تعليمات اجتماعی يا کتاب فارسی در ارتباط با مسائل دينی است. من نمی دانم از اين هم اسلامی تر شدن، چه معنايی می تواند داشته باشد.
آقای پيوندی! آيا تغيير کتب درسی به اين معنا است که نظام آموزشی ايران در تلاش خود برای تحميل الگوهای رفتاری خاص و جهان بينی خاص دينی خود موفق نبوده است؟
می توان به نوعی اين گونه تفسير کرد، ولی به نظر من در عين حال می توان گفت شايد معنا و مفهومی که اين آموزش دينی دارد با تغييراتی که در حکومت به وجود می آيد تغيير می کند.
هر دوره يک رئيس جمهور و وزير جديد می آيد اين مفهوم و تلقی عوض می شود و از نو بحث اسلامی تر کردن يا عوض شدن کتاب های درسی مطرح می شود. مشکل اين است که ما از يک ديد بلند مدت راهبردی در مورد آموزش محروم هستيم و مقطعی و به طور سليقه ای در مورد نظام آموزشی و کتاب های درسی عمل می شود.
مشکل نظام آموزشی ايران کجاست و آيا با اسلامی ترکردن کتب درسی يا محيط آموزشی تمام مشکلات نظام آموزشی ايران حل می شود؟
مشکل نظام آموزشی ما درست عکس اين امر است. يعنی همه تحقيقات ميدانی جدی و مستقلی که در ايران انجام شده نشان می دهد بيش از حد اسلامی و دينی و بسته بودن نظام آموزشی يکی از دلايل مشکلات اساسی است، به خصوص فاصله ای که جوان ها از گفتمان اين نظام دارند و تفاوت رفتار جوان ها با نظام ارزشی مدارس و کتاب های درسی.
حال به جای اين که فکر کنند چرا اين ها در جامعه اثر نمی گذارد و اين همه درمقابل آن مقاومت می شود، درست در جهت عکس حرکت می کنند و می خواهند باز هم مدارس و کتاب ها را اسلامی تر کنند.
من فکر می کنم مشکل اساسی ايران اين است که بيش از حد نظام آموزشی و کتب درسی اسلامی و دينی است و همين امر باعث زدگی و دور شدن جوان ها از دين و آموزش دينی می شود.