به گفته دريادار سياوش جره، معاون عمليات نيروی دريایی ارتش ایران، دو يگان موشک انداز اين نيرو برای تحکيم روابط ايران و روسيه به بندر آستراخان، پايگاه اصلی ناوگان روسيه در دريای خزر، اعزام شدهاند.
به گزارش خبرگزاری ايتارتاس، ناوچههای موشک انداز پيکان و جوشن روز جمعه، هفتم تير ماه، برای يک بازديد چهار روزه در اسکله نظامی شماره ۱۷ بندر آستراخان پهلو خواهند گرفت ودر چارچوب اين بازديد دوستانه، قرار است علاوه بر ديد و بازديد فرماندهان يگانهای ايران با شماری از افسران بلندپايه ناوگان روسيه ، ملوانان ايرانی نيز از مراکز نظامی و بندری آستراخان ديدن کنند.
دريادار جره با تاکيد بر اينکه دريای خزر «دريای صلح و آرامش» است، گفت: نمايش اقتدار دريایی، ارتقاء سطح دانش و تجربه اندوزی پرسنل يگان های ياد شده، اعلام پيام صلح و دوستی به روسيه و ديگر کشورهای پيرامون دريای خزر از اهداف اصلی اعزام اين ناو گروه به آستراخان است.
گرچه اين اولين بار است که يگانهای ايرانی به آستراخان اعزام شده اند ولی در راستای تعاملات نظامی ايران و روسيه، ناوهای روسی در چند سال گذشته بارها در بنادر ايران در دريای خزر و خليج فارس پهلو گرفتهاند.
در سال ۱۳۸۶ ناو موشک انداز «تاتارستان» همراه با دو يگان ديگر به بندر انزلی سفر کرد. در اواخر آذر ۱۳۹۱، ناوشکن «مارشال شاپوشينکُف» در بندرعباس پهلو گرفت و درارديبهشت امسال يک ناو گروه روسی از مجموعه ناوگان اقيانوس آرام روسيه به نام های ناوشکن «آدميرال پانته لِیِف» و ناوهای ضد زير دريایی «پِرِسوِت» و «نِوِلسکوی» با ۷۱۲ خدمه از بندر عباس بازديد کردند.
خزر، دريای «صلح و آرامش»؟
در دودهه گذشته که گفتوگوها بر سر رژيم حقوقی و ديگر مسائل مربوط به دريای خزر ادامه داشته است، مقامهای کشورهای حاشيه اين دريا، از جمله ايران، بارها خزر را دريای صلح و آرامش ناميدهاند و حتی از غيرنظامی کردن اين گستره آبی سخن به ميان آوردهاند. اما اين ادعاها مبتنی بر واقعيات موجود در منطقه نيست. جدا از اختلافات ريشه دار کشورهای پيرامون اين دريا بر سر رژيم حقوقی آن، دريای خزر به عنوان يک دريای استراتژيک، به مثابه يک بشکه باروت است که ذخيره غنی نفت و گاز خفته در بستر آن، مستعد افروختن آتش رقابتهای منطقه ای است و يکی از نشانههای اين رقابت، مسابقه تسليحاتی در دريای خزر است – مسابقهای که بر خلاف اعلان مواضع پيشين بسياری از مقامهای پنج کشور حاشیه خزر در مورد پرهيز از گسترش رقابتهای نظامی در اين دريا، با سرعتی بيش از پيش ادامه دارد.
نتايج تبادل نظرها، نشستها و گفتوگوهای مکرر مقامهای پنج کشورحاشيه خزر در دو دهه گذشته نشان میدهد که بيشتر مسائل مربوط به اين دريا همچنان به قوت خود باقی است و به همين جهت اين کشورها با تقويت امکانات نظامیشان تلاش دارند که منافع خود را در دريای خزر بيمه کنند.
بر پايه يک بررسی انجام گرفته در سال ۲۰۰۹ از سوی «اداره اطلاعات انرژی آمريکا»، ذخيره نفت قابل استحصال دريای خزر ۲۵۰ ميليارد بشکه و ذخيره بالقوه آن ۲۰۰ ميليارد بشکه بر آورد شده است. همين بررسی ميزان گاز طبيعی قابل استخراج اين دريا را ۲/۹ تريليون متر مکعب تعيين کرده است. در مجموع دريای خزر با در اختيار داشتن بين دو تا شش درصد از ذخاير نفت و بين شش تا ۱۰ درصد از ذخاير گاز جهان، پس از خليج فارس در رتبه دوم جهان قرار دارد.
در رابطه با رژيم حقوقی دريای خزر، موضع ايران بر اين مبناست که اين دريا بين پنج کشور ساحلی به طور مساوی تقسيم شود و فرماندهان نظامی ايران، از جمله دريادار حبيب الله سياری، بارها اعلام کردهاند که ۲۰ درصد سهم ايران در دريای خزر تحت کنترل نيروی دريایی ارتش است. اين خواست ايران با موضع روسيه و ديگر کشورهای دريای خزر که سهم ايران را ۱۳ درصد (گستره بين خط ساحلی ايران و خط فرضی آستارا – حسينقلیخان) میدانند مغايرت دارد.
روند نظامی شدن دريای خزر
روسيه اولين کشوری است که در دهه نود میلادی تقويت نيروهايش را در اين دريا آغاز کرد و در پی آن، ايران و ديگر کشورهای پيرامون خزر به اين کار همت گماشتند. روسيه سه پايگاه دريایی در سواحل دريای خزر دارد و ناوگان آن با ۱۴۸ شناور بزرگترين قدرت دريایی در اين گستره آبی است، گو اينکه عمر بسياری از ناوها و ناوچههای اين ناوگان بيش از ۳۰ سال است.
با اين حال، آدميرال ولاديمير ويسوتسکی، فرمانده وقت نيروی دريایی روسيه در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که تا سال ۲۰۲۰ شانزده فروند ناو جديد مجهز به جديدترين سامانههای موشکی به ناوگان خزر خواهند پيوست. اين فرمانده ارتش روسيه همچنين با تاکيد بر تقويت يگانهای موشکی و هوایی روسيه در منطقه خزر گفت: هدف از اين کار ارتقا سطح امنيت فعاليتهای اقتصادی شرکتهای روسی در اين منطقه است.
بعد از روسيه، ايران با ۹۰ شناور بزرگ و کوچک در دريای خزر دومين قدرت اين دريا است. سال گذشته فرماندهان نيروی دريایی ايران اعلام کردند که جمهوری اسلامی در نظر دارد ۷۵ فروند شناور ديگر به يگانهای فعال در خزر بيافزايد.
به گفته دريا دار عباس زمينی، معاون فنی نيروی دريایی ارتش، شماری از زير درياییهای سبک اين نيرو نيز به يگانهای دريای خزر خواهند پيوست. اضافه بر اين، ناوشکن جماران-۲ در اسفند ماه سال گذشته در بندر انزلی به آب انداخته شد و قرار است در اواسط سال جاری پس از طی آزمايشهای نهایی عملياتی شود.
در اين ميان، قزاقستان با طولانیترين مرز آبی در خزر بر آن است تا حضور خود را در اين دريا افزايش دهد. نيروی دريایی اين کشور که در سال ۲۰۰۳ تاسيس شد با استعداد ۳۰۰۰ نفر ۱۴ ناوچه برای گشت ساحلی دارد و به گفته دريادار ژانداربيک ژانزاکُف، فرمانده نيروی دريایی قزاقستان، بودجه اين نيرو در عرض سه سال گذشته، هر سال سه برابر افزايش يافته است.
آمريکا در تشکيل زير ساختهای نيروی دريایی قزاقستان به اين کشور کمک میکند و سالانه شماری از پرسنل نيروی دريایی قزاقستان برای آموزش و کسب تجربه به ناوگان پنجم آمريکا در خليج فارس اعزام میشوند. آلمان و ترکيه نيز کمکهایی را به نيروی دريایی قزاقستان ارزانی داشتهاند.
به رغم اين کمکها، قزاقستان و روسيه در سپتامبر ۲۰۱۱ يک رزمايش مشترک با شرکت يگانهای دريایی، هوایی و زمينی دو کشور با هدف جلوگيری از تهديدات احتمالی عليه تاسيسات نفتیشان برگزار کردند.
جمهوری آذربايجان نيز با تکيه به روابط حسنهاش با آمريکا و ترکيه قصد دارد که بنيه دريایی خود را تقويت کند. اين کشور با به ارث بردن يک ناو فريگيت و هشت مين روب از اتحاد جماهير شوروی، در عرض سالهای گذشته ۳۰ قايق گشتی از ترکيه و سه قايق مشابه از آمريکا دريافت کرده است.شمار پرسنل نيروی دريایی اين کشور ۲۵۰۰ نفر است.
نيروی دريایی ترکمنستان کوچکترين نيرو در دريای خزر است. اين نيرو با داشتن پنج قايق، در سال ۲۰۰۸ با خريدن سه ناوچه موشک انداز و دو قايق گشتی از روسيه و سازماندهی گارد ساحلیاش، شمار پرسنل خود را از ۷۰۰ نفر به ۲۰۰۰ نفر افزايش داده است. قربانقلی بِردی محمد اف، ریيس جمهوری ترکمنستان، دانشکده دريایی اين کشور را در سال ۲۰۱۰ افتتاح کرد و قرار است پايگاه تازه اين کشور در بندر ترکمن باشی در سال ۲۰۱۵ به بهرهبرداری برسد. در سپتامبر سال گذشته ترکمنستان برای اولين بار يک رزمايش دريایی برگزار کرد.
همزمان با اين اقدامات، ترکمنستان بر پايه قراردادی که با يک کارخانه کشتی سازی در ترکيه بسته است در آينده نزديک دو فروند ناوچه تندرو و هشت فروند ناوچه موشک انداز از اين کشور دريافت خواهد کرد. اين ناوچهها در صورت رضايت روسيه از راه دريا به ترکمنستان فرستاده خواهند شد.
روسيه آبراه استراتژيک ولگا – دُن، تنها کانالی که دريای خزر را از طريق دريای آزوف در شرق دريای سياه به آبهای آزاد وصل میکند، در اختيار دارد و بدون رضايت روسيه هيچ کشتی خارجی نمیتواند از طريق اين گلوگاه وارد دريای خزر شود، گو اينکه کانال ياد شده محدويتهایی نيز دارد و عمق آب در برخی نقاط آن از چهار متر تجاوز نمیکند و به همين جهت نمیتواند پذيرای کشتیهای بيش از ۵۰۰۰ تن باشد.
نگرانیهای روسيه، علل نظامی شدن خزر
در سالهای اخير دريای خزر و منابع غنی نفت و گاز آن توجه بسياری از قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای را به خود جلب کرده و بر اهميت ژئوپليتيک آن افزوده است. در حال حاضر کشورهای پيرامون دريای خزر، به جز ايران، در کانون توجه فعاليتهای اقتصادی و ديپلماتيک قرار گرفتهاند و شرکتهای عمده نفتی از جمله «شورون» و «بی پی» در اين منطقه حضور گستردهای دارند.
روسيه با آگاهی به اينکه در ده پانزده سال آينده دريای خزر میتواند به پلی بين کشورهای خاورميانه، آسيای مرکزی و کشورهای اروپایی تبديل شود، نگران آن است که گفتوگوهای مکرر و بی سرانجام در مورد رژيم حقوقی اين دريا، تعادل قوا را در منطقه تغيير دهد و مهمترين نگرانی روسيه حضور فزاينده کشورهای غربی به ويژه آمريکا در اين منطقه است- منطقهای که روسيه آن را حيات خلوت خود میداند.
فعاليت ناتو در اين منطقه و کمکهای نظامی آمريکا به جمهوری آذربايجان و قزاقستان بخشی از نگرانیهای روسيه است. دريای خزر و مسائل راهبردی، اقتصادی، سياسی و زيست محيطی آن يکی از چالشهای بزرگی است که فراروی مسکو قرار دارد. اما به گفته جيمز بيکر، وزير خارجه پيشين آمريکا، «دريای خزر [برای مسکو] يک مسئله اقتصادی يا زمين شناسی و يا فنی نيست، بلکه يک مسئله تمام عيار ژئوپليتيکی است».
روسيه در دريای خزر سياست دو سويهای را دنبال میکند. اين کشور در حالی که خواستار حل مسائل اين دريا از طريق ديپلماسی است، همزمان توان خود را در خزر افزايش میدهد تا برتری دريایی و نقش تعيين کنندهاش را حفظ نمايد و اراده خود را در صورت لزوم به ديگر کشورهای حاشيه خزر تحميل کند.
حاصل اين سياست ونقش پر رنگ روسيه در روند نظامی شدن دريای خزر و ميل اين کشور به داشتن تسلط در خزر توام با ديدگاهها و ادعاهای متضاد در مورد تقسيم اين دريا، بی اعتمادی کشورهای حاشيه خزر را به يکدیگر افزايش داده و با تشديد روند نظامی گری و ارتش آرایی در اين دريا، صحنه را برای يک درگيری بالقوه آماده کرده است. در اين ميانه حضور و نفوذ بازيگران فرا منطقهای در حوزه خزر که در شراکت با برخی از کشورهای منطقه، منافع استراتژيک، سياسی و اقتصادی خود را دنبال میکنند مزيد بر علت شده و بر پيچيدگی تعامل کشورهای پيرامون خزر افزوده است.
سياست ايران در دريای خزر نيز بیشباهت به سياست دو سويه روسيه نيست. به رغم ديدگاههای متفاوت ايران و روسيه در مورد مرزهای جفرافيایی و رژيم حقوقی دريای خزر، جمهوری اسلامی ضمن شرکت و همراهی با مذاکرات و حتی حمايت از «تفاهم نامه همکاری در زمينه امنيت دريای خزر» که در نوامبر ۲۰۱۰ از سوی سران پنج کشور حاشيه خزر امضا شد ، توان نظامی خود را در اين دريا افزايش میدهد و برای رسيدن به منافع ۲۰ درصدی خود، در آبهای مورد ادعای جمهوری آذربايجان به فعاليتهای اکتشافی دست زده است.
به گزارش خبرگزاری ايتارتاس، ناوچههای موشک انداز پيکان و جوشن روز جمعه، هفتم تير ماه، برای يک بازديد چهار روزه در اسکله نظامی شماره ۱۷ بندر آستراخان پهلو خواهند گرفت ودر چارچوب اين بازديد دوستانه، قرار است علاوه بر ديد و بازديد فرماندهان يگانهای ايران با شماری از افسران بلندپايه ناوگان روسيه ، ملوانان ايرانی نيز از مراکز نظامی و بندری آستراخان ديدن کنند.
دريادار جره با تاکيد بر اينکه دريای خزر «دريای صلح و آرامش» است، گفت: نمايش اقتدار دريایی، ارتقاء سطح دانش و تجربه اندوزی پرسنل يگان های ياد شده، اعلام پيام صلح و دوستی به روسيه و ديگر کشورهای پيرامون دريای خزر از اهداف اصلی اعزام اين ناو گروه به آستراخان است.
گرچه اين اولين بار است که يگانهای ايرانی به آستراخان اعزام شده اند ولی در راستای تعاملات نظامی ايران و روسيه، ناوهای روسی در چند سال گذشته بارها در بنادر ايران در دريای خزر و خليج فارس پهلو گرفتهاند.
در سال ۱۳۸۶ ناو موشک انداز «تاتارستان» همراه با دو يگان ديگر به بندر انزلی سفر کرد. در اواخر آذر ۱۳۹۱، ناوشکن «مارشال شاپوشينکُف» در بندرعباس پهلو گرفت و درارديبهشت امسال يک ناو گروه روسی از مجموعه ناوگان اقيانوس آرام روسيه به نام های ناوشکن «آدميرال پانته لِیِف» و ناوهای ضد زير دريایی «پِرِسوِت» و «نِوِلسکوی» با ۷۱۲ خدمه از بندر عباس بازديد کردند.
خزر، دريای «صلح و آرامش»؟
در دودهه گذشته که گفتوگوها بر سر رژيم حقوقی و ديگر مسائل مربوط به دريای خزر ادامه داشته است، مقامهای کشورهای حاشيه اين دريا، از جمله ايران، بارها خزر را دريای صلح و آرامش ناميدهاند و حتی از غيرنظامی کردن اين گستره آبی سخن به ميان آوردهاند. اما اين ادعاها مبتنی بر واقعيات موجود در منطقه نيست. جدا از اختلافات ريشه دار کشورهای پيرامون اين دريا بر سر رژيم حقوقی آن، دريای خزر به عنوان يک دريای استراتژيک، به مثابه يک بشکه باروت است که ذخيره غنی نفت و گاز خفته در بستر آن، مستعد افروختن آتش رقابتهای منطقه ای است و يکی از نشانههای اين رقابت، مسابقه تسليحاتی در دريای خزر است – مسابقهای که بر خلاف اعلان مواضع پيشين بسياری از مقامهای پنج کشور حاشیه خزر در مورد پرهيز از گسترش رقابتهای نظامی در اين دريا، با سرعتی بيش از پيش ادامه دارد.
نتايج تبادل نظرها، نشستها و گفتوگوهای مکرر مقامهای پنج کشورحاشيه خزر در دو دهه گذشته نشان میدهد که بيشتر مسائل مربوط به اين دريا همچنان به قوت خود باقی است و به همين جهت اين کشورها با تقويت امکانات نظامیشان تلاش دارند که منافع خود را در دريای خزر بيمه کنند.
بر پايه يک بررسی انجام گرفته در سال ۲۰۰۹ از سوی «اداره اطلاعات انرژی آمريکا»، ذخيره نفت قابل استحصال دريای خزر ۲۵۰ ميليارد بشکه و ذخيره بالقوه آن ۲۰۰ ميليارد بشکه بر آورد شده است. همين بررسی ميزان گاز طبيعی قابل استخراج اين دريا را ۲/۹ تريليون متر مکعب تعيين کرده است. در مجموع دريای خزر با در اختيار داشتن بين دو تا شش درصد از ذخاير نفت و بين شش تا ۱۰ درصد از ذخاير گاز جهان، پس از خليج فارس در رتبه دوم جهان قرار دارد.
بر پايه يک بررسی انجام گرفته در سال ۲۰۰۹ از سوی «اداره اطلاعات انرژی آمريکا»، ذخيره نفت قابل استحصال دريای خزر ۲۵۰ ميليارد بشکه و ذخيره بالقوه آن ۲۰۰ ميليارد بشکه بر آورد شده است. همين بررسی ميزان گاز طبيعی قابل استخراج اين دريا را ۲/۹ تريليون متر مکعب تعيين کرده است. در مجموع دريای خزر با در اختيار داشتن بين دو تا شش درصد از ذخاير نفت و بين شش تا ۱۰ درصد از ذخاير گاز جهان، پس از خليج فارس در رتبه دوم جهان قرار دارد.
روند نظامی شدن دريای خزر
روسيه اولين کشوری است که در دهه نود میلادی تقويت نيروهايش را در اين دريا آغاز کرد و در پی آن، ايران و ديگر کشورهای پيرامون خزر به اين کار همت گماشتند. روسيه سه پايگاه دريایی در سواحل دريای خزر دارد و ناوگان آن با ۱۴۸ شناور بزرگترين قدرت دريایی در اين گستره آبی است، گو اينکه عمر بسياری از ناوها و ناوچههای اين ناوگان بيش از ۳۰ سال است.
با اين حال، آدميرال ولاديمير ويسوتسکی، فرمانده وقت نيروی دريایی روسيه در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که تا سال ۲۰۲۰ شانزده فروند ناو جديد مجهز به جديدترين سامانههای موشکی به ناوگان خزر خواهند پيوست. اين فرمانده ارتش روسيه همچنين با تاکيد بر تقويت يگانهای موشکی و هوایی روسيه در منطقه خزر گفت: هدف از اين کار ارتقا سطح امنيت فعاليتهای اقتصادی شرکتهای روسی در اين منطقه است.
بعد از روسيه، ايران با ۹۰ شناور بزرگ و کوچک در دريای خزر دومين قدرت اين دريا است. سال گذشته فرماندهان نيروی دريایی ايران اعلام کردند که جمهوری اسلامی در نظر دارد ۷۵ فروند شناور ديگر به يگانهای فعال در خزر بيافزايد.
به گفته دريا دار عباس زمينی، معاون فنی نيروی دريایی ارتش، شماری از زير درياییهای سبک اين نيرو نيز به يگانهای دريای خزر خواهند پيوست. اضافه بر اين، ناوشکن جماران-۲ در اسفند ماه سال گذشته در بندر انزلی به آب انداخته شد و قرار است در اواسط سال جاری پس از طی آزمايشهای نهایی عملياتی شود.
در اين ميان، قزاقستان با طولانیترين مرز آبی در خزر بر آن است تا حضور خود را در اين دريا افزايش دهد. نيروی دريایی اين کشور که در سال ۲۰۰۳ تاسيس شد با استعداد ۳۰۰۰ نفر ۱۴ ناوچه برای گشت ساحلی دارد و به گفته دريادار ژانداربيک ژانزاکُف، فرمانده نيروی دريایی قزاقستان، بودجه اين نيرو در عرض سه سال گذشته، هر سال سه برابر افزايش يافته است.
آمريکا در تشکيل زير ساختهای نيروی دريایی قزاقستان به اين کشور کمک میکند و سالانه شماری از پرسنل نيروی دريایی قزاقستان برای آموزش و کسب تجربه به ناوگان پنجم آمريکا در خليج فارس اعزام میشوند. آلمان و ترکيه نيز کمکهایی را به نيروی دريایی قزاقستان ارزانی داشتهاند.
به رغم اين کمکها، قزاقستان و روسيه در سپتامبر ۲۰۱۱ يک رزمايش مشترک با شرکت يگانهای دريایی، هوایی و زمينی دو کشور با هدف جلوگيری از تهديدات احتمالی عليه تاسيسات نفتیشان برگزار کردند.
جمهوری آذربايجان نيز با تکيه به روابط حسنهاش با آمريکا و ترکيه قصد دارد که بنيه دريایی خود را تقويت کند. اين کشور با به ارث بردن يک ناو فريگيت و هشت مين روب از اتحاد جماهير شوروی، در عرض سالهای گذشته ۳۰ قايق گشتی از ترکيه و سه قايق مشابه از آمريکا دريافت کرده است.شمار پرسنل نيروی دريایی اين کشور ۲۵۰۰ نفر است.
نيروی دريایی ترکمنستان کوچکترين نيرو در دريای خزر است. اين نيرو با داشتن پنج قايق، در سال ۲۰۰۸ با خريدن سه ناوچه موشک انداز و دو قايق گشتی از روسيه و سازماندهی گارد ساحلیاش، شمار پرسنل خود را از ۷۰۰ نفر به ۲۰۰۰ نفر افزايش داده است. قربانقلی بِردی محمد اف، ریيس جمهوری ترکمنستان، دانشکده دريایی اين کشور را در سال ۲۰۱۰ افتتاح کرد و قرار است پايگاه تازه اين کشور در بندر ترکمن باشی در سال ۲۰۱۵ به بهرهبرداری برسد. در سپتامبر سال گذشته ترکمنستان برای اولين بار يک رزمايش دريایی برگزار کرد.
روسيه در دريای خزر سياست دو سويهای را دنبال میکند. اين کشور در حالی که خواستار حل مسائل اين دريا از طريق ديپلماسی است، همزمان توان خود را در خزر افزايش میدهد تا برتری دريایی و نقش تعيين کنندهاش را حفظ نمايد و اراده خود را در صورت لزوم به ديگر کشورهای حاشيه خزر تحميل کند.
روسيه آبراه استراتژيک ولگا – دُن، تنها کانالی که دريای خزر را از طريق دريای آزوف در شرق دريای سياه به آبهای آزاد وصل میکند، در اختيار دارد و بدون رضايت روسيه هيچ کشتی خارجی نمیتواند از طريق اين گلوگاه وارد دريای خزر شود، گو اينکه کانال ياد شده محدويتهایی نيز دارد و عمق آب در برخی نقاط آن از چهار متر تجاوز نمیکند و به همين جهت نمیتواند پذيرای کشتیهای بيش از ۵۰۰۰ تن باشد.
نگرانیهای روسيه، علل نظامی شدن خزر
در سالهای اخير دريای خزر و منابع غنی نفت و گاز آن توجه بسياری از قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای را به خود جلب کرده و بر اهميت ژئوپليتيک آن افزوده است. در حال حاضر کشورهای پيرامون دريای خزر، به جز ايران، در کانون توجه فعاليتهای اقتصادی و ديپلماتيک قرار گرفتهاند و شرکتهای عمده نفتی از جمله «شورون» و «بی پی» در اين منطقه حضور گستردهای دارند.
روسيه با آگاهی به اينکه در ده پانزده سال آينده دريای خزر میتواند به پلی بين کشورهای خاورميانه، آسيای مرکزی و کشورهای اروپایی تبديل شود، نگران آن است که گفتوگوهای مکرر و بی سرانجام در مورد رژيم حقوقی اين دريا، تعادل قوا را در منطقه تغيير دهد و مهمترين نگرانی روسيه حضور فزاينده کشورهای غربی به ويژه آمريکا در اين منطقه است- منطقهای که روسيه آن را حيات خلوت خود میداند.
فعاليت ناتو در اين منطقه و کمکهای نظامی آمريکا به جمهوری آذربايجان و قزاقستان بخشی از نگرانیهای روسيه است. دريای خزر و مسائل راهبردی، اقتصادی، سياسی و زيست محيطی آن يکی از چالشهای بزرگی است که فراروی مسکو قرار دارد. اما به گفته جيمز بيکر، وزير خارجه پيشين آمريکا، «دريای خزر [برای مسکو] يک مسئله اقتصادی يا زمين شناسی و يا فنی نيست، بلکه يک مسئله تمام عيار ژئوپليتيکی است».
روسيه در دريای خزر سياست دو سويهای را دنبال میکند. اين کشور در حالی که خواستار حل مسائل اين دريا از طريق ديپلماسی است، همزمان توان خود را در خزر افزايش میدهد تا برتری دريایی و نقش تعيين کنندهاش را حفظ نمايد و اراده خود را در صورت لزوم به ديگر کشورهای حاشيه خزر تحميل کند.
حاصل اين سياست ونقش پر رنگ روسيه در روند نظامی شدن دريای خزر و ميل اين کشور به داشتن تسلط در خزر توام با ديدگاهها و ادعاهای متضاد در مورد تقسيم اين دريا، بی اعتمادی کشورهای حاشيه خزر را به يکدیگر افزايش داده و با تشديد روند نظامی گری و ارتش آرایی در اين دريا، صحنه را برای يک درگيری بالقوه آماده کرده است. در اين ميانه حضور و نفوذ بازيگران فرا منطقهای در حوزه خزر که در شراکت با برخی از کشورهای منطقه، منافع استراتژيک، سياسی و اقتصادی خود را دنبال میکنند مزيد بر علت شده و بر پيچيدگی تعامل کشورهای پيرامون خزر افزوده است.
سياست ايران در دريای خزر نيز بیشباهت به سياست دو سويه روسيه نيست. به رغم ديدگاههای متفاوت ايران و روسيه در مورد مرزهای جفرافيایی و رژيم حقوقی دريای خزر، جمهوری اسلامی ضمن شرکت و همراهی با مذاکرات و حتی حمايت از «تفاهم نامه همکاری در زمينه امنيت دريای خزر» که در نوامبر ۲۰۱۰ از سوی سران پنج کشور حاشيه خزر امضا شد ، توان نظامی خود را در اين دريا افزايش میدهد و برای رسيدن به منافع ۲۰ درصدی خود، در آبهای مورد ادعای جمهوری آذربايجان به فعاليتهای اکتشافی دست زده است.