اسلامگرايان ايرانی برای مبارزه عليه غرب و همهی ظهورات و مظاهرش به اعمال حيرت انگيزی دست زدهاند: از قالب کردن ايدئولوژی التقاطی کمونيستی- مذهبی به جای علوم انسانی تا پوشاندن حجاب اجباری بر سر جهانگردان و ديپلماتهای زن خارجی و غير مسلمانان ايرانی، از ممنوعيت کارتهای عاشقانه و علامت قلب قرمز در ايام ولنتاين تا پيراهنهای بی يقهی مقامات ايرانی مستقر در خارج کشور، از ممنوعيت کاست ويدئو تا ممنوعيت تماشای فوتبال در سينماها برای زنان.
از بديع ترين اشکال اين مبارزه، مقابله با عروسکها و مانکنهاست، اشيايی که در همهی فرهنگها ريشه و حضور دارند و اجزا و عناصر آنها ميان فرهنگها و ملل مختلف مبادله شده است.
عروسکهای مستهجن
ادعای «عرضه برخی عروسکها با حالتهای مستهجن» موجب برخورد ضابطان قضايی بسيج با آنها بر اساس انجام تحقيقات غير محسوس و جمعآوری عروسکها شده است. بنا به گفتهی قاضی سيد امير مرتضوی «پيگيریهای غير محسوس ضابطان قضايی برای شناسايی فروشندگان و عرضهکنندگان عروسکهای مبتذل و مستهجن در مشهد آغاز شده است.» (تابناک، ۱۳ دی ۱۳۸۹) قاضی مشهدی آن چنان از اين عروسکها سخن می گويد که گويی سربازان خارجی در کشور با چتر فرود آمدهاند يا عروسکها مثل مواد مخدر، آلت جرم هستند و نفس حضور آنها در جامعه غير قانونی است.
عروسکهای دهشتناک و جنگ نرم
عروسکها از منظر اسلامگرايان حريم خصوصی خانوادهها را به خطر میاندازند و سلامت و امنيت روانی و اجتماعی را خدشهدار میکند. دستگاه تبليغاتی رژيم برای ترساندن خانوادهها از برخی از عروسکها آنها را به فرقههای نوظهور و شيطانی ربط می دهد. تاکتيک ديگر برای ترساندن مردم از عروسکها اعلام قابليت فيلمبرداری از حريم خصوصی خانوادهها توسط آنهاست.
عمليات پيچيدهی استکبار در استفاده از عروسکها، از منظر اسلامگرايان، ساختن آنها به صورت گردنبند و وارد کردن آنها به کشور با عنوان «دختر ويديويی» است. برای توطئه آميز جلوه دادن حضور عروسکها، تهيه و توزيع آنها به عنوان حلقهای ديگر از عمليات جنگ نرم در دنبالهی تهيه و توزيع فيلمهای مستهجن کارتونی و ماهوارهای معرفی می شود. در اين جنگ نرم تا کنون ميليونها نفر از ايرانيان قربانی شده اند: «تلفات جنگ نرم ميليونی است.» (سردار جزايری، تابناک، ۱۰ بهمن ۱۳۸۹)
عروسکهای دوست داشتنی حيا ندارند
دشمنی اسلامگرايان با عروسکها نه به خاطر شباهت آنها به بتهای ماقبل اسلام و نه به خاطر اشکال شرعی عروسک بازی توسط دختران، بلکه به خاطر زيبايی آنها، عدم ضرورت دينی محجبه کردن آنها، توجه پرستشگرانهی دختران به آنها به جای فاطمه زهرا يا همسران چادری مقامات دولتی و توليد ميليونها تن از آنها در دنيای غرب است. لازم نيست عروسکها را در اندرونی خانه پنهان کرد؛
آنها در کوچه و بازار آزادانه با آن لباسهای تحريک کننده شان حضور دارند و کسی آنها را کنترل نمی کند. عروسکها لباسهايی با رنگ روشن و حتی دامن کوتاه می پوشند و همواره لاک ناخن و آرايش سر و صورت دارند، بوی خوبی می دهند و با همهی اين بی حيايیها و بی توجهیها الگوی نسل آيندهی دختران و مايهی بد آموزیاند.
مانکنهای بی سر
مانکنها يا عروسکهای بزرگ تر که عمدتا استفادهی تجاری دارند نيز به دلايل ذکر شده مورد غضب اسلامگرايان و مقامات دستگاههای امر به معروف و نهی از منکر هستند. برای بی هويت کردن اين موجودات، سر و گردن آنها زده می شود تا آرايش سر و صورت نداشته باشند و بدن آنها نيز با لباس زنانهی پوشيده کاملا پنهان می شود.
بنا به دستور پليس تهران «مانکن ها نبايد سر داشته باشند يا حداکثر می توانند نصف سر را داشته باشند.» (عصر ايران، ۳۱ شهريور ۱۳۸۸) همچنين نمايش مانکنهايی که برجستگیهای بدن، سر و صورت بدون حجاب آن مشخص باشد، اعم از سرتنها، يا نيمتنه يا تمام قد ممنوع است.
با همهی اين دستکاریها در بسياری از موارد ادارهی اماکن از فروشندگان می خواهد که مانکنها را در معرض ديد عموم قرار ندهند. تابلوهای چند صد متری خمينی و خامنهای و ديگر رهبران سياسی در همه جای شهرها و ديوارها به چشم می آيند و نمايش آنها بت سازی و موجب غفلت از خدا نيست اما اگر سهم کوچکی از چشم رهگذران به مانکنهای بی جان تعلق پيدا کند شريعت و هويت اسلامی مورد هجوم غرب واقع شده است.
جداسازی نه تنها در عالم جانداران بلکه در عالم امور بيجان نيز به اجرا در می آيد. بنا به دستور العمل نيروی انتظامی «استفاده از مانکنهای ملبس به لباسهای زير زنانه در واحد صنفی که صرفا البسه زير زنانه توليد و عرضه می نمايند مشروط به اينکه فروشنده مرد نباشد بلامانع است.» چرا مردان حق ندارند پارچههايی را افتاده بر عروسکهای بزرگ تماشا کنند؟ در کجای شريعت چنين منعی وجود دارد؟
مانکنهای با حجاب
خنده دار تر از مانکنهای بی سر مانکن های با حجاب است. بنا به دستور پليس «استفاده از مانکنها با پوششهای غير متعارف و خلاف فرهنگ و عرف جامعه اسلامی» ممنوع است. (دستورالعمل پليس اطلاعات و امنيت عمومی تهران، عصر ايران، ۳۱ شهريور ۱۳۸۸) کسانی که از مقابل فروشگاه ها می گذرند يک باره با مجسمهای بی رنگ و بی تحرک مواجه می شوند که نه تنها سراپای آن پوشيده است و مانتوی اسلامی در بر دارد بلکه سر (نيمه) و گردنش با مقنعه و چادر پوشانده شده است.
رهگذران با اين پديده که ساخنار ذهنی را به واسطهی غير قابل انتظار بودن بر هم می زند چگونه مواجه می شوند؟ نخست تلاش می کنند محجبه بودن عروسکها را درک کنند و هنگامی که اين موضوع از عقل خود بنياد و حتی عقل تبصره خورده با شرع آنها نيز فراتر می رود يک باره متوجه می شوند که غير عقلانی بودن مانکن محجبه درست به اندازه ی غير عقلانی بودن حجاب اجباری است و اگر دومی با زور و باتون حکومت دينی اجرا می شود اولی نيز به همان قوهی قاهره متکی است.
کودکان عروسکهای اسلامی را دوست ندارند
اما همهی عروسکها شيطانی و گمراه کننده نيستند. عروسکهايی که ساختهی دستگاه تبليغاتی رژيم با چادر و چاقچو و مقنعه و مدل زن اسلامی (ماشين توليد انسان و ابزار جنسی مرد در خانه) باشند از صافی ضد عروسکی نظام می گذرند.
اين عروسکهای سنگين، گران و با رنگهای مرده برای رقابت با نمونه های خارجی که توزيع آنها توطئهی امريکايی برای تخريب کودکان ايرانی تلقی می شد به بازار عرضه شدند اما هيچگاه نتوانستند با عروسکهای زيبای خارجی، با لباسهای متنوع، رنگارنگ و خوش فرم، اندامهای متحرک، قيمت مناسب، ساختمان بدنی خوش تراش و تنوع در مدلها رقابت کنند. در مورد ميزان فروش آنها نيز هيچگاه اطلاعی در اختيار عموم گذاشته نشد با آن که بودجهی عمومی برای ساخت و توليد آنها مصرف شد.
ظاهرا عروسکهای اسلامی شده (با عنوان دهان پر کن و گول زنندهی عروسک ملی) که برای تبليغ سبک زندگی روحانيون و وفاداران به آنها ساخته شدند با اقبال رو به رو نشده و از اين جهت دستگاههای تبليغاتی به فکر عرضهی نسل تازهای از آنها افتادهاند؛ قرار است توليد نسل قديمی عروسکهای دارا و سارا (۴۰ سانتی متری) متوقف شده و نسل جديد اين عروسکها (۳۰ سانتی متری) به بازار آيد.
همچنين قرار است نسل جديد عروسکهای دارا و سارا نسبت به نسل قديم آنها سبک تر و قابل حمل تر باشد. عروسکهای ديگر توليدی جمهوری اسلامی مبارک و بند انگشتی هستند. (ايرنا، ۱ بهمن ۱۳۸۹)
--------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.
از بديع ترين اشکال اين مبارزه، مقابله با عروسکها و مانکنهاست، اشيايی که در همهی فرهنگها ريشه و حضور دارند و اجزا و عناصر آنها ميان فرهنگها و ملل مختلف مبادله شده است.
عروسکهای مستهجن
ادعای «عرضه برخی عروسکها با حالتهای مستهجن» موجب برخورد ضابطان قضايی بسيج با آنها بر اساس انجام تحقيقات غير محسوس و جمعآوری عروسکها شده است. بنا به گفتهی قاضی سيد امير مرتضوی «پيگيریهای غير محسوس ضابطان قضايی برای شناسايی فروشندگان و عرضهکنندگان عروسکهای مبتذل و مستهجن در مشهد آغاز شده است.» (تابناک، ۱۳ دی ۱۳۸۹) قاضی مشهدی آن چنان از اين عروسکها سخن می گويد که گويی سربازان خارجی در کشور با چتر فرود آمدهاند يا عروسکها مثل مواد مخدر، آلت جرم هستند و نفس حضور آنها در جامعه غير قانونی است.
عروسکهای دهشتناک و جنگ نرم
عروسکها از منظر اسلامگرايان حريم خصوصی خانوادهها را به خطر میاندازند و سلامت و امنيت روانی و اجتماعی را خدشهدار میکند. دستگاه تبليغاتی رژيم برای ترساندن خانوادهها از برخی از عروسکها آنها را به فرقههای نوظهور و شيطانی ربط می دهد. تاکتيک ديگر برای ترساندن مردم از عروسکها اعلام قابليت فيلمبرداری از حريم خصوصی خانوادهها توسط آنهاست.
عمليات پيچيدهی استکبار در استفاده از عروسکها، از منظر اسلامگرايان، ساختن آنها به صورت گردنبند و وارد کردن آنها به کشور با عنوان «دختر ويديويی» است. برای توطئه آميز جلوه دادن حضور عروسکها، تهيه و توزيع آنها به عنوان حلقهای ديگر از عمليات جنگ نرم در دنبالهی تهيه و توزيع فيلمهای مستهجن کارتونی و ماهوارهای معرفی می شود. در اين جنگ نرم تا کنون ميليونها نفر از ايرانيان قربانی شده اند: «تلفات جنگ نرم ميليونی است.» (سردار جزايری، تابناک، ۱۰ بهمن ۱۳۸۹)
عروسکهای دوست داشتنی حيا ندارند
دشمنی اسلامگرايان با عروسکها نه به خاطر شباهت آنها به بتهای ماقبل اسلام و نه به خاطر اشکال شرعی عروسک بازی توسط دختران، بلکه به خاطر زيبايی آنها، عدم ضرورت دينی محجبه کردن آنها، توجه پرستشگرانهی دختران به آنها به جای فاطمه زهرا يا همسران چادری مقامات دولتی و توليد ميليونها تن از آنها در دنيای غرب است. لازم نيست عروسکها را در اندرونی خانه پنهان کرد؛
آنها در کوچه و بازار آزادانه با آن لباسهای تحريک کننده شان حضور دارند و کسی آنها را کنترل نمی کند. عروسکها لباسهايی با رنگ روشن و حتی دامن کوتاه می پوشند و همواره لاک ناخن و آرايش سر و صورت دارند، بوی خوبی می دهند و با همهی اين بی حيايیها و بی توجهیها الگوی نسل آيندهی دختران و مايهی بد آموزیاند.
مانکنهای بی سر
مانکنها يا عروسکهای بزرگ تر که عمدتا استفادهی تجاری دارند نيز به دلايل ذکر شده مورد غضب اسلامگرايان و مقامات دستگاههای امر به معروف و نهی از منکر هستند. برای بی هويت کردن اين موجودات، سر و گردن آنها زده می شود تا آرايش سر و صورت نداشته باشند و بدن آنها نيز با لباس زنانهی پوشيده کاملا پنهان می شود.
بنا به دستور پليس تهران «مانکن ها نبايد سر داشته باشند يا حداکثر می توانند نصف سر را داشته باشند.» (عصر ايران، ۳۱ شهريور ۱۳۸۸) همچنين نمايش مانکنهايی که برجستگیهای بدن، سر و صورت بدون حجاب آن مشخص باشد، اعم از سرتنها، يا نيمتنه يا تمام قد ممنوع است.
با همهی اين دستکاریها در بسياری از موارد ادارهی اماکن از فروشندگان می خواهد که مانکنها را در معرض ديد عموم قرار ندهند. تابلوهای چند صد متری خمينی و خامنهای و ديگر رهبران سياسی در همه جای شهرها و ديوارها به چشم می آيند و نمايش آنها بت سازی و موجب غفلت از خدا نيست اما اگر سهم کوچکی از چشم رهگذران به مانکنهای بی جان تعلق پيدا کند شريعت و هويت اسلامی مورد هجوم غرب واقع شده است.
جداسازی نه تنها در عالم جانداران بلکه در عالم امور بيجان نيز به اجرا در می آيد. بنا به دستور العمل نيروی انتظامی «استفاده از مانکنهای ملبس به لباسهای زير زنانه در واحد صنفی که صرفا البسه زير زنانه توليد و عرضه می نمايند مشروط به اينکه فروشنده مرد نباشد بلامانع است.» چرا مردان حق ندارند پارچههايی را افتاده بر عروسکهای بزرگ تماشا کنند؟ در کجای شريعت چنين منعی وجود دارد؟
مانکنهای با حجاب
خنده دار تر از مانکنهای بی سر مانکن های با حجاب است. بنا به دستور پليس «استفاده از مانکنها با پوششهای غير متعارف و خلاف فرهنگ و عرف جامعه اسلامی» ممنوع است. (دستورالعمل پليس اطلاعات و امنيت عمومی تهران، عصر ايران، ۳۱ شهريور ۱۳۸۸) کسانی که از مقابل فروشگاه ها می گذرند يک باره با مجسمهای بی رنگ و بی تحرک مواجه می شوند که نه تنها سراپای آن پوشيده است و مانتوی اسلامی در بر دارد بلکه سر (نيمه) و گردنش با مقنعه و چادر پوشانده شده است.
رهگذران با اين پديده که ساخنار ذهنی را به واسطهی غير قابل انتظار بودن بر هم می زند چگونه مواجه می شوند؟ نخست تلاش می کنند محجبه بودن عروسکها را درک کنند و هنگامی که اين موضوع از عقل خود بنياد و حتی عقل تبصره خورده با شرع آنها نيز فراتر می رود يک باره متوجه می شوند که غير عقلانی بودن مانکن محجبه درست به اندازه ی غير عقلانی بودن حجاب اجباری است و اگر دومی با زور و باتون حکومت دينی اجرا می شود اولی نيز به همان قوهی قاهره متکی است.
کودکان عروسکهای اسلامی را دوست ندارند
اما همهی عروسکها شيطانی و گمراه کننده نيستند. عروسکهايی که ساختهی دستگاه تبليغاتی رژيم با چادر و چاقچو و مقنعه و مدل زن اسلامی (ماشين توليد انسان و ابزار جنسی مرد در خانه) باشند از صافی ضد عروسکی نظام می گذرند.
اين عروسکهای سنگين، گران و با رنگهای مرده برای رقابت با نمونه های خارجی که توزيع آنها توطئهی امريکايی برای تخريب کودکان ايرانی تلقی می شد به بازار عرضه شدند اما هيچگاه نتوانستند با عروسکهای زيبای خارجی، با لباسهای متنوع، رنگارنگ و خوش فرم، اندامهای متحرک، قيمت مناسب، ساختمان بدنی خوش تراش و تنوع در مدلها رقابت کنند. در مورد ميزان فروش آنها نيز هيچگاه اطلاعی در اختيار عموم گذاشته نشد با آن که بودجهی عمومی برای ساخت و توليد آنها مصرف شد.
ظاهرا عروسکهای اسلامی شده (با عنوان دهان پر کن و گول زنندهی عروسک ملی) که برای تبليغ سبک زندگی روحانيون و وفاداران به آنها ساخته شدند با اقبال رو به رو نشده و از اين جهت دستگاههای تبليغاتی به فکر عرضهی نسل تازهای از آنها افتادهاند؛ قرار است توليد نسل قديمی عروسکهای دارا و سارا (۴۰ سانتی متری) متوقف شده و نسل جديد اين عروسکها (۳۰ سانتی متری) به بازار آيد.
همچنين قرار است نسل جديد عروسکهای دارا و سارا نسبت به نسل قديم آنها سبک تر و قابل حمل تر باشد. عروسکهای ديگر توليدی جمهوری اسلامی مبارک و بند انگشتی هستند. (ايرنا، ۱ بهمن ۱۳۸۹)
--------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.