گنجی: همه چیز ما در خدمت سلطان است

نشریه «فارن افرز» چاپ آمريکا در شماره اخیر خود مقاله ای با عنوان «سلطان امروزین» درباره قدرت و سیاست در ایران منتشر کرده است.

این مقاله ترجمه و اقتباسی است از یکی از مقالات فارسی اکبر گنجی که سال گذشته در وب سایت یک رسانه فارسی زبان خارج از ایران منتشر شده بود.

اکبر گنجی، در اين مقاله، از مدل ماکس وبر، جامعه شناس، برای تعريف انواع ديکتاتوری استفاده کرده و ساختار حکومت ايران را ساختاری «سلطانی» خوانده است که در آن، با وجود نهادهای مختلف سياسی، یک فرد، یعنی سلطان، بر تمامی این نهادها مسلط است. او در مقاله خود، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، را سلطان حکومت ایران خوانده است.

این مقاله مورد توجه ديويد ميلی بند، وزير خارجه بريتانيا، قرار گرفته است. او روز هفتم آبان ماه در وبلاگ خود خواندن این مقاله را به هر کس که می خواهد «معضل ایران» را بفهمد، پیشنهاد کرده و نوشته بود: «نظرات احمدی نژاد نیاز به توضیح ندارد، اما ما با چالشی عمیق تر رو به رو هستیم.»

رادیو فردا، با توجه به دیدگاه‌های اکبر گنجی درباره «ساختار سلطانی» حکومت ایران، گفت‌وگویی با او انجام داده است.

در این گفت‌وگو، علاوه بر مقاله اخیر اکبر گنجی، از او در باره دیدگاهایش نسبت به انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا و تاثیر آن بر روابط ایران و آمریکا و همچنین انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ایران سوال کرده ایم.

رادیو فردا: آقای گنجی، شما نقش فرد را در جمهوری اسلامی ناچیز می دانید. آیا شما اعتقاد دارید که احمدی نژاد با خاتمی فرقی ندارد و مجری اوامر به گفته شما سلطان است؟

اکبر گنجی: افراد قطعا نقش دارند و من افراد را عروسک‌های خیمه شب بازی نمی‌دانم که ساختارها آنها را هدایت کند.

من معتقدم چیزی با عنوان ساختار در جهان خارج وجود ندارد. در جهان خارج، ما با افراد و رفتارهای آنها روبه رو هستیم و مجموعه رفتارها و نهادها ساختار را تشکیل می دهند.

قطعا بین احمدی نژاد و خاتمی تفاوت‌های بسیار زیادی وجود دارد، ولی هر فردی که در ساختار نظام جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد، در چارچوب این ساختار مجبور است با محدودیت‌هایی که وجود دارد، فعالیت کند.

آقای خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری خود به صراحت در یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که «من در این نظام بیش از یک تدارکاتچی نیستم». یعنی احساس او این بود که حداکثر می تواند تدارکاتچی باشد و کالاها، اموال، منابع غذایی و بودجه لازم را برای هدایت کنندگان اصلی تهیه کند.


«‌ به تعبیر من، رییس جمهور سلطانی و مجلس سلطانی و شورای شهر سلطانی درست شده است. حتی حوزه های علمی و دینی ما نیز در خدمت سلطان است.»

اصلاح طلبان نیز نهادها را در این رژیم به نهادهای انتصابی و انتخابی تفکیک می‌کنند. آنها تمام نهادها را انتصابی می‌دانند و فقط سه نهاد شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری را انتخابی می‌دانند.

اصلاح طلبان معتقدند که انتخابات مربوط به همین نهادهای انتخابی نیز در این سه یا چهار سال اخیر متقلبانه بوده است و افرادی خاص با انواع روش‌ها، در یک انتخابات نابرابر و غیرآزاد و با تقلب به قدرت رسیده اند.

به تعبیر من در این مقاله، رییس جمهور سلطانی و مجلس سلطانی و شورای شهر سلطانی درست شده است. حتی حوزه‌های علمی و دینی ما نیز در خدمت سلطان است.

اخیرا آقای یزدی [محمد رضا مدرس یزدی]، عضو شورای نگهبان و رییس جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه علمیه قم، در مصاحبه ای گفته است که می‌خواهیم حوزه‌های علمیه را مطابق منویات رهبر معظم انقلاب بازسازی کنیم.

کسانی که از ایران به خارج از مرزها می‌آیند می‌گویند که با انتخاب این فرد یا آن فرد، هر چند که در اصل نظام تفاوتی به وجود نمی‌آید، اما در زندگی آنها تغییرات اساسی به وجود می‌آید. آیا این تعبیر دیگری از سخن شما است؟

این حرف با تعابیر مختلف به کار می‌رود و به دیدگاه شما بستگی دارد. دیدگاه من در این مقاله، گذار به دموکراسی است.


  • « دموکراسی از پایین ساخته می شود و اگر ما جامعه قدرتمندی نداشته باشیم؛ جامعه‌ای که نیروهای متکثر و متنوع بر اساس علایق و منافع و هویت های گوناگون متشکل نشوند و جامعه را قدرتمند نکنند، دموکراسی نخواهیم داشت.»

وقتی از این جنبه به موضوع نگاه کنیم، می‌بینیم در حال حاضر اگر خاتمی رییس جمهور شود یا یکی دیگر از اصلاح طلبان، کمک چندانی در راستای گذار به دموکراسی نیست.


واقعیت این است که در این نظام سیاسی افراد مشخصی می‌توانند رییس جمهور شوند. کسانی که در جبهه اصلاح طلبان کاندیدای ریاست جمهوری هستند، نگران هستند که رد صلاحیت می‌شوند یا خیر، و اینکه در انتخابات تقلب می شود یا خیر.

هر کدام از اینها اگر بر فرض هم رییس جمهور شوند، تاثیری بر گذار به دموکراسی جامعه ایران نخواهد داشت.

نکته دیگر این که شما می گویید وضعیت معیشتی و اجتماعی مردم تفاوت خواهد کرد. اما واقعیت این است که سرکوب‌های اجتماعی که درحال حاضر در ایران انجام می‌شود به وسیله قوه قضاییه و نیروی انتظامی صورت می گیرد که هر دو زیر نظر رهبر هستند و رییس جمهور و مجلس هم نمی توانند از آن ممانعت کنند.


در دوره اصلاحات، علاوه بر اینها نیروهای فشار و لباس شخصی‌ها نیز فعال بودند و اکنون که به آنها نیازی نیست در حاشیه هستند. اگر دوباره یک رییس جمهور اصلاح طلب روی کار آید، علاوه بر نیروی انتظامی و قوه قضاییه، چماق داران هم دوباره فعال می شوند.

به نظر شما در انتخابات ریاست جمهوری آینده، مردم باید چکار کنند؟ آیا باید انتخابات را تحریم کنند یا به نامزدی رأی بدهند که شاید کمی بهتر از دیگران باشد؟

بر اساس شرایط امروز، پاسخ من تحریم انتخابات است ولی به این معنا نیست که فقط انتخابات را تحریم کنیم و فعالیت دیگری انجام ندهیم.

دموکراسی از پایین ساخته می شود و اگر ما جامعه قدرتمندی نداشته باشیم؛ جامعه‌ای که نیروهای متکثر و متنوع بر اساس علایق و منافع و هویت های گوناگون متشکل نشوند و جامعه را قدرتمند نکنند، دموکراسی نخواهیم داشت.

ما باید یک جنبش اجتماعی راه بیاندازیم و از همین انتخابات ریاست جمهوری نیز می‌توان برای راه اندازی جنبش اجتماعی استفاده کرد.

در پایان مقاله خود نوشته اید که سیاست های جورج بوش جنبش اصلاح طلبی را کند کرد و به تعویق انداخت. فکر می کنید سیاست های باراک اوباما به پیشرفت دموکراسی کمک می کند؟

بستگی دارد که آقای اوباما چه سیاست هایی را پیش گیرد. من در مورد او بسیار محتاطانه صحبت می کنم.

البته بین جورج بوش و باراک اوباما تفاوت بسیاری وجود دارد. ایالات متحده آمریکا، یک جامعه دموکراتیک با ساختار سیاسی مشخص است که یک فرد نمی تواند کل این سیستم را به هم بریزد.

ضمن این که حزب دموکرات همیشه در این ساختار نقش مهمی داشته است. بسیاری از تحریم هایی که علیه ایران استفاده می‌شود، توسط کنگره آمریکا و سنایی تصویب می‌شود که اکثریت آن را دموکرات‌ها در اختیار دارند.

تجربه تاریخی ما نشان می دهد که دموکرات ها بیش از جمهوری خواهان به دولت اسرائیل نزدیک بوده‌اند و مشخص می‌شود که اسراییل بیشترین نقش را در فشار بر ایران بازی می کند.

همچنین تاکید می کنم که دموکرات‌ها بیش از جمهوری خواهان به مسأله حقوق بشر اهمیت می‌دهند و اگر آقای اوباما بخواهد مسئله حقوق بشر را جدی بگیرد، چالشی به وجود می‌آید و نزاع جدیدی بین ایران و آمریکا شروع خواهد شد. البته مسأله هسته‌ای ایران هم باید به نوعی حل شود.