مير حسين موسوی، از رهبران مخالفان دولت، در بخشی از مصاحبه خود با سايت « کلمه» با انتقاد از سياست های اقتصادی دولت، بر لزوم تحقق آزادی و عدالت در ايران تاکيد کرد.
وی گفت:« گره خوردن خواست برای عدالت بويژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سياسی يک ضرورت است.»
آقای موسوی با اشاره به خط فقر ۸۵۰ هزار تومانی، تورم و بيکاری، بر « حمايت از منافع اقشار زحمتکش» تاکيد کرد.
اين رهبر مخالف دولت با ابراز تاسف از کم توجهی به مشکلات اقشار فقير، مانند کارگران گفت:« وقتی معيشت مردم سامان پيدا می کند، هم ريشه های آزادی در جامعه عميق تر می شود و هم وحدت و رشد و شکوفايی مردم بيشتر می شود.»
مير حسين موسوی با انتقاد از سياست های اقتصادی دولت گفت:« کسانی که خواستار اجماع ملی برای تغيير هستند، بايد بيشتر با اقشار تهی دست گره بخورند و از منافع آنها دفاع کنند.»
در گفت وگو یی با بيژن حکمت، تحليلگر سياسی در پاريس، به موضوع اعتراضات کارگری و جنبش سبز در ایران پرداخته ایم:
رادیو فردا: اهميت سخنان میرحسین موسوی درباره اقشار فقیر فرو دست جامعه را چگونه ارزیابی می کنید؟
بیژن حکمت: مسئله مهمی که امروز جنبش سبز با آن مواجه است، مسئله گسترش اين جنبش است. با وجود اينکه بسياری از حقوق بگيران و قشر متوسط در اين جنبش شرکت دارند، اما هنوز مزد بگيران عمومی جامعه در اين حرکت به طور فعال شرکت نکرده اند و مسلم است که اين موضوع باعث محدوديت جنبش سبز خواهد شد.
اين در حاليست که اين جنبش در شهرهای بزرگ خيلی خوب گسترش پيدا کرده است؛ خواستی که هميشه در ميان فعالان سياسی، به خصوص فعالانی که به حقوق زحمتکشان توجه بيشتری نشان می دهند، وجود داشته، اين بوده است که در جنبش سبز، مطالبات قشر حقوق بگيران مزد بگيران و اقشار متوسط جامعه هم مطرح شود. به اين ترتيب است که زمينه پيوستن آنها به جنبش سبز هم فراهم می آيد.
به اعتقاد من، بيانيه آقای موسوی در اين زمينه بسيار خوب است.
آقای موسوی در مصاحبه با سايت کلمه، با اشاره به تورم و بيکاری و در عين حال، خط فقر ۸۵۰ هزار تومانی در کشور و همينطور ساير مشکلات اقتصادی، تاکيد کرده است که از جمله نکاتی که بايد به آن توجه شود، حمايت از حقوق اقشار زحمتکش جامعه، از جمله کارگران است. فکر می کنيد اين تاکيد و توجه رهبران مخالف دولت يا بدنه جنبش سبز به مشکلات اقتصادی اقشار فرودست جامعه، تا چه اندازه می تواند در پيشبرد اهداف جنبش سبز و حل مشکلات اقتصادی اقشار فقير جامعه موثر باشد؟
مسئله اساسی اين است که که اين جنبش بتواند گسترش يابد و خواسته های خود را به حاکميت تحميل کند.
در وهله اول و در حال حاضر، توجه آنان نمی تواند تغييری در سياست دولت آقای احمدی نژاد بدهد. برای اينکه مجلس و دولت فعلا در دست اقتدارگرايان است و آنها دارند با سرسختی عجيبی، برنامه های اقتصادی خود را که باعث تورم بيشتر در جامعه خواهد شد، پيش می برند.
بنابر اين مهم است که قدرت و گسترش جنبش سبز بتواند تحول و تغييری در کل جامعه به وجود بياورد. با بودن دولت آقای احمدی نژاد من فکر نمی کنم در سياست های اقتصادی ، تغييری ايجاد شود، ولی قدرت جنبش سبز می تواند با وارد آوردن فشار بر مجلس را به استيضاح او وادار کند و می تواند فشاری بر مجموعه دستگاه ديوانی و حاکميت وارد کند تا چنين سياستی تغيير کند.
ولی به اعتقاد من، متحمل به نظر نمی رسد که قبل از اينکه تغيير بزرگی در جامعه ايجاد شود، اينها هم سياست خود را تغيير دهند؛ سياستی که هم اکنون با سرسختی دنبال می کنند و نتيجه آنهم، گسترش تورم و فقر و فساد در جامعه خواهد بود.
يکی از نکاتی که خودتان هم به آن اشاره کرديد، بحث پيوند جنبش سبز با اقشار فرودست جامعه است که برخی از تحليلگران سياسی يا جامعه شناسان بر اين باورند که به دليل عدم توجه رهبران مخالفان دولت و جنبش سبز اين امر تحقق پيدا نکرد و اين را يکی از نقاط ضعف جنبش سبز می دانند.
به گفته اين دسته از تحليلگران، در حال حاضر اقشار شرکت کننده در تحرکات جنبش سبز و تظاهرات عليه دولت، بيشتر متعلق به اقشار متوسط جامعه است. نظرشما راجع به اين تحليل و ارزيابی چيست؟
نارضايتی هايی که در جامعه وجود دارد، به اشکال مختلف بروز پيدا می کند و گاه بيگاه، شاهد اعتصابات کارگری دريافت گرفتن مزد و حقوق معوقه هستيم. در اين اعتراضات گاهی هم رنگ سبز به کار می رود، ولی هنوز هم آن طور که بايد و شايد جنبش سبز در ميان اقشار حقوق بگير جامعه، به خصوص روی اين واژه تاکيد می کنم، نه بر روی واژه کلی تهيدستان يا زحمتکشان، برای اينکه اين واژه معنی گسترده تری را شامل می شود، راه نيافته و هنوز آن طور که بايد و شايد با آن گره نخورده است.
گره خوردن اين دو آن طور که خارجی ها می گويند، پاشنه آشيل قدرت حاکمه خواهد بود و آن را در وضعيت بسيار ناجور و در کنج ديوار قرار خواهد داد. بنابر اين تاکيدهای ميرحسين موسوی در اين زمينه به نظر من بسيار بسيار اساسی است.
در اين ميان، شايد بشود به کمبود ديگری در زمينه عملکرد جنبش سبز اشاره کرد و آن هم عدم تاکيد کافی روی خواسته هايی است که امروز قوميت ها مطرح می کنند. تحصيل به زبان مادری و مسايل اقليت های ملی و فرهنگی، مسائل مهمی هستند. اگر از اين ديدگاه، اقليت های مختلف به جنبش سبز بپيوندند، به طور قطع، استحکام و قدرت آن را بيشتر خواهند کرد.