آسایش مسکو در سایه تنش تهران و واشینگتن

گشایش احتمالی در اختلافات میان ایران و آمریکا و عادی‌شدن مناسبات میان آنها از برخی جهات به سود منافع و مصالح روسیه نیست. با این همه یک ایران دارای روابط عادی با غرب می‌تواند با روسیه نیز مناسباتی متوازن و نزدیک داشته باشد.

بیش از سه دهه قطع رابطه ایران با آمریکا اگر به‌خصوص برای ایران با ضرر و زیان‌های امنیتی و اقتصادی و سیاسی گاه سنگینی همراه بوده، برای شماری از کشورهای منطقه سودمندی قابل اعتنایی داشته است.

تحریم‌های اقتصادی ایران عملاً به لحاظ اقتصادی کشورهایی مانند امارات و ترکیه را در تجارت با این کشور به سودهای هنگفت رسانده و در عین حال موقعیت اقتصادی آنها در منطقه را به ضرر ایران تحکیم کرده است. به لحاظ امنیتی نیز برخی رفتار و رویکردهای حکومت ایران در سال‌های پس از انقلاب ترس (بعضاً اغراق‌آمیز) از این کشور را در منطقه دامن زده و به پیوندهای نزدیک‌تر اسرائیل و عربستان و سایر کشورهای عربی با آمریکا انجامیده، به گونه‌ای که بیرون آمدن ایران از انزوا عملاً می‌تواند این نگرانی را ایجاد کند که واشینگتن برای این پیوندها دیگر اهمیت کنونی را قائل نشود. این نگرانی تبعاً نمی‌تواند باعث خشنودی ریاض و تل‌آویو از احتمال گشایش‌ در مناسبات تهران و واشینگتن باشد.

«سردی و تنش در مناسبات تهران و واشینگتن خوب است ولی ...»

همسایه بزرگ ایران، یعنی روسیه نیز منافع و مصالح چندانی در بهبود کیفی مناسبات تهران و واشینگتن ندارد. گرچه مناسبات میان ایران و روسیه پیوسته با مایه‌هایی از بدبینی و بی‌اعتمادی همراه بوده و هیچ‌گاه به مناسباتی استراتژیک بدل نشده، ولی با این همه ادامه سردی کنونی در مناسبات میان ایران و آمریکا مادام که به یک درگیری گرم و نظامی کشیده نشود و در عین حال دستیابی ایران به سلاح‌ هسته‌ای را هم مانع شود، از جهات مختلفی برای مسکو بهتر است.

رویکرد چندگانه محافل رسمی و رسانه‌ای روسیه در قبال گفت‌وگوهای اخیر میان تهران و واشینگتن را در همین چهارچوب می‌توان رمزیابی کرد. در حالی که مقام‌های رسمی روسیه، مانند وزیر خارجه روسیه از این گفت‌وگوها محتاطانه استقبال کرده‌اند تا «زمینه‌ای برای بروز درگیری و برخورد نظامی» در منطقه ایجاد نشود، لحن رسانه‌های روسیه تا حدودی ناخشنودانه است.

سایت فارسی رادیو روسیه با تیترهایی مانند «اولین و آخرین تماس تلفنی رئیس جمهور آمریکا و ایران» یا «استقبال سرد از رئیس‌جمهور (روحانی) در میهن» پس از بازگشت از نیویورک، به تحولات اخیر در مناسبات تهران و واشینگتن واکنش نشان داده است.

مناسبات غیرعادی میان تهران و مسکو

تا آنجا که به ایران برمی‌گردد روابط این کشور با روسیه به ویژه در کل سه دهه اخیر متأثر از مناسبات تنش‌آلود جمهوری اسلامی با غرب و انزوای نسبی آن در سطح بین‌المللی بوده و به همین دلیل بر مبنا، روند و گسترشی منطقی استوار نشده است.

همین که این مناسبات عمدتاً از نیازهای امنیتی و سیاسی ایران در کاستن از فشارهای بین‌المللی و محدودکردن تهدیدات متأثر است و کمتر جنبه‌های مادی و اقتصادی و معطوف به گسترش همکاری‌های منطقه‌ای دارد نشانه‌ای از مبانی ناپایدار این مناسبات، تأثیر شدید عنصر خارجی بر آن و نبودن پیوندهای محکم ناشی از نیازهای واقعی و مادی دو طرف در متن و بطن آن است. حتی قرارداد مربوط به نیروگاه بوشهر یا قرارداد تسلیحاتی میان تهران و مسکو نیز کم و بیش از مناسبات تنش‌آلود جمهوری اسلامی ایران با غرب متأثر بوده‌اند.

این در حالی است که برای مثال مناسبات هند و روسیه به رغم پررنگ‌بودن مؤلفه‌های تسلیحاتی و اتمی در آن زیاد متأثر از عامل خارجی نیست و هند با کارت‌های مختلفی که در عرصه بین‌المللی دارد به مسکو اجازه نمی‌دهد که از این مناسبات در معادلات و چالش‌ها با سایر قدرت‌ها و به ضرر هند بازی کند. روسیه اما از شرایط خاص ایران و عادی‌نبودن مناسباتش با غرب استفاده‌های متفاوتی کرده و می‌کند، و همین سبب می‌شود که بهبود کیفی در مناسبات ایران و آمریکا چندان به سود مصالح و منافع روسیه نباشد.

ایران و منافع ژئوپلیتیک روسیه

به رغم عدم مرز مشترک میان ایران و روسیه، مادام که ایران فاقد مناسبات عادی با آمریکا باشد به لحاظ امنیتی برای روسیه بهتر است و برای آن نقش حائلی همچون کره شمالی برای چین را بازی می‌کند.

با پایان جنگ سرد حوزه نفوذ ژئوپلتیک روسیه در منطقه خاورمیانه و در مرزهای جنوبی‌اش به شدت محدود شده است. از همین رو برای مسکو بیش از پیش اهمیت دارد که سوریه در حوزه مدیترانه به عنوان آخرین متحد روسیه از دست نرود و در جنوب این کشور نیز ایران به سوی بهبود مناسبات با غرب خیز برندارد. این که ایران در مرحله کنونی هم‌سویی محکمی با روسیه در مورد تداوم حکومت اسد دارد نیز برای کرملین ابداً کم‌اهمیت نیست.

ایران غیرمتمایل به غرب حاشیه امنیتی مناسبی برای منافع روسیه در رقابت‌های ژئوپلیتک در منطقه خاورمیانه و غرب آسیاست است. عضویت غیررسمی ایران در پیمان شانگهای و نقشی که این کشور در کریدور شمال و جنوب می‌تواند بازی کند برای مسکو ابداً غیرحیاتی نیست.

ایران و روسیه در قفقاز، آسیای مرکزی، افغانستان و عراق نیز منافع و مصالح مشترکی دارند که از جمله معطوف به کاهش یا محدودسازی نفوذ و بازیگری غرب و در عین حال ممانعت از قدرت‌گیری نیروهای تندرو سنی است. این نیز هست که در شرایط عادی‌شدن مناسبات ایران و غرب کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نیز توان بیشتری در بیرون آمدن از زیر سایه روسیه و تحکیم مناسبات با سایر قطب‌های جهان خواهند داشت.

به ویژه در دو دهه اخیر مناقشه ایران و غرب، از جمله در پرونده هسته‌ای، سبب شده که ایران برای کاهش فشار ناشی از مناقشه‌ها بیش از پیش به امکانات و نفوذ بین‌المللی روسیه متکی شود و کرملین هم با زیرکی تمام سعی کرده که کارت ایران را در معادلات‌ و چالش‌های بین‌المللی‌اش با غرب به بازی بگیرد.

روسیه و کارت ایران در بازی‌های بین‌المللی

مقامات کرملین از این کارت به دفعات، چه در مقاطعی که روابط آمریکا و روسیه رو به بهبود بوده و چه در مقاطعی که تنش­ها بین دو کشور تشدید شده، با توافق با ایران بر سر ارتقای همکاری‌ها یا برهم‌زدن این توافقات، استفاده کرده­اند.

به عبارت دیگر، روابط ایران و روسیه تا حد بسیار زیادی به میزان و کیفیت چانه­زنی سیاسی روسیه و آمریکا گره خورده است. قرارداد چرنومردین در سال ۱۹۹۵ میلادی میان مسکو و واشینگتن که بر خاتمه همکاری‌های نظامی روسیه با ایران پس از سال ۱۹۹۹ ناظر بود برخی امتیازها را از سوی آمریکا نصیب روسیه کرد. این اقدام روسیه هر چند که بدبینی‌ها در تهران نسبت به همسایه شمالی را تشدید کرد، ولی انزوای بین‌المللی ایران و دست به دست شدن قدرت در روسیه از یلتسین به پوتین زمینه‌ای شد که دوباره دو کشور در فاصله ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ به سوی همکاری‌های بیشتر برای مثال در در عرصه انرژی یا مباحث مربوط به دریای خزر سوق یابند. اما با روی‌ کار آمدن اوباما و رقم‌خوردن برخی امتیازهای آمریکا به سود روسیه عملاً این همکاری‌ها هم پایان یافت و حتی ارسال موشک‌های اس ۳۰۰ که قراردادش سال ۲۰۰۷ میان ایران و روسیه امضا شده بود از سوی کرملین ملغی شد.

در حوزه مسائل مربوط به تعیین رژیم حقوقی دریای خزر نیز روسیه بدون آن که حمایتی قوی از خواست ۲۰ درصدی ایران داشته باشد، هر جا که لازم شده تظاهر به نزدیکی به ایران را برای بازداشتن کشورهای دیگر حاشیه خزر از سوق به سوی همکاری‌های گسترده با آمریکا و اروپا یا اخلال در انتقال مستقل انرژی آنها به غرب مورد استفاده قرار داده است.

روسیه و کابوس شکسته‌شدن حضور انحصاری در بازار انرژی اروپا

برای روسیه بیرون‌آمدن ایران از انزوا و عادی‌شدن مناسباتش با غرب از یک جهت اساسی دیگر هم سودمند نیست. ۱۶ تا ۱۸ درصد گاز دنیا در زیر اراضی ایران خوابیده است. برای اروپا که پیوسته برای کاهش وابستگی شدید انرژی خود به روسیه تلاش می‌کند ابداً کم‌اهمیت نیست که بتواند با استفاده از گاز ایران منابع تأمین انرژی خود را متنوع کند. به عبارت دیگر، عادی‌شدن مناسبات ایران و آمریکا و از بین‌رفتن تحریم‌ها که بهره‌برداری از منابع گاز ایران را هم تسهیل خواهد کرد، عملاً می‌تواند انحصار روسیه در بازار انرژی اروپا را بشکند و قدرت مانور این کشور را در قبال اروپا کاهش دهد. این که ایران با مرزهای متعددش با کشورهای منطقه پل و دروازه‌ای برای اروپا و آمریکا برای ورود به این کشورها فراهم می‌کند نیز، لزوماً به سود مصالح و منافع منطقه‌ای روسیه نیست.

با این همه، واقعیت این است که ایران و روسیه به ویژه اگر هم‌پوشی منافع و مصالحشان در مسائل مختلف در سایه بهبود رابطه ایران با آمریکا و غرب به سمتی منطقی و متوازن سیر کند مناسباتی عادی و مبتنی بر مؤلفه‌های مادی و پایدار پیدا خواهند کرد و جنبه‌های عمدتاً امنیتی و سیاسی کنونی مناسبات که زیر تأثیر عامل خارجی و اجبارهای نه لزوماً توجیه‌پذیر ایران شکل گرفته، کم‌رنگ خواهد شد.

به عبارت دیگر، یک ایران دارای رابطه عادی با آمریکا و غرب دارای آن حد از درهم تنیدگی اشتراکات و منافع منطقه‌ای و بین‌المللی با روسیه هم هست که مناسباتی نزدیک و متوازن با این کشور داشته باشد و به پایگاهی علیه این کشور بدل نشود.

-------------------------------------------------------------------------
* حبیب حسینی‌فرد، تحلیلگر مسائل بین‌الملل و ساکن آلمان است.
** نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.