میزبان این هفته ما پرستو فروهر است. خانم فروهر هنرمند طراح و فعال حقوق بشر است. آثار او در شهرهای مختلف دنیا به نمایش درآمده و برای او جوایزی به همراه آورده است.
او فرزند داریوش و پروانه فروهر است که در سال ۷۷ به طرز فجیعی به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. او برای پیگیری قتل آنها تلاشهای فراوانی کرده است و خطرهای زیادی را به جان خریده تا خون والدینش پایمال نشود.
خانم فروهر کتابی به آلمانی نوشته با عنوان «سرزمینی که پدرمادرم در آن به قتل رسیدند» که در آن ماجراهای سفرش به ایران برای دادخواهی را شرح میدهد. او کتاب دیگری هم به نام «بخوان به نام ایران» منتشر کرده که خاطرات او از پدر و مادرش است.
پرستو فروهر در فرانکفورت زندگی میکند و در همین شهر فعالیتهای هنریاش را ادامه میدهد.
Your browser doesn’t support HTML5
میزبان/ پرستو فروهر
میزبان: پرستو فروهر
میهمانان: پروانه اسکندری، داریوش فروهر، لوئیز بورژوا، نئو راوخ، هومی بابا
موسیقی: لتزاروس اثر دیوید بوی
منوی شام: عدس پلو با توفو
خانم فروهر خیلی خوش آمدید به برنامه. میشود قبل از هر چیز به من بگویید برای مهمانی شام چه کسانی را دعوت کردید؟
برای مهمانی شام اول از همه مادر نازنینم، پروانه فروهر، پدر عزیزم داریوش فروهر را دعوت کردم. خانم لویی بورژوا را دعوت کردم که هنرمند آمریکایی است. یک نقاش آلمانی به نام آقای نئو راوخ و پنجمی آقای هومی بابا متفکر هندیالاصل آمریکایی است.
دو نفر اول که پدر و مادرتان هستند. خیلی از مخاطبان ما حتما میشناسند و شما هم بعدا برای ما در مورد خصوصیات آنها توضیح میدهید. سه نفر دیگر هم حتما با معرفی شما مخاطبان بهتر خواهند شناخت. ولی قبل از آن میشود لطفا بگویید برای اینها چه موسیقی در نظر دارید؟
درباره پرستو فروهر
پرستو فروهر هنرمند طراح و فعال حقوق بشر است. آثار او در شهرهای مختلف دنیا به نمایش درآمده و برای او جوایزی به همراه آورده است. خانم فروهر، فرزند داریوش و پروانه فروهر است که در سال ۷۷ به طرز فجیعی به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. او در فرانکفورت زندگی میکند و در همین شهر فعالیتهای هنریاش را ادامه میدهد.
موسیقی یک تکه از دیوید بوی است که بسیار برای من عزیز است کارهایش. آخرین ترانهای که کار کرده به اسم لتزاروس که فکر میکنم یک کم به مهمانی شام ما بخورد. برای اینکه تم آن مرگ است و دیوید بویی در واقع پیش از مرگ خودش میدانسته که دارد از دنیا میرود و درگیری این آدم است با بیماری و ترک کردن دنیا و با نبودن و با مرگ...
یعنی دیوید بویی موقعی که این ترانه را داشت میخواند میدانست که بیماریش دارد او را میکشد؟
بله. در واقع درگیری این آدم است با ناچاری مرگ و با رفتن از دنیا و یک تکه که دایم تکرار میشود در موسیقی او میگوید «من در خطر هستم». هیچ چارهای... چاره ناپذیری مرگ را خیلی خوب میشود حس کرد و بزرگی انسان و هنر در اینکه حتی با چنین چیز چاره ناپذیری چگونه میتواند درگیر شود و چیزی از خودش بگذارد برای بقیه انسانها که به نوعی آن کلنجار را حس کند.
مادرتان را برای چه دعوت کردید به این مهمانی شام؟
راستش دلیل اصلی دعوت کردن پدر و مادرم این است که دلم میخواهد ازشان خداحافظی کنم. یک خداحافظی همراه با آرامش در یک فضای خوشایند. مهمانی بهترین فضا است وقتی آدم یک مهمانی را تخیل میکند این فضای تخیل به من این امکان را میدهد که خداحافظی را که نتوانستم بکنم بکنم.
پرستو فروهر/ لتزاروس
موسیقی انتخابی: لتزاروس
اثر: دیوید بوی
آلبوم: بلکاستار
و در عین حال در این خداحافظی چیزی که فکر میکنم برای من لازم است برای اینکه بتوانم خداحافظی کنم این است که تصویری داشته باشم از مرگشان و بدانم و بتوانم بپرسم ازشان که دقیقاً چطور دنیا را ترک کردند. چطور رفتند. چون متأسفانه علیرغم تمام تلاشی که طی سالها کردم برای اینکه بدانم دقیقا آن شب چه اتفاق افتاد، هنوز این را نمیدانم. آدم احتیاج دارد به اینکه یک واقعیتی را بداند تا بتواند با یک واقعیت با چیزی که به اسم واقعیت وجود دارد کلنجار برود و نه با هزاران کابوسی که هیچکس حاضر نیست بگوید کدامشان واقعی بوده.
یک خورده در مورد خانم پروانه فروهر برای ما بگویید به عنوان یک زن. مادر شما همراه پدرتان در مبارزات بوده. یک خورده توضیح بدهید مامان چطوری بود؟
میهمانان پرستو فروهر/ پروانه اسکندری
پروانه اسکندری (۱۳۱۷-۱۳۷۷ ه.ش.): فعال سیاسی و از رهبران حزب ملت ایران
شهرت: از قربانیان قتلهای زنجیرهای
آثار: شاید یک روز (مجموعه اشعار)
دلیل دعوت: یک زن استثنایی بود که حضور فوقالعاده جذایی داشت و هر لحظهاش را زندگی میکرد.
مادر من یک زن استثنایی بود. حضور فوقالعاده جذابی داشت. بسیار زندگی را دوست داشت. ولی زندگی را با تمام چیزهایی که اعتقاد داشت دوست داشت. به آزادی انسان، به انسان بودن، و آن نوع شیفتگی که نسبت به سرزمینش داشت که یک نوع شیفتگی شاعرانه بود. با همه اینها هر لحظهاش را زندگی می کرد.
آدمهایی که اطرافش بودند مثل اینکه دایم از این چشمه زندگی یک نوعی بهره میبردند. برای من تجربه فوقالعاده پرباری بود داشتن چنین مادری که همیشه روی جسارت انسان بودن و آزاد بودن میایستاد و سعی میکرد آن طوری زندگی کند که باور داشت.
در مورد آقای فروهر بفرمایید.
واقعاً دلم برایش بسیار بسیار تنگ شده.
با آن سبیلهایش!
با آن سبیلهایش. با آن آغوش گرمش برای من و به خصوص گفتوگوهایی که با او داشتم. پدر من همراه بالا و پایین فکری و زندگی در طول سالها برای من بود. آدمی بود که همیشه میتوانستم با او کلنجارهای ذهنیام را حرف بزنم. بسیار آدم تیزهوشی بود.
میهمانان پرستو فروهر/ داریوش فروهر
داریوش فروهر (۱۳۰۷-۱۳۷۷ ه.ش.): فعال سیاسی و دبیرکل حزب ملت ایران
شهرت: از قربانیان قتلهای زنجیرهای
دلیل دعوت: واقعاً دلم برایش بسیار بسیار تنگ شده، آدمی بود که همیشه میتوانستم با او کلنجارهای ذهنیام را حرف بزنم. بسیار آدم تیزهوشی بود.
خیلی چیزها را که حتی خود آدم تا انتها فکر نمیکرد در حرف زدن با او میتوانست در بیاورد. ذهن بسیار منطقی داشت و به هر صورت برای من خیلی جاها که فکر میکنم چه کاری درست است و چه کار میتوانم بکنم، به خصوص در بنبستهایی که با موجودات محترمی که بر سرزمین ما فعلاً حکمروایی میکنند، دچار میشوم، خیلی خیلی حیف است که یک چنین آدمی نیست که من ازش بپرسم که حالا چه کار میشود کرد؟ در چنین بنبستی چه کار میشود کرد؟ به هر صورت دلم برایش بسیار تنگ شده.
مخاطبان ما پدر شما را به عنوان یک فعال سیاسی میشناسند و کارهایی را که کرده به یاد دارند. به عنوان پدر برای شما چگونه بود؟ برای شما پدر خوبی بود؟
برای من پدر خوبی بود. خیلی دوستش داشتم. خیلی. البته چون بسیاری از سالهای زندگیش را در زندان به سر برد، به خصوص آن سالهای کودکی، یک جور حضور از دور و ناظری داشت. همیشه بسیار آدم سختگیری بود. ولی همیشه میتوانستی بفهمی چرا سختگیر است. همیشه با خودش بسیار بیشتر از آنچه با دیگران سختگیری داشت سختگیر بود. این باعث میشد که آدم بفهمد چرا این سختگیری و از کجا میآید.
میهمانان پرستو فروهر/ لوئیز بورژوا
لوئیز بورژوا (۱۹۱۱-۲۰۱۰ م.): هنرمند و مجسمهساز فرانسوی-آمریکایی
شهرت: مجموعهای از عنکبوتها با عنوان مامان
دلیل دعوت: یکی از جذابترین هنرمندان معاصر است. نزدیک صد سال عمر کرد. تا آخر بسیار ذهن تیز و فعالی داشت.
برویم به مهمان سوم شما خانم بورژوا.
خانم بورژوا به نظر من یکی از جذابترین هنرمندان معاصر است. آن چیزی که به خصوص دوست دارم در او این است که زن است و حوزهای که من در آن کار میکنم، هنر تجسمی، حوزه بسیار مردانهای است متأسفانه هنوز و وقتی که زنی که به آن قله المپ هنر دست پیدا میکند، این خودش به هر صورت یک پدیده نایاب است. خانم لویی بورژوا یکی از آنها است. عمر درازی داشت. من از این خوشم میآید. دلم میخواهد خودم طولانی عمر کنم. فکر میکنم این کار را بکنم!...
نزدیک صد سال؟
بله. نزدیک صد سال عمر کرد. تا آخر بسیار ذهن تیز و فعالی داشت. هنرمند سالخورده به نظر خودش پدیده جذابی است.
در سنین بالا شروع کرد به تبدیل شدن به یک چهره بزرگ هنری. چند سالگی بود؟
خانم بورژوا حدود هشتاد سالگی فکر میکنم. یک مرتبه تبدیل شد به یک ستاره جهان هنر. این خیلی غریب است. انگار یک جواهر سالخورده... این خودش داستان جذابی است و بعد هم کارهایش را بسیار دوست دارم. بسیاری از کارهایش یک فضای وهمانگیزی دارد که شما نمیتوانید کل روایت را دریابید. فقط فضا را، سنگینی یک زندگی را حس میکنید و سنگینی کلنجاری که در بسیاری از کارهایش هست. خودش چندین مصاحبه دارد که بسیاری از کارهایش را برمیگرداند به تجربههای اولیه بزرگ شدنش...
در فرانسه بزرگ شده بود و در آمریکا زندگی میکرد، یعنی فرانسوی آمریکایی...
بله. منتها شکلگیری هنرش بیشتر در آمریکا است و اصولاً هنرمند آمریکایی حساب میشود. ریشههایش فرانسوی است. چیزی که به خصوص برای من جذاب است اینست که هم زن است و هم بسیار سالخورده و هم در سالخوردگی تبدیل شد به ستاره محبوبی. این است که...
برای هنرمند بزرگ شدن هیچوقت دیر نیست.
دقیقاً!
این امیدی است برای خیلیها که این برنامه را میشنوند بدانند که میشود در هشتاد سالگی هم میشود تبدیل شد به یک هنرمند بزرگ...
یک مرتبه! بله!
میهمانان پرستو فروهر/ نئو راوخ
نئو راوخ (۱۹۶۰- م.): نقاش آلمانی
شهرت: خلق آثاری تحت تأثیر سوسیالیت رئالیسم
دلیل دعوت: برای من بیشتر مثل یک آرزوی برآورده نشدنی است! در کارهایش ریشههای فرهنگی نقاشی آلمان را جستجو میکند و به نوعی به آینده ربطش میدهد.
حالا میرویم سراغ مهمان بعدی شما نئو راوخ.
نئو راوخ یک نقاش آلمانی است. در آلمان شرقی بزرگ شده و تحصیل کرده. در آن دوره که دو آلمان به هم پیوستند تبدیل شد به یک نقاش بسیار معروف و از مکتب لایپزیگ میآید. مکتبی که نوعی روایتگری و نقاشی فیگوراتیو دوباره در آن زنده میشود. رویکردی که دارد این است که به نوعی ریشههای فرهنگی نقاشی آلمان را جستجو میکند و به نوعی به آینده ربطش میدهد. نئو راوخ برای من بیشتر مثل یک آرزوی برآورده نشدنی است!
چه چیزی در کارش هست که برای شما جالب است؟
اولاً نقاش است. نقاشی برای من بسیار جذاب است. خودم دیگر نمیتوانم نقاشی کنم. نئو راوخ اولاً به دلیل اینکه نقاش است و دوماً به دلیل اینکه برعکس من که از جامعهای میآیم که سنت هنر تجسمی در آن دچار گسست شده او حملکننده سنتی است که از سالها پیش تاکنون در یک تداومی دارد جلو میآید.
کارهای نئو راوخ چه تمهایی دارد؟ روی چه چیزهایی کار میکند؟
نئو راوخ، کارهایش فیگوراتیو است. توی آنها فضاهای مختلفی را به صورت همزمان میبینید. انگار که همیشه یک اتفاقی یا دارد میافتد یا افتاده و همه چیز انگار در یک لحظه بعد یا قبل از یک فاجعه است که هیچ گریزی هم از آن نیست. ولی این را تصویرسازی نمیکند. تمام قدرت نقاشی اصولاً به این است که تصویرسازی چیزی نیست. خود نقاشی است. رنگهایی که استفاده میکند یا نوع فیگورهایی که توی کارش هستند همه اینها هم کار او است و هم شما میتوانید دقیقاً سنت نقاشی آلمان را در آن ببینید.
میرویم سراغ آخرین مهمان شما هومی بابا.
میهمانان پرستو فروهر/ هومی بابا
هومی بابا (۱۹۴۹ م.): انسانشناس هندی-آمریکایی
شهرت: مطالعات بر نظریات پسا استعماری
دلیل دعوت: او دنیایی را برای انسانهای مهاجر یا فرهنگهای دچار گسستشده، استعمار زده، تعریف میکند و میگوید این فضای سوم هویت فرهنگی حالت هیبرید یا دورگه به خود میگیرد.
هومی بابا متفکر معاصر هندیالاصل آمریکایی است که روی تئوریهای پسا استعماری کار کرده. آن چیزی که برای من به شخصه جذاب است این است که این آدم با پدیده مهاجرت بسیار کار کرده. بسیاری از نوشتههایش در این باره است. میدانید که هر کسی برای خواندن تئوریهای فرهنگی یا فلسفه دلیل خاص خودش را دارد. برای من یک جوری فضای فکر کردن میدهد و همیشه باید ربطی به من داشته باشد تا برای من جذاب باشد.
هومی بابا برای من بیشتر از هر چیزی به این دلیل جذاب است که دنیایی را برای انسانهای مهاجر یا فرهنگهای دچار گسست شده، استعمار زده، تعریف میکند و میگوید در این فضای سوم -آن چیزی که او میگوید- هویت فرهنگی حالت hybrid (دورگه) به خودش میگیرد.
اگر بتوانیم برای هیبرید یک ترجمه خوبی پیدا کنیم که من متأسفانه خیلی نتوانستم، میشود اختلاط، یک نوع از امتزاجی که امکان خلاقیت میدهد و امکان میدهد که درون همان سیستم درون همان شرایط فضاهایی باز شود برای نو شدن، برای خلاقیت و حضوری که این حضور سرنوشت محتوم نباشد بلکه سرنوشتی که ساخته میشود، هویتهای رو به ساخته شدن...
با ادوارد سعید هم همکاری داشته؟
او دنباله دهنده تئوری معروف ادوارد سعید است ولی در عین حال نقد آن تئوری است. یک بار هم هومی بابا را دیدم. به نظرم خودش شخصا هم بسیار آدم جذابی است. خیلی جذاب حرف میزند.
خب حالا برای هومی بابا، نئو راوخ و لویی بورژوا و پدر و مادرت میخواهی چه شامی درست کنی پرستو خانم؟
شام را هم چون باید دوباره از خودم شروع کنم...
حتماً باید شامی باشد که خودت دوست داری!
باید چیزی باشد که لااقل خودم بخورم و چون من گیاهخوار هستم...
داری گیاهخوار میشوی؟...
بله. یک غذای گیاهخواری که آن هم امتزاجی از...
هیبرید شما است!
هیبرید بین آشپزی ایرانی و غذای سبزیخواری، عدس پلو با توفو است! که البته این باید پیازداغ حسابی داشته باشد، زردچوبه بزنید و توفو را خوب تفت بدهید...
توفو چیست برای اطلاع من؟...
توفو یک چیزی است که چینیها درست کردند و به درد آدمهای گیاهخوار میخورد. گوشت ندارد. از سویا درست میشود و توی ایران هم...
به اسم توفو میشناسند؟
همه جای دنیا به اسم توفو میشناسند و در ایران هم باب شده و بسیار هم خوشمزه است.
عدس پلو با توفو را چطوری درست میکنید؟ پیاز داغ زیاد؟
بله. پیازداغ زیاد. توفو را هم باید با پیازداغ و زرد چوبه خوب تفت داد ولی نبایستی خشک نشود. توفو ممکن است خشک شود. این را با عدس پخته و کشمش و زعفران درجه یک عدس پلو درست میکنید...
یک هیبرید ایرانی و چینی است!
این یک هیبرید است...
به سبک پرستو فروهر! خب مهمانهای شما دارند غذای مخصوص شما را میخورند یا خوردند و به ترانه دیوید بویی دارند گوش میدهند. چه چیزی موضوع بحث است در مهمانی شام شما؟
راستش مهمانی ساکتی است. من اینها را دعوت کردم بیشتر که تماشایشان کنم. به غیر از پدر و مادرم که آن سؤال را ازشان دارم که چطوری رفتند که قاعدتاً آنها هم خیلی توضیح نمیدهند. ولی به من میگویند. خداحافظی با آنها است و خانم لویی بورژوا هم نیست و با او هم میشود خداحافظی کرد. خلاصه این مهمانی بیشتر مهمانی مرگ است.
ولی حتی آقای نئو راوخ هم یک نوعی حسادت من است به آدمی که سر جای خودش نشسته و منی که نمیتوانم سر جای خودم نشسته باشم. و آقای هومی بابا تئوری میبافد در این که من چطوری میتوانم شاید یک جایی برای خودم داشته باشم... پس همه چیز یک نوعی قضیه فقدان است. این مهمانی که در آن مسئله فقدان اینقدر مهم است خب خیلی وقتها سکوت است و اینکه گوش بدهی به نجواهایی که آن وسط در سکوت رد و بدل میشود و تماشا کنی.
بسیار خب پرستو خانم. خیلی ممنونم که در این برنامه شرکت کردی امیدوارم که موفق باشی.
خیلی ممنون از شما.