قربانیان ۸۸ حکایت کسانی است که در جریان اعتراض به نتیجه یک انتخابات جانشان را از دست دادهاند. حکایت انسانهایی که پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، در خرداد ۱۳۸۸ زندگیشان تمام شد.
داستان شهروندانی که باشلیک مستقیم گلوله در راهپیماییهای اعتراضی، ضرب و شتم در خیابان یا زندان، استنشاق گاز اشکآور، رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنشان، پرتاب شدن از بالای پل عابر پیاده و شیوههای خشونتآمیز دیگری کشته شدند. با مرگ هر یک نفر، زندگی یک یا چند خانواده دچار ناامنی و بحران شد.
------------------------------------------------------------------------
Your browser doesn’t support HTML5
خیابان آرام است. رهگذران در گوشهای از خیابان چهرههای سیاسی و امنیتی زیادی از جمله رئیس دولت دهم گرفته تا تنی چند از فرماندهان سپاه را میبینند که یکی یکی از خودروهاشان پایین میآیند و به سمت مسجدِ گوشه خیابان میروند. آنها به مناسبت گرامیداشت یاد حسین غلام کبیری اینجا گرد هم جمع شدهاند. نوجوانی که فقط ۱۸ سال داشت و در راهپیمایی معترضان انتخابات در روز بیست و پنجم خرداد سال ۸۸ کشته شد:
«با ماشین بهش زده بودن، با ماشین زدند پرتش کردند و بعد که پرتش کردند با ماشین از روی او رد شدند...»
حسین تنها کسی نبود که در ۲۵ خرداد سال ۸۸ جان خود را از دست داد. تنها کسی هم نبود که در حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ خودرویی از روی بدنش گذشت. اما تنها قربانیِ روز ۲۵ خرداد است که مقامات رسمی و نیز تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی سراغ خانوادهاش رفتند و جان باختنِ او را به صورت رسمی تأیید کردهاند. دلیل انکار نشدنِ مرگ حسین غلام کبیری، سخنان و مصاحبه خانواده او با رسانههای نزدیک به حکومت است:
«من پدرِ شهید حسین هستم. شهید حسین غلام کبیری خیلی علاقه داشت که در راه ولایت شهید شود و علاقه زیادی به شهید شدن داشت.»
۲۵ خرداد ۸۸ از راهپیماییهای اعتراضی مردم به نتایج اعلامشده انتخاباتی بود که در آن محمود احمدینژاد به عنوان برنده اعلام شد و در جشن پیروزی خود معترضان را به مشتی خس و خاشاک تشبیه کرد:
«در ایران در انتخابات چهل میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیینکننده اصلی بودند، حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشهها یک کاری میکنند، این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.»
معترضان بعد از آنکه خس و خاشاک خوانده شدند، بار دیگر در روز بیست و پنجم خرداد به خیابان آمدند تا خواستار بازپس گرفتن رأیی باشند که میگفتند گم شده است.
خیابان آزادی زیر پای مردمِ معترض است. در میان آنها نیروهای امنیتی و نیز بسیجیان سوار بر موتورهاشان به دنبال پراکنده کردن جمعیت معترض هستند. میان معترضان و بسیجیها درگیری سختی در میگیرد.
مردم موبایلهاشان را روی دست گرفتهاند و از نیروهای بسیجی که روی پایگاه بسیج به سمت خیابان شلیک میکند، فیلم میگیرند.
خبر میرسد که خیابانهای اطراف سعادتآباد نیز شلوغ شده است. محمدجواد صادقی، فرمانده پایگاهی که حسین غلام کبیری در آن حضور داشته، در مصاحبهای به خبرگزاری فارس گفته است که حسین غلام کبیری از نیروهای گردان عاشورا و جانشین عملیات پایگاه مقاومت شهرری بود و از نیروهای آمادهباش و داوطلب در ایجاد آرامش در خیابان.
یکی از بسیجیان پایگاهی که حسین غلام کبیری در آن عضو بوده در مراسمی که برای یادبود او برگزار میشود اعلام آمادگی غلامحسین کبیری برای آرام کردن راهپیماییهای اعتراضی سال ۸۸ را چنین روایت میکند:
«خدا شاهده آن روزی که تهران شلوغ شده بود، [حسین غلام کبیری] به فرمانده ما اعلام کرد کی قرار است برویم. ما هم همهمان منتظر بودیم که فرماندهمان دستور بدهد.»
حسین غلام کبیری سه روز قبل از راهپیمایی اعتراضی بیست و پنجم خرداد، از طرف فرمانده ناحیه مقاومت بسیج حکم مأموریت دریافت میکند و به همراه فرمانده گردان عاشورا و اکیپ موتورسوار راهی منطقه سعادتآباد میشود:
«حسین آن شب با آن گردان و نیروهایی که اعزام شدند رفت و آن طور به شهادت رسید.»
گروهی که همراه حسین غلام کبیری بودند، بعدها در گفتگوهای متعددی که با رسانههای داخل ایران انجام دادند گفتهاند که آن شب یک پراید مشکی رنگ با وارد کردن ضربه به حسین غلام کبیری متواری شد.
به گفته آنها حسین غلام کبیری که از ناحیه شکم و دو پا مجروح شده بود، ساعت ۲:۳۰ دقیقه بامداد به بیمارستان شهید مدرس تهران منتقل میشود و فردا در همان بیمارستان جانش را از دست میدهد. یکی از بسیجیان همراه حسین غلام کبیری میگوید که تمام بسیجیان به او غبطه میخورند و خوشحال هستند که او در راه هدفش کشته شد:
«من فکر میکنم حسین در اردوی راهیان نور مزدش را گرفت و در بیست و پنج خرداد به درجه رفیع شهادت رسید.»
مجتبی ثمره هاشمی، یک مشاوران نزدیک محمود احمدینژاد نیز در همایش بسیج حامی ولایت در شهرری خطاب به پدر غلام حسین کبیری میگوید:
«به شما پدر بزرگوار که چنین فرزندی را تربیت نمودهای تبریک میگوییم. این عمل فرزند شما نشان داد که هنوز راه شهادت باز است، ما به بسیج ناحیه شهرری افتخار میکنیم چرا که در کنترل اغتشاشات تهران داشتند.»
اگر چه چندین فیلم مستند از حسین غلام کبیری در تلویزیون جمهوری اسلامی ساخته شد، چندین مراسم سالگرد و چندین جلسه دادگاه برای شناسایی قاتل او برگرار شد و بارها نیز او را به عنوان یکی از بسیجیانی که توسط عوامل فتنه سبز شهید شده، معرفی کردهاند ولی پرونده قتل این جوان ۱۸ ساله ایرانی نیز بیفرجام باقی ماند و هیچگاه قاتلی معرفی نشد.
دیه حسین غلام کبیری توسط خزانه دولت پرداخت شد و پرونده قتل او نیز همانند پرونده سایر کشتهشدگان سال ۸۸ به بایگانی سپرده شد.