چه عواملی ممکن است پایداری توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی را تهدید کند؟ به دست آمدن این توافق چه تغییری در روند تصمیمسازیها در حوزه انرژی هستهای ایجاد کرده؟ و در نهایت چه بر سر رویای خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای میآید؟ دیوید آلبرایت در گفتوگو با رادیو فردا از جمله به این پرسشها پاسخ گفته است.
دیوید آلبرایت
دیوید آلبرایت، مؤسس و رئیس مؤسسه علم و امنیت بینالملل در واشنگتن است. آقای آلبرایت کتابها و مقالات متعددی درباره انرژی هستهای نوشته و در دهه ۹۰ میلادی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای عراق و پیشینه آن همکاری میکرد.
آیا به نظرتان توافق اتمی بین ایران و گروه پنج به علاوه یک پایدار خواهد بود؟
اینکه پایدار باشد مشخص نیست. قرار بر این است که این توافقی دائمی باشد. ایران عضوی از ان پی تی (پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی) است و هدف برجام این بوده که ایران را به مسیری هدایت کند که سلاح اتمی نداشته باشد و شفاف عمل کند. اینکه اینگونه عمل کند یا خیر، موضوعی است که به نظرم کسی نمیداند. برخی مقاطع زمانی در برجام هست که میتواند بحرانآفرین باشد و نمیتوان پیشبینی کرد که چه خواهد شد.
یک موضوع منفی این است که این توافق رژیم ایران را میانهرو نخواهد کرد یا به برقراری رابطه با آمریکا منجر نخواهد شد. همچنین به نظر نمیآید که برای بازرگانان غربی، تبادل با ایران تسهیل شود چون تحریمهای زیادی باقی مانده که آنها را تهدید میکند. همچنین هم اکنون گمانهزنیهای زیادی درباره رئیسجمهور آینده آمریکا مطرح است که تبادل اقتصادی با ایران را تحتالشعاع قرار میدهد. در نتیجه یک توافق در زمینه کنترل سلاح به دست آمده اما به رابطه با آمریکا یا میانهروی در رفتار ایران نمیانجامد. و این میتواند در طول زمان فرساینده باشد.
به نظرتان این موضوعات مثل رئیسجمهور آینده آمریکا، میتواند توافق را تهدید کند؟
مسلم است. من فکر نمیکنم ایرانیها جا بزنند. ببینید بالاخره ایران منافع زیادی از این توافق به دست آورده است. آنها توانستند از تحریمها خلاص شوند و همچنان کار بر روی موشکهای بالستیک را ادامه دهند. در نتیجه اگر کارهای برای تولید سلاح لازم باشد، غنیسازی اورانیوم با درصد بالا و تولید پلوتونیوم را میدانند چگونه انجام دهند.
برنامه برای مدتی تعلیق شده، اما آنها میدانند که چگونه باید بمب را درست کرد و حداقل آن طور که آژانس گفته در این زمینه تا سال ۲۰۰۳ تحقیقات زیادی کردهاند. اما آنها تعداد زیادی موشک دوربرد لازم برای سوار کردن کلاهک هستهای ندارند و برای این کار آزاد هستند. آنها رفع تحریم را گرفتند، به برنامه هستهایشان مشروعیت دادند و حال میتوانند روی موشکهای بالستیک کار کنند.
از همین رو آنها از توافق کنار نخواهند رفت. اما اگر کسی مثل ترامپ، یعنی خود ترامپ، رئیسجمهور شود خیلی متعهد به کنار گذاشتن توافق است. کار آسانی نیست اما شدنی است. این توافق موجودیت و مشروعیت خود را از شورای امنیت سازمان ملل متحد میگیرد. چالشهایی برای رد توافق وجود دارد، اما برای تهدیدش همیشه راههای وجود دارد. اگر او باهوش باشد میتواند از طرقی این توافق را انگولک کند که ایران را به برداشتن قدم اول برای نقض توافق هدایت کند. آنها خواهند گفت آمریکا نقض تعهد کرده اما ممکن است فکر کنند که توافق در حال به هم خوردن است و اقدامی پیشگیرانه انجام دهند که به نقض توافق بیانجامد. و آنوقت ترامپ ایران را متهم کند.
اگر به چارچوب توافق آمریکا و کره شمالی نگاه کنیم، در آن زمان دولت بوش بر روی کار آمد و گفت از این توافق خوشش نمیآید، اما همه به یاد دارند که این کره شمالی بود که قدم اول را برداشت. دولت بوش نوعی فضا را ایجاد کرد که این انگیزه برای کره شمالی به وجود آمد که از توافق کنار رود. کره شمالی به داشتن برنامه غنیسازی با درصد بالا متهم شد، کشوری قانونشکن خوانده شد. اگر به عقب نگاه کنیم، واقعیت این بود که دولت بوش از توافق کنار رفت اما این کره شمالی که ابتدا رسماً این کار را انجام داد. و این اتفاق میتواند برای برجام نیز بیفتد. ایران فکر نمیکند که این به نفعش خواهد بود. رژیم ایران، نامتغیر و تا حدی ملیگراست و در برخی اوقات خشن است و این چنین رژیمی را میتواند تحریک کرد که از توافق کنار رود.
به نظرتان دستیابی به توافق بین ایران و پنج به علاوه یک، تغییری در دینامیک تصمیمگیریها در زمینه انرژی اتمی ایجاد کرد و سابقهای تازه ایجاد کرد؟
بله. آنچه که برجام نشان داد این است که میتوان تقلب کرد و غنیسازی اورانیوم انجام داد. یعنی هر کسی میتواند غنیسازی اورانیوم داشته باشد. باید صبر کرد و دید روزی را که عربستان سعودی یا کره جنوبی دست به این کار بزنند. ما نمیدانیم اما دیگر نمیتوانیم به این کشورها «نه» بگوییم. مسلماً باید اقداماتشان تحت پادمانهای آژانس باشد. این درسی است که ایران آموخت و ان اینکه این کار را مخفیانه انجام ندهید. به صورت عمومی و تحت پادمانها انجام دهید. و آن وقت به نوعی میتواند توانایی تولید سلاح را در فضای عمومی به دست آورید.
بر اساس گفتههای خود مقامها، کشوری که من بیشتر از همه نگران آن هستم عربستان سعودی است. به نظر نمیآید آنها برای تولید سلاح اقدام کنند چون درسی که از ایران گرفتند این است که اگر بخواهید سلاح تولید کنید، و آن وقت دستتان رو شود، مجازات خواهید شد. از همین رو باید در پی به اصطلاح قطعات لازم رفت. و بزرگترین قطعه توان غنیسازی اورانیوم با درصد بالا و تولید پلوتونیوم است که میتوانید تحت بازرسیهای بینالمللی انجام دهید.
ما سعی میکنیم بفهمیم که آیا صنعت عربستان سعودی به سمت توانایی تولید چرخه سوخت هستهای میرود یا خیر. مقاله بروکینگز در این باره را من معتبر نمیدانم چرا که هیچ کدام از مقامهای رسمی کشورها خود اعتراف نمیکنند که برنامه نهاییشان تولید سلاح است و میگویند میخواهند غنیسازی تحت پادمان انجام دهند.
در مقاله بروکینگز گفته شده بود که در مورد عربستان سعودی، به نظر نمیآید اتفاق بیفتد چرا که آنها کمک لازم را که میخواستند از پاکستان بگیرند، دریافت نخواهند کرد.
آنها برای سلاح به پاکستان نخواهند رفت، اما اسلامآباد میتواند به آنها در زمینه غنیسازی اورانیوم کمک کند. و در عین حال عربستان میتواند به سوی کشورهای دیگر برود. ما نمیدانیم دانش آنها مثلاً درباره سانتریفوژ چقدر است اما میتواند از کشوری مثل چین فناوری یا قطعات بگیرد و به آرامی آنها را بسازد.
مشکل تحقیق بروکینگز این است که به پیچیدگیهای صنعت در عربستان سعودی دقت نکرده و تنها گفته که آنها توانایی این کار را ندارند، شاید این درست باشد، اما عربستان این توانایی را در طول زمان میتواند به دست آورد و نشانههایی که ما داریم این است که برخی اقدامات در این زمینه را آغاز کرده است که میتواند نگرانکننده باشد.
کشوری مثل پاکستان میتواند فراهمکننده برخی مواد باشد که میتواند استفاده دوگانه در سانتریفوژ داشته باشد. آیا آمریکا مانع این کار میشود؟ عربستان میتواند از چین این مواد را بخرد، همانند آنچه که ایران انجام داد و بسیاری از این مواد را از کشورهای مختلف خرید. در نتیجه راههای مختلفی برای کشورها وجود دارد که برخی اوقات مخفیانه یا غیرقانونی به مواد مختلف دسترسی پیدا کنند و زیرساختها را درست کنند.
به نظرم عربستان سعودی میتواند مایه نگرانی باشد. مقامهای کنونی یا سابق گفتهاند که اگر ایران به سلاح دست پیدا کند، آنها هم سلاح خواهند ساخت. و اگر اینچنین اظهارنظرهایی میشنوید به این معنی است که آنها برای اقدام کردن منتظر نخواهند شد تا ایران اول کاری انجام دهد. در عربستان سالها طول خواهد کشید تا زیرساختها آماده شود.
سالهاست که ما درباره تلاشهای ناموفقی برای ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح میشنویم. با این توصیف شما، آیا این برنامه، یک آرمان دست نیافتنی خواهد بود؟
کوتاهمدت تصویر خوبی به ما نمیدهد چرا که اسرائیل هیچگاه دست از سلاحهایش نخواهد کشید خصوصاً وقتی مشخص نیست نتیجه برجام چه خواهد شد. به نوعی آنها با عربستان موافقند که این یک توافق موقت است و در طولانیمدت ایران به قوه بالفعل این توافق پایبند نخواهد بود و به نظر آنها ایران احتمالاً در ۱۰ یا ۱۵ سال آینده بمب خواهد ساخت و در آن صورت اسرائیل میخواهد سلاحهایش را داشته باشد، چون ایران دشمن اصلیاش در منطقه است. در نتیجه اگرچه جای تأسف دارد، اما این توافق به خاورمیانه عاری از سلاح منجر نخواهد شد، چراکه هیچ مشکلی را رفع نمیکند.
بخشی از مشکل این توافق این است که در طول ۲۰ یا ۳۰ سال، شما با نسلهای مختلف مهندسان روبهرو میشوید، مثل یک تیم فوتبال است که با میانگین ۲۰ سال در لیگ برتر است اما با بازیکنان ۵۰ ساله نمیتواند در رقابتهای اصلی باشد. اما اگر قرار باشد محدودیت کوتاهمدت باشد، ایران بعد از ۱۳ سال میتواند برنامه هستهایاش را با برخی محدودیتها به شدت توسعه دهد.
اما این برنامه تحت نظارت آژانس خواهد و ایران تا آن زمان باید پروتکل الحاقی را هم در مجلس شورای اسلامی تصویب کرده باشد.
از نظر نظارت و بازرسی، ایران به زعم بسیاری، در زمانی که مورد نظارت بوده، نقض قوانین کرده است. در نتیجه وقتی یک برنامه بسیار وسیع با تعداد زیاد سانتریفوژ داشته باشد، میتواند باز هم تقلب کند یا ان پی تی را ترک کند و سلاح بسازد. راهی هم برای متوقف کردنش وجود ندارد و میتواند خیلی سریع سلاح بسازد.
شما میتوانید تحت پروتکل الحاقی هم بازرسان را گمراه کنید. ایران یکی از کارهایی که میکند این است که اجازه دسترسی به تأسیسات نظامی را به بازرسان آژانس نمیدهد. در نتیجه شما نمیتوانید اجرای پیمان ان پی تی یا پروتکل الحاقی را بدون این بازرسیها تأیید کنید. فردو در یک تأسیسات نظامی ساخته شد و کار تحقیقات برای نظامی کردن برنامه هستهای در تأسیسات نظامی انجام شد.
اگر ایران همکاری کند، پروتکل الحاقی مؤثر است اما اگر همکاری نکند وضع خوبی نیست. شما میتوانید درباره سایتهای اعلام شده، بازرسیهای خوبی داشته باشید، اما نگرانی عموماً درباره سلاح اتمی مربوط به سایتهای اعلام شده ایران نبود. البته تا ۱۵ یا ۲۰ سال دیگر که صدهاهزار سانتریفوژ در سایتهای اعلام شده بچرخند که آن وقت در چند ساعت میتوان مواد لازم برای بمب را ساخت؛ و آژانس ممکن است نتواند این را سریع بفهمد.
در نتیجه اگر آژانس اجازه ورود به سایتهای نظامی را نداشته باشد، نمیداند که در آنها چه میگذرد. و این یکی از چالشهای کنونی آژانس است. کافی نیست که فقط موقعی که درباره یک کار سری و مخفیانه بشنویم و سپس سریع اقدام کنیم، نه باید این اتفاق مستمر بیفتد تا مطمئن شویم که کار غیرقانونی انجام نمیشود.
خب راه حل چیست؟ منطق ایران برای مجوز ورود ندادن این است که این سایتها نظامی است و مسائل دفاعی کشور را نمیتواند با جامعه بینالمللی در میان بگذارد.
آژانس باید درخواست ورود به تأسیسات نظامی را بدهد و ایران باید انتخاب کند که میخواهد این اجازه را بدهد یا خیر. و من فکر میکنم که ایران، سعی میکند که قبول کند و بر مبنای توافق عمل کند. اما آژانس باید این درخواست را بدهد. به پارچین یا مکانهای دیگر برود. در برجام شرایطی مطرح شده از جمله ممنوعیت برخی اقدامات در زمینه تحقیق و توسعه یا تحقیقات کامپیوتری، که آژانس باید بگوید برای تأیید این موضوعات، احتیاج به دسترسی به تأسیسات نظامی دارد. بر مبنای پادمانهای آژانس و پروتکل الحاقی آژانس باید به پارچین برگردد چون در آنجا اورانیوم پیدا کرده، و باید برای اینکه بفهمد چرا این ماده در آنجا پیدا شده به این تأسیسات بازگردد.
چرا آژانس این درخواست را مطرح نمیکند؟
ما نمیدانیم. آنها به سؤالات ما پاسخ نمیدهند. ما در این باره گزارشهایی را منتشر کردیم و باز هم این کار را خواهیم کرد. اما باید به زودی این کار را بکنند، چرا که برای تأیید اقدامات در برجام و همچنین پیمان ان پی تی لازم است. این درخواست یکی از چالشهاست. اما یک مقطع زمانی دیگر که میتواند چالش ایجاد کند موقعی است که ایران پروتکل الحاقی را تصویب کند، که باید در سال هشتم اتفاق بیفتد و آمریکا باید تحریمهایش علیه ایران را به طور کامل لغو کند، که به نظر نمیآید این اتفاق بیفتد.
به نظر من اولین بحران اصلی برای برجام این مقطع خواهد بود. اقدام طرفین به هم بستگی دارد. کنگره ممکن است کاری کند، یا سایر کشورها اقدامی انجام دهند. در همین زمان باید محدودیتهای شورای امنیت در زمینه موشکهای بالستیک برداشته شود. موضوع اینجاست که آمریکا چه خواهد کرد، و ترسناکتر از همه این است که ممکن است ترامپ در آن زمان رئیسجمهور آمریکا باشد. در همین مقطع آژانس هم باید نتیجهگیری کلی درباره ماهیت برنامه هستهای ایران را ارائه دهد.
اگر ایران نداند که این تحریمها واقعاً رفع خواهد شد، انگیزه کافی برای همکاری با آژانس برای ارائه نتیجهگیری کلی و نهایی را نخواهد داشت که مثلاً اجازه ورود به تأسیسات نظامیاش را بدهد.
به نظرم این یکی از ضعفهایی این توافق است. در سطح این توافق خوبی است که دسترسیهای زیادی به امکان اعلام شده میدهد، اما در زمینه مکانهای اعلام نشده کمکی به آژانس نمیکند. و البته گزینه بازگشتپذیری هم هست که میتوان در زمانی که توافق به پایان میرسد از آن استفاده کرد در نتیجه بهترین انگیزه برای آژانس نیست که بداند قدرت کافی برای مانور دارد.
پس شما فکر میکنید که آینده برنامه هستهای ایران، یک برنامه گسترده خواهد بود که میتواند به سوی تولید سلاح اتمی برود؟
ممکن است. کار ما این است که از این اتفاق جلوگیری کنیم. و این کار را باید درباره عربستان سعودی هم انجام دهیم و اگر به سوی کار مخفیانه بروند، باید از آن جلوگیری کنیم. میتوانید تصور کنید که اگر عربستان به سوی غنیسازی اورانیوم برود، در ایران این گونه تفسیر خواهد شد که عربستان در پی تولید سلاح است. در نتیجه خیلی مهم است که جلوی عربستان خیلی زود گرفته شود که برای تولید سلاح قدم برندارد.
آیا به نظرتان آمریکا میتواند در این زمینه اقدام کند و از نفوذ خود استفاده کند؟
نه. تنها در صورتی که جامعه بینالمللی عربستان را در حین انجام این کار غافلگیر کند. سعودیها این روزها به دلیل مسایلی چون سوریه و ایران بدخلقی میکنند، در نتیجه به نظرم آمریکا تنهایی نمیتواند کاری کند. اگر در سال ۱۹۸۳ از عراق میپرسیدید میگفت نمیخواهم بمب بسازم. ایران هم همین را میگفت. من بسیاری از مقامهای ایرانی از جمله ظریف و صالحی را در دهه ۹۰ دیدم که میگفتند ما نمیخواهیم بمب بسازیم، حتی درباره تزریق گاز به سانتریفوژ هم تعهد میدادند که راست نبود. در نتیجه مصاحبه با مقامها، کافی نیست و باید عمیقتر در اطلاعات و مسایل امنیتی کشورها دقیق شد.
البته ایران بمب هم نساخت.
آنها نساختند چون جهان واکنش نشان داد والا آنها در سال ۲۰۰۳ فاصله زیادی نداشتند. شاید چند سالی طول میکشید، آنها در حال گسترش نطنز برای نصب هزاران سانتریفوژ بودند. و باید از اقدام اتحادیه اروپا ستایش کرد، که به سرعت اقدام کرد آن هم در زمانی که دولت بوش موافق نبود. اروپاییها رفتند و گفتند برنامه باید متوقف شود. و از آژانس برای بازرسی از برنامه ایران حمایت کردند. اگر آمریکا همان سیاست در قبال پاکستان، اسرائیل، هند را دنبال میکرد، ایران هم اکنون سلاح اتمی داشت. حتی سیاست آمریکا در قبال عراق هم تنها بعد از حمله به کویت بود که تغییر کرد. اما پیش از آن مداراگونه بود. از همین رو هم میگویم شاید آمریکا مانع عربستان نشود. دولت بوش مخالف مذاکره اروپاییها بود، از من خواست به برلین بروم و به آلمانیها بگویم که آنچه انجام میدهند، خیلی بد است. و من این کار را انجام دادم.
آیا شما هم موافق بودید که این مذاکره اروپاییها با ایران اشتباه است؟
نه. چون آنها در پی متوقف کردن برنامه هستهای ایران بودند. البته کارهایی بود که اروپاییها باید بهتر انجام میدادند، آنها درباره اقدامات ایران برای تحقیق در زمینه جنبه نظامی برنامه هستهای تا سال ۲۰۰۳ اطلاعات کافی نداشتند اما اینکه آنها سریع در این زمینه اقدام کردند، در صدد توقف این قدمها بر آمدند، خیلی اقدام مهمی بود. من یک آمریکایی بودم که دولت از من درخواست کرد و من رفتم و پیام را دادم ولی به آنها گفتم که شخصاً موافق این اقدام هستم.