وحید هاشمیان مهاجم سابق تیم ملی فوتبال ایران با انتقاد از عملکرد برخی گزارشگران فوتبال میگوید: گزارشگر وظیفهاش گزارش بازی است. در تمام کشورها گزارشگر فقط بازی را گزارش کرده و مطالب حاشیهای مطرح نمیکند.
باشگاه سایپا هم با صدور بیانیهای؛ نسبت به تعابیر به کار رفته از سوی گزارشگر بازی ایران و قطر اعتراض کرده است.
در این بازی وقتی کریم انصاریفرد در لحظات پایانی مصدوم شد، گزارشگر بازی او را «ستون پنجم قطر» معرفی کرد که معنای آن از نگاه این باشگاه، جاسوسی و خیانت به وطن است.
در کرمان، پس از افزایش متلکپرانیها و استفاده از واژههای غیرمعمول توسط گزارشگر سیمای استان، کار به زد و خورد بین سرمربی و برخی بازیکنان تیم مس با او کشیده شد.
همچنین تا دقیقه پنجم بازی ایران و اندونزی، تصویر مجیدی سه بار پخش شده بود و فقط یک بار آن هم با خطای مدافع اندونزی روی زمین افتاده بود.
اما نهاوندیان گزارشگر مستقر در استودیو با طعنهای نامشخص به او گفت: «مجیدی تا حالا ۱۵ بار زمین خورده و بهتره متعادلتر بشه.»
در اصفهان، حدس و گمان گزارشگر بازی تیم ذوب آهن درباره اینکه محمد قاضی پس از تعویض شدن از ورزشگاه نیز خارج شده است، حاشیههای مضاعفی را برای این تیم در پی داشت.
اتفاقات مشابه در حین گزارشهای ورزشی، هر هفته در لیگ برتر فوتبال ایران رخ میدهد.
متلکپرانیها و استفاده از واژههای غیرمحترمانه یا اهانتآمیز و افراط در استفاده از زبان محاوره، چنان رواج پیدا کرده که اگر یک گزارشگر از این قاعده تخطی کند، گویی کاری غیر معمول انجام داده است.
به طور مثال، مزدک میرزایی به عنوان یک گزارشگر محافظهکار شناخته میشود. نه اهل درگیری است و نه چندان میانهای با انتقاد دارد. خنثیترین قسمت برنامه ۹۰ در ۱۱ سال اخیر، برنامهای است که او در غیاب عادل فردوسیپور اجرا کرد.
اما حتی او نیز تحت تأثیر اتمسفر پایدار متلکپرانیهای ناخواسته در وادی گزارشگری قرار گرفته.
یک دهه قبل هم وقتی علی کریمی از وسط زمین با ضربهای استثنایی دروازه بهزاد غلامپور را باز کرد، میرزایی با کمدقتی در انتخاب واژههایش، باعث شد غلامپور پس از مسابقه با او مشاجرهای شدید شود که تا آستانه درگیری فیزیکی نیز پیش رفت.
میرزایی از بهترین گزارشگران فوتبال در سیماست اما تحقیر آرش برهانی به خاطر گل نزن بودن و تحقیر رضا عنایتی به خاطر اشتباه سهوی در بازی سپاهان و استقلال، متلکپرانی به وحید طالبلو به خاطر لبخند زدن روی نیمکت و نکاتی از این دست، دائماً در گزارشهای او تکرار میشود.
«اسمش لالاس است؛ قیافهاش هم لالاس است»
این جملهای است که بهرام شفیع در جام جهانی ۱۹۹۴ و هنگام گزارش بازی سوئیس و آمریکا به کار برد.
هتاکی نامشخص و بیمعنا به آلکسی لالاس بازیکن تیم ملی آمریکا. پدر او پروفسور پانایوتیس مشهور است و مادرش از نویسندگان سرشناس.
خود نیز ضمن اتمام تحصیلات دانشگاهی، در عرصه هنر هم به فعالیت پرداخت. او ووکال و گیتاریست یک گروه مشهور راک هم شد.
پیش از دهه ۷۰؛ متلکپرانی جایی در گزارشهای فوتبال نداشت. چه پیش از انقلاب و چه پس از آن.
گزارشهای عطا بهمنش، حبیب روشنزاده و مجید وارث آکنده از نکتهسنجی و بداهههای بینظیر در شرح صحنههای بازی است. اما اهانت یا بکار بردن جملات تحقیرآمیز جایی در گزارشهای آنها نداشت.
شفیع از تحقیر به همکارانش نیز فروگذار نیست. او بیآنکه از عادل فردوسیپور نام بیاورد گفته است: «شاید من دوست نداشته باشم بدانم عمه مارگریت بکام، مرغ یک پا دوست دارد.»
نکته دیگری که به نظر میرسد اغلب گزارشگران صداوسیما از آن غافل هستند؛ خلط دائم انتقاد با اهانت است.
گزارشگران فوتبال دوست دارند شجاع، جسور و نترس نامیده شوند. اگرچه گزارشگر یک بازی چندان نیازی به این مشخصهها ندارد و فقط باید با لحن، بیان و زبان گوش نواز، به شرح صحنهها بپردازد. اما گویی برخورداری از چنین صفاتی، نیازی به دایره وسیع واژگانی، مطالعه آثار ادبی یا تسلط به پایههای ادبیات فارسی ندارد.
محبوبیت بینظیر عادل فردوسیپور نیز باعث شده اغلب گزارشگران تصور کنند اگر بیشتر متلک بیاندازند و از جملات تحقیرآمیز استفاده کنند، لابد مانند الگوی خود عمل کردهاند. اما روش فردوسیپور کاملاً منحصر به فرد و غیر قابل تقلید است. نکته اینجاست که خانواده فوتبال، فردوسیپور و روشهای ابتکاریاش را پذیرفتهاند.
بازیکنان و مربیان نیز با کنایههای او کنار میآیند. از طرفی، فردوسیپور در کنایههای ظریف خود از «زبان فوتبال» استفاده میکند و تفاوت تحقیر و نقد را میداند.
اغلب گزارشگران فوتبال تصور میکنند که اگر فقط بازی را گزارش کنند، کمفروشی کردهاند. پس حتماً باید حین گزارش در جملات خود، چند تکل از پشت روی پای بازیکنان و مربیان بروند.
نکته متناقض دیگر این است که آنها درباره همه چیز از مسائل فنی گرفته تا حاشیهها و اتفاقات خارج از میدان اظهار نظر میکنند و از هیچ گونه تفسیر و تحلیلی رویگردان نیستند. اما در تأیید اوت شدن یا اوت نشدن یک توپ ساده، با فروتنی تصنعی میگویند: قضاوت را به کارشناسان داوری میسپاریم!
از فرزند فرمانده سپاه تا فرشاد صادقی
گزارشگری فوتبال در سازمان صداوسیما مثل یک دایره بسته است. (صرف نظر از چند مورد خاص) نه کسی از این دایره بیرون میافتد و نه کسی میتواند به داخل آن نفوذ کند.
حسین آقا زمانی سالهاست مدیریت گروه ورزش شبکه سوم سیما را برعهده دارد، کسی که مثل بسیاری از مسئولین ورزش در ایران سابقه ورزشی ندارد. او فرزند ابوشریف زمانی فرمانده مشهور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
پس از گل کردن برنامه ۹۰؛ او دیگر علاقهای به پا گرفتن برنامههای انتقادی و حضور چهرههای منتقد در این شبکه نداشته.
وضعیت کنونی گزارشگری در فوتبال نیز حاصل چنین تفکراتی است. خانواده ورزش ایران امیدوار است با انتقال برنامههای ورزشی از شبکه ۳ به شبکه ورزش، از نابسامانیهای گسترده در ورزش سیما کاسته شود.
فرشاد صادقی به عنوان اولین مدیر شبکه ورزش سیما منصوب شده. اهالی ورزش ملی ایران خاطرات خوبی از دوران تهیه کنندگی او در برنامه دایره طلایی دارند. صادقی تهیهکنندگی برنامههای جنگ فوتبال آسیا و «با جام جهانی ۲۰۰۲» را برعهده داشته.
پالایش گزارشها از عبارتهای توهین آمیز، فقط بخشی از کاری است که صادقی باید انجام دهد. عکس قضیه هم صادق است. یعنی صداوسیما موظف است از گزارشگر خود حمایت کند.
وقتی جواد خیابانی پس از شکست پرسپولیس مقابل شهرداری تبریز، یک انتقاد ساده از علیرضا حقیقی دروازهبان پرسپولیس انجام میدهد، این دروازهبان در گفتوگو با خبرگزاری فارس مدعی شد خیابانی فرق «چهارپا و تی تاپ را نمیداند» و از تشخیص تفاوتهای توپ با هندوانه عاجز است.
صرف نظر از اقدام ناپسند خبرگزاری مدعی اخلاق در درج چنین اظهاراتی، سکوت صداوسیما نیز تأمل برانگیز بود. این رسانه به عنوان کارفرما موظف است ازشان و شخصیت و جایگاه حقیقی و حقوقی زیرمجموعهاش دفاع کند اما همواره از این وظیفه بدیهی خود عدول کرده است.
باشگاه سایپا هم با صدور بیانیهای؛ نسبت به تعابیر به کار رفته از سوی گزارشگر بازی ایران و قطر اعتراض کرده است.
در این بازی وقتی کریم انصاریفرد در لحظات پایانی مصدوم شد، گزارشگر بازی او را «ستون پنجم قطر» معرفی کرد که معنای آن از نگاه این باشگاه، جاسوسی و خیانت به وطن است.
در کرمان، پس از افزایش متلکپرانیها و استفاده از واژههای غیرمعمول توسط گزارشگر سیمای استان، کار به زد و خورد بین سرمربی و برخی بازیکنان تیم مس با او کشیده شد.
همچنین تا دقیقه پنجم بازی ایران و اندونزی، تصویر مجیدی سه بار پخش شده بود و فقط یک بار آن هم با خطای مدافع اندونزی روی زمین افتاده بود.
اما نهاوندیان گزارشگر مستقر در استودیو با طعنهای نامشخص به او گفت: «مجیدی تا حالا ۱۵ بار زمین خورده و بهتره متعادلتر بشه.»
در اصفهان، حدس و گمان گزارشگر بازی تیم ذوب آهن درباره اینکه محمد قاضی پس از تعویض شدن از ورزشگاه نیز خارج شده است، حاشیههای مضاعفی را برای این تیم در پی داشت.
اتفاقات مشابه در حین گزارشهای ورزشی، هر هفته در لیگ برتر فوتبال ایران رخ میدهد.
متلکپرانیها و استفاده از واژههای غیرمحترمانه یا اهانتآمیز و افراط در استفاده از زبان محاوره، چنان رواج پیدا کرده که اگر یک گزارشگر از این قاعده تخطی کند، گویی کاری غیر معمول انجام داده است.
به طور مثال، مزدک میرزایی به عنوان یک گزارشگر محافظهکار شناخته میشود. نه اهل درگیری است و نه چندان میانهای با انتقاد دارد. خنثیترین قسمت برنامه ۹۰ در ۱۱ سال اخیر، برنامهای است که او در غیاب عادل فردوسیپور اجرا کرد.
اما حتی او نیز تحت تأثیر اتمسفر پایدار متلکپرانیهای ناخواسته در وادی گزارشگری قرار گرفته.
یک دهه قبل هم وقتی علی کریمی از وسط زمین با ضربهای استثنایی دروازه بهزاد غلامپور را باز کرد، میرزایی با کمدقتی در انتخاب واژههایش، باعث شد غلامپور پس از مسابقه با او مشاجرهای شدید شود که تا آستانه درگیری فیزیکی نیز پیش رفت.
میرزایی از بهترین گزارشگران فوتبال در سیماست اما تحقیر آرش برهانی به خاطر گل نزن بودن و تحقیر رضا عنایتی به خاطر اشتباه سهوی در بازی سپاهان و استقلال، متلکپرانی به وحید طالبلو به خاطر لبخند زدن روی نیمکت و نکاتی از این دست، دائماً در گزارشهای او تکرار میشود.
«اسمش لالاس است؛ قیافهاش هم لالاس است»
این جملهای است که بهرام شفیع در جام جهانی ۱۹۹۴ و هنگام گزارش بازی سوئیس و آمریکا به کار برد.
هتاکی نامشخص و بیمعنا به آلکسی لالاس بازیکن تیم ملی آمریکا. پدر او پروفسور پانایوتیس مشهور است و مادرش از نویسندگان سرشناس.
خود نیز ضمن اتمام تحصیلات دانشگاهی، در عرصه هنر هم به فعالیت پرداخت. او ووکال و گیتاریست یک گروه مشهور راک هم شد.
پیش از دهه ۷۰؛ متلکپرانی جایی در گزارشهای فوتبال نداشت. چه پیش از انقلاب و چه پس از آن.
گزارشهای عطا بهمنش، حبیب روشنزاده و مجید وارث آکنده از نکتهسنجی و بداهههای بینظیر در شرح صحنههای بازی است. اما اهانت یا بکار بردن جملات تحقیرآمیز جایی در گزارشهای آنها نداشت.
شفیع از تحقیر به همکارانش نیز فروگذار نیست. او بیآنکه از عادل فردوسیپور نام بیاورد گفته است: «شاید من دوست نداشته باشم بدانم عمه مارگریت بکام، مرغ یک پا دوست دارد.»
نکته دیگری که به نظر میرسد اغلب گزارشگران صداوسیما از آن غافل هستند؛ خلط دائم انتقاد با اهانت است.
گزارشگران فوتبال دوست دارند شجاع، جسور و نترس نامیده شوند. اگرچه گزارشگر یک بازی چندان نیازی به این مشخصهها ندارد و فقط باید با لحن، بیان و زبان گوش نواز، به شرح صحنهها بپردازد. اما گویی برخورداری از چنین صفاتی، نیازی به دایره وسیع واژگانی، مطالعه آثار ادبی یا تسلط به پایههای ادبیات فارسی ندارد.
محبوبیت بینظیر عادل فردوسیپور نیز باعث شده اغلب گزارشگران تصور کنند اگر بیشتر متلک بیاندازند و از جملات تحقیرآمیز استفاده کنند، لابد مانند الگوی خود عمل کردهاند. اما روش فردوسیپور کاملاً منحصر به فرد و غیر قابل تقلید است. نکته اینجاست که خانواده فوتبال، فردوسیپور و روشهای ابتکاریاش را پذیرفتهاند.
بازیکنان و مربیان نیز با کنایههای او کنار میآیند. از طرفی، فردوسیپور در کنایههای ظریف خود از «زبان فوتبال» استفاده میکند و تفاوت تحقیر و نقد را میداند.
اغلب گزارشگران فوتبال تصور میکنند که اگر فقط بازی را گزارش کنند، کمفروشی کردهاند. پس حتماً باید حین گزارش در جملات خود، چند تکل از پشت روی پای بازیکنان و مربیان بروند.
نکته متناقض دیگر این است که آنها درباره همه چیز از مسائل فنی گرفته تا حاشیهها و اتفاقات خارج از میدان اظهار نظر میکنند و از هیچ گونه تفسیر و تحلیلی رویگردان نیستند. اما در تأیید اوت شدن یا اوت نشدن یک توپ ساده، با فروتنی تصنعی میگویند: قضاوت را به کارشناسان داوری میسپاریم!
از فرزند فرمانده سپاه تا فرشاد صادقی
گزارشگری فوتبال در سازمان صداوسیما مثل یک دایره بسته است. (صرف نظر از چند مورد خاص) نه کسی از این دایره بیرون میافتد و نه کسی میتواند به داخل آن نفوذ کند.
حسین آقا زمانی سالهاست مدیریت گروه ورزش شبکه سوم سیما را برعهده دارد، کسی که مثل بسیاری از مسئولین ورزش در ایران سابقه ورزشی ندارد. او فرزند ابوشریف زمانی فرمانده مشهور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
پس از گل کردن برنامه ۹۰؛ او دیگر علاقهای به پا گرفتن برنامههای انتقادی و حضور چهرههای منتقد در این شبکه نداشته.
وضعیت کنونی گزارشگری در فوتبال نیز حاصل چنین تفکراتی است. خانواده ورزش ایران امیدوار است با انتقال برنامههای ورزشی از شبکه ۳ به شبکه ورزش، از نابسامانیهای گسترده در ورزش سیما کاسته شود.
فرشاد صادقی به عنوان اولین مدیر شبکه ورزش سیما منصوب شده. اهالی ورزش ملی ایران خاطرات خوبی از دوران تهیه کنندگی او در برنامه دایره طلایی دارند. صادقی تهیهکنندگی برنامههای جنگ فوتبال آسیا و «با جام جهانی ۲۰۰۲» را برعهده داشته.
پالایش گزارشها از عبارتهای توهین آمیز، فقط بخشی از کاری است که صادقی باید انجام دهد. عکس قضیه هم صادق است. یعنی صداوسیما موظف است از گزارشگر خود حمایت کند.
وقتی جواد خیابانی پس از شکست پرسپولیس مقابل شهرداری تبریز، یک انتقاد ساده از علیرضا حقیقی دروازهبان پرسپولیس انجام میدهد، این دروازهبان در گفتوگو با خبرگزاری فارس مدعی شد خیابانی فرق «چهارپا و تی تاپ را نمیداند» و از تشخیص تفاوتهای توپ با هندوانه عاجز است.
صرف نظر از اقدام ناپسند خبرگزاری مدعی اخلاق در درج چنین اظهاراتی، سکوت صداوسیما نیز تأمل برانگیز بود. این رسانه به عنوان کارفرما موظف است ازشان و شخصیت و جایگاه حقیقی و حقوقی زیرمجموعهاش دفاع کند اما همواره از این وظیفه بدیهی خود عدول کرده است.