بررسی روزنامههای شنبه ۲ دی ۱۳۹۶:
روزنامه شرق عکس یک خود را به خواب آشفته شهروندان تهران و کرج در پارکها و امکان عمومی پس از زمینلرزه چهارشنبه گذشته اختصاص داده و در گزارشی با تیتر «ما آماده نیستیم»، نوشتهاست: «فقط ۱۰ ثانیه لازم بود تا هیمنه ابرشهر تهران بشکند و با زلزله پنج و دودهم ریشتری به شهری آشفته و بیقرار تبدیل شود که حتی نمیتواند از شهروندان خودش مراقبت کند.»
این روزنامه نوشتهاست: «ساعت ۲۳ و ۲۷ دقیقه چهارشنبهشب وقتی شهروندان تهرانی و کرجی هنوز داشتند به بحران آلودگی هوا در این کلانشهرها فکر میکردند و با اخبار آن درگیر بودند، تکانهای افقی و عمودی در خانهها و صدایی مهیب شبیه انفجار، آلودگی هوا را از ذهن مردم پاک کرد» و به فاصله چند ثانیه «کانالهای تلگرامی خبر زلزله در تهران را مخابره کردند هرچند ظاهر این خبر، خشن و دلهرهآور بود اما لبخندی هم بر لب تهرانیها نشاند؛ آنها فهمیدند آسیب جدی نبوده و هنوز میتوانند با گوشیهای خود کار کنند و اخبار مخابره میشود؛ هرچند این اطمینان خاطر نتوانست مردم شهرهای تهران و کرج را در خانههایشان نگه دارد و به فاصله چند دقیقه ترافیک سنگینی در بزرگراهها ایجاد شد.»
روزنامه اعتماد هم در گزارشی با تیتر «شبِ امتحان» نوشتهاست: «زلزله تهران ترکیبی است که سالهاست کابوس تهرانیها شده؛ کابوسی که گوشهای از آن را چهارشنبه شب گذشته، بالاخره تجربه کردند. تهران که لرزید هیچکدام از راهکارهایی که در این سالها برای مقابله با خطرات زلزله مطرح شده بودند به کار مردم نیامد.
مردم تهران از ساختمانهایی که چندان به استحکامشان اعتماد نداشتند، به خودروهایشان پناه بردند و گویی راهکاری جدید برای مقابله با خطرات ناشی از زلزله را به لیست بلند بالای همیشگی اضافه کردند: اقامت در خودرو و حاشیه اتوبانها.»
این روزنامه با بیان اینکه «زلزله به جان مردم افتاد و مردم به جان خیابانها» و درحالی که «آلودگی تهران مرز خطر را رد کرده بود، زلزله و استیصال مردم، به آلودگی دامن زد و شبی سیاه و پرهراس برای آسمان تهران و مردمانش رقم زد»، نوشتهاست: «مردم چهارشنبه شب ترجیح دادند در خودروهایشان یا کنار خیابان، آخرین شب پاییز را صبح کنند، اما زیر سقف ساختمانهای ناامنی نمانند که در آنها زندگی میکنند» و به این ترتیب «چراغ روشن اتومبیلها، صفهای طویل پمپبنزینها، مردمی که پتویی را دور خود پیچیدهاند و در گوشه خیابان اتراق کردهاند، چادرهایی که شبانه در گوشه و کنار شهر برپا شدند، مجموعه این تصاویر تبدیل شدند به نمادهای زلزله ۵ ریشتری تهران.»
اعتماد با تأکید براینکه «بسیاری از کارشناسان مدیریت بحران معتقدند واکنش مردم بعد از زلزله و ترافیکی که در خیابانها ایجاد شد، یک واکنش کاملاً طبیعی بود»، نوشتهاست: «وقتی زلزلهای بدون گزارش خسارات مالی و جانی اتفاق میافتد و تمام راههای امدادرسانی با خودروهایی که شتابزده از محل خطر دور میشوند، بسته میشود. اگر بحرانی عمیقتر در تهران اتفاق بیفتد روند امدادرسانی به چه شکل خواهد بود؟»
جامعه فردا هم ضمن چاپ عکسی از چادر مسافرتی شهروندان در یکی از پارکهای تهران در صفحه یک شماره شنبه خود نوشتهاست: «پایتختنشینها هم درست مثل دیگر شهروندان ایرانی در استانهای کرمانشاه و کرمان، زیستن در سبک تازه ای از زندگی را آغاز کردند. آنها در شرایطی به پیشواز زمستان رفتند که در میان اخبار و شایعات مختلف زلزله، چهارشنبه شب را در آلودهِترین هوای پایتخت به صبح رساندند. زندگی در رنگ هشدار برای تهرانیها بعد از یک قرن دوباره آغاز شدهاست.»
این روزنامه در تیتر یک خود با عنوان «آزمون تهران» نوشتهاست: «خوشامدگویی مدیرانِ بحران و مردم تهران به زلزله پایتخت، قابل دفاع نبود و تهران همچون شهری بی دفاع با زلزله ای که یک چهارم جمعیت ایران آن را احساس کرده بودند، تنها ماند. این یک حکم کلی نیست. نگاهی به موج اخبار و شایعات و گفتههای ضد و نقیضی که از چهارشنبه شب آغاز و حتی تا امروز که شنبه است نیز ادامه دارد، یادآور همان کلیشه معروف است که ما در بحرانها دچار بحرانِ مدیریت بحران میشویم.»
جامعه فردا همچنین در سرمقاله خود با تیتر «دولت و مانور واقعی زلزله» نوشتهاست: «ماجرای زلزله روز چهارشنبه گذشته را به مثابه یک مانور غیربرنامهریزیشده رایگان باید دید، برای دستگاههای دولت به مثابه ضامن نظم و امنیت، و برای مسئولان خانوارها به عنوان اولین پناه و نخستین مدیر اعضای کوچکترین واحدهای جامعه» اما «با آنچه رخ داد، متأسفانه در این آزمون سیستم هشدار سریع و مدیریت بحران دولت و مدیریتهای کوچکتری مثل مدیران مجتمعهای مسکونی و محدودتر از آن، اولیای خانوادهها، نمره بالایی نمیگیرند.»
منوچهر بهرویان، معاون سابق وزیر مسکن و شهرسازی در مقررات ملی ساختمان در گفتوگو با روزنامه شهروند هشدار داده که «اگر تهران زلزلهای بالای ۷ ریشتر را به خود ببیند، ۶۰درصد شهر تخریب خواهد شد.»
این کارشناس و پژوهشگر حوزه عمران و مسکن گفتهاست: «البته اگر منظور از مقاومت، مخاطرات جانی و تخریب کامل یک ساختمان است، میتوان گفت که احتمال تخریب کامل ساختمانهایی که بافت فرسوده دارند و طراحی و ساخت آنها بدون هیچ نظارتی انجام شده، بالاست.»
عباس استادتقیزاده عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مشاور ارشد سازمان مدیریت بحران میزان آمادگی ایرانیان در برابر زلزله را هم بسیار ضعیف میداند. او به روزنامه شهروند گفتهاست: «مطالعات ما که توسط سازمانهای مسئول انجام شده، نشان میدهد که هنوز سطح آمادگی عمومی مردم بسیار کم است. آخرین مطالعهای که انجام شده، میزان آمادگی خانوار ایرانی را ۱۰درصد نشان میدهد؛ درحالی که همین عدد در کشورهایی مثل ژاپن بالای ۹۰درصد و به دلیل داشتن یک برنامه مدون اجباری و کامل است؛ برنامهای که از مهدکودک تا سرای سالمندان را پوشش میدهد.»
شهروند همچنین از قول محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران نوشتهاست: «تهران ۱۰۵ سوله مدیریت بحران دارد که تنها برای حجم کشته و زخمی در حد ۳۰۰هزار نفر است.»
محسن بهرام غفاری، رئیس سابق نظام مهندسی تهران، اما به این روزنامه گفتهاست: «فضای مجازی و رسانهها از اظهارات کارشناسینشده پر شدهاند. ۱۹سال پیش، کشور ژاپن در قالب موسسهای به نام جایکا با ایران همکاری کرد و مطالعاتی تحت عنوان مطالعات آسیبپذیری در کشورهای توسعهیافته را آغاز کرد. این مطالعات در همان نقطه باقی ماند و بهروزرسانی نشد و نمیتوان امروز بعد از گذشت ۱۹ سال هنوز به آن مطالعات استناد کرد.»
رئیس سابق نظام مهندسی تهران با بیان اینکه «برخی سیاهنمایی میکنند»، گفتهاست: «ساختمانهایی با اسکلت فولادی برای مقاومسازی در برابر ۷ یا ۸ ریشتر باید بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در هر مترمربع هزینه کنند که به نظر من صرفه اقتصادی ندارد. اگر هم ساختمان بتنی باشد که هزینه مقاومسازی آن بسیار بالا خواهد رفت.»
روزنامه خراسان هم در تیتر یک خود با عنوان «خواب آشفته گسلهای تهران» دربارهٔ «احتمال فعالیت گسلها، شایعات و واکنشهای فضای مجازی» نوشتهاست: «با وجود شایعات و گمانهزنیهای فراوان که پس از زلزله چهارشنبه ۲۹ آذر تهران مبنی بر احتمال فعال شدن دیگر گسلهای تهران رخ داد، علی مرادی رئیس مرکز لرزهنگاری گفت: هیچ فعالیتی در گسل شمال تهران، مشاء و ری مشاهده نمیشود.»
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله» اما با بیان اینکه «کانون زمین لرزه ۵٫۲ ریشتری آخرین روزهای پاییز، در مشکیندشت استان البرز» بوده، بر «حساسیت خاص فعالیت این گسل» تأکید کرده و گفتهاست: «ممکن است دو گسل دیگر با این حرکت واکنش نشان دهند.»
روزنامه خراسان از قول مهدی زارع نوشتهاست: «این زلزله با چنین بزرگایی به خودی خود موضوعیت خاصی ندارد اما با توجه به نزدیکی این گسل به دو گسل دیگر که یکی از آنها گسل تهران است و همچنین تراکم جمعیتی این دو استان، حساسیت بیشتر شدهاست. پسلرزههایی که بعد از زمین لرزه اول رخ داد معنی و مفهوم خاصی ندارند و نمیتوان از آنها استنباط کرد که زلزله بزرگی در ادامه خواهد آمد یا این که زلزله تمام شدهاست» اما «ممکن است این زمینلرزه موجب تحریک گسلهای مجاور در شرق (گسل شمال تهران) و در غرب (گسل اشتهارد) شود.»
این روزنامه همچنین بخشهایی از «گزارش محققان ژاپنی را دربارهٔ قدرت گسلهای تهران» از قول بهرام عکاشه زلزلهشناس ایرانی منتشر کرده و نوشتهاست: «محققان جایکا پیشبینی میکنند قدرت گسلهای تهران بیش از هفت ریشتر خواهد بود و با توجه به جنس خاک، تراکم جمعیت و نوع سازههای موجود، مناطق ۱۱، ۱۲، ۱۶ و ۲۰ بیشترین آسیبپذیری را در برابر زلزله دارند.»
به نوشته این روزنامه دو دهه پیش پژوهش «سازمان تحقیقات حوادث غیر مترقبه ژاپن» که به نام «جایکا» شهرت دارد دربارهٔ تهران نشان داد که «که انرژی تخلیه شده از گسل مشاء فشم ۸ ریشتر، گسل شمال تهران ۷٫۲ ریشتر و گسل ری نزدیک به ۷ ریشتر است.»
بهرام عکاشه با تأکید بر این که «قدرت گسلهای تهران بیش از هفت ریشتر است»، گفتهاست: «انرژی تخلیه شده از سوی این گسلها به حدی است که به عقیده من تعداد تلفات انسانی زیاد خواهد بود.»
این روزنامه همزمان خبر دادهاست که «جایکا پنجمین مرحله همکاری مشترک با شهرداری تهران را به منظور ارتقای تابآوری این شهر در برابر مخاطرات طبیعی به ویژه زلزله» از ۲۸ آذر سال جاری آغاز کردهاست و «به مدت سه سال از ۲۰۱۸ تا ژانویه ۲۰۲۱ ادامه خواهد داشت، و قرار است علاوه بر زلزله به تابآوری تهران در برابر سیل نیز پرداخته شود و در صورت لزوم، بحرانهای طبیعی دیگری نیز به سرفصل پروژه پنجم جایکا-شهرداری تهران اضافه میشود.
احتمال اخذ مالیات از «سود سپرده» بانکی و گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در این باره از عناوین مورد توجه روزنامههای شنبه است و روزنامه جوان در این باره نوشتهاست: «مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به اخذ مالیات برسود سپرده بیش از ۱۰۰ میلیون تومان پرداخته و گفتهاست مالیاتها تا سقف ۹درصد به روش پلکانی افزایش مییابد، در عین حال این مرکز پژوهشی از موافقت وزارت اقتصاد با این موضوع و مخالفت بانک مرکزی خبر دادهاست.»
به نوشته این روزنامه «طرح اخذ مالیات از سودسپردهها از این جهت حائز اهمیت است که بخش عمدهای از مردم هزینه آن را نمیپردازند و صرفاً سپردهگذاران کلان نظام بانکی مشمول آن خواهند شد، از این رو نوعی اخذ مالیات هدفمند در جهت کاهش فاصله طبقاتی است»، و در صورت «اجراییشدن و رسیدن اخذ مالیات ۱۰درصد از سود سپردهها میتوان درآمد ۱۶ هزار و ۵۰۰ تومانی برای دولت متصور شد که این مبلغ بیش از گرانی ۵۰۰ تومانی بنزین در هر لیتر است که آثارش بر تمام آحاد جامعه تحمیل خواهد شد.»
این روزنامه همچنین نوشتهاست: «اولین قدم برای اجرای مالیات بر سود سپرده میتواند این باشد که از سپردههایی که هویت صاحب آن مشخص نیست، مالیات اخذ شود. با این روش بار اجتماعی اخذ مالیات بر سود سپرده بسیار کاهش خواهد یافت و بدین طریق از ایجاد شوک در سایر بازارها جلوگیری میشود» و علاوه براین «برای سایر سپردهها تنها در صورتی که سود سپردههای شخصی در سال بیش از مبلغ معینی مانند یک میلیارد ریال باشد، نرخ مالیات بیشتر از صفر خواهد بود و برای سایرین نرخ مالیات بر سود سپرده صفر خواهد بود. بدین طریق بخش عمده مردم مخاطب این طرح نخواهند بود و صرفاً سپردهگذاران کلان نظام بانکی مشمول آن خواهند شد.»
روزنامه جامعه فردا گزارش داده که «آمارهای رسمی ارائه شده از سوی دبیرخانه هیئت عالی نظارت بر سازمانهای صنفی کشور خبر از تعطیلی ۱۸۷۷۲ واحد صنفی تولیدی در چهارماهه منتهی به دی ماه سالجاری میدهد.»
این روزنامه نوشتهاست: «اگر این آمار را به کل سال تعمیم دهیم باید شاهد تعطیلی ۷۵۰۸۸ واحد صنفی تولیدی در یک سال باشیم. علاوه بر این اگر طبق برآوردهای این دبیرخانه فرض کنیم بهازای هر واحد صنفی در کشور، دو و نیم نفر اشتغال ایجاد میشود. باید گفت که در طول این سه ماه با تعطیلی ۱۸۷۷۳ واحد تولیدی، ۴۶۹۳۰ نفر به تعداد بیکاران اضافه شدهاست.»
این روزنامه از قول تحلیلگران اقتصادی نوشتهاست: «علاوه بر مسائل فشارهای مالیاتی، صنوف کشور بهطور منطقی رشد نکرده و افزایش این همه واحدهای صنفی که بیشتر آنها خدماتی و توزیعی هستند، کشور را به یک جامعه مصرفگرا تبدیل کردهاست. به همین دلیل با رشد روزافزون این نوع واحدهای صنفی، نه تنها واحدهای تولیدی رشد نمیکنند، بلکه تغییر کاربری داده یا تعطیل میشوند؛ زیرا مادامی که صرفه اقتصادی و قدرت رقابت نداشته باشند، به سمت واسطهگری و توزیع سوق داده میشوند و وقتی واحدهای تولیدی تعطیل شوند درخواست برای کالاهای قاچاق خارجی زیاد میشود.»
روزنامه قانون عکس یک خود را به «هاجر تکتاز» اختصاص داده و با تیتر «مدال شیرین، ظرف ترشی، زندگی گس» از قول این «قهرمان پاراآسیایی و دارنده رتبه پنجم پارالمپیک لندن» نوشتهاست: در حال حاضر با مادرم شور و ترشی درست میکنم و به آشنایان میفروشم. یک مدت نیز نعناع و شوید خشک میکردم و میفروختم اما این کار دشوار بود و نتوانستم ادامه بدهم.»
هاجر تکتاز با انتقاد از شرایط زندگی ورزشی خود و بیتوجهی و عدم مسئولیتپذیری مسئولان ورزشی به روزنامه قانون گفتهاست: «حدود چهار سال است که ترشی درست میکند و میفروشم و «گاهی به قشم میروم و لباس میآورم تا به دوستان و آشنایان بفروشم. اما به هر حال این کار نیز مشکلاتی دارد. به عنوان مثال جای ثابتی ندارم که آنها را بفروشم. در خانه چقدر میتوان به غریبهها جنس فروخت؟ با این حال چون خودم دوست دارم که مستقل باشم تمام تلاشم را میکنم مشکلات را حل و برای خودم درآمدزایی کنم.»
این قهرمان پاراآسیایی همچنین گفتهاست: «در اردیبهشت رکوردگیری دارم برای مسابقات جاکارتا و بعد از آن ورزش را کنار میگذارم. اگر نخواهم ورزش کنم افسرده میشوم اما مجبورم این کار را کنم و به زندگیام بچسبم. در حال حاضر سن من بالا رفته و نمیتوانم کار زیادی انجام بدهم.»
روزنامه بهار در تیتر یک خود با انتقاد از آنچه «ادبیات دایی جان ناپلئونی» عنوان کرده، نوشتهاست: «رئیسجمهور دوران اصلاحات که در روزهای مبارزات انتخاباتی در بهار۹۶ حمایت قاطع خود را از حسن روحانی اعلام کرده بود و بسیاری از تحلیل گران سیاسی هم رای قابل توجه روحانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را حاصل همین حمایتهای او میدانند در واکنش به موج پشیمانی ایجاد شده از رای به روحانی و اعتراضات اخیر به عملکرد دولت اعتدال این اعتراضات را دسیسه خوانده و نسبت به آن واکنش تندی را نشان دادهاست.»
این روزنامه که به دلیل ممنوعیت ذکر نام محمدخاتمی از عنوان «رئیسجمهور دوره اصلاحات» استفاده کرده نوشتهاست: «چنین اظهارنظری از سوی رهبر جریان اصلاحطلبی کشور با آن که به قصد خیر و در حمایت از جریان میانهرو بودهاست اما با بیان چنین ادبیاتی آنچه در عمل رخ میدهد تکرار همان روشی است که اصولگرایان سالها مطابق آن عمل کردهاند و نتیجه آن تنها دوری بیشتر از پیش مردم از آنان شدهاست. این نگرانی وجود دارد که این نوع برخورد سبب تغییر نگاه جامعه به جریانات اصلاحی و افزایش جوّ ناامیدی موجود از جریان تحولخواه شود.»
روزنامه آرمان اما طی یادداشتی ضمن مقایسه شعار «عبور از خاتمی» در اواخر دوره ریاست جمهوریاش با شعار «عبور از روحانی» در هفتههای اخیر، آن را «تجربه خطرناک آزموده» توصیف کرده و نوشتهاست: «موج پشیمانی از همان افراد و رسانههایی صادر میشود که میخواهند کشور به دوره ۸ ساله احمدینژاد برگردد، اما اصلاحطلبان محکم در دیدگاه خود ایستاده و اعلام میدارند که در عین نقد بر عملکرد دولت به عنوان لازمه سیاست اصلاح طلبانه، اجازه بازگشت به پوپولیسمی از نوع احمدینژاد را نمیدهند.»
این روزنامه تأکید کرده که «اگر عبور از روحانی اتفاق بیفتد به پوپولیسمی خطرناک میرسد و با توجه به فضای پساترامپی حاکم بر منطقه و جهان، ممکن است بسترساز بحران شود. در این میان باید توجه داشت که عبور از روحانی همانطور که به سمت افراط غلط و مخرب است به سمت تفریط نیز اشتباه و دارای آثار سوء اجتماعی است.»
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقالهای با عنوان «آیا مصلحت نظام این است؟» خواهان تعیین تکلیف محمود احمدینژاد و نزدیکانش از سوی «نظام» شده و نوشته است: «نظر مسئولان نظام را در پاسخ به این سئوال عام و فراگیر که چرا به گروه انحرافی این همه میدان داده میشود تا هرچه میخواهند بگویند و به هرکس و هرچیز که میخواهند بتازند، نمیدانیم چیست؛ ولی این را میدانیم که مردم، این وضعیت را نمیپسندند و خواهان روشن شدن پاسخ این سئوال و سئوالات دیگری هستند که این روزها زبان به زبان، سینه به سینه و در فضای گسترده مجازی در گردش است.»
این روزنامه نوشتهاست: «مردم میپرسند چرا با این افراد که این همه گستاخی نسبت به مسئولین نظام میکنند برخورد قانونی نمیشود درحالی که بارها دیدهایم افرادی که حتی کمتر از یک دهم این مطالب را گفتهاند تحت تعقیب قرار گرفته و به زندان افتادهاند؟»
سرمقالهنویس این روزنامه با اشاره به اینکه محمود احمدینژاد طی ویدئویی صادق لاریجانی را «غاصب» توصیف کرده، نوشتهاست: «اگر ادعای نامشروع و غصبی بودن حضور رئیس قوه قضائیه در این جایگاه درست است، چرا او همچنان در این سمت حضور دارد؟ و اگر درست نیست چرا با کسی که او را غاصب و حضورش را در این جایگاه نامشروع میداند برخورد نمیشود؟»
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به اینکه «جریان احمدینژاد» که آن را «جریان انحرافی» نامیده «به مردم القا میکند که مسئولان از افشاگری عناصر این جریان میترسند و راز و رمز سکوت و بیعملی آنها در برابر این عناصر همین است»، نوشتهاست: «شگرد اغواگرانه دیگر، سخنان یکی از مهرههای جریان انحرافی است که راس این جریان را بیمار روانی معرفی میکند تا او را از تعقیب قانونی به خاطر سخنان مجرمانهاش مصون نگهدارد.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی در عین حال که نباید غیرعادلانه و غیرمنصفانه با کسی برخورد کنند، به این نکته نیز باید توجه داشته باشند که افکار عمومی بهویژه در لایههای پایین، ظرفیت محدودی دارد و افراد زیادی در جامعه وجود دارند که تحت تأثیر تبلیغات اغواگرانه قرار میگیرند و دروغها را باور میکنند.»