یادداشتی از مژده شمسایی: مسئله آزادی در انتخاب پوشش مطالبه مردم از حكومت نيست. حقی مسلم، ابتدايى و بديهى است كه سالها از زنان ايران دريغ شده است.
نسل من و بعد از من شايد به آن نصفهنيمه چيزى كه باقى مانده بود قانع بوديم، اما نسل جديد هيچ برايش باقى نمانده كه به آن دلخوش كند و از تجربه تلخ زندگى مادر و مادربزرگ هايشان هم درس گرفتهاند. هر نسلى كه صدايش شنيده نشد، نسل بعدش خشمگينتر و مصممتر و بىباکتر شدند.
من از سال ۱۳۵۸ وقتى كه ۱۱ سالم بود و مجبور شدم در مدرسه مقنعه سر كنم از حجاب اجبارى متنفر بودم و همينطور از مدرسهاى كه در بدو ورود حتى جورابهاى زير شلوارمان را نگاه مىكردند كه رنگش روشن نباشد.
اینکه حجاب مسئله مهمى نيست، دروغ بزرگی است. تا وقتى ما حق انتخاب پوشش خود را كه شخصىترين انتخاب فردى ماست نداشته باشيم، نبايد انتظار داشته باشيم هيچ حق به اصطلاح بزرگترى را به دست بياوريم. پذيرش حجاب اجبارى در حقيقت پذيرش دروغ و ريا است.
بیشتر در این باره: انقلاب زنان در ایران آغاز شده استاز طرفى حجاب اجبارى زنان بزرگترين توهين به مردان ايران است. چطور تمام مردان جهان حتى بسيارى از كشورهاى مسلمان بى هيچ مشكلى كنار زنان بىحجاب كار و زندگى مىكنند و فقط مردان ايران محتاجند تا نيمى از جامعه حجاب تحميلى را بپذيرند تا آنها به گناه آلوده نشوند؟
اگر امروز مىبينيم مردان ايران در كنار زنان به حجاب اجبارى نه مىگويند درحقيقت مىگويند به ما توهين نكنيد.
من از ۱۲ سال پيش كه خارج از ايران بدون حجاب زندگى مىكنم حتى يک بار، احساس نكردم مردى مرا با تفكر جنسيتزده نگاه میکند. در تجربه بازى بر صحنه هم بدون حجاب تحميلى احساس آزادى و امنيت كردهام؛ احساسى كه هرگز در ايران تجربه نكرده بودم و اصلاً نمىشناختمش.
کسانى كه در سى و چند سال گذشته در اندک فيلمها و نمايشهايى كه در ايران كار كردم به قصد مانعتراشى و تعليق و آزار، به حضور و حجابم ايراد گرفتند، امروز فرزندانشان در خارج از ايران بىحجاب و آزاد زندگى مىكنند.
همه اينها هم كه امروز مردم را زير فشار قرار مىدهند بايد بدانند كه فردا حتى فرزندانشان راه آنها را دنبال نخواهند كرد. فكر و انديشه پويا رشد مىكند و نمىشود جامعه را با افكار در جا مانده و قوانين قرون وسطايى اداره كرد.
بیشتر در این باره: جمهوری اسلامی قادر به مدیریت جامعه برای طولانیمدت نیستزنان و مردانى كه امروز در خيابانهاى ايران فرياد مىزنند ملت ايران هستند، مردم ايران هستند. اينها دشمن نيستند، فتنهگر نيستند، آشوبگر نيستند. نمىشود مردم را فقط تا زمانى كه فرمانبردار هستند مردم حساب كرد و هر كس را كه فكر و انديشهاى متفاوت با حكومت داشت، دشمن شمرد و با مشت و لگد و تهديد و گلوله به جانشان افتاد.
مشكل اينجاست كه سران ايران خودشان را نماينده خدا و نايب پيامبر مىدانند و مردم را امت و پيروان. مردم ايران پيروان آنها نيستند، و آنها هم نمايندگان خدا و پيامبر نيستند.
قرار است حكومتها و دولتها خدمتگزاران مردم باشند و بايد به خواستههاى مردمشان احترام بگذارند و كنار مردم بايستند نه در برابرشان.
جهانيان هم بايد امروز صداى مردم ايران را بشنوند و بدانند كه نمىشود ادعاى آزادىخواهى داشت و اداى حقوق بشرى درآورد اما با قاتلين ملتى دست دوستى داد و عكس يادگارى گرفت.
*این یادداشت را خانم شمسایی اختصاصاً در اختیار رادیوفردا قرار داده است.
نظرات طرحشده یادداشتها دیدگاه نویسندگانشان را بازتاب میدهد و الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
بیشتر در این باره: حجاب اسلامی؛ نگاه جنسی به زن یا واجب شرعی؟
بیشتر در این باره: فرهنگ «محرم و نامحرم» چه اثری بر دختران ایرانی گذاشته است؟
بیشتر در این باره: «امر به معروف و نهی از منکر»، یا من حقم و تو باطل؟