زيبا شيرازی آهنگ ساز، ترانه سرا و خواننده ی ساکن لس آنجلس، يکی از پيش تازان ترانه سرايی فمينيستی و «زنانه» در موسيقی پاپ ايرانی در اين شهر است.
زيبا شيرازی در ترانه هايش با سادگی و صميميتی «فروغ گونه» به تصوير خود و موقعيت خود می پردازد و شعرهايش بازتاب حس ها، عاطفه ها و انديشه های او به زبان طبيعی و زنانه مخصوص خود اوست.
اما برخلاف «فروغ فرخزاد» که اشعارش نموداری از تموج و تلاطم احساسات زنانه زنی يگانه اما منفرد و معترض است، در ترانه های زيبا شيرازی او اين بيان تفکر، تلاطم و شور و احساس زنانه را حق بلاعوض خود می داند و اغلب حتی شنوندگان زن خود را در پذيرفتن اين تفکر و تموج آزاد به چالش می طلبد.
تا جايی که به نظر می رسد زيبا شيرازی در ترانه سرايی فمينيستی و زنانه در صدر فهرست ترانه سرايان زنی قرار دارد که هنوز شهامت گذشتن از مرزهای تابوهای«ناگفتنی» را نداشته اند.
زیبا شیرازی
همين مساله به گفته خانم شيرازی، يکی از عوامل کم کاری ها در زمينه ترانه سرايی زنانه و فمينيستی ايرانی بوده است.
زيبا شيرازی می گويد «شايد به خاطر جرات نکردن در ارايه دادن چنين کارهايی اين کم کاری بوجود آمده است. من خودم کار تهيه آلبوم هايم را به عهده دارم و روی آنها سرمايه گزاری می کنم. کارآسانی نيست و من وقتی تازه شروع به اين کار کرده بودم با مشکلات بسياری روبرو بودم.»
زيبا شيرازی می گويد سر پا ماندن در اين بازار، کار آسانی نيست و می افزايد خيلی ها سبک کار او را به اين دليل که گمان می کنند زيادی «باز» است، نمی پسندند.
او می گويد: «مثلا شعر «اوج» من درواقع تقاضای يک هم آغوشی عاشقانه است و من در آن به راحتی از آنچه که يک زن از يک هماغوشی می خواهد صحبت می کنم. ولی حتی خود زنها هم با آن مشکل دارند . آنها فکر می کنند خوب نيست به اين راحتی درباره اين مسائل صحبت کنيم يا چرا از چنين لغاتی در بيان اين اشعار استفاده شده است.»
زيبا شيرازی می گويد علت اينکه در اين ترانه به عنوان يک زن خواستار هماغوشی شده اين است که به طور معمول در فرهنگ متداول، از زنان هماغوشی خواسته شده و زن هميشه بايد هماغوشی را به مرد عرضه می کرده است.
او می گويد: ما هنوز از نظر فرهنگی آمادگی پذيرفتن اين مسايل را (که زن خواهان هماغوشی باشد) نداريم. شايد من اگر در ايران بودم هرگز به خودم جرات چنين کاری را نمی دادم که در اينجا اجازه می دهم.»
بسياری از شعرای زن حتی در ميان زن های جوان تر ايرانی هنوز تفکر آزاد خود را محدود به يک مجموعه شعر در چهارچوب يک کتاب می کنند.
در پاسخ به اين پرسش که چرا تا امروز هنوز هم از آن چه انتظار می رود يک زن ايرانی در محيطی آزاد برای ترانه سرايی عرضه کند خبری نيست، زيبا شيرازی می گويد متاسفانه ترانه سرای زن که خواننده ترانه های خود هم باشد، به اندازه کافی وجود ندارد.
او می افزايد: «دختران جوانی که در اين شهر وارد کار خوانندگی می شوند اغلب در پی خواندن ترانه هايی هستند که مورد توجه عموم قرار بگيرد و سر زبان ها بيفتد. اين اشعار را اغلب مردها می سرايند و اغلب از محتوی فمينيستی لازم برخوردار نيستند. بيشتر خوانندگان ما را هم مردهايی تشکيل می دهند که وقتی می خواهند خيلی «قوی» بخوانند از تم های سياسی استفاده می کنند. حتی زنان خواننده ما نيز همين کار را می کنند.»
اين زنان به گفته خانم شيرازی به کارهای خود بيشتر تم سياسی می دهند و نه تم «جنسيتی» که می تواند بهتر قدرت نمايی زن را در يک ترانه به نمايش بدهد.
زيبا شيرازی می گويد: «من در کارهايم از «مرد ستيزی» هم به همين اندازه پرهيز کرده ام و می کنم. من با مردها هيچ گونه ضديتی ندارم. بلکه به سادگی همان هستم که می خوانم .»
به گفته زيبا شيرازی، زندگی خارج از کشور در يک محيط بازتر به او اين فرصت را داده است که بتواند وارد يک استوديو بشود و «حرف هايم را بزنم و مورد قبول هم قرار بگيرم.»