نيوزويک: به ايران پيشنهادی بدهيد که احتمالا آن را رد کند

نیوزویک می نویسد در رویارویی بر سر برنامه هسته ای ایران باید پیشنهادی به تهران شود در سیاست داخلی باعث ایجاد شکاف شود

فريد زکريا، از مجله نیوزویک در مطلبی دراین مجله، نوشته است که گزارش تازه برآورده های اطلاعات ملی آمريکا دررابطه با برنامه اتمی ايران، سياست های دولت بوش عليه تهران را برسرجای خود نشانده است


آقای زکريا افزوده است: اين مسئله، درصورت انجام يک بازنگری خلاق، می تواند امرمثبتی باشد. دولت آمريکا طی دو سال گذشته با اقدامات متعدد اطلاعاتی خود تلاش کرده است تا ايران را در جامعه بين المللی منزوی کرده و کشورهای اروپايی و عربی را نيز در اين راه با خود هم مسير کند. اما تنها نسبت به انجام يک تصميگيری ساده، از خود بی تمايلی نشان داده است، و آن اينکه آيا ما در ايران ايجاد يک تغيير سياست می خواهيم، يا تغيير رژيم؟


فريد زکريا می افزايد:«برای يک لحظه جهان را از دريچه ايران تصور کنيد. کشوری که دورتا دور آن با دولتهای اتمی نيرومند نظير اسرائيل، هند، پاکستان، چين و روسيه احاطه شده است. در آن سوی يکی از مرزهايش (عراق) حدود يکصد و هفتادهزار سرباز آمريکايی و در سوی ديگر مرزهايش(افغانستان) بيش از پنجاه هزار تن ازسربازان نيروی ناتو مستقر شده اند. ايالات متحده آمريکا نيز طی سی سال گذشته با تندی نسبت به رژيم ايران مخالف ورزيده است».


اين نويسنده اضافه می کند:«درهمين حال رييس جمهوری فعلی آمريکا بارها وبارها علنا اعلام کرده است که دولت ايران را دولتی شرور می داند که آرزوی فروپاشی آن را دارد، و کنگره آمريکا نيز سال گذشته هفتاد و پنج ميليون دلارپول صرف «ترويج دموکراسی» در ايران کرد. حال، اگر شما در تهران بوديد، فکر نمی کنيد علاقمند می بوديد تا خود را بيمه کنيد؟ دردنيای سياست های بين المللی امروز، داشتن يک برنامه اتمی، بهترين و معتبرترين نوع بيمه محسوب می شود».


  • «ايران درواقع کارغنی سازی اورانيوم را در سال ۲۰۰۳ متوقف ساخت و در ازای آن، همانطور که ما درغرب وعده داده بوديم، منتظر دريافت يک چشم داشت بود. اما پيشنهاد ما به دليل موضع سياسی آمريکا بسيار ناچيز بود. در سال ۲۰۰۵ بالاخره آمريکايی ها نيز وارد عمل شدند و ما پيشنهاد خوبی را به ايران ارائه کرديم. اما در آن زمان اصلاح طلبان ايرانی بی اعتبار شده بودند. اين درست سه هفته پيش از انتخابات رياست جمهوری ايران بود، و محمود احمدی نژاد افراطی به رياست جمهوری ايران برگزيده شد».
یک دیپلمات اروپا

بر اساس گزارش مجله نيوزويک، «سياست تهديد برای نابودی يک رژيم، از سوی دولت آمريکا، و همزمان انتظار خلع سلاح آن کشور، مسلما ناموفق خواند بود. اگر ما به صراحت از ايران می خواستيم که تنها در رفتارخود تغيير مسيرايجاد کند و سياستی را به پيش می گرفتيم که درآن بده و بستانی وجود می داشت، آنگاه ممکن بود به نتايج مطلوبتری دست يابيم».


اين مجله می افزايد:«ممکن است سازمان انرژی اتمی ايران در ارائه جزئيات کار خود صادق و دقيق باشد، وممکن هم هست چنين نباشد. آنچه که مسلم است اين است که ما نمی دانيم دقيقا درآن کشور چه می گذرد. اما اطلاعات به دست رسيده از مراجع قابل اعتمادی که از سوی ديپلمات های مذاکره کننده با ايران تاييد شده است، نشان می دهد که ايران چندين سال است که به طور منطقی هزينه ها و فوايد داشتن يک نيروی اتمی را محاسبه می کند. درواقع ايران نسبت به برنامه اتمی خود درقياس با پاکستان، هند و چين، که همگی با سرعت و مخفيانه برنامه های اتمی خود گسترش دادند، سماجت و سرسختی کمتری از خود نشان داده است».


فريد زکريا نوشته است:« ايران بدور از ارتکاب هيچگونه جرم و خطايی، عليرغم رضايت کامل بازرسان سازمان بين المللی انرژی اتمی، به آنها اجازه داد تا برنامه اتمی اش را مورد بازرسی قرار دهند و نسبت به فشارها و انگيزه های غرب از خود توجه و حساسيت نشان داده است. اما غرب، يا به عبارتی ديگر دولت آمريکا، در رابطه با ارائه مشوق های سياسی در قبال برنامه اتمی ايران ازخود خساست به خرج داده است. اين مشوق ها عمدتا ناچيزبوده و دير پيشنهاد شده اند».


نويسنده گزارش نيوزويک به نقل از يک ديپلمات اروپايی که اجازه ندارد دررابطه با اين مسئله رسما اظهار نظر کند، می نويسد: «ايران درواقع کارغنی سازی اورانيوم را در سال ۲۰۰۳ متوقف ساخت و در ازای آن، همانطور که ما درغرب وعده داده بوديم، منتظر دريافت يک چشم داشت بود. اما پيشنهاد ما به دليل موضع سياسی آمريکا بسيار ناچيز بود. در سال ۲۰۰۵ بالاخره آمريکايی ها نيز وارد عمل شدند و ما پيشنهاد خوبی را به ايران ارائه کرديم. اما در آن زمان اصلاح طلبان ايرانی بی اعتبار شده بودند. اين درست سه هفته پيش از انتخابات رياست جمهوری ايران بود، و محمود احمدی نژاد افراطی به رياست جمهوری ايران برگزيده شد»


گزارشگر نیوزویک می نويسد:« اتفاقا يکی از تفاوت های ايران با ديگر کشورهای خاورميانه ( به جز اسرائيل)، اين است که از انجام مذاکرات باز و بی پرده استقبال می کند. تنها در ماه گذشته محمد خاتمی، رييس جمهوری اصلاح طلب پيشين ايران، در يک راه پيمايی سخنرانی کرد که طی آن تظاهرکنندگان با اشاره به رئيس جمهوری فعلی از شعار «مرگ بر ديکتاتور» استفاده کردند. آقای احمدی نژاد مخالفين خود را به افراد خيانتکار متهم کرد، و دستور دستگيری حسين موسويان، مذاکره کننده پيشين اتمی ايران را صادر کرد. همچنين روحانيون سرشناس در ايران آقای احمدی نژاد را بخاطر تلاش او برای به چالش طلبيدن آنهاغير حرفه ای خواندند».


گزارشگر مجله نيوزويک می افزايد:«نظام جمهوری اسلامی ايران قابل نفوذ است زيرا هم اکنون درداخل نيروی مرکزی آن قدرت های گوناگونی وجود دارند، که هرکدام با ديدگاه های متفاوت خود نسبت به منافع کشور، با يکديگر اختلاف نظر دارند. آنچه که آنها را متحد می کند حس ميهن پرستی است و اگر برنامه اتمی آن کشور از اين ديدگاه ملاحظه شود، آنگاه اين اتحاد نا گسيستنی خواهد شد».


فريد زکريا اضافه می کند:«اشتباه دولت آمريکا اين است که خود را داخل اين مسئله کرده است. دولتمندان غربی بايد به اظهارات خود در رابطه با اينکه ايران استفاده ای از برنامه اتمی نخواهد داشت، و يا اينکه در زمينه غنی سازی اورانيوم قابل اعتماد نيست، خاتمه دهند. چنين اظهاراتی به حس پدرسالاری، به ويژه در کشورهايی که از سلاح های اتمی برخوردارند، دامن می زند و حالت تدافعی را به طور طبيعی در آنها زنده می کند».


نيوزويک می افزايد:«دولت های آمريکا، بريتانيا و فرانسه بايد در عوض حيطه اهمييت را برهزينه سنگين ادامه غنی سازی اورانيوم متمرکز کنند، که بر اساس يک برآورد بيش از ده ميليادر دلاراست. و جرج بوش، رييس جمهوری آمريکا، بجای آنکه پی درپی ايران را کشوری خطرناک خطاب کند بايد بگويد :«ما می خواهيم با ايران ارتباط برقرار کنيم. ما می خواهيم با شما دادو ستد کنيم و راه را برای رفت و آمد ميان شهروندان کشورهای خود باز کنيم. ما می خواهيم ايران به سازمان تجارت جهانی وديگر سازمان های مشابه آن بپيوندد. ما می خواهيم که شما يک کشور قابل احترام باشيد. اما اين تازمانی که شما به توسعه برنامه اتمی خود و حمايت از تروريسم ادامه می دهيد، قابل انجام نخواهد بود. ما حاظريم هرگزينه لازمی را برای دستيابی به اين همکاری ارائه دهيم».


گزارشگر مجله نیوزویک می نويسد:«ما می دانيم که افراط گرايان ايرانی چنين پيشنهادی را رد خواهند کرد، اما اين اقدام موجب ايجاد بحث های داغ و حساس درداخل و خارج رژيم جمهوری اسلامی خواهد شد. چنين پيشنهادی باعث می شود که مردم درداخل کشور احساس کنند که مقامات دولت سياست های خارجی کشور را بخوبی اداره نمی کنند. اين همچنين مذاکرات ميان ايران وغرب را پويا کرده و جان تازه ای به آن می بخشد. اگر ايران با اين پيشنهادات موافقت کند، آنگاه بخش خصوصی و مدنی جامعه قدرتمند خواهد شد، و به مرور زمان از احاطه دولت بر کشور خواهد کاست. يک سياست هوشمندانه در قبال ايران می تواند دردرازمدت به تغيير سياست و سرانجام به تغيير رژيم در آن کشور منتهی شود»