یهودیت و اسلام؛ کدام یک از تعصبات بیشتر فاصله گرفته‌اند؟

  • فهیمه خضر حیدری

یهودیت و اسلام. دو دین کهن ابراهیمی. این دو دین چه تفاوت‌هایی با هم دارند و رویکردشان به انسان، به حقوق فردی، به مجازات گناه‌کاران و به احکام زندگی روزمره چیست؟‌ از این دو دین، کدام یک توانسته از خشونت، خرافه‌ها و تعصبات تاریخی بیشتر فاصله بگیرد و به شیوه زیست انسان امروز نزدیک‌تر شود؟

رضا علیجانی، دین‌پژوه و نویسنده کتاب «زن در آیین یهود» و مینا سیگل، مدرس و محقق ادیان باستانی مهمانان این هفته تابو هستند و بر سر همین پرسش‌ها بحث می‌کنند.

Your browser doesn’t support HTML5

یهودیت و اسلام؛ کدام یک از تعصبات بیشتر فاصله گرفته‌اند؟

برنامه را با شما آغاز می‌کنیم خانم سیگل. برخی نظرها بر این است که برخی تعصبات یا تبعیض‌ها بین زن و مرد را اسلام از یهودیت گرفته و بعضی برعکس می‌گویند یهودیت، عاری از این تعصبات و تبعیض‌هاست. به نظر شما کدام گزاره به واقعیت نزدیک‌تر است؟

مینا سیگل: یهودیت را اگر به عنوان اولین دین الهی در نظر بگیریم که با یک سری قوانین مشخص می‌آید، در واقع پایه‌گذار ادیان الهی بوده است. مسیحیت که کاملاً این دین را قبول می‌کند و در واقع به یک حساب می‌توانیم بگوییم که مسیحیت یک نوع ریفورمیشن در دین یهودیت بوده. اسلام هم این ادیان را دنبال کرده چون چیز تازه‌ای نیاورده.

در این میان خب همه چیز را هم شامل می‌شود. اینکه بگوییم فقط تعصبات و خرافات از اینجا بیرون آمده، کمی به کنار راندن موضوع اصلی است. باید ببینیم که اصولاً رویکرد ادیان راجع به انسان چیست. در اسلام یک چیزهایی خیلی محترم‌تر از انسان است. در اسلام می‌توانند آدم را بکشند چون به مقدسات، یعنی نه فقط به یک آدم که به یک سیستم توهین کرده است.

در یهودیت زن فقط تنها فرقی که برایش قائل شده‌اند این است که خب از نظر فیزیکی فرق دارد. زن می‌تواند مادر شود و بچه بیاورد و یک زن وظایفی در مقابل این بچه دارد و یهودیت سنتی فکر می‌کند که زن وظیفه اصلی‌اش این است که بنشیند و این بچه را بزرگ کند و در مقابلش مرد مسئول است که زندگی را فراهم کند. تعدد زوجات که در اسلام کاملاً رسمی است و تعدادش را هم تعیین کرده‌اند که مرد می‌تواند چهار تا زن عقدی داشته باشد و هر قدر هم می‌خواهد صیغه و ازدواج موقت داشته باشد، خب در یهودیت چنین چیزی نیست.

در اسلام مرد می‌تواند برود زنش را طلاق بدهد بدون هیچ سؤال و جواب و چون و چرایی. در صورتی که در یهودیت توافق لازم است و همان‌قدر که مرد می‌تواند در مقابل طلاق گرفتن زن مقاومت کند، زن هم می‌تواند مقاومت کند در مقابل حق طلاق مرد. زن می‌تواند مالکیت داشته باشد و ذکر شده که مالکیت هم با زمین است و در اسلام هنوز در بعضی از جوامع اسلامی مثل پاکستان، زنان این حق را ندارند.

خب آقای علیجانی صحبت‌های خانم سیگل را شنیدید درباره رویکرد حقوقی اسلام و مسیحیت از جمله به زنان. با شما بحث را ادامه بدهیم.

رضا علیجانی: من اینجا راجع به یهودیت بحث می‌کنم نه یهودیان. من معتقدم در مجموع دین یهودیت اوج دوصدایی است و غلبه عدالت بر محبت است، در مسیحیت کاملاً برعکس است. تقریباً انحصارگراترین دین در میان این چهار دین است و شدیداً شاهد غلبه شریعت بر اخلاق هستیم. ده‌فرمان موسی را داریم و در مجموعه کتب مقدس یهود به تعبیری که خودشان شمرده‌اند ۶۱۳ فرمان داریم که ۳۹ فرمان آن فقط حرام‌های روز شنبه است.

در مجموع هم من معتقدم همه این سه دین متعلق به دوران مردسالاری بوده‌‌اند. یک اصلاحاتی کرده‌اند و در مجموع مردسالاری حفظ شده ولی مردسالاری در دین یهود قوی‌تر است و این ریشه‌های مردسالاری هم یکی به قدیمی‌تر بودن دین یهود برمی‌گردد و دلیل دومش کوچ‌گری قوم یهود است که این کوچ‌گری به علت نظامی‌گری، مردسالاری را تشدید و تقویت می‌کند و یکی هم تحت فشار بودن شدید اقوام یهودی از طرف بقیه اقوام از جمله مسیحیان بوده که این اینها را به فرو رفتن به درون و سخت‌گیری و تصلب بیشتر وادار می‌کرد.

در مسیحیت و یهودیت یک اشتراک که دارند این است که زن، مسئول گناه اولیه است و در عهد عتیق مجازات ابدی می‌شود. در اسلام اینها هر دو با هم این میوه ممنوعه را خورده‌‌اند یعنی این جرم تقسیم می‌شود. در عهد عتیق ما می‌بینیم که زن مجازات می‌شود و یکی از مجازات‌های او درد زایمان است و دیگر این که می‌گوید باید تا ابد تحت سلطه مرد و حاکمیت مرد باشی.

در یهودیت، شما در مکاشفه زکریا این را می‌بینید که زن تجسم شر است. ما در احکام فقاهتی یهودی هم این را خیلی گسترده می‌بینیم. من تعجب می‌کنم واقعاً ما نمی‌توانیم وقتی میزان اطلاعات‌مان درباره اسلام در این حد است که آیا اسلام به زن حق مالکیت داده یا نه؟ [بحث کنیم]. درباره به رسمیت شناختن استقلال مالی زنان چندین آیه قرآن وجود دارد.

من راجع به یهودیت مکتوب و متون صحبت می‌کنم. زنان اصلاً به شمار نمی‌آیند یعنی در سرشماری و حد نصاب‌های شرعی اصلاً زنان را نمی‌شمارند. مثلا وقتی که یک نمازی که باید چند نفر بایستند و بخوانند، زنان شمرده نمی‌شوند. در مورد ارث، خود زنان یهودیان ایران تا دهه پنجاه اصلاً ارث نمی برند. مهریه داشتند و ارثیه نداشتند. در دهه پنجاه شمسی ما ربای یوسف که در اورشلیم زندگی می‌کند اجتهاد می‌‌کند و می‌گوید دختران هم نصف پسران ارث می‌برند یعنی همان چیزی که در اسلام هم هست.

یا در طلاق، طلاق به هر چیزی که مرد یهودی ناشایست بداند، حالا برخی از فقهای روشن‌ترشان می‌گویند شرک و زنا و اینها، ولی در مجموع می‌گویند حتی سوزاندن غذا، در تلمود آمده که سوزاندن غذا یا این که اگر زنی بی روسری از خانه بیرون برود این می‌تواند مستند طلاق باشد. یعنی این طلاق توافقی که ایشان فرمودند مال سال‌های خیلی [متأخر] است و عمرش به پنجاه سال هم نمی‌‌رسد.

خانم سیگل آقای علیجانی به طور مشخص اشاره کردند به مواردی از جمله درباره ارث که این طور که ایشان تحقیق کرده‌اند، زنان اساساً از ارث بی‌بهره بودند تا همین سال‌های متأخر و این که زنان در شمار شرعی در یهودیت به حساب نمی‌آیند. خب شما هم از آن طرف به تعدد زوجات اشاره کردید. می‌‌خواهم بدانم که پاسخ‌تان برای نکات و مستنداتی که آقای علیجانی ارائه کردند چیست؟‌

سیگل: راجع به ارث که ایشان گفتند که زن ارث نمی‌برد اتفاقاً این را دقیقاً چک کرده‌اند در تورات که از موسی می‌پرسند که در صورتی که کسی فرزندی نداشته باشد و فرزندش دختر باشد آیا می‌تواند ارث ببرد؟ و اتفاقاً صریحا گفته‌اند که زن می‌تواند ارث ببرد و مالک زمین باشد.

در مورد بقیه متون ببینید یهودیت دینی است که پنج‌هزار سال قدمت دارد و اسلام خب دین بسیار جدیدتری است. یک چیزی را ما باید در نظر بگیریم و آن این که در یهودیت یک چیز وجود دارد که در اسلام وجود ندارد. در یهودیت و در تورات خیلی صریحاً گفته شده که قانون باید زندگی کند. همان طور که ما زندگی می‌کنیم، قانون هم باید زنده باشد، یعنی باید رشد کند و تحول پیدا کند. به همین دلیل است که اجازه رفرم و تحول داده شده. ما چنین چیزی را ابداً در اسلام نداریم. اسلام اجازه رفرم نداده و دلیلش هم همین است که ما تا امروز شعبه‌ای از رفرم اسلام نداریم ولی در قوانین یهودی، تحول پیدا کردن جزو اصول است. ما در یهودیت اولترا ارتدکس داریم، ارتدکس داریم، ارتدکس مدرن داریم، محافظه‌کار داریم، محافظه کار برابری‌خواه داریم و بعد اصلاحات داریم. ما در اسلام اصلاً ریفورمیشن نداریم.

اتفاقا زنان هم می‌توانند بیایند. مگر در نماز میت زنان می‌روند نماز میت می‌خوانند؟ مردان می‌خوانند. ما الان زنان ربای داریم حتی در مراکز محافظه‌کاران. در ارتدکس‌ها هنوز نداریم. زنان در نمازهای دسته‌جمعی شرکت می‌کنند و یادمان باشد که اکثریت جامعه یهودی رسماً رفرم است.

خانم سیگل آقای علیجانی به موضوع دیگری هم اشاره کردند و گفتند بین ادیان ابراهیمی موجود، یهودیت انحصارطلب‌ترین است. من می‌خواهم از اینجا با شما این پرسش را هم مطرح کنم که گفته می‌شود یهودی، شدنی نیست، بودنی است. آیا نوعی تعصب در دین یهودیت درباره پذیرش تازه‌مؤمنان وجود دارد؟ شاید پرسش دیگری که این پرسش به وجود می‌آورد هم همین باشد که چگونه است که دین یهودیت خطاب به تنها یک قوم، یعنی قوم بنی‌اسرائیل است؟‌

سیگل: کاملاً درست است. ببینید این در مورد همه ادیان است. اصولاً پیدایش همه ادیان بنا به ضرورتی بوده. دین یهود چه زمانی بنا شده؟‌ موقعی که اینها یک قومی هستند که برده و تحت آزار هستند و راه می‌افتند که از یک صحرا بگذرند و بیرون بروند. برای اولین بار جامعه‌ای که با هم زندگی کرده‌اند ولی بغل به بغل نبوده‌اند و یکی آنجا بوده و یکی جای دیگر - جوامع قدیمی شهریت نداشته- اینها بلند می‌شوند راه می‌افتند تا خودشان را به یک‌ آبادی برسانند.

در یک چنین فاصله‌ای نیاز به ده فرمان حس می‌شود که یک سری فرمان کلی بیاید و یک سری قوانین بیاید. اصلاً ایده قانون می‌آید برای چنین جماعتی و هدفش هم همین بود و به بشریت هم فکر نمی‌کرده. صد در صد همین طور بوده. تمام ادیان چنین چیزی بوده‌اند. آمده برای این که قوم خودش را برساند به آنجا.

مسئله بسیار مهمی که یک روز باید دقیقا به آن توجه شود مسئله‌ای است که در اسلام درست به عکس آن شده: امر به معروف و نهی از منکر. این یکی از مواردی بوده که کاملا منع شده در یهودیت. قوانین بسیار زیادی هست که کسی با دستور دادن به دیگری به حق او تجاوز نکند. طبق قوانین یهودی شما اجازه ندارید که حتی کسی را [به یهودی شدن] تشویق کنید. یهودی‌ها میشنری [دعوت به دین] ندارند.

امروز ولی باز این هم تحول پیدا کرده یعنی حتی تا ارتدکس مدرن هم تغییر دین [یهودی شدن] را قبول می‌کنند منتها شرایط آن به آسانی شرایط اسلام نیست که یک جمله بگو و مسلمان بشو. قوانین کاملاً مرتبطی دارد و می‌خواهند مطمئن شوند که شخص واقعاً معتقد است و می‌خواهد و علاقه دارد که وارد یک چنین سیستم اخلاقی و زندگی بشود. یهودیت کاملاً پذیرای دگر است. شما هیچ مجبور نیستید به دلیل این که با یک یهودی ازدواج کرده‌اید به یهودیت دربیایید. از در که وارد می‌شوید به شما خوش‌آمد می‌گویند.

رضا علیجانی: اولاً زنان مسلمان که صدها فیلم‌اش وجود دارد که نماز میت می‌ایستند و می‌خوانند. در یوتیوب بزنید خیلی روشن است و حتی فقهای سنتی بحث اجتهاد را دارند.

اصلاً کل یهودیت در جهان زیر ۲۰ میلیون نفر است با یک تاریخ چندهزار ساله و مسلمانان حدود ۸ میلیارد نفر. حالا من اصلاً دوست ندارم این مقایسه‌ها را بکنم ولی خب این داعیه‌های خیلی عجیب که مطرح می‌شود... هر کسی به هر حال یک تحقیق ساده‌ای کرده باشد می‌داند که دین یهودی دین نژادی است و اساساً برای قوم بنی‌اسرائیل است و به صورت خونی منتقل می‌شود. این جور نیست. آیا می‌شود دینی تا این حد بهداشتی و با این لطافتی که ایشان توصیف می‌کنند نتوانسته باشد در طول بیش از ۳ هزار سال بیش از ۲۰ میلیون نفر را جذب خودش بکند؟ دلیلش عدم دعوت نیست. دلیلش این است که اساساً دین نژادی و قومی است.

من از تاریخ یهود مثال بزنم؛ یهودیان بعد از اینکه از طریق کوروش آزاد می‌شوند و به بابل برمی‌گردند و دولت دوم یهود تأسیس می‌شود،‌ آنجا عزرای نبی و نحمیای حاکم می‌آیند و تسویه قومی راه می‌‌اندازند. این در کتاب عهد عتیق هست. یعنی همه یهودیان باید ثابت کنند که همسران‌شان یهودی‌الاصل هستند. بسیاری از یهودیان مجبور و محکوم می‌شود که زنان‌شان را طلاق بدهند.

ما در دین یهودیت به گمان من به علت قدیمی بودنش و این که مال یک بستر تاریخی دیگری است، سطح خشونتی که می‌بینیم واقعاً در هیچ دین دیگری وجود ندارد. یهودیت تنها دینی است که ما در آن دستور قتل عام مقدس داریم. ببینید در سفر تسنیه هست، در سفر اعداد هست و داوران. حتی در یکی از این فرامین وقتی که قوم یهود دارند می‌روند و قوم دیگری را قتل عام می‌کنند، خداوند، یهوه اعتراض می‌کند و می‌گوید چرا فرمان من را که هیچ موجود زنده‌ای نباید زنده بماند را اجرا نکردید؟‌ آنها از خودشان دفاع می‌کنند و می‌گویند نه ما از شیرخوار تا پیرمرد و پیرزن را از دم تیغ گذراندیم. می‌گوید نه خیر شما چهارپایان‌شان را زنده نگه داشتید.

اینها در متن آمده است. از طرف دیگر آن انحصارگرایی که وجود دارد. ببینید یهودی‌ها هم هم‌وطنان ما هستند و هم‌نوع ما هستند. من روی یهودیان بحث نمی‌کنم، روی یهودیت بحث می‌کنم. در طول تاریخ هم مسلمانان و هم مسیحیان حوزه حکومتی و تمدنی داشته‌اند. یهودیان همیشه تحت فشار بوده‌اند و این کمک کرده به این بسته بودن و دیگرستیزی، بیگانه‌ستیزی. شما خاطرات اسرائیل شاهاک را بخوانید. به فارسی هم ترجمه شده. می‌گوید ما در یهودیت نوعی نفرت به دیگری و نوعی بیگانه‌ستیزی می‌بینیم و ما باید نوعی انسان‌گرایی را به درون یهودیت تزریق کنیم تا بتوانیم به انسان‌های دیگر از زاویه عقیده و مذهب نگاه نکنیم.

اساساً سطح نفرتی که بخصوص در تلمود درباره عیسی مسیح و مسیحیان هست واقعاً دهشتناک است. یعنی خب یک جدال مذهبی است. حجم شریعتی که ما در یهویت می‌بینیم اساساً چندین برابر،‌ اگر نگویم چند ده برابر ادیان دیگر است اما بعد از رنسانس چون بخش مهمی از یهودیان در جوامع مسیحی زندگی می‌کردند، - ما یهودی‌های سفارادی و اشکنازی و یهودی‌های غربی و شرقی داریم- رنسانس به نفع غربی‌هاشان شد و آن تصلب و تعصب مسیحی‌ها را علیه آن برداشت و بستر آماده شد و یهودیان خدمات بزرگی به علم و دانش و فلسفه و تکنولوژی و تفکر بشر کردند و سبک زندگی‌شان هم از سبک زندگی فقاهتی فاصله گرفت...

ولی از آن طرف این برداشت هم هست آقای علیجانی که در تمام ادیان، بخش نواندیشی و روشنفکری دینی که خواستار فاصله از فقه است بخش کوچک‌تری است دیگر، از جمله در اسلام هم.

علیجانی: من موافق نیستم با این نظرتان خانم حیدری. در یهودیت و در آیین زرتشت البته به دلایل تاریخی اساساً اسکالاها خیلی کم‌نفوذ هستند. یهودیان به روشنفکران مذهبی می‌گویند اسکالا. نواندیشی در مسیحیت و در اسلام بسیار پرنفوذ است. اساساً شما ببینید ما در دین زرتشت انشعاب خیلی کم داریم. مثل شیعه و سنی و در یهودیت هم خیلی هم کم داریم. در مسیحیت و اسلام بسیار زیاد است. این علامت گشودگی‌شان است.

حتی در میان روحانیت سنتی، ببینید آقای قابل، آقای کدیور، خانم وسمقی خب اینها از دیدگاه‌های سنتی آمده‌اند و حرف نو می‌گویند. یا همین بحث حجاب را شما سیر تاریخی‌اش را ببینید. از روبنده و نقاب که ما در عهد عتیق هم مکرر داریم می‌رسیم به یک مانتو روسری و حتی بعضی می‌رسند به اینجا که حالا پوشاندن مو هم زیاد ضروری نیست.

ما اینها را در مرور زمان در چالش بین زندگی و همان نکته زیبایی که خانم گفتند که قانون باید زندگی کند [تغییر داده‌ایم] یا همان که فقهای می‌گویند که ما حکم به العقل حکم به الشرع، که یعنی هر چه که عقل حکم کند شرع هم باید همان را حکم کند. البته این حرف را می‌گویند اما هیچ کس به آن عمل نمی‌کند، چه فقهای یهودی و چه فقهای مسلمان.

بسیار خوب. خانم سیگل اگر پاسخی برای صحبت‌های آقای علیجانی دارید می‌شنویم و بحث را ادامه می‌دهیم.

سیگل: من یک نکته دارم و آن اینکه اصولاً در یک سیستم این عملکردها چه جایی دارند. من بر حسب سیستمی دارم عمل می‌کنم؟ سیستم دارد عوض می‌شود؟ یا من شخصاً دارم یک کاری می‌کنم؟ من شخصاً هر کاری دلم بخواهد می‌کنم. بخصوص ماها که آمده‌ایم به آمریکای شمالی همه کار می‌توانیم انجام بدهیم.

مسیحیت اصلاً پایه‌اش رفورمیشن است. مسیح می‌آید و می‌گوید عشق و محبت و این در را باز می‌کند به روی یک نوع رفورمیشن. در یهودیت چند قانون اصلی وجود دارد. یکی این که این داستان‌هایی که از پیامبران قبلی گفته‌اند الگو هستند و نظر به این که الگو هستند ما می‌توانیم از آنها استفاده کنیم.

رفورمیست‌ها هم اتفاقاً دستشان را می‌گذارند روی همین که موقعی که خداوند به ابراهیم گفت بچه را ببر قربانی کن، او بچه را می‌برد و می‌خواباند و حتی خنجر را هم بالا می‌برد ولی آن خنجر هیچ وقت پایین نمی‌آید. یا اینکه خدا فکرش را عوض کرده و گفته نکن و یک بره فرستاده یا این که او یک بره نیت کرده و فکر کرده که خدا آن را فرستاده. به هر حال آنچه که مسلم است قرار بوده که فرمانی اجرا شود و انجام نشده.

رفورمیست‌ها نمی‌گویند که ما امروز می‌خواهیم این کار را بکنیم یا نکنیم. اکثریت جامعه یهودی می‌گویند که رفورم همان جا شروع شده. این در قوانین است و قبول هم شده. یعنی کسی هم با آنها نمی‌جنگد. ارتدکسی هم رفورمیست‌ها را قبول دارد و می‌گوید تو باور داری این کار را بکن منتها من تصمیم می‌گیرم که می‌خواهم در عصر حجر زندگی کنم.

در اسلام باید ببینیم یک چنین چیزی وجود دارد/ فقط یک رفوم انجام شده ولی یک نفر هم از آن به عنوان رفورم یاد نمی‌کند. جایی که شیعه از سنی جدا می‌شود. حادثه غدیر که این روزی است که ما اجازه پیدا کردیم که اصلاحات کنیم.

در اسلام نواندیشی دینی به رسمیت شناخته نشده. تمام تغییراتی که از اول اسلام تا الان رخ داده از طریق امامت بوده. اسماعیلیان از طریق یک امام غایب که وجود نداشته شروع کرده‌اند و تنها امیدشان این بوده که امام دوازدهم یا امام غایب را بیاورند تا کار را درست کند. ولی بجز این هیچ راهی در قوانین شرعی اسلام وجود ندارد. برای همین هم نشده. این است که به صورت سیستماتیک و اساسی در اسلام جایی برای رفورمیشن وجود ندارد.

پرسش دیگری که در اینجا مطرح می‌شود و خواهش می‌کنم کوتاه به آن پاسخ بدهید این است که بخشی از جامعه مسلمان تا جایی که روشن است از خرافات و جنبه‌های متعصبانه دین اسلام توانسته که فاصله بگیرد. این اتفاق آیا در مورد دین یهودیت هم افتاده؟‌

سیگل: کاملا فاصله گرفته و بدون هیچ تلاشی هم فاصله گرفته. در جامعه یهودی شما می‌توانید یهودی باشید و حتی یکی از فرامین را انجام ندهید. هیچ کدام را. شنبه کار کنید، هر طور خواستید لباس بپوشید، خوک بخورید یا حتی اصلاً از دین خارج شوید. روزی که رفتید داخل جامعه، آغوش‌شان برای شما باز است و از نظر آنها شما همیشه یهودی هستید. هیچ روزی طردتان نمی‌کنند و هیچ بلایی هم سرتان نمی‌آورند.

یهودی‌هایی هستند که ضدصهیونیسم هستند. جامعه یهودی خیلی با غرور می‌گوید که ما خیلی خوش‌حالیم که شما با این عقیده‌تان هنوز می‌آیید با ما دعا می‌کنید. اصلاً [کار نکردن در روز شنبه]‌ برای‌شان یک فستیوال است. این جریان که جمعه شروع می‌کنند به غذا پختن و غذاها را آماده کنند و این اصلاً حالت خرافی ندارد که شما اگر نکنید طوری بشود. ماها عمل نمی‌کنیم و همسایه ارتدکس من می‌داند که نمی‌کنیم ولی هیچ مسئله‌ای هم نیست. نه او به ما طوری نگاه می‌کند و نه ما به او. اطلاعات ما راجع به جوامع دیگر، به نظر من اطلاعات محدودی است و یک‌دست هم نیست.

آقای علیجانی برمی‌گردیم به شما. اگر پاسخی دارید می‌شنویم و همین طور جمع‌بندی شما را.

علیجانی: بله من واقعاً هم همدلی دارم و هم لذت می‌برم از این نوع زیست مذهبی و معنوی که خانم سیگل می‌گویند. فکر می‌کنم مومنان هر دینی لازم هم نیست که دین خودشان را تغییر بدهند و به قول گاندی اگر به آن جوهره ادیان که اخلاق است برگردند همین‌طوری می‌توانند همزیستی دوستانه و اخلاقی داشته باشند. اما ببینید ما مؤمنان خوش‌رفتار و خوش‌اخلاق پیرامون خودمان را باید با مومنان خوش‌اخلاق و خوش‌رفتار بقیه ادیان مقایسه کنیم. داعشی‌هامان را هم با داعشی‌های دیگران و متون را با متون. خوب‌های خودمان را نمی‌توانیم به بدهای دیگران مقایسه کنیم. مقایسه منصفانه‌ای نیست.

مبانی تغییر در ذات اسلام هست، لااکراه فی‌الدین و بحث اجتهاد که آمده روشن است. ما یک بار درباره جامعه یهودیان در یک جامعه خیلی پیشرفته آمریکا بحث می‌کنیم و یک بار درباره یک محله یهودی خیلی متعصب در اورشلیم که شما می‌روید بنگاه خانه بگیرید می‌گوید در محله سکولارها بدهم یا مذهبی‌ها؟ چون اگر بروید در محله مذهبی‌ها و شنبه‌ها بخواهید کار کنید دچار مشکل می‌شوید - این در رساله دکترای آقای زیدآبای مستنداتش آمده - یک بار نوع نگاهی را که انسان‌‌ها دارند با هم مقایسه می‌کنیم و یک بار به متن‌ها توجه می‌کنیم.

ببینید در متون این طور نیست. در فرهنگ عامه یهودی معروف است و من این را از همو‌طنان یهودی خودم شنیده‌‌ام و خانواده‌شان را هم دیده‌ام که می‌گویند باید حتی از چوب‌های دیوار خانه هم روسری سر کنید یا نگاه التذاذی حتی به انگشت کوچک زنان هم نباید بکنید. این حساسیت‌هایی که در فقه یهودی و از قضا دربین مسلمانان هم هست. کلاً فرهنگ مسلط و تاریخی یهودیت می‌خواسته زن پوشیده و پنهان از انظار باشد. ولی به هر حال من در نهایت معتقدم که زندگی واقعی خودش را بر همه تحمیل خواهد کرد.

در میان نواندیشان فرهنگ یهودی مفاهیم بسیار انسانی داریم که من واقعاً برای خودم این جملات متأثرکننده بود که خواندم. جملاتی مثل این که روزی شمشیرها به خیش و نیزه‌‌ها به داس تبدیل خواهد شد.این آرزویی است که همه ادیان داشته‌اند که روزی اخلاق بر شریعت و انسانیت بر تنازعی که میان انسان‌ها هست غلبه پیدا کند. وقتی یک مسیحی رفت پیش گاندی و گفت من می‌خواهم هندو شوم. گفت لازم نیست، تو اگر انسان خوبی باشی در دین خودت هم نجات پیدا خواهی کرد.

اگر مومنان ادیان مختلف به جای نگاه شریعت‌محور نگاه اخلاق‌محور داشته باشند، انسان‌ها می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند و به ساختن صلح و آزادی و عدالت در جهان، همگان کمک کنند.

بسیار سپاسگزارم رضا علیجانی و مینا سیگل، مهمانان این هفته تابو.