در چهارم خرداد ۱۳۵۸ هفتهنامه تهران مصور گفتوگويی با احمد شاملو را چاپ کرد که عنوانی غافلگير کننده داشت. نه اينکه رازی نهان با آن فاش شده باشد يا حقيقت نهفتهای به واسطهاش نمايان. به برکت همان «چنگِ تيزْ پاسخِ احساس» شايد، شاعر توانسته بود پيشاپيش حدس هنوز مبهمی که آغاز فعاليت دوباره حزب توده پس از انقلاب برانگيخته بود و هنوز بايد زمانی میگذشت تا به يقين بدل شود را از محدوهی گنگِ احساس برهاند و آگاهانه در قالب يک حکم بيانش کند. حکمی که قطعيتاش در بداهتش بود و ارجاعی که به ادبيات کهن داشت به آن بداهت اعتبار میداد : «تودهایها به دريوزگی کفی نان مسلمان شدهاند.»
اين که آرامش دوستدار برای ما نامی ناشناخته نباشد دليل بر شناسايی انديشههايش نيست... يکی از مفاهيم کليدی انديشه دوستدار «دينخويی» است که نپرسيدن و نينديشيدن را از آن ناشی میداند. چون دريافت روشن از فرايافتِ «دينخويی» میتواند فراز آوردن گام نخستين باشد برای شناختی که بدون آن هيچ زورآزمايی هم نخواهد بود.
شکل کنونی جمهوری اسلامی که با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد آغاز شد کسانی را بر آن داشته که در پی ريشهيابی اين دگرگشت برآيند. از ميان آنها میتوان به عبدالکريم سروش اشاره کرد که نه تنها خاستگاه نظری حرفهای احمدی نژاد را «انديشه»های احمد فرديد میداند بلکه اين آخری را نظريهپرداز خشونت در بعد از انقلاب میشناسد. پذيرش چنين نظريهای به معنی پذيرفتن تاثير فرديد است بر جمهوری اسلامی از آغاز تا به امروز.