نخستين روز از آخرين ماه پاييز ۱۳۷۷، خبری در تهران چون صاعقه، دهان به دهان چرخيد: «داريوش فروهر و پروانه اسکندری در منزل خود، در فخرآباد ، کاردآجين شدهاند.» و اين آغاز واقعهای شد، که امروز پس از گذشت يک دهه در تاريخ سی ساله بعد از انقلاب، همچنان به عنوان يکی از جدیترين مباحث سياسی – اجتماعی ايران معاصر باقی مانده است. اگر چه خبر قتل اين دو تن، بسياری را در شوک و حیرت فرو برد، اما شيوه قتل آنها بود که سايهای از ترس را بر تهران مستولی کرد. با نخستين حضور نيروهای انتظامی معلوم شد که ماجرای اين قتل از چارچوب يک پرونده جنايی فراتر است. گزارش ویژه آرشیوی رادیو فردا در سالگرد این قتلها...
سرنوشت رايزن بازرگانى ربوده شده ايران در پيشاور همچنان مبهم است.همان طور كه سرنوشت سفير ربوده شده افغانستان در دو ماه گذشته . هيچ گروهى مسووليت اين حادثه را بر عهده نگرفته و به گفته كارشناسان، اين يعنى پيچيده شدن كشف سرنخ ها. با اين حال خانم وژمه صباح، خبرنگار ساكن پيشاور معتقد است كه وابسته سفارت ايران را به همان روشى ربوده اند كه سفير افغانستان. آيا اين به معناى يكى بودن ربايندگان هم هست؟
« میراث فرهنگی » در سالهای گذشته بارها باسوءتفاهمها و بدبینیهای مقامهای ایران از یک سو و حتی دوستداران و متخصصان آن از سوی دیگر روبهرو شده است. اما برخی مشکلات خود ریشه در تندرویهای ماههای پس از انقلاب بهمن ۵۷ دارد. مشکلاتی که که سبب شد، برخی کارشناسان نگران شوند که «نبودن تخصص» پیچیدگی آن را بیشتر از آنچه هست، کند.
<span dir="rtl">تازه ترين شماره جنگ فرهنگی راديو فردا اين هفته نيز با مطالب متنوعی از حوزه هنر و فرهنگ را می توانيد بشنويد.</span>
هفته پیش خبرگزاری های داخلی ایران و دوستداران میراث فرهنگی خبر دادند که عده ای با مجوز میراث فرهنگی استان خوزستان در حال ساخت و ساز دو هتل در حریم شهر باستانی شوش هستند. خبری که یک ایرانشناس فرانسوی بنام رمی بوشارلا که سالها قبل موفق به کشف کاخ شائور در شوش شده بود آن را باورنکردنی خوانده است. در همین باره با بیژن روحانی، کارشناس حفظ و ترمیم آثار تاریخی ساکن شهر رم همراه می شویم تا ببینیم داستان از چه قرار است؟
موزه هنرهاى معاصر تهران پس ازيك دوره رونق و تلاش چند ساله، با روى كار آمدن دولت محمود احمدى نژاد و تغيير مديران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، معاونت هنرى وزارت خانه و مديريت موزه، رويكردى كاملا متفاوت به خود گرفت.
در نخستین ماه از فصل زیبای پاییز، اردشیر محصص، هنرمند برجسته ایران، در نیویورک چشم از جهان فرو بست . محصص را بنیانگذار کاریکاتور نوین ایران لقب داده اند . کاریکاتوریستی که احمد شاملو قلم او را تیغ جراحی می دانست نه ابزاری برای طراحی. هنرمندی که درباره او گفتند و نوشتند که روایتگر اگزیستانسیالیسم زمانه خویش است. کاریکاتوریستی که آثارش را با طراحی های «گویا» هم پایه می دانند. و سرانجام هنرمندی که در دهه پنجاه خورشیدی و پس از تبدیل شدن به برجسته ترین چهره در فضای کاریکاتور روشنفکری در ایران، به نیویورک مهاجرت کرد . حدودا سه ماه پیش بود وقتی که برگزاری نمایشگاه مهمی از آثار تقریبا همه عمر اردشیر محصص به همت نیکزاد نجومی (نقاش و گرافیست) و شیرین نشاط (هنرمند عکاس و فیلمساز) پس از دو سال در نیویورک داشت به سرانجام می رسید، به آن مناسبت ، یکی از برنامه های جنگ فرهنگی را ویژه اردشیر محصص قرار دادیم. آن روز هرگز فکر نمی کردم مدت زمان کوتاهی پس از آن برنامه ، باز هم یک برنامه از جنگ فرهنگی را باید به این هنرمند اختصاص دهیم آن هم به مناسبت درگذشت او!
ژان ماری گوستاو لوکلزيو، نويسنده نسبتا گوشه گير، اما خوشبختی بود که امسال، تاج نوبل ادبی را بر سرنهاد.
مهرماه امسال مصادف با پنجاهمين سالگرد تاسيس رسانه تلويزيون در ايران است، رسانه اى كه در ايران از قضاى روزگار؛ نه به يمن سرمايه دولت، بلكه به همت بخش خصوصى در سال ۱۳۳۷ خورشيدى پايه گذارى شد.
اردشير محصص٬ کاريکاتوريست و طراحی بود که در دهۀ پنجاه شمسی و پس از تبديل شدن به برجسته ترين چهره در فضای کاريکاتور روشنفکری ايران٬ به نيويورک مهاجرت کرد.
بیست و سومین جنگ فرهنگی هنری « رادیو فردا» با خبرها و گفت و گوهایی از گلشیفته فراهانی در نیویورک، محمدرضا شجریان و کنسرت و سازهای جدیدش، آخرین فیلم اکران شده ابراهیم حاتمی کیا، مجموعه عکسهای رضادقتی هنرمند ایرانی در پاریس، اعطای نوبل ادبی امسال به ژان ماری گوستاو لوکلزیو نویسنده فرانسوی و گفت و گودر همین باره با سرور کسمایی نویسنده ایرانی ساکن پاریس ، پنجاهمین سالگرد تلویزیون در ایران با بهروز نیک ذات، و نقد و بررسی کتاب با فرج سرکوهی.
سرانجام، آخرين سالن به جای مانده از سال های بنيان گذاری جنبش تئاتر نوين در ايران به دست عبدالحسين نوشين و شاگردانش نيز تعطيل شد.
<p>بررسی موقعيت هنر رقص و وضعيت واقعی آن در ايران امروز، موضوع اصلی گفت و گوهای ويژه بيست و دومين جنگ فرهنگی «راديو فردا» است.</p>
<p>ابتدا نگاهی خواهيم داشت به درگذشت چهار تن از بزرگان سينما ، شعرو داستان که همگی به فاصله چند روز در هفته ای که گذشت، چشم از جهان فرو بستند.</p>
<p>خبرهای هنری دنيا ، بيش از يک هفته، تحت تاثير يک خبر بود: برگزاری حراج آثار فوق ستاره بريتانيايی، دمين هرست.</p>
<p> <span>در اين بخش دو خبر خواهيد شنيد. نخست خبری می شنويد از بزرگداشتی در هالی وود بال لوس آنجلس در آمریکا در روز شنبه، در بزرگداشت مولانا<span> </span>با شرکت يويوما نوازنده جهانی ويولتسل و رهبر گروه راه ابريشم برنامه مشترکی با کيوان کلهر برجسته ترين کمانچه نواز ايران در حال حاضر.</span> <span dir="ltr"> </span> <span dir="ltr"> <span dir="ltr"> </span> </span> </p>
<p>در ابتدا در بخش خبرهای فرهنگی، ابتدا خبری خواهيم داشت از آلمان و نمايشگاهی که از کتاب های آلمانی به فارسی ترجمه شده اند.</p>
وضعيت تئاتر و هنرهاى نمايشى در ايران،چرا پيش از انقلاب و پس از انقلاب تا اين اندازه با هم متفاوت است؟ چگونه اين هنر از شور و شوق بسيارى كه در دهه ۴۰ و ۵۰ وجود داشت، امروز به قول تئاترى ها چراغ هاى صحنه اش چنين خاموش و سرد مانده است؟ در حالى كه سينماى ايران در همين شرايط مسير رو به رشدترى را تجربه كرده است. راديو فردا در رابطه با مشكلات تئاتر در ايران، با سوسن تسليمى به گفت و گو نشسته است. به گفته اغلب منتقدان و كارشناسان سينماى ايران، هنوز پس از سال ها كه از مهاجرت او مى گذرد، هيچ بازيگر زن ديگرى نتوانسته است سطح بازيگرى را در ايران از سوسن تسلیمی بالاتر ببرد. «باشو غريبه كوچك» ساخته بهرام بيضايى و «ماديان» ساخته على ژكان، تنها دو فيلم از كارهاى ماندگار بازيگرى سوسن تسليمى محسوب مى شود . او كه سال ها پيش به سوئد مهاجرت كرده، در آنجا نيز موفق بوده است و حتى مى توان گفت: بسيار موفق. سوسن تسليمى در سوئد بازى كرده، فيلم ساخته و همواره تحسين شده است . او در حال حاضر عضو شوراى ۱۱ نفرى مشاورين فرهنگ در حوزه تئاتر اين كشور اسكانديناوى است.
<p>در بخش مرور بر خبرهای نوزدهمين جنگ فرهنگی «راديو فردا»، از پرويز اتابکی آهنگساز پيشرو دهه چهل خورشيدی که در اين هفته درگذشت می شنويم و از نظر يکی از همدوره های او، يعنی جنتی عطايی، ترانه سرا، درباره کارنامه او مطلع می شويم. </p>
تئاتر پارس٬ آخرين سالن به جای مانده از عصر طلايی لاله زار و با قدمتی بيش از هشتاد سال٬ تعطيل شد. به دستور کتبی «ستاد اجرايی فرمان امام» تئاتر پارس٬ مکانی که در فهرست آثار ملی به ثبت رسيده٬ چهار سال پيش نيز٬ به دليل ناتوانی در پرداخت اجاره بها٬ يک بار٬ به دستور دادگاه انقلاب٬ تعطيل و سپس با فشار افکار عمومی بازگشايی شده بود
بیشتر