اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ و مخالفت آیت الله منتظری با این اعدام ها با گذشت نزدیک به سه دهه همچنان خبرساز و تازه است.
روزهای پر دلهره و سختی بود. هر بار که صدای چرخیدن کلید در بلند میشد، همه نگاهها به طرف در بر میگشت. گویا همه خودمان را برای یک آزمون مقاومت در برابر مرگ تدریجی زیر شلاق و یا ایستادن بر روی عقایدمان آماده میکردیم...
بيست و پنجمين سالگرد کشتار زندانيان سياسی در سال ۶۷ و نزديکی آن با روزجهانی اعدام (۱۰ اکتبر) بهانه ای بود تا به همت جمعی از خانواده ها و بازماندگان مراسمی با شرکت نزديک به ۲۰۰ نفر از کشور ها و شهر های مختلف آلمان در کلن برگزار شود.
لندن پایتخت بریتانیا، روز شنبه ۲۱ سپتامبر، ۳۰ شهریور، میزبان مراسمی یا هدف یادبود کشتهشدگان سیاسی-عقیدتی سه دهه اخیر در ایران بود. مراسمی که به ابتکار انجمن دفاع از زندانیان سیاسی-عقیدتی ایران در بریتانیا برگزار شده بود.
اینک و با گذشت بیش از دو دهه از کشتار تابستان سال ۶۷، بیشتر از اینکه به دنبال مقصر و پروراندن کینههای تازه باشیم باید که به پرسشهایی پاسخ داد که به مراتب پیچیدهتر از نشانه رفتن انگشت اتهام به طرفین نزاع است...
۲۵ سال پس از اعدامهای گروهی تابستان ۶۷، بخشی از فصل «تو» در رمان «فریدون سه پسر داشت» که توسط عباس معروفی، نویسنده ایرانی ساکن آلمان، برای بازنشر در اختیار رادیو فردا قرار گرفته است.
۲۵ سال از فاجعه انسانی اعدامهای فلهای و فرا قضایی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ میگذرد. در طول این سالها از زوایای مختلف این فاجعه هولناک مورد بررسی قرار گرفته است. اما هنوز ابعاد مهمی از آن نامکشوف مانده است.
طی دوسال قبل از پذیرش صلح، برای نابودی گروههای سیاسی دگراندیش برنامهریزی میشد و فهرست سیاه چهار هزار و ۸۰۰ نفرهای برای قتلعام تهیه شده بود. در آستانه صلح، بهترین موقعیت برای ضربه آخر و برقراری حکومت مطلقه ولایت فقیه کنونی فراهم شد تا ایران در آینده به چیزی مشابه شیخنشینها البته از نوع شیعی آن تبدیل شود.
با تمام وجود تلاش میکنم جلوی انفجار بغض تلنبار شدهام را بگیرم اما فشارش بیشتر از اینهاست. دستم را جلوی دهان و بخشی از صورتم به نحوی میگیرم که تا حد امکان طبیعی باشد و کسی متوجه وضعیتم نشود...
ربع قرن از کشتار بزرگ زندانیان سیاسی میگذرد. هنوز بعد از گذشت این مدت زمان طولانی، با اینکه موضوع مربوط به قتل حداقل چهار هزار انسان اسیر میشود بسیاری از زوایای این کشتار وحشیانه در ابهام قرار دارد. در این یادداشت کوتاه، بخش کوچکی از حوادثی که در زمان افشای این فاجعه ملی شاهدش بودم را برای هموطنان نقل میکنم.
کشتارِ زندانیان در تابستان ۶۷ چونان استخوانی لای زخم «ایران» باقی مانده است. این کشتار در «بیخبری» جامعه انجام شد، سپس در «ناباوری» گذشت و سرانجام در «سکوت و خاموشی». تلاش شد تا این «سکوت و خاموشی» مقدمهای باشد برای «بیتفاوتی و فراموشی».
منصوره بهکیش، شش تن از اعضای خانوادهاش را در جریان رخدادهای دهه ۶۰ از دست دادهاست. خانم بهکیش در ۱۶ مرداد، در نامهای خطاب به حسن روحانی، خواستار برچیدن فشارها بر خانواده اعدامشدگان دهه ۶۰ و پاسخگویی به سؤالات و خواستههای آنها شده است.
بیشتر