در فیلم مشهور «اژدها وارد میشود»، بروس لی -احتمالا مشهور ترین چهره فرهنگ عامهپسند هنگکنگ- به دعوت مردی اسرارآمیز، یعنی آقای «هان»، پاسخ مثبت میدهد، برای شرکت در رزمگاه به جزیرهای گرم و شرجی میرود.
در این میان یک جاسوس بریتانیایی هم در پی یافتن اسرار جزیره از قهرمان «معبد شائولین»، درخواست کمک میکند. آقای هان که مظنون به قاچاق مواد مخدر و تجارت زنان است، یک مدرسه هنرهای رزمی هم راه انداخته تا کسی از واقعیتها با خبر نشود، این وسط آقای لی هم متوجه میشود که یکی از بادیگاردهای آقای هان، خواهر او را کشته است…
احتمالا خیلی از ما فیلم را دیدهایم، یا داستان آن را میدانیم یا حداقل اسم آن را شنیدهایم.
آقای «هان» اسرارآمیز که خود زمانی در همان مکتبی که بروس لی، تعلیم دیده، و به دلیل نقض اصول اخلاقی معبد «شائولین» از آن اخراج شده بود، اکنون صاحب ثروت و جزیره و مسابقاتی شده که شبیه میدان گلادیاتورها است.
از قضا نام این مرد قانونشکن، که صاحب غاری پر از مواد مخدر است، تفنگ و محافظ دارد و هر کار دلش میخواهد میکند، شبیه نام بزرگترین پرنفوذترین گروه قومی چین، یعنی «هان»ها است که عمده قدرت سیاسی و اجرایی و نظامی چین را در دست دارند. هر چند هانها از تنها یک گروه مشابه فرهنگی تشکیل نشدهاند.
از قضا این جزیره گرم و شرجی، بیشباهت به هنگکنگ نیست.
و از قصا بعد از ۴۰ سال از ساخت آن فیلم، هنوز میتوان تمثیلها و ارجاعات جدیدی از آن فیلم به رخدادهای روز دید…
چالش پکن در شهر شرجی
یک ماه پیش، چندی پس از آنکه گروهی از دانشآموزان و دانشجویان هنگکنگی مدارس و کالجها را تعطیل کردند، در اعتراض به آنچه افزایش دخالت پکن در انتخابات این منطقه عنوان شده است، راهی خیابانهای یکی از مهمترین مراکز اقتصادی آسیا و جهان شدند.
اعتراضاتی که ناگهان دهها هزار نفر را به مناطق اصلی تجاری و اداری شهر کشاند و در روزهای بعد به روندی تبدیل شد که بسیاری آن را با چالش «تیانانمن» برای دولت مرکزی پکن مقایسه کردند و برخی آن را «بزرگترین» چالش سالهای اخیر برای جمهوری خلق نامیدند.
در نخستین روزهای اعتراض، پلیس بدون هشدار با اسپری فلفل و باتوم به سراغ تظاهرکنندگان رفت؛ آنچه فورا توجه رسانههای جهانی را به اعتراضات جلب کرد و در عین حال به افزایش شمار معترضان انجامید.
معترضان برای جلوگیری از آسیب ناشی از اسپری فلفل، در تحصنهای خیابانی خود، چتر همراه داشتند و از اینجا بود که گستردهترین اعتراضات مدنی معاصر در منطقه ویژه اداری هنگکنگ، «انقلاب چتری» نام گرفت.
اعتراضات روزها و هفتههای بعد هم ادامه پیدا کرد و با وجود کاهش شمار متحصنین و تظاهرکنندگان، اکنون یک ماه است که از آن میگذرد.
«خستهام»
اولین باری که به هنگکنگ سفر کردم، شبی برای عکاسی از مناطق کارگرنشین شهر، با یکی از ترامواهای معروف و دو طبقه آن، در «جزیره هنگکنگ» راهی ایستگاه آبراهی بودم که میشود از آن با کشتی به منطقه منگکک در شمال شهر رفت.
هنوز خبری از اعتراضات در شهر نبود، هرچند مشخص بود که قانون انتخاباتی که اعتراض به آن بعدا موضوع تظاهرات شد، در حال تغییر است.
شب جمعه بود و گروهی از جوانان در راه رستورانی بودند تا غذا بخورند.
سر صحبت که باز شد، متوجه شدم تازه از سر کار باز میگردند. ساعت تقریبا ۱۱ شب بود. هر چهار نفری که طرف صحبت من بودند «کانتونیزبان» بودند، تازه دانشگاه را به پایان برده بودند و در یکی از مراکز مالی شهر مشغول کار کردن.
زبان کانتونی که پیشینه فرهنگی متکلمان را هم نشان میدهد، برخلاف زبان ماندارین، زبان اصلی مردم هنگکنگ است. همین خود طی صدها سال یکی از تفاوتهای اصلی بین ساکنان جنوب چین (هاکاها و هانهای کانتونیزبان) و ساکنان نوار «رود زرد» (عمدتا هانهای ماندارینزبان)، به شمار میرود.
از یکی از آنها که خودش را با نام انگلسیش «جیم» معرفی کرد پرسیدم چرا اینقدر دیر از سر کار باز میگردند.
خندید، سری تکان داد و خیلی ساده پاسخ داد «خودم هم نمیدانم».
همه چهار نفر دانشآموخته یکی از بهترین دانشگاههای هنگکنگ بودند، بین ۱۰ تا ۱۲ ساعت در روز کار میکردند، و همه با هم در مورد یک موضوع تفاهم کامل داشتند: «خستهام».
جیمز گفت از آزادیهای که دارد دفاع میکند و هیچ دلش نمیخواهد چین بیش از این در کار و زندگی آنها دخالت کند.
او میگفت وقتی شهروندان چینی را میبیند که در سفر به هنگکنگ، فیسبوک خود را بعد از ماهها آپدیت میکنند، خندهاش میگیرد.
اما وقتی از او پرسیدم اعتراضی هم به شرایط کرده، دوباره سری تکان داد و گفت «خستهام» و نمیدانم منظورش فقط خستگی از کار بود، یا چیزهای دیگر.
جنبش جوانان
بسیاری از کسانی که به تظاهرات ماه گذشته در هنگکنگ رفتهاند، همنسلان «جیم» هستند که هنوز دانشگاه را تمام نکردهاند. خیلی از آنها ساکنان نسل در نسل این شهرند. تنها جایی از چین که کانتونیها صاحب نوعی قدرتند.
اما این منطقه ویژه اداری که یکی از پرازدحامترین مناطق دنیاست، تفاوتی عمده با دیگر مناطق سرزمین چین دارد. از زمانی که بریتانیا در پایان سده گذشته میلادی کنترل هنگکنگ را به پکن سپرد، قرار شد دولت مرکزی چین شکلی از آزادیهای سیاسی، مدنی، قضایی و انتظامی را در آن تضمین کند. به این وضعیت نام «یک کشور دو سیستم» نهادند و قرار است تا میانه سده حاضر ادامه پیدا کند.
هنگکنگ تنها جایی از چین است که شکلی از انتخابات در آن وجود دارد و احزابی که لزوما تفکرات کمونیستی ندارند میتوانند در این انتخابات شرکت کنند.
اما این انتخابات کمی پیچیده است. هنگکنگ از نوعی مجلس محلی برخوردار است. از سوی دیگر صاحب دولتی اجراییست که قدرت گستردهای دارد.
رئیس این دولت، یا به عبارتی مدیر اجرایی منطقه ویژه هنگکنگ، از سوی کمیتهای ۱۲۰۰ نفره انتخاب میشود که در جهان نسبتا کمنظیر است. اعضای این کمیته از شهروندان تا نمایندگان گروههای کاری و کارگری، صاحبان سرمایه و حتی شخصیتهای مشهور فرهنگ عامهپسند را در بر میگیرد. خود آنها از سوی کمیتههایی به نام «حوزه کاربردی» انتخاب میشوند که منصوب شده از سوی پکن است. پیشتر، کافی بود نامزدها تائیدیه یک هشتم این کمیته (۱۵۰ رای) را برای شروع رقابت بگیرند. حالا قرار است نامزدها باید به تائید بیش از نیمی از اعضای این کمیته برسند. مشهور است که اعضای این کمیته به طور عمومی به پکن بسیار نزدیک هستند و این موضوع عملا جلوی نامزد شدن مخالفان دولت مرکزی را میگیرد.
در عین حال قرار است برای اولین بار در سال ۲۰۱۷ انتخابات مدیر اجرایی، بعد از تائید این کمیته، با رای مستقیم مردم انجام شود.
البته معترضان نیز با این بخش (که به آن «حق رای همگانی» میگویند) موافق هستند با این تفاوت که میخواهند به فهرستی باز رای دهند و نه فهرست افراد تائید صلاحیت شده.
واقعیت اینجاست که طی سالهای گذشته که ظاهرا بخت بیشتری برای مخالفان دولت مرکزی چین برای کسب قدرت اجرایی وجود داشت، باز هم قدرت تقریبا به طور کامل در دست نزدیکان به پکن بود و هست.
مخالفان میتوانند راحتتر به مجلس شهر یا به عبارت دقیقتر «شورای قانونگذاری (لِگکو)» راه پیدا کنند که درپی انتخابات سال ۲۰۱۲ برای آن، باز هم هواداران پکن صاحب اکثریت شدند. چرا که در این انتخابات هم ۳۵ نفر از ۷۰ نفر از سوی «حوزههای کاربردی» انتخاب میشوند. در عین حال با وجود افزایش شمار کرسیها، مخالفان؛ «دمکراسیخواهان»، از نظر نسبی رای کمتری در مقایسه با سال ۲۰۰۸ کسب کردند.
با این همه، مخالفان (که به طور عمده با عنوان دمکراسیخواهان از آنها نام برده میشود) توانستهاند اقلیتی نسبی که میتواند جلوی وتوی قوانین را بگیرد، کسب کنند.
یک نظرسنجی میدانی از معترضان که خبرگزاری رویترز آن را به تازگی تهیه کرده نیز نشان میدهد، در صورت برگزاری انتخابات آزاد، باز هم تنها ۲۰ درصد از معترضان «حتما» به دمکراسیخواهان رای خواهند داد و تقریبا سه چهارم آنها به «بهترین نامزد».
در حال حاضر هواداران پکن در بزرگترین حزب این منطقه یعنی «ائتلاف برای بهبود و توسعه» همچنان قدرت اصلی را در مجلس در دست دارند.
در عین حال طی روزهای شلوغ اعتراضات هم گروهی از کسانی که مخالف معترضان بودند در خیابانها جمع و با مخالفان پکن درگیر شدند.
و در نهایت بنا بر «قوانین اولیه» هنگکنگ -مهم نیست روش انتخاباتی چه باشد- پکن میتواند نامزد انتخاب شده را منصوب کند یا نکند.
شاید به همین دلیل است که برخی میگویند: در نهایت، تحت هر شرایطی، قدرت در دست دولت مرکزی چین باقی میماند.
اژدها و اژدهای سرخ
هنگکنگ به جمهوری خلق چین، که آن را گاه اژدهای سرخ لقب میدهند، وابسته است. در واقع در صفحه سیاه و سفید سیاسی، بخشی از آن است. ولی چین نیز به هنگکنگ و سیستمی که آن را از سیاستهای جزئی پکن متمایز میکند، وابسته است. چرا که در واقع همین سیستم است که هنگکنگ را برای انبوهی از ثروتمندترین و بزرگترین شرکتهای جهان، به مقصد مالی و بورس بزرگ آسیا تبدیل کرده است؛ واحد پولی جدا، ساز و کار قضایی و نیز بروکراسی متمایز، قوانین آزادتر، رسانههایی که میتوانند انتقاد کنند، اینرنتی پرسرعت و بدون سانسور و…
شاید باید پرسید آیا موضوع در هنگکنگ آن قدر که بر سر «پول» است، بر سر «دمکراسی» هم هست؟
و شاید به همین دلیل است که موتور اصلی اعتراضات اخیر در هنگکنگ عملا جوانترینهای شهر هستند با سنی گاه کمتر از ۱۸ سال؛ کسانی که هنوز وارد «بازار» نشدهاند.
آنها بر خلاف همسن و سالهای خود در سرزمین چین، با آزادی بیان، در منطقهای مرفه، با امکان دستیابی به اطلاعات آزاد از رسانههای مختلف، دانشگاهها و مدارسی نسبتا به دور از سیستم ایدئولوژیک بزرگ شدهاند.
ولی زندگی در هنگکنگ برای بخش بزگی از ساکنان آن کار آسانی نیست. آپارتمانهای دو متر در سه متر، خیابانهایی بینهایت شلوغ، ساعات کاری طولانی، زندگی گران و دهها مشکل کوچک و بزرگ دیگر که میلیونها نفر از ساکنان خیلی از مناظق چین هیچ قرابتی با آنها ندارند.
نظرسنجی تازه از سوی خبرگزاری رویترز در شهر نشان میدهد در حالیکه ۵۹ درصد از معترضان افزایش کنترل چین در منطقه را مهمترین دلیل اعتراض میدانند در عین حال ۳۸ درصد از آنها نیز «تقسیم ناعادلانه رفاه و ثروت» را «مهمترین دلیل» معرفی میکنند.
در عین حال ۹ نفر از هر ۱۰ نفر میگوید تحت هر شرایطی -حتی حمله پلیس- به اعتراضات خود ادامه میدهد.
به هر حال به نظر سادهانگارانه میآید که تصور کرد، اژدهای سرخ به آنها و طرفدارانشان اجازه دهد، در هنگکنگ قدرت بگیرند.
اما در داستان تخیلی «اژدها وارد میشود»، بروس لی در آخرین مبارزه خود با آقای «هان» وارد اتاقی پر از آینه شد.
جایی که دیدن تصاویر پر شمار ولی غیر واقعی او را گیج میکند.
هان که اتاق خودش و بازی در آن را خوب بلد است، شروع به ضربه زدن به بروس لی میکند. تا ناگهان بروس لی راه چارهای پیدا میکند؛ شکستن آینهها.
تصویر مجازی آقای هان در آینههای شکسته کج و معوج میشود، و آقای «هان» واقعی در نهایت گیر بروس لی و ضربه آخر او میافتد.
پکن احتمالا قصد ندارد آزادیهای بازرگانی و پولی هنگکنگ را سلب کند. در عین حال دولت شی جینپینگ، هیچ نشانی از خود در زمینه آزادیهای سیاسی نشان نداده که هیچ، در این زمینه از خلف خود هم محافظهکارتر مینماید.
داستان «اژدها وارد میشود» فقط قصه است. شاید بعید باشد گروهی جوان از شهروندان ناراضی که آینده فکری و عقیدتی خود را در خطر میبینند و ظاهرا هنوز «خسته» نشدهاند، در جنگ واقعی با «اژدهای سرخ» پیروز شوند.
اما...
از سویی، دستکم در فیلم، قهرمان «اژدها وارد میشود»، هر آینهای که میشکست، یک قدم به تماشای تصویر واقعی آقای «هان»، نزدیکتر میشد. «اژدها وارد میشود» آخرین فیلمی بود که قهرمان هنگکنگی هنرهای رزمی، پیش از مرگ اسرارآمیزش در آن بازی کرد؛ اما بعد از ۴۰ سال، هنوز نام او نیز یادآور «اژدها»ست.