مجلس شورای اسلامی در همه دورهها شاهد سطوح متفاوتی از حضور فرماندهان سپاه پاسداران بوده است. حضور سپاه در مجلس بعد از پایان جنگ و از دوره چهارم مجلس به این سو بهتدریج بیشتر شده و در برخی دورهها، برخی فرماندهان سرشناس از جمله فرماندهان لشکرهای سپاه، فرماندهان سپاههای استانی، فرماندهان بسیج و اعضای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی سپاه از نمایندگان مجلس بودهاند.
حتی در سه دوره، یعنی دورههای هشتم تا دهم، علی لاریجانی رئیس مجلس بود که پیشتر سمتهای معاون پارلمانی سپاه و جانشینی ستاد مشترک سپاه را تجربه کرده بود. بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه نیز در روز پایانی فعالیت او در مجلس به دیدارش رفتند و از او بابت حمایت ۱۲سالهاش از سپاه و نیروهای مسلح قدردانی کردند.
با وجود این سوابق، آنچه نفوذ سپاه در مجلس یازدهم را مهمتر میکند، دستکم چند مورد مشخص است که به آن میپردازیم.
نخست آنکه افزایش نفوذ سپاه در مجلس به لحاظ کمی و کیفی میتواند به افزایش قدرت لابیگری و رایزنی برای اختصاص بودجههای بیشتر به سپاه پاسداران منجر شود. این امتیاز، سپاه را بهنسبت دیگر سازمانها و وزارتخانهها و نیز در مقایسه با وضعیت ارتش، در موقعیت بهتری از گذشته برای دریافت بودجه قرار میدهد، بهویژه آنکه ارتش فاقد چنین حجمی از نمایندگان در مجلس است.
نکته دوم آنکه وجود شبکهای از اعضای سپاه و بسیج در مجلس، امکان تصویب قوانین بیشتر به نفع سپاه و زیرمجموعههایش را بیشتر میکند و امکان نظارت مؤثر مجلس بر سپاه را که از گذشته نیز دشوار بوده، دشوارتر میکند.
نکته سوم آنکه رئیس مجلس برای نخستین بار یکی از فرماندهان نیروهای چهارگانه نظامی سپاه است و تا حالا چنین فرمانده ارشدی از سپاه، رئیس مجلس نبوده و این خود نشانگر افزایش سطح نفوذ سپاه در مجلس است.
باقر قالیباف هنوز عضو شبکهای از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران است که با یکدیگر جلسات مشترک و همیشگی دارند و در برخی تحولات سیاسی نیز مواضع مشترک اتخاذ میکنند. این شبکه از فرماندهان سپاه حالا یک عضو خود را رئیس مجلس و برخی دیگر از فرماندهان سپاه و بسیج را در هیئت رئیسه و صحن مجلس میبیند.
نکته چهارم آنکه حالا یکی از اعضای شبکه فرماندهان سپاه، رئیس یکی از قوای سهگانه مقننه، قضاییه و مجریه در جمهوری اسلامی شده است. این موفقیت و موقعیت برای سپاه و شبکه فرماندهان آن در وهله اول اهمیت نمادین و نمایشی دارد، اما فقط به این جنبههای ظاهری محدود نیست. در سالهای اخیر، نشست سران قوای سهگانه و تصمیمات آن در بسیاری از موارد جایگزین تصمیمات مجلس و دولت شده است. بنابراین، سپاه حالا فرماندهی در این سطح از تصمیمگیری در جمهوری اسلامی دارد.
نکته پنجم دیدگاهها و تجارب شخص قالیباف در سرکوب معترضان است. جمهوری اسلامی در سالهای اخیر با پدیده تکرار اعتراضات بزرگ مردمی علیه حکومت در شهرهای مختلف روبهرو شده و حالا شورش شهروندان ناراضی و ضرورت سرکوب آنها برای بقا و حفظ جمهوری اسلامی یکی از مهمترین دغدغههای مقامات ارشد است.
قالیباف یکی از فرماندهان همیشگی این سرکوبها بوده است. او دستکم در جریان سه مورد از اعتراضات ضددولتی در سالهای ۱۳۷۸، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۸ نقش عمدهای در سرکوبها ایفا کرده و منتشرنشدن سندی در مورد دخالت او در سرکوب خونین اعتراضات آبان ۱۳۹۸ لزوماً بهمعنای عدم شرکت او در این سرکوب نیست.
قالیباف در سال ۱۳۷۸، هنگامی که دانشجویان کوی دانشگاه تهران به اعتراضات خیابانی روی آوردند و توسط اعضای بسیج و سپاه سرکوب شدند، یکی از فرماندهان سرکوبگران در خیابانها بود. او تأیید کرده که همراه با قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس، سوار بر موتورسیکلت و با چوب، مشغول سرکوب معترضان بوده است.
فرماندهان سپاه از جمله قالیباف در سال ۷۸ با اعلام اینکه دفتر آیتالله خامنهای خط قرمز آنهاست، تهدید کرده بودند که معترضان در صورت نزدیک شدن به آنجا هدف تیراندازی قرار خواهند گرفت و فرماندهان آماده کشتن صدها معترضاند.
قالیباف همچنین در آن واقعه، نویسنده نامه تهدیدآمیز ۲۴ فرمانده ارشد سپاه به محمد خاتمی، رئیسجمهوری وقت، بود که او را تهدید به دخالت نظامی سپاه برای سرکوب دانشجویان و مردم معترض کرده بودند.
سوابق موجود، از جمله فایل صوتی سخنان خود قالیباف، نشان میدهد که او در سال ۱۳۸۲ نیز در سالگرد سرکوب اعتراض دانشجویان در سال ۷۸، بار دیگر تهدید به تیراندازی به دانشجویان کرده است. قالیباف که در سال ۱۳۸۲ فرمانده نیروی انتظامی بود، تهدید کرده بود که با حمله «گازانبری»، دانشجویان معترض را سرکوب و «لوله خواهد کرد».
در سال ۱۳۸۸ نیز که اعتراضات گسترده مردمی پس از انتخابات ریاستجمهوری، تهران و شماری دیگر از شهرهای ایران را فرا گرفت، قالیباف بهعنوان شهردار تهران امکانات شهرداری را در اختیار دوستان و همکارانش در شبکه فرماندهی سپاه گذاشت که تا دو ماه کنترل تهران را به دست گرفته بودند و سرکوب معترضان را فرماندهی میکردند.
یکی از آن فرماندهان سرتیپ حسین همدانی، فرمانده سپاه تهران، بود که بعدها تأیید کرد چهار تا پنج هزار نفر از افراد سابقهدار و خلافکار و به گفته او «اراذل و اوباش» را برای سرکوب مردم معترض سازماندهی کرده بود و در سینماها و تالارهای اجارهای برای این کار، آنان را آماده سرکوب نگه داشته بود. حسین همدانی سال ۱۳۹۴ در جنگ حلب در سوریه کشته شد.
قالیباف با چنین سوابقی از مشارکت عملی و گسترده در سرکوب معترضان و درحالیکه شورشهای مردمی به مهمترین نگرانی جمهوری اسلامی تبدیل شده، در سمت ریاست مجلس و نیز عضویت در سایر نهادهای عالی کشور به عنوان رئیس مجلس، عملاً یکی از ارکان تقویت بیشتر سپاه و «سازمان سرکوب جمهوری اسلامی» محسوب میشود.
نکته ششم و مهمتر، نقش رئیس جدید مجلس و دیدگاهایش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بهویژه چالش با آمریکا و سیاست خاورمیانهای ایران است. قالیباف از نزدیکترین دوستان قاسم سلیمانی بوده است.
قاسم سلیمانی «نماد سیاست خارجی سپاهمحور» و رویارویی جمهوری اسلامی با آمریکا، اسرائیل و عربستان در خاورمیانه بود. قالیباف در نخستین نطق خود به عنوان رئیس مجلس گفته است تلاش خواهد کرد تا راه سلیمانی را پیگیری کند و درصدد گرفتن انتقام او برآید.
برخلاف علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس که در سیاست خارجی بیشتر به حسن روحانی نزدیک بود، رئیس جدید مجلس از منتقدان سرسخت روحانی و سیاست خارجی اوست.
البته مجلس در سیاست خارجی ایران بازیگر و تصمیمگیرنده مهمی نیست و سیاست خارجی کشور بیش از آنکه تابع نظر مجلس و حتی رئیسجمهور و وزیر خارجه باشد، در اختیار رهبر و فرماندهان سپاه بهویژه نیروی قدس، بخش خارجی سپاه، است.
با این حال و در شرایط کنونی، سرتیپی از سپاه رئیس مجلس است که علاوه بر مطیع رهبر بودن (که ویژگی همه مقامات ارشد است)، عضو شبکه فرماندهی سپاه پاسداران است، از دیدگاههای دوست نزدیکش قاسم سلیمانی در چالش با آمریکا و اسرائیل دفاع میکند، بر طبل مخالفت با مذاکره با آمریکا میکوبد و در نهایت همشهری و دوست نزدیک اسماعیل قاآنی، فرمانده جدید نیروی قدس، است.
قاآنی در جنگ ایران و عراق معاون قالیباف بود و پس از او فرمانده لشکرهای ۲۱ امام رضا و پنج نصر. جدای از روابط ویژه و شخصی آیتالله خامنهای با قاسم سلیمانی، هیچ مقام جمهوری اسلامی و هیچ فرمانده سپاهی به اندازه قالیباف به فرماندهان پیشین و کنونی نیروی قدس نزدیک نبوده است.