یادداشتی از علی افشاری: تحولات پیرامون بازسازی برجام وارد مرحله جدیدی شده است. احتمال بازسازی برجام نسبت به قبل از شروع کار دولت سیزدهم بهنحو چشمگیری کاهش پیدا کرده اما با توجه به نشانهها هنوز وقوع آن ناممکن نیست. از پایان دوره ششم، در سیام خرداد سال جاری، مذاکرات وین در تعلیق به سر میبرد و چشمانداز آن روشن نیست.
بعد از مذاکرات اتحادیه اروپا و سفر انریکه مورا، معاون رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به تهران سرانجام دولت ایران پذیرفت که بهصورت رسمی وارد مذاکرات با گروه ۱ + ۴ شود.
سفر علی باقری، معاون وزیر خارجه، به بروکسل و مذاکره با مورا گام اول برنامه جدید دولت ایران معطوف به بازسازی برجام است و طبق توافق صورتگرفته قرار است تا پایان ماه نوامبر گفتگوها شروع شود. اما اگر این اتفاق بیفتد، باز نحوه مذاکرات و بهخصوص نحوه مواجهه غیرمستقیم با دولت آمریکا در سایه ابهام است.
تا کنون دولت رئیسی رویکرد غیرتعجیلی را دنبال کرده و خواستۀ برطرف شدن تحریمها را تلویحاً بهصورت پیششرط توافق اعلام کرده است. در مورد تحریمها نیز کلیگویی شده و معلوم نیست چه تحریمهایی موردنظر است.
ابراهیم رئیسی بارها بعد از حضور در ساختمان ریاستجمهوری تصریح کرده که در عین اهمیت دادن به احیای برجام، اقتصاد ایران و عملکرد دولت متبوعش را به آن گره نمیزند. رمزگشایی از این اظهارات به عدم اولویت برجام برای دولت رئیسی میرسد که طرح آن در پایگاه هدف دولت سیزدهم دارای مزیت است.
البته هیچیک از نیروهای شاخص اصولگرا و مقامهای ارشد سه قوه تحت حاکمیت یکدست اصولگرایان سخنی از خروج از برجام و منتفی دانستن آن بر زبان نیاورده است. این مسئله که در تعارض با مواضع آنها در زمان تصویب برجام است، غیرشعاری بودن اظهارات یادشده را زیر سؤال میبرد.
اما جمهوری اسلامی در امتداد عملکرد هستهای سال آخر دولت دوم روحانی نه تنها تمامی تعهدات برجامی را زیر پا گذاشته است که فعالیتهای اتمی را به سطحی بالاتر از دوره ماقبل برجام ارتقا داده است. اکنون سانتریفوژهای پیشرفتهتری در مراکز هستهای فعال هستند، برای نخستین بار اورانیوم فلزی تولید شده و سطح غنیسازی اورانیوم به سطح شصت درصد افزایش یافته است. در این شرایط نقطه گریز هستهای به میزان قابلاعتنایی کاهش یافته و فاصله حکومت تا تهیه مواد سوخت هستهای لازم برای یک جنگافزار اتمی متعارف به یک تا سه ماه کاهش یافته است.
البته هنوز معلوم نیست که مراکز نظامی به قابلیت نصب کلاهک هستهای بر روی موشک دست یافته باشند. همچنین رصد کردن مواضع نشان میدهد که بعید است جمهوری اسلامی ایران به سمت ساخت بمب اتمی حرکت کند، اما از شمایل آن برای ایجاد فشار به طرف مقابل استفاده میکند. در واقع هدف گسترش فعالیتهای حساس اتمی راهبردی نیست بلکه تقویت موضع چانهزنی و تشدید فشار بر دولتهای غربی را دنبال میکند.
اما این اقدامات در کنار امتناع از شروع دور هفتم مذاکرات اتمی وین نه تنها باعث ناشکیبایی دولتهای غربی شده که ناخرسندی دولتهای روسیه و چین را نیز در پی داشته است و خواهان شروع هرچه سریعتر گفتگوها در وین هستند. بهموازات، اختلافات بین آژانس انرژی اتمی بینالمللی با جمهوری اسلامی ایران نیز در حال افزایش است.
در حال حاضر دیگر برجام در عمل وجود ندارد. دولتهای آمریکا و ایران تعهداتشان را اجرا نمیکنند. فقط تروئیکای اروپا مکانیزم ماشه را فعال نکرده ولی در عمل ناتوان از رفع تحریمهاست.
در هفتههای گذشته تحرکات و گفتگوهای دوجانبه و چندجانبه بین کشورهای درگیر و همسایگان ایران در خاورمیانه نیز شتاب بیشتری یافته است.
دولت آمریکا ضمن اینکه کماکان برگشت به برجام را اولویت خود میداند، به موازات، در حال آمادهسازی برنامه جایگزین است که در صورت قطعی شدن ناامیدی از احیای برجام و یا از دست دادن مزیتها برای مهار آنچه تهدید امنیتی جمهوری اسلامی ایران ارزیابی میکند، به سمت دستیابی برای یک توافق جامع حرکت کند که فراتر از موضوع هستهای اختلافات در حوزههای دیگر را نیز پوشش دهد. دولت بایدن در این مسیر توانسته تا حد زیادی تروئیکای اروپایی را با خود همراه سازد.
نگاه جمهوری اسلامی برای استفاده از شکاف اروپا -آمریکا انتظار مورد نظر را برآورده نساخته و اقدامات تهاجمی آنها نتیجه معکوس به بار آورده است. دولتهای بریتانیا و فرانسه به تهدید روی آوردهاند. علاوه بر این دو دولت اروپایی و دولت آمریکا، دولت آلمان نیز هشدار داده است که پنجره مذاکرات برای همیشه باز نخواهد ماند. این سخن بدین معناست که دولتهای غربی اگر انتظارشان برای شروع مذاکرات سازنده برآورده نشود، به سمت استفاده از قدرت سخت متمایل میشوند.
در عرصه سیاسی داخل آمریکا فشارها به دولت بایدن برای استفاده از ظرفیت تهدید نظامی، تشدید تحریمها و اقدامات راهبردی بهموازات دیپلماسی برای کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره در حال افزایش است. در نگاه قائلان به این دیدگاه، راهبرد دولت بایدن پاسخگوی رویکرد جدید مقامات تهران نیست و باید برخوردشان را تغییر دهند تا محاسبات مقامات ارشد جمهوری اسلامی دگرگون شود و متوجه مخاطرات تصمیماتشان شوند.
جمهوری اسلامی نیز با توجه به تجربه خروج دولت آمریکا و فقدان اثرگذاری برجام در حوزه موردنظر به دنبال آن است که ضمن اینکه گفتگوها از حوزه هستهای خارج نشود، امتیازات بیشتری بدست آورد و بازگشت به تعهدات هستهای برجامی را با قیمت بیشتری بفروشد. حکومت ایران خواهان تحقق منافع برجام برای ایران نیز هست بدون آنکه راهبرد سیاست خارجی تقابلی و توسعهطلبانه را تغییر دهد.
اما جمهوری اسلامی در شرایط بحرانی اقتصادی، مناسبات بحرانی با کشورهای همسایه و تغییر منفی معادلات میدانی در عراق و لبنان در موقعیتی نیست که خواستههای خود را تحمیل کند و در واقع در موقعیتی دشوار قرار دارد. حکومت به میزان زیادی از اهرمهای فشار راهبردی خود در حوزه هستهای استفاده کرده است.
تشدید تقابل با اسرائیل و آمریکا و گسترش جنگ نیابتی در خاورمیانه در شرایط شکننده کنونی ریسکهای بزرگ و محاسبهنشده دارد. حکومت در داخل کشور نیز وضعیت لرزانی دارد که هر آینه ممکن است با جنبش اعتراضی مردمی مواجه شود.
توسعه فعالیتهای هستهای که همین الان خطوط قرمز کشورهای غربی و اسرائیل را رد کرده، ممکن است به گسترش عملیاتهای خرابکارانه و یا حملات نظامی مستقل اسرائیل و یا در اقدام مشترک با آمریکا بینجامد.
اما در ذهنیت مقامات اصلی جمهوری اسلامی محاسبات بهگونهای است که آنها امکان مقاومت دارند و با خرید زمان میتوانند طرف مقابل را فرسوده کنند و فضای مذاکرات را به نفع خود تغییر دهند.
اظهارنظر حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه، که «ما نمیخواهیم از نقطه وین وارد مذاکرات وین شویم» تمایل حکومت ایران به وقتکشی را آشکار میسازد. او تأکید کرده که فرمت وین را قبول دارند اما تغییر مسیر مذاکرات را ضروری دانسته است.
همچنین دولت جدید ایران تمایل دارد که ابتدا در بروکسل با اتحادیه اروپا به توافق کلان دست یابد و سپس به مذاکرات غیرمستقیم با دولت آمریکا بپیوندد. اما دولت آمریکا خیلی صریح پیام داده است که پذیرای این روند نیست و مذاکرات معطوف به بازسازی برجام باید در وین انجام شود و از نقطهای هم شروع شود که متوقف شده بود.
ولی جمهوری اسلامی در چارچوب وضعیت کنونی پذیرای فرمول ارائهشده در پایان مذاکرات عباس عراقچی نیست. بنابراین با توجه به بنبست پیشآمده، حتی اگر دور هفتم مذاکرات وین آغاز شود، آینده گفتگوها موکول به نتیجه زورآزمایی و استفاده از مؤلفههای قدرت سرد در خارج از میز مذاکره میشود.
در این چارچوب میتوان پیشبینی کرد که تهدیدها و رویاروییهای کلامی و اقدامات ایذایی از هر دو سو گسترش یابد. افزایش فعالیتهای خرابکارانه و بهخصوص برخوردهای مستقیم و یا غیرمستقیم اسرائیل اتفاقات محتمل هستند؛ همچنین تشدید حملات به پایگاههای نظامی آمریکا در سوریه وعراق از سوی متحدان جمهوری اسلامی. با توجه به گفتگوهای جاری بعید است زورآزمایی نظام متوجه عربستان سعودی شود. نتیجه این اتفاقات محتمل ظهور دوباره شبح جنگ بر آسمان ایران و منطقه خواهد بود.
یک فاکتور که در محاسبات جمهوری اسلامی ظاهراً وجود دارد، اطمینان از عدم فعال کردن مکانیزم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی است. درحالیکه اگر بنبست ادامه پیدا کند، احتمال وقوع این اتفاق زیاد است که میتواند مرگ کامل برجام را در پی داشته باشد و شوک تازهای به اقتصاد بحرانزده ایران وارد کند و دور دیگری از کاهش سریع و شدیدتر ارزش پول ملی را به بار آورد.
کشورهای غربی هنوز از اهرمهای فشار خود استفاده نکردهاند. فعال شدن مکانیزم ماشه بهمعنای بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل است که مراودات تجاری با چین و روسیه را هم دشوار میسازد.
حال باید دید جمهوری اسلامی به مسیر دیگری میرود و یا در ادامه الگوی رفتاری گذشته، بعد از اینکه اطمینان حاصل کرد مفری برای گریز از فشارها نیست و در زورآزمایی نیز نتیجه مطلوب به دست نمیآید، به عقبنشینی در واپسین لحظات روی میآورد.
در حال حاضر در پرتو دادههای موجود امکان گمانهزنی با ضریب اطمینان بالا وجود ندارد و به نظر میرسد توافق دور از دسترس است. دو طرف منازعه در افق زمانی پیش رو بیشتر درگیر زورآزمایی میشوند و میکوشند تا با اقدامات خود به دیگری نشان دهند که در موقعیت برتری قرار دارند.
تیم جدید مذاکرهکننده ایرانی علاوه بر ضعف آشکار در دیپلماسی بیشتر در زمینه وقتکشی و مذاکره برای مذاکره مهارت دارند که این ویژگی نیز به نوبه خود بر طولانی شدن مذاکرات و چالشی شدن فضا اثرگذار است.
نظرات نویسندگان در یادداشتها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.