با گذشت بیش از سه هفته از شورش گروه «واگنر» علیه ارتش روسیه، ابعاد کامل آن اتفاق هنوز مشخص نشده است. این شورش در کمتر از ۴۸ ساعت مشابه ظهور غیرمنتظرهاش بهسرعت فروخوابید، اما کماکان تأثیرات آن باقی مانده و آیندهٔ حکومت روسیه را تحتالشعاع قرار داده است.
آنچه به آن اتفاق خصلت ویژه بخشید، علاوهبر غافلگیری، نادربودن آن بود. در طول ۲۴ سال حکمرانی یکهتازانهٔ ولادیمیر پوتین، اقتدار او اینچنین به چالش طلبیده نشده بود. اکنون این تصور که تهدیدی متوجه اقتدارگرایی پوتین نیست و سلطهٔ او خللناپذیر است، فرو پاشیده است.
البته این چالش بهفوریت مهار شد اما تاثیرات آن بهصورت کامل از بین نرفته است. اکنون نافرمانی و ایجاد شکاف در هستهٔ سخت قدرت روسیهٔ پسایلتسین امری شدنی به نظر میرسد. سنجش این امکان ناظر به شناسایی دقیق چگونگی طغیان یوگنی پریگوژین رهبر واگنرها است؛ امری که تاکنون آشکار نشده است.
طبق شواهد موجود، در ظاهر پریگوژین تسلیم شده است. ابتدا اعلام شد که او به بلاروس میرود اما بعداً در روسیه ظاهر شد و علاوهبر دریافت اموال شخصی مصادرهشدهاش رفتوآمد آزادانه داشته و حتی با پوتین دیدار کرده است.
بعد از توقف پیشروی واگنرها به سمت مسکو اعلام شد که پروندهٔ جنایی او با میانجیگری الکساندر لوکاشنکو در سرویس امنیتی فدرال روسیه بسته میشود. اما در ادامه سه رسانهٔ وابسته به دولت روسیه چون تاس، ریا و اینترفاکس بهنقل از منابع ناشناس مدعی شدند که رسیدگی قضایی به اتهامات پریگوژین ادامه دارد. بدین ترتیب تضمینی وجود ندارد که او در آینده مورد پیگرد قضایی قرار نگیرد. اگر اتهامات مطرح در دادگاه تأیید شود، او به مجازات حبس تا بیست سال محکوم خواهد شد.
اظهارات اولیه پریگوژین مبنی بر حمله نیروهای نظامی روسیه و کشته شدن جمعی از نیروهای واگنر دروغ از کار در آمد. همچنین درستی ادعاهای او در خصوص چگونگی رها کردن درگیری با نیروهای نظامی اوکراین و حرکت به سمت مسکو در قالب «راهپیمایی برای عدالت» نیز با تردیدهای جدی مواجه است. اختلاف او و برخی از نیروهای نظامی روسیه با سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه، و انتقاد از مدیریت نظامی او بخشی از دلایل نافرمانی را توضیح میدهد اما کلیت آن را روشن نمیکند.
اگرچه پریگوژین ابتدا «برخورد با خائنان و بسیج جامعه» و برکناری شویگو را هدف عملیات خود اعلام کرد، اما بعد از موضعگیری تند پوتین علیه او و خائن نامیدنش تغییر موضع داد و گفت زمان برای تغییر رهبری در روسیه فرا رسیده است. اما در نهایت بر روی این موضع نایستاد و در چرخشی سریع بعد از مصالحه در یک فیلم ۱۱دقیقهای گفت که هدف واگنرها فقط بیان اعتراض بوده و قصد سرنگون کردن دولت روسیه را نداشتند.
رهبر واگنرها در آخرین موضعگیری اعلام کرد که ریشهٔ درگیری در قصد وزارت دفاع روسیه برای تحمیل قرارداد مشخصی با نیروهای واگنر بود که منجر به متوقف شدن عملیات آنها در اوکراین شد و باعث شد از پشت مورد حمله نیروهای روسی قرار بگیرند؛ امری که مدرک معتبری در تأیید آن ارائه نشد.
ظهور و پایان طوفانی شورش واگنرها هنوز رازآلود است. آنها بدون مزاحمت تا نزدیکی مسکو آمدند. در شهرهای مرزی روسیه جمعی از ساکنان از آنها استقبال کردند. ارتش روسیه تمهیداتی را برای برخورد در مسکو انجام داده بود. در ادامه دولت روسیه خویشتنداری در حداقل کردن هزینه و اجتناب از درگیری داخلی و خونریزی را دلیل تأخیر در برخورد اعلام کرد.
سرانجام در وضعیتی غیرمنتظره با مداخلهٔ لوکاشنکو ماجرا فیصله پیدا کرد. لوکاشنکو با تأکید بر اتحاد اسلاوها و ضرورت خودداری آنها از تقابل داخلی در برابر غرب، طرح صلح خود را ارائه کرد و بعد از موفقیت نیز تصریح کرد که آن ماجرا برنده نداشت.
اکنون وضعیت واقعی پریگوژین معلوم نیست. شایعاتی در خصوص احتمال ابتلای او به سرطان وجود دارد. همچنین بر اساس الگوی رفتاری پوتین در مواجهه با مخالفان، پیشبینی میشود که رئیس گروه واگنر جان سالم به در نخواهد برد. حتی جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، نیز به این مسئله اشاره کرد. البته در شرایط کنونی بعید است که این اتفاق بهزودی رخ بدهد.
اگرچه در ابتدا اعلام شد که نیروهای واگنر مورد بخشش قرار گرفتند، اما چندی بعد نشریه وال استریت ژورنال خبر داد که دستکم ۱۳ افسر ارشد نظامی وابسته به شبهنظامیان واگنر بازداشت و بازجویی شدهاند. همچنین نیروهای واگنر از حالت مستقل بیرون آمده تحت فرماندهی وزارت دفاع روسیه قرار گرفتند.
همچنین، براساس گزارش روزنامهٔ یادشده، مقامات دولت روسیه به سوریه و کشورهای آفریقایی اطمینان دادند که جنگجویان واگنر در آن مناطق دیگر مستقل عمل نمیکنند و تحت کنترل کامل ارتش روسیه هستند.
به نظر میرسد پوتین در تلاش است تا تهدید واگنرها را به فرصت تبدیل کند. شبهنظامیهای واگنر که در عرصهٔ میدانی موفقتر از نظامیان روسیه عمل کرده بودند و نقش اصلی در تسخیر شهر باخموت اوکراین را داشتند، اکنون تحت فشار هستند تا در چارچوب طراحیشده از سوی وزارت دفاع روسیه عمل کنند. اختلاف بین واگنرها و ارتش روسیه از ماه ژوئن علنی شد.
ترمیم شکاف ایجادشده کار راحتی برای پوتین نیست. الحاق واگنرها به ارتش نیز در نهایت تأثیر منفی بر بازدهی آنها خواهد داشت. مزیت اصلی این نیرو برای مقامات کاخ کرملین در تهاجم به اوکراین و بازسازی اقتدار شوروی در اروپا و دیگر مناطق جهان محصول آزادی عمل آنها در انجام خشونت لجامگسیخته و توحش در قالب نیروی غیررسمی بود. فعالیت آنها در قالب رسمی ارتش باعث محدودیت در حوزه عمل آنها میشود. همچنین از امتیازات مادی آنها نیز کاسته میشود که در ادامه انگیزهٔ آنها برای فعالیت بیشتر را کاهش میدهد.
از این رو شورش واگنرها مشکلات ارتش روسیه در تهاجم به اوکراین و حفظ مناطق اشغالشده را بیشتر میکند. این اتفاق در کوتاهمدت بزرگترین پیامد منفی برای پوتین است. اما مشکل بزرگتر تکرار این اتفاق در آینده از سوی بخشهای دیگر ناراضی در بلوک قدرت روسیه است.
رهبر واگنرها که پیشتر از حلقهٔ نزدیکان پوتین بود و به آشپز وی شهرت داشت، نگرانیهای رئیسجمهور روسیه را افزایش داده است. اکنون مسئله اصلی برای کاخ کرملین شناسایی کامل نیروهایی در ارتش روسیه است که با پریگوژین همکاری داشته و یا دستکم همدل بودند. ژنرال سرگئی سورویکین، مقام نظامی برجسته روسیه که به دلیل «بمباران وحشیانه در سوریه» به «آرماگدون» معروف شده بود، نخستین قربانی این برخورد است. اگرچه او بهصورت علنی شورش واگنرها را محکوم کرد اما نهادهای اطلاعاتی روسیه کار او را نمایشی دانستند و به پوتین گزارش دادند که او در جریان نافرمانی بوده است. وی فعلاً تحت بازجویی است.
هراس پوتین از واگرایی در بین فرماندهان نظامی روسیه و امکان مشارکت و یا اطلاع افراد دیگر مشابه سورویکین است. او اکنون هزینهٔ حمایت از سرگئی شویگو را پرداخت میکند که در بین مقامات قدیمی ارتش روسیه به ضعف و ناکارآمدی در فرماندهی ارشد جنگ اوکراین متهم است. پوتین تا پیش از این با ایجاد توازن بین نیروهای رقیب تسلط خود را برقرار میکرد. موقعیت متزلزل پوتین در جنگ با اوکراین و مسئلهدار بودن جمع قابل اعتنایی از روسها و حتی سربازان از چرایی حمله به اوکراین و هزینههای سنگین آن بر زندگی عادی و معیشت مردم کانون اصلی دلنگرانی او است که مانند همهٔ مستبدان دچار مالیخویا نسبت به نافرمانی محتمل است.
شورش واگنرها آسیبپذیری پوتین را آشکار کرده است. ازا ین رو تلاش او برای جمعکردن و ایجاد بازدارندگی با چالشی جدی مواجه است. اکنون ترس از کودتا فضای کاخ کرملین را احاطه کرده و فضای فقدان اطمینان بخشِ مسلط قدرت را دچار تشویش کرده است. اگرچه کشورهای غربی با تردید با شورش واگنر برخورد کرده و نسبت به آن با احتیاط برخورد کردند، اما این احتمال که بین آنها و ناراضیها در حلقه نیروهای نزدیک به پوتین در آینده اتحادی پیش بیاید، از دلمشغولیهای پوتین است.
حتی دولتهای چین و دیگر کشورهایی که همراهی حداقلی و یا حداکثری با توسعهطلبی راهبردی و ارضی دولت روسیه داشتهاند، اطمینان خاطر قبلی در خصوص تسلط پوتین بر روسیه را ندارند. تزلزل و تغییر در قدرت حقیقی روسیه این بار از ناحیهٔ مخالفان و نیروهای دموکراسیخواه نیست بلکه از طرف الیگارشهای منتقد وضعیت موجود نیز محتمل به نظر میرسد.
اکنون کاسهٔ چینیِ قدرتِ پوتین در روسیه ترک خورده است. مهار و کنترل واگنرها حتی اگر با موفقیت به اتمام برسد، باز موقعیت پوتین در روسیه و فرادستی او مشابه قبل نخواهد شد. اگرچه طرح بلندپروازانهٔ پریگوژین شکست خورد و دستان خالی او زود برملا شد، اما نافرمانی او امکانی در روسیه را برجسته ساخت که در چارچوب پارادایم ناسیونالیسم تهاجمی روسی نیز ممکن است جریانی شکل بگیرد که پوتین را در منگنه قرار دهد.
چنگاندازی پریگوژین و عینیت بخشیدن به هماوردی، پوتین را تحقیر کرد. این تحقیر در افکار عمومی روسیه و جهان نه فراموش میشود و نه میتواند نابود شود. الان تهدید داخلی برای اقتدار پوتین خطرناکتر از شکست در جنگ با اوکراین و زمینگیر شدن ماشین نظامی اقتدارگرا است.
نقطه اتکای پوتین در انحصار منابع قدرت در روسیه تا کنون نیروهایی بودهاند که با او در دوران فعالیت در ک.گ.ب و فرمانداری سن پترزبورگ همکاری داشتهاند. این نیروها در حال حاضر عمدهٔ مقامات اصلی در دستگاه امنیتی و ارتش روسیه را در اختیار دارند و یا بر آنها نفوذ دارند. درامای سیاسی پوتین نافرمانی و توطئه آنها علیه موقعیت فرادست او در نظام حکمرانی روسیه است. شورش واگنرها حفرهٔ امنیتی در درون ماشین نظامی روسیه را نمایان کرد که هر آینه میتواند دستخوش آشوب و آشفتگی واقع شود. همچنین ناکامی در جنگ با اوکراین و تداوم وضعیت فرسایشی سناریوی سربرآوردن یک ناپلئون بناپارت روسی برای به زیر کشیدن پوتین را محتمل میسازد.
پیشروی سریع پریگوژین به مسکو میتواند در شرایطی مساعد فرماندهان پوپولیست روسی را تشویق به ماجراجویی بکند؛ بهخصوص اگر پوتین شکننده و ضعیف به نظر برسد. از این رو چالش اصلی پوتین در ماههای آینده آزمون وفاداری نخبگان حکومتی روسیه است.
اگرچه به نظر میرسد پروندهٔ پریگوژین بسته شده، اما خیال پوتین از پریگوژینهای آینده راحت نشده و تدوام حکمرانی مطلق او را با چالشی جدید و بیسابقه مواجه کرده است. در این میان عامل مهم تعمیم تحولات سیاسی پریگوژین از منتقد نوع عملیات نظامی در جنگ اوکراین به مردد شدن در مورد درستی اصل این جنگ به دیگر کارگزاران قدرت در روسیه است.
اگر شمار منتقدان و ناراضیها از تهاجم نظامی روسیه به اوکراین افزایش پیدا کند، آن گاه قلعهٔ پوتین نفوذپذیر میشود و نگهدارندهٔ او در برابر تهدیدات نخواهد بود. ماههای آینده مشخص میکند که تأثیر نهایی شورش واگنرها بر موقعیت پوتین در نظام سیاسی روسیه چه خواهد شد.
شاید ماجرای پریگوژین شبیه استنکا رازین، شورشی معروف روسی علیه تزارها در قرن هفدهم میلادی، شود که علیرغم شکست ولی الهامبخش تلاشها در درون جامعهٔ روسیه برای براندازی امپراتوری روسیهٔ تزاری در قرنهای بعدی شد.
نظرات نویسندگان در یادداشتها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.