لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۳۰

مرور هفتگی رسانه‌های اسرائیل؛ ۵۰ سال پیش اسرائیل چگونه در جنگ «یوم کیپور» شکست خورد؟


نمایی از یک ماکت که صحنه‌ای از جنگ «یوم کیپور» در سال ۱۹۷۳ را نشان می‌دهد
نمایی از یک ماکت که صحنه‌ای از جنگ «یوم کیپور» در سال ۱۹۷۳ را نشان می‌دهد

هفته‌ گذشته، طبق تاریخ عبری که اساس برگزاری آیین‌های ملی و یادبودها در اسرائیل است، با پنجاهمین سال جنگ «یوم کیپور» یا نبرد تموز مصادف بود. این امر فرصتی به رسانه‌ها داد تا با یادآوری آن جنگ به درس عبرت‌ها و خاطرات عوامل درگیر در تصمیماتی بپردازند که از نظر اسرائیل غافلگیری زیادی داشت و هنوز نیز یک شکست پس از پیروزی برق‌آسای اسرائیل در جنگ سال ۱۹۶۷ محسوب می‌شود.

روزنامه جروزالم پست خاطرات هنری کیسینجر، وزیر خارجه و مشاور وقت امنیت ملی کاخ سفید آمریکا در سال ۱۹۷۳ میلادی، را یادآوری کرده که چنین نوشته بود:

ساعت شش و نیم صبح در روز روزه بزرگ یهودیان، جوزف سیسکو، دستیار من در امور خاورمیانه، تلفن کرد و گفت باید سریعاً تو را ببینم. آمد و گفت با بحرانی بزرگ روبه‌رو هستیم. هم «یوم کیپور» بود و هم «شبات» (شنبه مقدس یهودیان). در آن بامداد در نیویورک، این یهودی‌ترین شهر دنیا خارج از اسرائیل (به دلیل وجود میلیون‌ها یهودی ساکن) تازه داشت از خواب سحرگاهی برمی‌خاست. گزارش‌ها مبهم بود. گفته می‌شد که اسرائیلی‌ها باید حمله کرده باشند زیرا احدی باور نداشت که مصری‌ها قادر به حمله به آبراه سوئز باشند.
به سیسکو گفتم که این روز برای یهودیان خیلی تقدس دارد و ممکن نیست اسرائیلی‌ها حمله کرده باشند. روز به میانه خود نزدیک می‎شد که مشخص گردید با یک حمله تمام عیار روبه‌رو هستیم. تصور ما این بود که اسرائیلی‌ها تا چند ساعت بعد مصری‌ها را در هم خواهند شکست... اما اسرائیل غافلگیر شده و وعده‌ای که ژنرال داوید العازار، رئیس وقت ستاد ارتش اسرائیل، در مورد «شکستن استخوان‌های مصر» در روز اول جنگ داده بود، ناکام مانده بود.

دیدار هنری کیسینجر با انور سادات در قاهره، ۱۹۷۳
دیدار هنری کیسینجر با انور سادات در قاهره، ۱۹۷۳

هنری کیسینجر که اکنون ۱۰۰ ساله است، در گفت‌وگو با جروزالم پست هنوز کوشش‌های سیاسی آن روزها را با ریز جزئیات به یاد می‌آورد که برای جلوگیری از جنگ انجام داده بود؛ نبردی که هدف مصر و سوریه از آن غلبه بر ناکامی ناشی از جنگ سال ۱۹۶۷ بود.

اسرائیل در جنگ «شش روزه» ارتفاعات جولان را از سوریه گرفته بود، بر بخش شرقی بیت‌المقدس (اورشلیم) مسلط شده، کرانه باختری را تحت کنترل درآورده، باریکه غزه را گرفته و صحرای سینا را که سه برابر خاک اسرائیل در آن زمان وسعت داشت، اشغال کرده بود.

هنری کیسینجر در گفت‌وگو با جروزالم پست یادآور شده که قبل از شروع آن جنگ به مدت چهار سال و نیم مشاور امنیت ملی آمریکا بود و جنگ زمانی حادث شد که تنها دو هفته از به‎‌دست گرفتن پست وزارت خارجه در دولت ریچارد نیکسون سپری شده بود. به‌گفتهٔ کیسینجر، روز جمعه قبل از شروع جنگ، آمریکا اطلاعاتی دریافت کرده بود که روس‌ها در حال خارج کردن نیروهای خود از خاورمیانه هستند.

ظهر همان روزی که سیسکو خبر شروع جنگ را به من داد، گروه اقدام ویژه را در واشینگتن گرد هم آوردم. تصمیم بر این بود که از حمله مصر برای پیشبرد روند سیاسی استفاده کنیم. ما نگران بودیم که حتی قبل از این‌که پای مصری‌ها به سینا برسد، ارتش اسرائیل به اسکندریه هم رسیده باشد...
در روزهای بعد متوجه شدیم که مصری‌ها توانمندی نظامی زیادی از خود نشان می‌دهند و اسرائیل روزانه جنگنده‌های زیادی را از دست داده و نیروی هوایی‌اش پاسخ مناسبی در برابر موشک‌های ضد هوایی ساخت شوروی ندارد و ستون‌های زرهی اسرائیل که بی‌نظم به سوی سینا پیشروی می‌کردند، از هوا آماج بمباران‌های جنگنده‌های مصری می‌شوند، به‌گونه‌ای که در سه روز نخست آن جنگ اسرائیل ۴۹ هواپیمای جنگی را از دست داد و ۵۰۰ فروند تانک آن نیز در سینا آسیب دید.

به‌نوشتهٔ جروزالم پست، در صحنهٔ سیاسی، دولت گلدا مئیر مبهوت شده و او و ژنرال موشه دایان، وزیر دفاع وقت، در آستانه سقوط و آماج خشم افکار عمومی اسرائیلی بودند. اسرائیل در آن زمان در صحنهٔ سیاسی جهان منزوی بود و تنها می‌توانست به هنری کیسینجر به‌عنوان دوست تکیه کند که دو پست کلیدی دولت نیکسون را در دست داشت. اسرائیل پی برده بود که نقش کیسینجر تا چه اندازه اهمیت دارد که امکان دهد اسرائیل در میدان جنگ نیز وضعیت را به سود خود عوض کند.

هنری کیسینجر به جروزالم پست چنین گفته است:

من اولین وزیر خارجه یهودی بودم اما وزیر خارجه آمریکا بودم و هرچند کسی نباید به من در مورد لزوم دفاع از اسرائیل و یهودیان به‌عنوان فردی که ۱۱ تن از عزیزان خود و نیمی از هم‌مدرسه‌ای‌هایش را در هولوکاست از دست داده چیزی بگوید، اما من می‌بایست منافع و طرح‌های آمریکا را پیش می‌بردم. این یک تعهد به اسرائیل به‌عنوان بخشی از بیرون راندن شوروی از خاورمیانه نیز بود. من و نیکسون از همان آغاز می‌خواستیم، در چارچوب اهداف آمریکا برای حذف شوروی از منطقه، از جنگ جلوگیری کنیم.

***

روزنامهٔ معاریو به مناسبت پنجاهمین سال جنگ «یوم کیپور» یادآوری کرد که در اوایل سال ۱۹۷۳ میلادی، مقامات اسرائیل ناچار بودند میان دو گزینه یکی را انتخاب کنند: ابتکار ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر که خواهان مذاکرات صلح بین اسرائیل و مصر بودند یا تعویق این پیشنهاد و انتظار کشیدن برای جنگی که ژنرال موشه دایان وزیر دفاع وقت وقوع آن را در نیمه دوم تابستان آن سال پیش‌بینی کرده بود.

در آن زمان، محمد انور سادات، رئیس‌جمهور وقت مصر، به ارتش خود فرمان داد اگر روند سیاسی مذاکرات با اسرائیل معطل بماند، برای جنگ آماده باشند.

گلدا مئیر، نخست‌وزیر وقت، و ژنرال دایان با توصیه مقامات اطلاعاتی اسرائیل گزینهٔ دوم یعنی «انتظار» را انتخاب کردند. گلدا در این زمینه به دو دوست خود گفت طرح کیسینجر «یک جوک غیرقابل قبول است». اما او در گفت‌وگویش با کیسینجر پاسخی مؤدبانه‌تر داد: ما وارد مسیر مذاکرات نمی‌شویم و از نظر ما یک‌سوم خاک سینا باید زیر حاکمیت اسرائیل بماند.

عکسی از دیدار هنری کیسینجر با موشه دایان در سال ۱۹۷۴
عکسی از دیدار هنری کیسینجر با موشه دایان در سال ۱۹۷۴

هنری کیسینجر به گلدا مئیر پیشنهاد کرد: ابتکار سادات را مرحله به مرحله بپذیرید؛ اول بگویید که خواهان صلح هستید و بعد در روند مذاکرات وارد ریز جزئیات شوید. گلدا اما قاطعانه مخالفت کرد و کیسنیجر نیز منتظر شد تا شاید بعد از انتخابات بعدی آن زمان اسرائیل طرح گام به گام مذاکره اسرائیل و مصر را دوباره عنوان کند.

برخی از سیاسیون وقت اسرائیل مانند اسحاق رابین که در جنگ «شش روزه» رئیس ستاد ارتش بود و چند سال بعد در قامت دیپلمات، سفارت اسرائیل در آمریکا را هدایت کرد، تلاش کرده بود تا گلدا مئیر را به موافقت با طرح کیسینجر تشویق کند.

سیمحا دینیتس، سفیر وقت اسرائیل در واشینگتن، نیز پیاپی پیام‌های مقامات آمریکا را به آگاهی دولت خود می‌رساند، اما خانم مئیر کماکان سرسخت بود و با وجود گزارش‌های اطلاعاتی که به دست نهادهای اطلاعاتی و ارتش در خصوص آماده شدن واقعی مصر برای آغاز جنگ رسیده بود، باز حاضر نشد چارچوب کلی طرح آمریکایی را که عملاً پشتیبان مطالبات انور سادات بود، بپذیرد.

به‌نوشتهٔ معاریو، داگلاس دی، وزیر خارجه وقت بریتانیا، در میانهٔ بهار سال ۱۹۷۳ در دیدار با کیسینجر به او گفته بود که سادات حقیقتاً دارد به سوی مسیر جنگ گام برمی‌دارد به این امید که صحرای سینا را پس بگیرد.

آقای دی حتی به کیسینجر گفت که اسرائیل از یک مقام ارشد مصری به نام اشرف مروان به‌عنوان جاسوس استفاده می‌کند و آمریکا را از آن بی‌خبر گذاشته است. (بعدها ماجراهای زیادی از زندگی و جاسوسی دوجانبهٔ اشرف مروان برای اسرائیل و مصر در رسانه‎‌های جهان منتشر شد تا آن‌که او حدود دو دهه پیش به طرزی مرموز با پرت شدن از آپارتمان خانه‌اش در لندن کشته شد.)

به‌نوشتهٔ معاریو، رهبران وقت اسرائیل حتی با مشاهدهٔ استقرار نیروهای مصری و سوری در خطوط جبهه آن را کم‌اهمیت انگاشته و درصدد پنهان کردن واقعیات از افکار عمومی اسرائیل بودند. اما مصر و سوریه صبر نکردند و بروز جنگ برنامه‌های سیاسی کیسینجر در قبال صلح اسرائیل و مصر و اهداف رهبران اسرائیل را در قبال حفظ حاکمیت بر سینا نقش بر آب کرد.

به‌نوشتهٔ معاریو، جامعهٔ اسرائیل هنوز پس از پنج دهه برای رسیدن به پاسخ این پرسش که چگونه در آن رویداد غافلگیر شد، روند تصمیم‌گیری مقامات و روابط متقابل میان مسئولان سیاسی با فرماندهان ارشد نظامی آن دوره را می‌کاود و درحالی‌که دهه‌ها ادعا شده که نبودِ ارزیابیِ درستِ اطلاعاتی عامل غافلگیری بود، اما سنجش نادرست گلدا مئیر و موشه دایان را باید در بروز آن جنگ که برای سرنوشت اسرائیل اهمیتی بسزا یافت، مقصر دانست.

این روزنامه با نگاهی تلویحی به وضعیت جاری اسرائیل نیز افزود رهبران مسئول در زمان اتخاذ تصمیماتی از این دست باید ایجاد فشار بر کادر نظامی و مقصر دانستن آن‌ها را رها کرده و همچنین خود را در عمل نکردن و عدم بررسی گزینه‌های جایگزین به جای جنگ پرتلفات و ویرانگر مسئول بدانند.

معاریو سخنان هنری کیسینجر را هم نقل کرده که گفته است رهبران وقت اسرائیل در این تصور اشتباه بودند که می‌توان هم با مصر به صلح رسید و هم حاکمیت بر بخشی از صحرای سینا را حفظ کرد و در این میانه، سادات با اهدافی که همسو با سیاست آمریکا بود، توانست از طریق جنگ حاکمیت مصر بر سینا را احیا کند.

برخی رسانه‌ها در اسرائیل نیز در پنجاهمین سالگرد این جنگ به این نکته تاریخی توجه کردند که با وجود تلفات سنگین و غافل‌گیری‌ اولیهٔ کشورشان، ارتش اسرائیل با داشتن نظامیانی کارکشته
مانند آریئل شارون توانست صحنهٔ جنگ را در ادامه تغییر دهد و با وارد کردن ضربات
سنگین به ارتش مصر، انور سادات را به «تسلیم» وادارد.

***

روزنامهٔ مکور ریشون در گزارشی به چهار فیلم تازهٔ برجسته‌ای پرداخته که به‌تازگی به مناسبت سپری شدن ۵۰ سال از جنگ «یوم کیپور» از سوی فیلمسازان اسرائیلی تهیه شده است تا به‌نوشتهٔ این روزنامه «آن جنگِ به‌شدت فاجعه‌بار» برای جامعه و دولت و نهادهای اسرائیلی را از زوایای گوناگون بررسی کنند.

عاموس گیتای، کارگردان سرشناس اسرائیلی، نیز که ۲۳ سال پیش یکی از فیلم‌های خود را دربارهٔ آن جنگ ساخت، اکنون به مناسبت گذشت ۵۰ سال از نبرد «یوم کیپور»، نمایشگاه جدیدی را با این عنوان درموزهٔ هنر تل‌آویو به معرض دید گذاشته است؛ «عاموس گیتای؛ کیپور؛ مرثیه‌ای برای جنگ».

آقای گیتای به شبکهٔ اسرائیلی کان گفت که در زمان جنگ دانشجوی معماری بود. هنگامی که از شروع جنگ باخبر شد، همراه با یکی از دوستان هم‌محله‌ای بلافاصله به یگان خود در نیروهای ذخیره ارتش مراجعه کرد همانگونه که هزاران مرد اسرائیلی بلافاصله به خدمت فراخوانده شدند.

عاموس گیتای به یاد می‌آورد که در پنج روز نخست جنگ مجروحان سوخته‌شده در تانک‌ها و یا خلبان‌هایی را که جنگنده‌های‌شان سقوط کرده بود، تخلیه می‌کرد. اما هم‌زمان با دوربینی که مادرش به او هدیه داده بود، عکس می‌گرفت. روز پنجم آن جنگ که ۱۱ اکتبر و سالروز تولد او هم بود، برای نجات خدمهٔ یک جت جنگی به ارتفاعات جولان اعزام شد اما تا رسید، کمک‌خلبان زنده نماند. بالگردی که برای برگرداندن او و جسد اعزام شد، بر اثر اصابت موشک سوری در نزدیکی یک کیبوتس سقوط کرد و او نجات یافت اما خلبان کشته شد.

عاموس گیتای، ۲۰۲۰
عاموس گیتای، ۲۰۲۰

عاموس گیتای گفت او ۹ سال درس معماری خواند اما هرگز یک روز در زمینهٔ سینما مطالعه نکرده بود، ولی بعد از آن جنگ شروع به ساخت فیلم‌هایی کرد تا خاطره‌های خود را بازسازی کند و هم‌زمان هشداری به جامعه بدهد. او نمایشگاه کنونی‌اش را که شامل فیلم‌های مستند و فیلم سینمایی «کیپور» است، همراه با طرح‌هایی که در آن جنگ کشیده بود، برای اولین بار به علاقه‌مندانش در اسرائیل عرضه کرده است.

روزنامهٔ هاآرتص اما به بررسی فیلم‌هایی پرداخته که در سینمای مصر در خصوص «نبرد تموز» ساخته شده است. این گزارش تأکید دارد که فیلم‌های تولیدی در سینمای مصر روایت میهن‌پرستی و وفاداری به ارتش مصر را بیان کرده و سعی دارند که چهرهٔ پیروز را در برابر اسرائیل ترسیم کنند.

هاآرتص نوشت پس از هزیمت مصر و چند کشور عربی دیگر در جنگ «شش روزه»، فیلمسازان مصری مانند یوسف شاهین فیلم‌هایی برای دمیدن امید در مردم مصر می‌ساختند و به آن‌ها روحیه می‌دادند که منتظر جنگ بعدی با اسرائیل باشند و بدانند که نتایجی یقیناً متفاوت با شکست جنگ سال ۱۹۶۷ خواهد داشت.

یوسف شاهین خود در زمان اکران فیلمش «گنجشگ» گفته بود: این مصر زیبا و قوی است و من اراده کردم که بیینندگان وطن را این‌گونه ببینند. او در زمان ساخت آن فیلم از قصدِ انور سادات، رهبر وقت مصر، برای حملهٔ سال بعد به اسرائیل خبری نداشت، اما نیاز جامعهٔ مصر به امید را درک کرده بود.

به‌نوشتهٔ هاآرتص، در بسیاری از فیلم‌های دهه‌های اخیر در مصر اما چهرهٔ انور سادات در پیشبرد امور جنگی و سیاسی مصر غایب است و این پرسش را برمی‌انگیزد که آیا دلیل آن نقشی نیست که سادات بعد از آن جنگ در امضای توافق صلح با اسرائیل امضا کرد؟

XS
SM
MD
LG