ساعاتی پس از حملات گروه افراطی حماس به اسرائيل، بنیامین نتانیاهو وعده داد که پاسخ این گروه چیزی جز نابودی نخواهد بود و کاری خواهد کرد که دیگر نوار غزه به وضعیت پیش از ۷ اکتبر، روز حملۀ حماس به اسرائیل، برنگردد.
پس از حملات غافلگیرانه گروه افراطی حماس به خاک اسرائیل، ارتش اسرائیل از زمین و هوا، عملیاتی را برای ریشهکن کردن این گروه که آمریکا و اتحادیه اروپا آن را تروریستی میدانند، آغاز کرد.
در نتیجۀ این حملات، ضربات جبرانناپذیری به مراکز راهبردی این گروه افراطی که در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا نیز قرار دارد، وارد شد.
بعد از گذشت حدود یک ماه، یعنی جمعه ۲۴ نوامبر، اسرائيل و گروه حماس بر سر توقف درگیریها برای چهار روز و تبادل زندانی و گروگانها با یکدیگر به توافق رسیدند؛ توافقی که در ادامه سه روز دیگر هم تمدید شد اما در نهایت حملۀ نیروهای اسرائيلی پس از یک هفته دوباره از سر گرفته شد و همچنان ادامه دارد.
براساس اعلام مقامهای فلسطینی تاکنون بیش از ۱۸ هزار نفر در پی حملات ارتش اسرائيل کشته شدهاند؛ وضعیتی که نارضایتیهای بینالمللی را در میان فعالین حقوق بشر، کشورهای متعدد و حتی متحدین این کشور برانگیخته است.
آیندۀ گروه حماس چگونه خواهد بود؟
اسرائيل تا چه اندازه میتواند به حماس ضربه بزند؟ رایان بل، تحلیلگر ارشد خاورمیانه در مؤسسۀ رین آمریکا، در این خصوص به رادیوفردا چنین میگوید:
«اسرائیل میتواند به اهداف اساسی خود که سرکوب حماس و و پایان دادن به تهدیدات موشکی و راکتی از نوار غزه بوده، دست یابد. ضمن اینکه با اقدامات ارتش اسرائيل، تکرار حملۀ زمینی نیروهای حماس مانند آنچه در ۷ اکتبر شاهدش بودیم نیز غیرممکن خواهد بود. اما حماس بهعنوان یک جنبش ایدئولوژیک زیرزمینی باقی خواهد ماند. آنها پایگاههایی در لبنان و سوریه، دفتر سیاسی در قطر و همچنین حمایت ایران را دارند. ضمن اینکه نتایج نظرسنجیهای فلسطینی نشان میدهد که حمایت از این گروه در کرانۀ باختری نیز افزایش یافته است. در نتیجه آنها چندین جغرافیا خواهند داشت که میتوانند با هماهنگی شاخۀ نظامی خود عملیاتهایی را انجام دهند.»
مقامهای گروه حماس مدعیاند که نابودی این گروه اتفاق نخواهد افتاد. اسماعیل هنیه، رئيس دفتر سیاسی این گروه، روز ۱۳ دسامبر گفته بود: «آیندۀ غزه بدون حماس توهّمی بیش نیست.»
در مقابل اما بنیامین نتانیاهو روز ۱۰ دسامبر بار دیگر وعدۀ ابتدایی خود را تکرار و تأکید کرد که «این جنگ، آغازِ پایان حماس است».
در بحثهای مربوط به امکانپذیر بودن نابودی حماس، برخی ناظران بر ایدئولوژی و باوری تأکید دارند که نزد فلسطینیها در نوار غزه و دیگر سرزمینهای فلسطینی مشاهده میشود. براساس نتایج یک نظرسنجی که اخیراً توسط یک مؤسسۀ فلسطینی برگزار و خبرگزاری فرانسه روز ۱۳ دسامبر آن را منتشر کرده، با ادامۀ حملات اسرائيل به نوار غزه نه تنها حمایتها از گروه افراطی حماس در این باریکه کاهش نیافته که حتی افزایش نیز یافته است. در عین حال بیش از ۹۰ درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی خواهان کنار رفتن محمود عباس از ریاست تشکیلات خودگردان فلسطینی شدهاند.
کاوه حسن، پژوهشگر عراقی در مؤسسۀ استیمسون بروکسل، در این خصوص به رادیوفردا چنین میگوید:
«تاریخ به ما میگوید کمپینهای بمباران بیرویه علیه شهرها هرگز نتوانسته مردم را به سمت شوریدن علیه حکومت خود سوق دهد. در جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین با بمباران شهرهایی چون هامبورگ و دارمشتات و در طول جنگهای کره و ویتنام بمباران آمریکا علیه شهرهای این کشورها و نابودکردن زیرساختها و قطع برق و امثال اینها هرگز نتوانست آن قدرتها را به اهداف مورد نظر خود برساند.»
زمان محدود برای اسرائيل
این در حالی است که همزمان مخالفتها با اسرائيل نیز بر سر استمرار این حملات در حال افزایش و گسترش است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز ۱۳ دسامبر در قطعنامهای با اکثریت قاطع به آتشبس فوری در غزه رأی مثبت داد. هرچند این قطعنامۀ جنبۀ الزامآور نداشت اما باور جهانی در قبال این جنگ را منعکس میکرد.
همچنین جو بایدن در همان روز در اظهاراتی کمسابقه دولت نتانیاهو را در خصوص راهبردهای اسرائيل در این جنگ مورد انتقاد قرار داد. رئيسجمهور آمریکا با اشاره به اینکه کابینۀ دستِراستی نتانیاهو مخالف تشکیل ایدۀ دو دولتی است، اضافه کرد که استمرار این روند باعث خواهد شد حمایتهای جهانی از اسرائيل از بین برود.
برخی مقامهای اسرائيلی از ابتدای بحران این وضعیت را پیشبینی کرده بودند. ایهود باراک، نخستوزیر پیشین اسرائيل، روز ۷ نوامبر هشدار داده بود که این کشور تنها چند هفته برای نابودی حماس فرصت دارد و پس از آن فشار افکار عمومی جهانی و همچنین انتقادات در آمریکا باعث خواهد شد کار برای ارتش اسرائيل دشوار شود.
الی کوهن، وزیر امور خارجه این کشور، هم در روز ۱۳ نوامبر گفته بود که ارتش اسرئيل تنها دو تا سه هفته زمان دارد تا کار را در نوار غزه یکسره کند، چون بهگفتۀ او پس از آن فشارهای بینالمللی علیه اورشلیم افزایش خواهد یافت.
این در حالی است که نتانیاهو همچنان مانند روز نخست تکرار میکند که این جنگ طولانی خواهد بود اما در نهایت به پایان حماس ختم خواهد شد.
نتانیاهو در این ایده احتمالاً همراهی بخش قابلتوجهی از شهروندانش را هم دارد. مؤسسۀ دموکراسی اسرائيل، پس از توقف یکهفتهای جنگ در ماه نوامبر، یک نظرسنجی را میان شهروندان این کشور برگزار کرد که براساس آن سهچهارمِ اسرائيلیها گفتهاند تهاجم ارتش باید بدون توجه به فشارهای جهانی ادامه یابد.
رایان بل در این باره به رادیوفردا چنین میگوید:
«آنطور که به نظر میرسد ایالات متحده امیدوار است این جنگ تا پیش از ژانویه ۲۰۲۴ که مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری سال آینده آغاز میشود، به پایان برسد. با توجه به اقداماتی هم که ارتش اسرائيل انجام میدهد، این جدول زمانی کاملاً معقول به نظر میرسد. در نتیجه میتوان انتظار داشت که تا چند هفتۀ آینده عملیات زمینی اسرائيل در نوار غزه به پایان برسد. اما پس از آن شکاف بین اورشلیم و واشینگتن افزایش مییابد و حتی احتمالاً به بالاترین حد خواهد رسید چرا که دو طرف دربارۀ آیندۀ نوار غزه با یکدیگر همنظر نیستند. اسرائيلیها ازجمله اعضای اپوزیسیون باور ندارند که تشکیلات خودگردان مجموعۀ معتبری برای ادارۀ باریکه است درحالیکه ایالات متحده از بازگشت این گروه به غزه استقبال میکند. بنابراین ما شاهد ظهور شکافها بین واشینگتن و اورشلیم در سال ۲۰۲۴ در مقیاس قابلتوجهی خواهیم بود.»
مخالفت اسرائيل با ایدۀ دو دولتی
از همان روزهای ابتدایی حملات زمینی اسرائيل به نوار غزه و تأکید بر هدف اعلامی این کشور در خصوص نابودی گروه حماس، بسیاری تحلیلگران در خصوص ابعاد و دامنۀ این نابودی اختلافنظر داشتند. درحالیکه مقامهای اسرائيلی بعضاً از نابودی کامل این گروه سخن میگفتند، برخی ناظران از اثر عکس این عملیات سخن میگفتند.
کاوه حسن یکی از آنها است که در این باره به رادیوفردا چنین میگوید:
«تنها راه برونرفت از این فاجعه ایجاد شکاف سیاسی بین حماس و مردم غیرنظامی است. این در حالی است که کمپین بمباران بیرویۀ کنونی توسط اسرائيل دقیقاً نتیجۀ معکوس دارد، زیرا بیشتر از کشتن نیروهای حماس، تولید تروریست خواهد کرد و نه تنها فلسطینیها را در غزه و کرانۀ باختری که حتی دیگر گروهها در خاورمیانه و شمال آفریقا را هم رادیکالتر خواهد کرد.»
همچنین برخی شخصیتهای نظامی بر این باورند یافتن علت ماجرا بیش از هر چیزی اهمیت دارد و از بین بردن آن میتواند به تکرار نشدن این روند منجر شود.
بن هاجز، ژنرال بازنشسته و فرمانده پیشین ارتش آمریکا در اروپا، در این خصوص به شبکل سیانبیسی چنین گفته است:
«برای حذف یا نابودی حماس، اسرائيل باید دلیل وجودی آن را از بین ببرد و این بدان معناست که اسرائيل باید پیشرفت به سوی راهحل دو دولتی و تشکیل کشور مستقل فلسطینی در غزه و کرانۀ باختری را بپذیرد. بله، حماس نمیتواند نقش رهبری در ادارۀ غزه را داشته باشد، اما امتناع اسرائيل از پذیرش راهحل تشکیل دو کشور باعث میشود انگیزۀ حماس برای نابودی اسرائیل ادامه داشته باشد.»
مقامهای اسرائيلی اما اخیراً با قاطعیت مخالفت خود را با ایدۀ تشکیل دو دولت ابراز کردهاند. اسحاق هرتزوگ، رئيسجمهور اسرائيل، روز ۱۵ دسامبر صراحتاً با «راهحل دو دولت» مخالفت کرد و افزود: «ملت ما آسیب دیده و تا زمانی که درد و رنج حملۀ حماس در هفتم اکتبر در اذهان عمومی اسرائيل زنده است، زمان سخن گفتن از ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی نیست.»
پیش از آن هم روز ۱۴ دسامبر خانم زیپی هوتووِلی، سفیر اسرائيل در بریتانیا، گفته بود که امکان تشکیل یک دولت فلسطینی وجود ندارد و متحدان اسرائيل هم با آن مخالفاند.
هرچند اظهارنظر خانم هوتوولی که پیشتر وزیر شهرکسازی در یکی از دولتهای راستگرای قبلی اسرائيل بوده، با واکنشهای منفی جهانی نیز روبهرو شد، اما دستکم در درون کابینۀ کنونی اسرائيل هیچیک از مقامهای ارشد این کشور اظهارنظری در موافقت با تشکیل دولت فلسطینی مطرح نمیکند.
رایان بل دربارۀ تأثیراتی که ادامۀ حملات نظامی اسرائيل بر آیندۀ نوار غزه میتواند بگذارد، چنین میگوید:
«اسرائيلیها میتوانند جنبههایی از اقدامات ستیزهجویانه در مقیاس بزرگ را کنترل و سرکوب کنند، اما در عین حال در یک بازی بیپایان برای شکار مهاجمان فردی درگیر خواهند شد؛ چیزی شبیه به ناآرامیهای پیش از سال ۲۰۰۵ تا در نهایت اسرائيل متقاعد شود بار دیگر از غزه خارج شود.»
در چنین شرایطی و درحالیکه ۷۰ روز از آغاز جنگ در غزه میگذرد، واضح است که ارتش اسرائيل توانسته ضربات جبرانناپذیری را از نظر تسلیحاتی و تشکیلاتی به گروه افراطی حماس وارد کند، اما در عین حال کشته شدن تعداد بالای غیرنظامیان که هر روز بیش از قبل اعتراض جهانیان را در پی دارد، اسرائيل را در این معادله بسیار بیشتر از روزهای ابتدایی بعد از ۷ اکتبر در نقش مسئول و مقصر معرفی میکند. ضمن اینکه برخلاف امید اسرائيل برای آنکه این روند به ایجاد بازدارندگی بینجامد، احتمالاً به راه افتادن موجی از خشم و نفرت در میان بازماندگان فلسطینی منجر میشود.
مجموع اتفاقات اخیر شاید در کوتاهمدت باعث به حاشیه رفتن حماس در نوار غزه شود، اما بیتوجهی به خواستههای فلسطینیها و درخواستهای بینالمللی، احتمالاً سرزمینهای فلسطینی را بار دیگر به دیگ جوشانی تبدیل خواهد کرد که میتواند زمینهساز دور جدیدی از حوادث خشونتبار در منطقه باشد.